در قانون جدید انتخابات اقتدار استصوابی شورای نگهبان افزایش پیدا کرده / لزوم «پیشثبتنام» یک چالش بزرگ برای اصلاحطلبان است
ایلنا نوشت: یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: قبلتر شورای نگهبان نظارت استصوابی را بدون قانون انجام میداد که موضوع رد صلاحیت خانم خالقی جزء این نمونهها است ولی الان این رد صلاحیت به شکل قانونی انجام میشود.
علی باقری رئیس کمیته برنامهریزی و راهبردهای جبهه اصلاحات، در پاسخ به سوالی در خصوص ارزیابی خود از قانون جدید انتخابات، گفت: اصلاح قانون خیلی مفصل بوده و حدود 57 ماده دارد. بخشی از این اصلاحات اداری و ساختاری بود که زیاد مهم نیست. یکی، دو بخش این قانون جنبه مثبت داشت که مهمترین آن مربوط به انتخابات تناسبی بود که مشکل و سوءتفاهم برطرف شد و از انتخابات حذف شد. با تصویب این قانون چند اتفاق مهم، عملا رخ میدهد، یکی سفتتر شدن پیچ نظارت استصوابی است.
بخش هایی از گفت و گوی باقری را در ادامه می خوانید:
در اصل به عمق و سطح نظارت استصوابی شورای نگهبان افزوده شده است. یک مورد دیگر مربوط به اختیار ردصلاحیت نامزدها بود که تا زمان تصویب اعتبارنامه در صحن علنی گسترش پیدا کرده است.
قبلتر شورای نگهبان این کار را بدون قانون انجام میداد که موضوع رد صلاحیت خانم خالقی جزء این نمونهها است ولی الان این رد صلاحیت به شکل قانونی انجام میشود. یعنی تبصرهای است که تا اعتبارنامه نماینده تصویب نشده، شورای نگهبان میتواند صلاحیت نماینده مجلس را تا پیش از گرفتن اعتبارنامه او رد کند.
نکته بعدی در جهت تعمیم اختیارات شورای نگهبان است که قابل توجه به شمار میرود این است که این ماده دو تبصره دارد که به یکی از مواد اضافه شده است. آن هم این است که شوراهای تأمین استانها و شهرستانها که عالیترین نهاد امنیتی کشوری در استان و شهرستان به شمار میروند و ریاست آنها بر عهده استاندار و فرماندار در استان و شهرستان است، دایره نظارت استصوابی تا شورای تأمین نفوذ کرده و اگر نماینده شورای نگهبان درخواست کند، جلسه شورای تأمین باید به درخواست شورای نگهبان تشکیل شود و موضوعی که این نهاد میخواهد مورد بررسی قرار دهد یا در مواردی که شورای تامین درخصوص امنیت انتخابات تشکیل جلسه داده است، موظف است نماینده شورای نگهبان را به این جلسه دعوت کند. یعنی دایره نظارت استصوابی شورای نگهبان تا شورای تأمین گسترش پیدا کرده است. پس مجموعا اقتدار استصوابی شورای نگهبان افزایش پیدا کرده است.
اتفاق دیگر هم که شاید بیشترین اثر وضعی را در انتخابات آینده به دنبال داشته باشد، همین موعد زمانی است که در قانون انتخابات پیشبینی شده است. همینطور که وزیر کشور در تلویزیون اعلام کرد از 16 مرداد یعنی 13 روز دیگر ثبتنامها در انتخابات شروع میشود.
در حالی که این روند در قانون قبل، آذرماه اتفاق میافتاد یعنی ثبتنامها 4 ماه جلو افتاد و روند پیش ثبتنام در انتخابات جزو مراحل ثبتنام قطعی است و اگر کسی ثبتنام نکند دیگر نمیتواند در انتخابات ثبت نام کند.
مشکل کار اینجاست که در رابطه با افراد یا جریانهای سیاسی که سنجش فضای عمومی انتخابات برای آنها مهم است که بر مبنای آن بخواهند تصمیم بگیرند که به عنوان کاندیدا در این انتخابات حضور داشته یا نداشته باشند که به طور مشخص اصلاحطلبان هستند، در یک بلاتکلیفی به سر میبرند که سرنوشت کلی انتخابات چگونه میشود و آیا ما میتوانیم در انتخابات آتی حضور جدی داشته باشیم یا خیر.
اما اصولگرایان مشکلی ندارند احتمالا لیست آنان آماده بوده و مشکلی ندارند. بنابراین اصلاح طلبان در یک فوری زمانی دو هفتهای موظف هستند که کاندیدای احتمالی خودشان را متقاعد کنند تا در انتخابات ثبت نام کنند و فکر میکنم یک چالش بزرگ در مقابل جریان منتقد خواهد شد.
حاکمیت از سویی میگوید به مشارکت سیاسی گسترده جامعه، احزاب و نهادهای سیاسی معتقد است، از طرف دیگر فردی مثل آقای باهنر تهدید میکند که کسی در انتخابات شرکت نکند از نظام خارج است - که البته این حرف بی ربط است - و از طرف دیگر زمان دو هفتهای برای ثبت نام میدهند همه اینها در حالی است که هنوز یک جریان سیاسی در رابطه با اصل انتخابات به جمع بندی نرسیده و این موضوع هم ربطی به تنبلی او ندارد بلکه به پیچیده بودن و ژلاتینی بودن شرایط سیاسی کشور و مبهم بودن فضا مربوط میشود.
احتمال میدهم موضوع پیش ثبت نام به چالشهای متعددی که در گذشته درباره شرکت در انتخابات داشتیم اضافه میکند که قانونگذار باید درباره آن فکر کند.
الان دو هفته دیگر زمان ثبتنام است و در این دوره اگر شما نتوانید کاندیداهای باکیفیتتان را متقاعد کنید تا ثبتنام کنند، انتخابات برای اصلاحطلبان تمام میشود. یعنی اساسا سوت پایان انتخابات برای شما به صدا در آمده و شما اصلا بازیگر ندارید و باید روی سکو بنشینید تماشا کنید.
هنوز شرایط انتخابات مبهم است و آدمهای وزین در این شرایط، راغب به ثبتنام نمیشوند. بنابراین، اصلاحطلبان در نهایت بخواهند در انتخابات شرکت کنند و چه نخواهند شرکت کنند، به خاطر اینکه برای تصمیمگیری خودشان زمان بخرند چارهای ندارند جز اینکه کار سنگینی را شروع کرده و رایزنی سنگینی را با چهرهها و نامزدهای بالقوه خودشان در این فرصت کم انجام دهند و آنها را متقاعد به ثبتنام کنند و اگر بنای شرکت در انتخابات نباشد چیزی از دست نرفته و این آدمها میتوانند انصراف بدهند. به همین دلیل برای کنار رفتن دیر نمیشود اما برای ثبتنام دیر میشود.
بیشتر بخوانید:
- چرا میرسلیم، ناطق نوری و خاتمی نمی توانند کاندیدای مجلس شوند؟
- استعفای داوطلبان نمایندگی مجلس 6 ماه قبل از ثبتنام
-
آرا در انتخابات تناسبی چطور شمارش میشود؟/ نظام تناسبی عادلانهترین شکل برای انتخابات مجلس است
-
آیا عملی می شود؟ / قول مهم وزیر کشور به گروه های سیاسی؟
-
طرح «انتخابات تناسبی در تهران» خیلی مشکل دارد!