در شان رییس کشتی نیست تسبیح دست بگیرد و در مسابقات جهانی تخمه بشکند!
پیشکسوت و مربی سازنده کشتی ایران در کافه خبر میگوید:«به می گویند شما کشتی گیر بسازید، آقایان استفاده کنند. به اندازه خود دارم دینام را به کشتی ادا می کنم.»
مرتضی رضایی: رک مثل اکبر فلاح. شبیه زمانی که کشتی می گرفت شهامت دارد. شهامت بیان خیلی از حرف هایی که این روزها نمی شود به زبان آورد! بچه دروازه غار؛ وفادار به محله و شهر و کشور. هنوز هم که هنوز است به محله اش می رود تا:«من احساس دین می کنم. متعلق به آنجا و بچه محل هایم هستم. من از آنجا کشتی گیر شدم و خیلی چیزها یاد گرفتم.»
او خود خودش است؛ نه مثل کشتی هایش که فنی و پیچیده بود. وقتی پای حرف هایش می نشینی متوجه گذر زمان نمی شوی. وقتی درباره کشتی حرف می زند رگ گردش بیرون می زند و اصلا حاضر نیست تا چیزی را با آن عوض کند. فلاح بدون تعارف حرف می زند و اگر بنا به انتقاد باشد در چشمان طرف نگاه می کند و حرف هایش را می زند. زبان انتقادش اتفاقا مثل کشتی گرفتن هایش است؛ تند و تیز. خاطره بازی با اکبر فلاح نزدیک به 2ساعت طول کشید. او در پایان مصاحبه اش زیر یک خم خیلی از حاشیه ها را گرفت و در واکنش به همه حواشی فدراسیون علی دبیر گفت:«حرف من این است که رییس فدراسیون، وزیر ورزش یا هر کسی که در این ورزش است باید سمت کشتی و مردم باشد.»
*سال ها سال قبل شما اختلافی با منصور برزگر داشتید که البته زیاد درباره آن حرف نزدید. می خواهیم گفت و گو را از اینجا آغاز کنیم.
زاویهای که باهم داشتیم این بود که خب من کشتیگیر بودم، ایشان مربی بود و اختلاف نظر داشتیم و تا چندین سال این وجود داشت ولی وقتی من خودم مربی شدم و سن و سالم رفت بالا، کم کم دیدم باید اینها را کنار بگذاریم. هر اتفاقی که افتاده را پاک کنیم و دوستی جدیدی داشته باشیم. از کسی پنهان نیست که چقدر منصورخان برای کشتی زحمت کشیده و باید قدردان او باشیم.
*این اختلاف نظری که در دوره قهرمانی وجود داشت طبیعتا به دورهای برمیگردد که شما کشتیگیر بودید و منصورخان سرمربی شما. میخواهم بدانم این اختلاف سر چه چیزی بود؟ سر انتخابی بود یا مسائل دیگر؟
ببینید یه چیزهایی هست که وقتی بخواهم دوباره از گذشته صحبت کنم زخمها تازه میشود و شاید منصورخان و من در فکرمان همان باشد و دوباره برگردیم به نقطه اول. الآن من بگویم برای چه بوده و دوباره ایشان جواب بدهد چه اتفاقی می افتد؟ ولی ما این را پاک کردیم و نمیخواهیم کسی قضاوت مان کند و بگوید چه کسی مقصر بوده؟ چون بین خودمان دنبال مقصر نمیگردیم. اگر مقصر را پیدا کنیم باید محاکمه کنیم و باهم بجنگیم. ما نمیخواهیم بجنگیم و دنبال مقصر هم نیستیم. چند سال است که رفاقت داریم؛ منصورخان به باشگاه من میآید و برای جوانها صحبت میکند و انگیزه میدهد. من هم هر مراسمی باشد به باشگاه ایشان میروم. خوبی کار این است که هر دو گذشت کردیم.
*ما یک بار قبل از المپیک با غلام محمدی صحبت کردیم. علیرضا دبیر هر چند وقت یک بار پیشکسوتانی مثل علیرضا رضایی، علیرضا حیدری، منصور برزگر و... را سر تمرین دعوت میکرد. ظاهرا غلام محمدی با منصور برزگر برخورد خوبی نداشت که بعدا منصورخان هم گله کرد. غلام محمدی میگفت من سال 2000 میتوانستم به المپیک بروم و بهنام طیبی را جای او بردند. سر این ناراحت بود که به نظرش حق او ضایع شده بود. غلام هم اعلام کرد هیچوقت منصورخان را نمیبخشد و در حق او ظلم کرده است. ما در این خصوص از منصورخان سوالی نکردیم. آیا مشکل شما هم چنین بحثی بود؟
ماه دیگر من برای منصورخان یک جام برگزار می کنم که تا زنده است جام خودش را ببیند. ما عادت داریم کسی میمیرد این کارها را کنیم ولی خودش نیست و تاثیری روی او ندارد. همه قهرمانان وظیفه دارند به منصورخان احترام بگذارند چون مدیون او هستند. گذشتهها گذشته است. من دو مدال گرفتم با مربیگری ایشان بوده و همیشه میگویم شما آن سال مربی من بودی و بابت این از شما ممنونم. یک بچه قدر پدرش را کمتر میداند ولی وقتی خودش بچهدار شود میفهمد. من وقتی مربی شدم فهمیدم باید احترام مربی را داشته باشم و سن که بالا میرود آدم باید گذشت را بیشتر کند.
*کلا چرا این داستان در کشتی زیاد شده که خیلی از قهرمانان ما مقابل سرمربی خود موضع میگیرند؟ مثلا علیرضا دبیر، غلام محمدی و خود شما نسبت به منصورخان موضع داشتید. بهروز یاری یک جور دیگر موضع دارد. حتی رسول خادم که خیلی سعی کرده ارتباط نزدیکی داشته باشد ولی او هم یک مدل دیگر اختلاف دارد. این را در کشتی خیلی داریم. در کشتی فرنگی هم امید نوروزی با محمد بنا طلا گرفت ولی علیه او حرف زد یا قاسم رضایی و خیلیهای دیگر. چرا؟
مربی نمیتواند همه را راضی نگه دارد و شاید در بین آن 10 نفر مثلا دو نفر هم راضی نبودند و کینه گرفتند که مربی ما را اذیت کرده است. از وقتی کشتی و انتخابی شروع شد هیچوقت بدون ایراد نبوده و 70 سال این داستان بوده است. درباره فرنگی هم همین است و اینطور نبوده که همه محمد بنا را دوست داشته باشند. اگر هم کسی حرف نزده چون جرات نداشته و به او احتیاج داشته است. دوران ما هم اختلاف نظر بوده ولی خب جرات نبوده که حرف بزنند چون خب آنها را کنار میگذاشتند. اگر با مربی لج کنی این توانایی را دارد که تو را اذیت کند. این اشتباه است. الان حسن یزدانی بدون حاشیه کار میکند و اصلا با مربی و رییس فدراسیون کاری ندارد. او که آنقدر قوی شده حتما جرات هم دارد ولی بدون حاشیه است. ما بیخودی خودمان را به حاشیه بردیم. همدورههای من هرکدام میتوانستند کلی مدال بگیرند ولی ما به حاشیه رفتیم و مدالهایمان کم شد. مدیر خوب و بزرگتر نبود که حواشی را کم کند و مدالها بیشتر شود. اما الان به این شکل است که حسن یزدانی حاشیهها را کم کرده و 8 مدال دارد و میتواند بالای 10 تا مدال بیاورد.
*انگار همه قصهها به نوعی از انتخابی شروع میشود!
اصل قانون است. قانونی که رییس فدراسیون و ورزش و سرمربی میگذارد و اگر این قانون درست باشد همه به ان احترام میگذازند.
*به نظر شما کدام دوره قانون داشتیم؟
همه دورهها قانون ایرادهایی داشته ولی من قانون قدیم را بیشتر دوست داشتم که میگفتند انتخابی در همه وزنها باشد و دو روز هم هرکسی شرکت میکرد. مثلا خودم یادم هست در انتخابی 5-6 کشتی گرفتم ولی الان میبینم یک نفر یک کشتی گرفته است. همین میشود که تماشاگر یا بقیه به سالن میآیند و سالن را به هم میریزند چون با یک کشتی راضی نمیشوند. اینها باید 5 کشتی ببینند و دو روز به سالن بیایند کشتی حسن یزدانی، کامران قاسمپور و بقیه قهرمانان را 5 بار ببینند. آن موقع آرامش میگیرند. ما باید یک انتخابی قانونمند بگذاریم.
*الان به نظر شما انتخابی فدراسیون کشتی با علیرضا دبیر قانونمند است؟
نه انتخاب مربی شان قانونمند است، نه سرمربی، سلیقه ای است. اگر قانونمند بود کشتی گیرانی که رفتند به مسابقات جهانی مربیان شان کجا بودند؟ چرا از آنها استفاده نمی شود؟ پس این ها را چه کسی می بیند؟ انتخابی آزاد و فرنگی کلا دو ساعت شده است. این چه قانونی است؟ ساعت 10 شروع کردند و 12 تمام شد. چه کسی گفته این قانونمند است؟ اگر یک قهرمان بیاید و مثلا در وزنش 16 نفر باشد خب آن نفر شانزدهم با آن قهرمان کشتی بگیرد ممکن است با 10 تا اختلاف ببازد ولی سال بعد اختلافش را کم میکند. اینطوری پشتوانهسازی میکنیم. یکی مثل قاسمپور وقتی 5 کشتی بگیرد یعنی 5 نفر را پشتوانهسازی کرده است. حالا از وزن 57 به بعد هر کدام بیایند روی تشک میدانید چقدر پشتوانهسازی میشود؟ تا اینکه یک کشتی باشد و تازه نفر دوم هم قهر کند و از اردو برود؟ به این شکل همه از بین میروند. قدیم قانونش عالی بود. همه میآمدند و تاریخ داشت و مثلا همه در جام تختی حضور داشتند. الان جام تختی نمیآیند. به جام تختی احترام نمیگذاریم. کشتیگیر خودمان را کنار میگذاریم و توقع داریم مهمان از خارج بیاید.
*میتوان گفت الان بیشتر انتصابی است تا انتخابی؟!
تقریبا همین است.
*میشود از یک زاویه دیگر هم به آن نگاه کرد. مثلا حسن یزدانی آمد و در 86 کیلوگرم کشتی گرفت و چند بار هم با کامران قاسمپور گرفت. خیلیها میگویند اگر قاسمپور میرفت دیوید تیلور را میبرد ولی میآمد انتخابی به حسن یزدانی میباخت و پشت سر حسن میماند. الان کامران در 92 قهرمان جهان شده و مدعی 86 تا شده که میخواهد برود المپیک. انتخابی این دو به نفع ماست؟
دیدگاه مربی اینجا خودش را نشان میدهد که در یک وزن وقتی دو نفر قهرمان دنیا میشوند سریع برنامهریزی میکند. مثلا یکی را یک وزن بالاتر میبرد یا مسابقه را تقسیم میکند. مثلا اگر هر دو را داشتیم مثلا میشد یزدانی به المپیک برود و کامران در مسابقات جهانی کشتی بگیرد. از هر دو استفاده کند که مدالشان را بگیرند.
*الان هر دو میخواهند به المپیک بروند.
هیچ ایرادی ندارد و در این وزن ما یک مدال صد درصد داریم. چه ایرادی دارد؟ آنها در یک وزن هستند و انتخابی بگیرند و نفر برتر برود. در روسیه هم همینطوری است. در روسیه با یکدیگر رقابت سنگین میکنند. که از دل آن یکی مثل سعداللیف نفر اول میآید و بعد در مسابقه دیگر نفر دوم را میبینی که چقدر قوی است. ما هم باید همین باشیم. باید خوشحال باشیم که نفر دوم به جهانی برود میتواند مدال بیاورد.
*به نظر شما عادلانه است که مثلا حسن یزدانی با 8 مدال با قهرمان کشوری مسابقه انتخابی بدهد؟
کسی که با حسن یزدانی کشتی میگیرد هفت خان را رد کرده و به او رسیده است. مثلا یک کشتی گیر اول در باشگاه خودش کشتی می گیرد، بعد می رود ناحیه، بعد تهران، جام تختی و... البته این حق حسن یزدانی هم هست که به عنوان یک قهرمان در مراحل بالاتر باشد. این طور نیست که آن قهرمان کشوری حریف دست و پا بسته ای باشد چون همان طور که گفتم هفت خان را رد کرده است.
*خب مثلا یک نفر در کشوری طلا میگیرد، بعد به قهرمانی آسیا میرود و اول میشود، به جام تختی میآید و اول میشود. خب نفر اول جام تختی با کسی که مدال جهانی گرفته مسابقه میدهد. خب این یک نفر است.
نفرات اول تا سوم مسابقات کشوری، آسیایی، تختی و... را ببرند. آنها سهمیه را بگیرند و بعد به انتخابی بروند. کمیته فنی در نهایت 15-16 کشتیگیر جوان و آماده را گلچین میکند و به انتخابی میبرد. این به نظر من بهترین مدل برای انتخابی است. نباید مثلا در وزن 57 کسی را کنار بگذارند چون این حرکت آن وزن را نابود میکند.
*الان که گفتید وزن 57 یاد یک موضوعی افتادم. بدون شک احمد محمدنژاد را میشناسید. کشتیگیر ردههای سنی مختلف بوده و فکر کنم سه بار یا بیشتر وزن کم کرد. یک بار در تنکابن وزن کم کرد، کمتر از یک ماه بعد به مراکش رفت که چون امتیاز رنکینگ داشت سر وزن برگزار میشد و بعد هم یک بار دیگر در جوانان رفت که نتیجه نگرفت. الان هم دوباره میخواهند برای امیدها او را ببرند.
این به انتخابی ربطی ندارد. به مهندسی سرمربی و فدراسیون ربط دارد.
*2 تا را برای انتخابی رفته بود.
به نظرم باید یک رده را انتخاب کنند. ما باید آنقدر کشتیگیر داشته باشیم که جوانان و امید و بزرگسالان یک نفر برود. نه اینکه الان جوانان برای امیدها هم کشتی میگیرد. یا بزرگسالان آقای نخودی برای امیدها کشتی بگیرد. این فقط برای نتیجه است. این یعنی مدیر تیمهای ملی آدم نتیجهگراست و میخواهد یادگاری از خودش بگذارد که من بهترین هستم. همه را گلچین میکند ولی باید برای امیدها انتخابی میگذاشتند و ارزش قائل بودند. یک نفر میشود سرمربی جوانان و بعد در همه زمینهها مثل امید و دانشجویان و... میرود و مهرهسوزی میشود. ما میتوانستیم 5-6 مربی که با امثال حسن یزدانی، قاسمپور، عموزاد و.. کار کردند را بیاوریم. چقدر مربیان بالبال میزنند که میدان ببینند و تجربه کسب کنند و پخته شوند تا در استان خودشان کار کنند. این برای خودشان خوب است.
*الان یک سری قهرمان مثل حسن رحیمی، کمیل قاسمی، احسان لشگری، رضا یزدانی و صادق گودرزی داریم که همه پشت خط ماندهاند. من اخیرا یک دوره مسابقات نوجوانان جهان به ایتالیا رفتم و تیم ملی آمریکا را دیدم که جیمز گرین را گذاشته بودند و کنار او 10 مربی دیگر داشتند. یعنی برای هر وزن تقریبا یک مربی بود.
چه ایرادی داشت که در این مسابقات مثلا آقای رحیمی فعلا کمک باشد. گودرزی در جوانان، رضا یزدانی در امیدها و... چون همه اینها شم مربیگری دارند و باید اینها را مدیریت کنند ولی یکی مثل مدیر تیمهای ملی همه را طوری میزند که آخر به خودش برسد. همینطور که در فرنگی آنقدر همه مربیان را ذلیل کردند و به کسی راه ندادند، بعد گفتند کسی نمانده خود محمد بنا بهترین است. خب ما کسی را نساختیم. این فدراسیون هم باید مربی بسازد. کشتیگیرانی که قهرمان جهان و المپیک بودند وقتی کنار رفتند باید به مربیگری بیایند و به آنها آموزش بدهند. همه را طرد کردند که یک نفر بماند و همه مسافرتها را خودش برود و همه چیز به نامش باشد. ما در این چند سال مدیر تیم ملی زیاد داشتیم که حق بقیه را ضایع کرده است. خودش میخواهد در همه مسافرتها باشد ولی به نظرم مدیر تیمهای ملی هماهنگکننده است. باید مربیان را انتخاب کند نه اینکه خودش همه جا سرمربی باشد و دخالت کند. به این فدراسیون توصیه می کنم به داد این بنده خدا برسند که دارد ریشه کشتی را از بین می برد. فقط این آقا می تواند مثلا کشتی امیدها را قهرمان کند؟ رضا یزدانی نمی تواند؟ خیلی از قهرمان های ما هستند که هم سوادش را دارند و هم توانایی اش را اما از آنها استفاده نمی شود.
*ظاهرا از این فدراسیون هم خیلی راضی نیستید.
شما فکر کنید من اصلا با فدراسیون قبلی هم خوب نبودم! حرف من این است که رییس فدراسیون، وزیر ورزش یا هر کسی که در این ورزش است باید سمت کشتی و مردم باشد. کسی که سمت کشتی و مردم نباشد را من دوست ندارم.
*از نظر فنی این فدراسین را قبول دارید؟
انتخابیاش که ایراد داشت. چرخه خوبی درست نکرده اند.
*از نظر نتیجه چطور؟
نتیجهگیری عالی بود ولی اگر بخواهیم ریز شویم خب روسیه نبوده، کشتی دنیا ضعیف شده است. قدیم این شکلی نبود و نمیدانستی چه کسی قهرمان میشود. روسیه هم نیست و کشورهایی مثل بلغارستان و کوبا، کره شمالی و ترکیه دیگر از بین رفتهاند. کشورهایی که حریف ما بودند و بعضا ما را میبردند. الان کره شمالی کجاست که همه را در سبک وزن می برد؟ وقتی روسیه نیست ما باید اول شویم. اگر ریز بگوییم خوب کار نکردیم ولی اگر کلی در نظر بگیریم که قدیم هم دوم میشدیم، بله خوب بود.
*نسبت به دهه 90 چطور؟
در آن دوره که تیم دست آقای برزگر بود روسیه در هر وزن کلی قهرمان داشت، آمریکا همینطور. کوبا و بقیه هم ما را میبردند. اگر دوم میشد شاهکار کرده بود و ارزش داشت. از اول هم معلوم بود ما و آمریکا اول و دوم میشویم.
*این را یک طور دیگر هم میشود نگاه کرد. ما دو مدال طلا گرفتیم. رحمان عموزاد و کامران قاسمپور که یعنی از 6 وزن المپیکی یک طلا داشتیم و پنج تای دیگر هم در خطر است و بعید است طلا بگیریم. در 86 تا خب حسن یزدانی احتمالا با تیلور کشتی بگیرد. در 120 تا امیرحسین زارع حالا احتمال طلا دارد.
امیرحسین زارع قطعا باید طلا میگرفت. دو حریف بالای 33 سال دارد و رو به افت هستند. او جوان است و روز به روز بهتر میشود. وقتی او میبازد برای ما فاجعه است. امسال باید طلا میگرفت و این بررسی شود.
*شما دلیلش را چه میدانید؟
اصلا کار فنی نشده است. بچههای ما فنی خیلی ضعیف هستند. برنامه تاکتیکی نداشتند. من به بچههای خودم میگفتم اگر مربی حسن یزدانی بودم وقتی همه را 10 بر صفر میبرد به او میگفتم دست را کنار بگذار و زیر بگیر که جلوی آمریکایی ترس تو بریزد. اصلا دست زیر کتف نزن. اگر سر و گردن میگیری قشنگ سر او را به تشک بزن و به پشت برو. حسن وقتی می خواست به پشت برود تیلور سرش را بالا میآورد و پای حسن را میگرفت. باید در سه کشتی قبلی اینها را امتحان میکرد نه اینکه حسن یزدانی از اول که شروع کرده تا الان یک مدل باشد.
*به نظرم ضعیفتر شده است. چون سال 2015 و 2016 خیلی بیشتر زیر میگرفت و چند نوع فن اجرا میکرد.
حسن یزدانی یک نابغه است که هشت تا مدال دارد. رکوردهای زیادی زده و می تواند تا المپیک دو مدال دیگر هم بگیرد. اگر چیزی می گوییم به خاطر خودش است. این کار مربیان است که باید روی خیلی از مسائل کار کنند. او نباید فقط روی یک تاکتیک کشتی بگیرد. تیلور رفته روی همان یک تاکتیک کار کرده و خب نتیجه اش را دیدید. نباید با یک سلاح به نبرد تیلور رفت. شما ببینید کامران قاسمپور غیر قابل پیش بینی بود. حریف نمی تواند حدس بزند که او کدام پا را خواهد گرفت. مربی حسن یزدانی چیزی به او برای این مسابقه اضافه نکرد.
*با این وضعیت مربی در کل به نظر شما چه نتیجهای در مسابقات پیش رو خواهیم گرفت.
اصلا نمیتوان پیشبینی کرد.
*مثلا 65 کیلوگرم هم خیلی ها می گویند طلا برای روسهاست.
الان رحمان عموزاد یک پدیده است. وقتی او در رده جوانان می آید در بزرگسالان مدال می گیرد یعنی اینکه تا یک دهه می تواند برای ایران مدال بیاورد. البته باید ایرادهای فنی اش را برطرف کند. در همین مسابقات قبلی اگر ضربه شده بود اصلا کار تمام بود. رحمان باید پخته تر شود و دیگر چنین اشتباهی را تکرار نکند.
*شما از این فدراسیون ناراضی هستید. زمان آقای خادم هم انتقاد داشتید و دعوتش به همکاری را هم رد کردید. زمان فدراسیون آقای یزدانی خرم هم میگفتید ورزشیها باید باشند. یک بار گفتید امیر خادم زیر گرفتن را بهتر بلد است یا نامه امضا کردن که به مجلس رفته است. یا مثلا علیرضا دبیر. با عملکردی که از ورزشیها دیدید از این حرف تان پشیمان نشدید؟
من با فدراسیونهای امیر خادم، طالقانی و استاد سیروسپورهم کار کردم. اینطوری نبود که با همه مشکل داشته باشم. با آقای یزدانی خرم هم کار میکردم. تیمم دوم شده بود و باید به من فرصت میدادند ولی نزدیک مسابقات جهانی تیم را از من گرفت. خودش هم اطلاعاتی از من نداشت. اطرافیان او آنقدر از من بدگویی کردند که بدون اطلاعات من را کنار گذاشت. یعنی کار هم کنی شما را کنار میگذارند. بیدلیل من را کنار گذاشتند و تیم قهرمان دنیا را از من گرفتند. یکی دیگر آمد و دوم شد. تیم ما حسن رحیمی، گودرزی، اسماعیلپور و تقوی را داشت. تیم عالیای داشتیم که قهرمان دنیا میشد ولی از من گرفتند و با اختلاف دوتا نایب قهرمان شد. من دیگر نیامدم و اگر میآمدم هم جوانان نمیرفتم. آقای رسول خادم میخواست من را به گذشته برگرداند. من گفتم داداش کار نمیکنم. دلیلی که با رسول کار نکردم این بود. رسول از لحاظ اخلاقی و فنی کار را بلد بود. من اگر میآمدم باید سرمربی بزرگسالان میشدم. آن رده را گذرانده بودم. علیرضا دبیر هم اصلا از وقتی آمد من دیگر نمیخواستم مربیگری کنم ولی دید او هم من نبودم و پژمان و محسن کاوه بودند. بعد هم دیدم من اگر بیایم باید به کار آموزش بروم. من جلوتر خداحافظی کردم و چه بهتر که گفتم با تو هم کار نمیکنم.
*پیشنهادی به شما داد؟
یک بار دعوت کردند. نه برای مربیگری نه سرمربیگری. دید آنها برای من دید بزرگی نبود.
*اگر سرمربیگری بود قبول میکردید؟
نه صد درصد قبول نمیکردم ولی حالا که ندادند میتوانم الکی هم بگویم! اما اصلا با او کار نمیکردم ولی دید او هم برای من سرمربی نبودم. اگر کار نمیکنم به این دلیل بود نه اینکه هرکدام جایگاه بالایی به من دادند و با من خوب برخورد کردند و من کار نکنم!
*فکر کنم یک بار هم با یزدانی خردم دعوا کردید.
یک جلسه باهم داشتیم که دعوایمان شد. من و ایشان و آقای مهدیزاده و آقای اعتصامی بودیم. با من جلسه گذاشته بود و خب آقای مهدیزاده هم آدم بزرگی بود که حق داشت وسط جلسه بیاید ولی رفتار این آقا خوب نبود که جوابش را دادم و خداحافظی کردیم.
*آیا هنوز اعتقاد دارید که کشتیگیران میتوانند فدراسیون را اداره کنند؟ با همه این ایرادهایی که شمردید چون آدمی که میخواهد موفق شود که نباید این همه ایراد داشته باشد. دوتا آدمی آمدند که خب آقای خادم انسان درجه یک و دبیر هم قهرمان جهان و المپیک بوده و مدعیاند.
رسول خادم کار کشتی و مدیریت را خوب بلد بود. من یک موقع اعتقاد داشتم او وزیر ورزش شود و هنوز هم این اعتقاد را دارم. ما این وزیر ورزش را میبینیم رسول خادم از لحاظ پختگی صد برابر کاربلدتر است.
*شما خودتان هیچوقت نخواستید رییس فدراسیون شوید؟
من سواد این کار را ندارم. آخر کار من مربیگری تیم ملی است. هر کسی اندازه خودش را دارد.
*سواد نمیخواهد، رابطه میخواهد!
من بلدم یک جایی را مدیریت کنم ولی باید کسی باشد که درسش را خوانده باشد. ما نخواندیم حالا چرا هرجا ممکن است به من رای دهند وارد شوم. ما رفتیم رادیو گفتند بیا گزارش کن که گفتم گزارش کردن کار من نیست و باید یک متخصص بیاید. هر کسی باید سر جای خودش باشد. اینکه آدم خودش بداند کجای کار است اهمیت دارد.
*اول مصاحبه گفتیم یکی از نقاط قوت فدراسیون دبیر این است که ساخت و ساز خوبی میکند و کسی نمیگوید زیرساخت ما مشکل دارد و باشگاه نداریم. نظر شما چیست؟
این افتخاری است که وقتی بچهها یا خارجیها به خانه کشتی میروند همه لذت میبرند. ولی اینکه امیدهای ما بودجه ندارد مسابقات آسیایی بروند را چه کنیم؟ باید به قهرمانانمان و پیشکسوتان توجه کنیم یا مربی را خارج نمیفرستیم و میگوییم بودجه نداریم. ما باید اصل کار را توجه کنیم. قدیم در امجدیه 2 اتاق بود که امکانات داشت همه به سفر می رفتند و پول تو جیبی هم می گرفتند. ما دوست داریم به مربیان و کشتیگیران توجه شود و ساخت و ساز هم انجام شود که چه بهتر ولی اینکه در خارج پول توجیبی به ورزشکار نمیدهیم که کادو برای خانوادهاش بخرد این خوب نیست. باید اینها را هم کنار ساخت و ساز انجام دهیم. مسابقات را از دست ندهیم و جامها را بگذاریم. آقای عبدالله موحد و آقای حبیبی و سایر قهرمان ها و پهلوان ها تا وقتی که زنده هستند باید برای آنها جام بگذاریم.
*سریال یاغی را دیدید؟
خیلی کم دیدم فقط یکی دو صحنه.
*دوست نداشتید؟
خیلی اهل سریال نیستم.
*خودتان این روزها چه میکنید؟ اکبر فلاح هنوز استعدادیابی خودش را دارد؟
اتفاقا شما را دعوت میکنم بیایید و استعدادهای ما را ببینید. آقای برزگر هم میآید. عین یک مدرسه است که از خردسال شروع میشود و به ردههای سنی بالاتر میرسد. هر سال هم کسانی را داریم که مدال آسیایی میگیرند، عضو تیم ملی میشوند یا به مسابقات جهانی میروند. ما به اندازه خودمان سهم خود را در کشتی ایفا میکنیم.
*از بین شاگردان شما کدام نفرات مدال گرفته اند؟
در رده نوجوانان علی خرمدل را داشتیم که سال گذشته قهرمان جهان شد. حسین شهبازی در امیدها سوم شد و در جوانان طلا گرفت و در بزرگسالان نایب قهرمان آسیا شد. امسال چندتا قهرمان ایران داشتیم. هم ردههای نونهال و هم نوجوان و به اندازه خودمان دینمان را ادا میکنیم.
*پارسال که کشتی از نروژ برگشت گفتند مردم با کشتی آشتی کردهاند و سالنها پر شده است. آیا شما چنین اتفاقی را حس کردهاید؟
نه اصلا تغیری نمیبینم. هیچ امکانات و رسیدگی ندیدم. من در این سالها نه از هیئت استانیام و نه از فدراسیون چیزی ندیدم و فقط ضربه خوردم. خیلی از کشتیگیران ما میتوانستند عضو تیم ملی شوند ولی به خاطر این اذیتها از هیئت و فدراسیون صدمه خوردند. ما منتظر بودیم کشتیگیر را به مسابقات بفرستیم و سهمیه بگیریم ولی قطع کردند و به کشتیگیری که میتوانست شکوفا شود اجازه ندادند در مسابقات شرکت کند. از این بیقانونیها و لجبازیها با باشگاهها خیلی ضربه خوردیم. شاید اگر هیئت کشتی استان بیشتر توجه میکرد میتوانستیم در همه ردهها از استان تهران قهرمان جهان بدهیم. متاسفانه در این 7-8 سال دیدیم چقدر قهرمانان استان به مقام نرسیدند.
*تیم نوجوانان ما واقعا وضعش خراب بود! به قهرمانی جهان رفتیم و فقط یک طلا گرفتیم.
دلیلش این بود که نوجوان را وقتی به مسابقات آسیایی میفرستیم و میبازد باید او را پخته کنیم. یعنی مسابقه بگذاریم، جام بینالمللی ببریم، ایرادات فنی را بگیریم که وقتی آسیایی رفت آن اشتباهات را نکند. ما الان همینطوری به مسابقات آسیایی میفرستیم و بدون تجربه غافلگیر میشود و بعد ترسو میشود. بعد هم او را عوض میکنند و در نوجوانان هیچ تدارکی ندیدند که این اتفاق افتاد و مستقیم به جهانی رفتند. این شد که چنین اتفاقاتی افتاد. همه کار را گردن سرمربی انداختند که او را کنار بگذارند و آدم خودشان را بیاورند. از رییس فدراسیون تا مربی همه مقصر بودند.
*ما یک چیزی به عنوان سرپرست داریم که در سفرهای خارجی کارها را انجام دهد. الان برای اینکه هزینهها را کم کنند سرپرست نمیبرند. یک نفر را فرستادند که زبان هم بلد نبود.
دقیقا همینطور است. در جوانان آقای علی روحی هست. ایشان اسپانسر هست و پول می آورد. اگر سرپرستان مثل ایشان باشند خیلی خوب است. اینکه زبان بلد باشند. اگرسرپرست به این شکل باشد خوب است.
*محمد نخودی هفتمین یا هشتمین کشتیگیر ما بود که به جردن باروز باخت و باز هم نتوانستیم او را شکست بدهیم. چرا؟
وقتی حسن یزدانی برنده شد آقای درستکار و بقیه گفتند کار ما بود. خب وقتی میبازد هم بگویند اشتباه کردیم. خیلی کار سختی بود که زارع را ببری و سوم جهان کنی! به نظر من قطعیترین مدال ما حتی بیشتر از حسن یزدانی آقای زارع بود. اینکه او را سوم کنی واقعا مربی باید جواب دهد چون این هنر میخواهد. تایم اول باید او را ده بر صفر میبرد چون کشتیگیر بدنش خالی کرده بود. مثلا جردن باروز هم فکر کنم خودش باید خداحافظی کند چون قانونا یکی باید او را ببرد که کنار برود. اگر اینطوری باشد المپیک هم میآید و طلا میگیرد.
*راه بردن جردن باروز چیست؟
بردن او راه دارد. من که نمیتوانم زبانی بگویم. جردن این اواخر به روسها باخته است.
*آیا این بخش روانی هم نیست؟
نه ما هیچ کاری برای شکست باروز نکردیم. هیچ تاکتیکی نریختیم که او را شکست دهیم. باروز وقتی از راه دور فضا داشته باشد عین موشک میآید. باید این فضا را بگیریم. هر کدام نقاط ضعف و قوت دارند که باید پیدا کرد. من نمیتوانم دقیق بگویم ولی آقای درستکار باید اینجا نشان میداد چقدر با بقیه فرق میکند.
*با بهروز یاری رابطهتان خوب است؟
25 سال است با او رفاقتی ندارم و او را نمیبینم.
*سر چه چیزی رفاقت شما به هم خورد؟
هیچی همینطوری. ما 4-5 سال رفیق بودیم و بعد فاصله گرفتیم. آقا بهروز آدم نابغهای است و میتوانست مدال های زیادی داشته باشد، رییس فدراسیون شود، سرمربی شود و توانایی بالایی دارد. آدمی است که هر چا باشد میتواند مثبت عمل کند اگر ذهنش مثبت باشد.
*استعدادش را در واقع هدر داد.
بله بهروز یاری آدم کمی نبود.
*پشیمان نیستید که سمت کشتی آمدید؟ اگر به 40 سال قبل برگردید باز هم همین تصمیم را میگیرید؟
این کشتی زندگی من را عوض کرد. در محله ما یا باید ورزشی میشدی یا چیز دیگری. من یک دینی دارم و هنوز به محلهام میروم. کشتی زندگی من را نجات داد و من تا آخر عمر مدیون کشتی و باشگاه کارگران هستم. هنوز هم این دین را دارم به محله خودم و بچه های شهرم آموزش می دهم.
*چند عکس هم به شما نشان میدهیم دربارهاش توضیح دهید.
*این آزادی است. اردو بودیم فکر کنم سال 66 باشد که برای آسیایی یا المپیک رفتیم.
*این هم جام تختی که سال 68 است. آقای حصاری و آقای معتمدی هستند. اقای معتمدی عکاسی بود که لب تشک من را هدایت میکرد. یعنی زمان کشتی وقت را میگفت که مثلا آنقدر زمان مانده مواظب باشم. آنقدری با آنها رفیق بودم. یکی هم خدابیامرز زرافشان بود. حسین از زمان نونهالان من کسی بود که برای من مینوشت. با هم خیلی خوب بودیم. با آقا لطیف همینطور.
*این جهانی سوییس است. این بلاگازوف است و این یکی هم برگزری است که سر میز غذاخوری در هتل هستیم که سال 1989 است. این هم مجید است که سوم شد، عسگری دوم شد، آقای سلیمانی اول و من به وزنکشی نرسیدم.
این هم المپیک آتلانتا که باهم بودیم. این هم آقای حمید سجادی وزیر ورزش است که آن پایین نشسته است.
*حرفی هست که...؟
ما دوست داریم کشتی رشد کند و حق مربیان سازنده را بدهند و فدراسیون چیزی به نام مربیان سازنده ننوشته است. من خیلی دوست دارم فدراسیونی بیاید که مربیان را ببیند. حالا هر کسی باشد ولی کشتیگیر باشد درد ما را بهتر میفهمد. امیدوارم مربیان سازنده را ببینند. یک نفر را مدیر نکنند که همه مسافرتها را برود و هر کاری دلش میخواهد کند. قدرت را از همه مربیان و کشتیگیران را گرفته و هر کاری دلش میخواهد میکند. من الان به این فدراسیون تذکر میدهم که مواظب باشد و مسئولیتها را تقسیم کند.
*داد و بیدادهای علیرضا دبیر برای گرفتن حق کشتی را چقدر قبول دارد؟
نه قبول ندارم. او فقط خودش را خالی میکند. کدام حق کشتی؟ کشتیای که پول توجیبی ندارد یا تدارکات نمیبیند.
*اتفاقات مجمع را دیدید؟ نظر شما چیست؟
من دوست دارم حق کشتی را بگیرد و حمایتش میکنم. علیرضا دبیر با وزیر ورزش هم جنگ کند طرفداری او را میکنیم ولی بیشتر موقعها وقتی میبینم مدیر تیم هر کاری میخواهد میکند یا به مربیان توجه نمیشود خب ناراحت میشوم.
*ولی آن مجمع به نظر خوب بود!
اگر برای کشتی است و حق کشتی است که همه کشتی گیران دفاع می کنند. ما توقع داریم رئیس فدراسیون که به او دکتر هم می گویند کت و شلوار بپوشد و برود در کنار سایر روسا مسابقات را تماشا کند نه اینکه تسبیح دستش بگیرد و در سالن تخمه بشکند! این در شان رئیس فدراسیون کشتی ایران نیست.
251 251
کد خبر 1684401