دست خالی تلویزیون از تراژدی غمگین «فرار مغزها»
به بهانه موضوع سریال «بچه مهندس3» و موضوع مهاجرت نخبگان وطنی، نگاهی داشتیم به سریال هایی که تا به حال با این موضوع از رسانه ملی پخش شده اند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ از گذشته تا به امروز، سریال در میان مخاطبان تلویزیون ویژهترین جایگاه را از آن خود کرده است، به طوری که سالهای نه چندان دور، بینندگان منتظر می ماندند تا یک هفته بگذرد و قسمت جدید سریال خود را تماشا کنند.
اما امروز سریالها در ایام هفته پخش میشود و تنوع بیشتری هم دارد، هر چند تنوع در شبکهها و برنامههای تلویزیونی نیز بسیار بیشتر از گذشته شده است، اما هنوز هیچ چیز نتوانسته است، جای سریال را برای بینندگان قاب جادویی تلویزیون بگیرد. در همین روزهای پرهیاهوی تکنولوژی و عصر فضای مجازی هنوز هم هر شخصی در شبانه روز قسمتی از زمان خود را به دیدن سریالهای مورد علاقهاش اختصاص میدهد و اتفاقا تماشای دسته جمعی سریالها به یک پای ثابت دورهمیهای افراد خانواده تبدیل شده است.
تمامی موارد ذکر شده از اهمیت سریال خبر میدهد، بنابراین قطعا آن چه به عنوان موضوع و محتوا در سریال به نمایش گذاشته میشود، میتواند در سبک زندگی و نوع تفکر افراد جامعه نیز تأثیرگذار باشد، بنابراین میطلبد تا در هر برهه زمانی مدیران و سازندگان این سریالها از پتانسیلهای فراوان آن استفاده کرده و حرفهای مورد نیاز روز جامعه را از این طریق به گوش بینندگان خود برسانند.
یکی از موضوعاتی که مدتها است جایش در میان فیلمها و سریالها خالی است، بحث نخبگان کشوری است، از دانشمندان عرصه زیست و فناوری گرفته تا متخصصان و نخبگان رشتههای پزشکی و مهندسی و نخبگان عرصه هنر و علوم انسانی.
البته در بهار 1388 یک سریال به نام فاکتور هشت خیلی خوب توانست، کلید این نوع موضوعات را بزند فاکتور توسط رضا کریمی در 21 قسمت ساخته شد، این سریال برای اولین بار به موضوع نوین تولید یکی از محصولات زیستفناوری پزشکی بنام فاکتور هشت و مشکلات سر راه آن پرداخته و از این جهت بسیار جالب توجه بود. اما متأسفانه علی رغم استقبال از آن سریال، موضوع دانشمندان جوان ایرانی تا حدی به فراموشی سپرده شد و یا جسته گریخته به آن پرداخته می شد.
در این میان قطعا پرداخت به بخشی از واقعیت انکارناشدنی در مورد این قشر، یعنی مهاجرت نیز با وجود اهمیت آن مورد غفلت قرار گرفت، در صورتی که نه تنها این موضوع یعنی «فرار مغزها» از اهمیت کمتری برخوردار نبود، بلکه به تصویر کشیدن و بررسی علتهای مهاجرت نخبگان در قالب یک داستان سریال شاید از دیگر ابعاد زندگی آنها نیز مهم تر هم باشد، زیرا این افراد سرمایههای هر کشور هستند و باید با طرح این موضوع در فیلمها و سریالها و حتی فیلمهای مستند به فکر چاره جویی در مورد این مسئله بود.
در سالهای اخیر تعداد سریالهایی که به طور مستقیم به این موضوع بپردازد، چندان زیاد و قابل توجه نبوده است، سال 98 بود که جام جم تیتری با این عنوان زد که؛ «شبکه یک، سریالی با موضوع فرار مغزها پخش میکند»، نام این سریال "سراب "بود.
در توضیح این خبر آمده بود که «داستان سریال سراب درباره حمید دانشجوی ممتاز رشته برق است که در یکی از دانشگاههای معتبر با تعدادی از دوستانش روی یک پروژه علمی مهم تحقیق میکنند. با وجود آن که این پروژه علمی مهم و بسیار قابل ملاحظه است اما تعدادی از مسوولان آنچنان که باید حمید و دوستانش را حمایت نمیکنند. همین موضوع باعث بروز اختلافاتی بین حمید و دوستانش میشود و در این میان حادثهای ناخواسته همه معادلات را به هم میریزد.»
پس از آن کاری جدی با موضوع «فرار مغزها» صورت نگرفت که مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد هر چند جسته گریخته، موضوع نخبگان در برخی تولیدات حتی آثار سینمایی بخش مهمی از سوژه را پیش می بردند، به طور مثال حتی در فیلم سینمایی «بادیگارد»، حفاظت از یک دانشمند هستهای داستان را جلو می برد.
اما برخلاف کم کاری سریال در این حوزه، مستندهای به نسبت بیشتری در این رابطه و به خصوص موضوع فرار مغزها ساخته شده است، «میراث آلبرتا» یکی از مهم ترین این آثار بود که در زمان خود مورد توجه قرار گرفت، این مستند مشخصا به موضوع مهاجرت یا همان فرار مغزهای ایرانی به کشورهای غربی می پرداخت، قسمت اول این مستند که به کارگردانی و روایت حسین شمقدری ساخته شد، در سال 1390 در دوره سیام و قسمت دوم آن نیز با عنوان «میراث آلبرتا 2، روایت اروپایی» در سال 1391 در سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
مستند آلبرتا توانست توجهات زیادی را به موضوع فرار مغزها جلب کند اما همچنان این موضوع در سریالهای ایرانی مفقود و مهجور باقی ماند.
اما امسال شبکه دوم سیما در این رابطه با دست پر وارد میدان شد و با پخش سریال «بچه مهندس3» مستقیما به این موضوع پرداخت، به طوری که وارسته، نویسنده این سریال در گفتگو با «راه دانا» و با اشاره به موضوع «فرار مغزها» و مهاجرت نخبگان و نحوه پرداختن به آن در «بچه مهندس 3» اظهار داشته که، «ما در کشورمان جوانان نخبهای مانند جواد در هر زمینه ای اعم از علمی و فناوری، فرهنگی، هنری و اقتصادی زیاد داریم، اما زمام امور غالبا دست آدمهایی است که دوست ندارند مناسبات خاص خود را رها کنند و برخیهایشان با داشتن 10 یا 20 پست حاضر نیستند به راحتی کنار بروند و وقتی هم صحبت از سپردن امور به جوانان میشود، کار را به جوانان اقوام خود که شایسته هم نیستند، می سپارند و اتفاقا آن جوان هم با اعتماد به نفس میگوید، من «ژن خوب» دارم!»
البته شاید از همان ابتدا و با انتخاب نام بچه مهندس برای به تصویر کشیدن زندگی جواد جوادی مخاطب انتظار این را داشت که در آینده با مهندسی شایسته و نخبه رو به رو شود اما قطعا پرداخت به موضوع فرار مغزها با گره زدن به یک احساس عاشقانه نوجوانی توانست خیلی خوب بیننده را غافلگیر کند و داستان را جذاب تر از گذشته!
یادمان نرود که تولید سریالهایی که جوانان ایرانی را تشویق به فعالیت و خودسازی در عرصههای مختلف علمی و فرهنگی و هنری و صنعتی می کند، قطعا از ارزش زیادی برخوردار است، البته این توضیحات به معنای این نیست که سریال «بچه مهندس» در کل سه فصل آن توانسته کاملا مخاطب را راضی نگه دارد، بلکه قطعا انتقاداتی نیز بر این سریال وارد است، به طوری که همین چند ماه پیش بود که سریالی با نام «از سرنوشت» از همین شبکه پخش شد، و در همان دو فصل خود توانست مورد اقبال بیشتری از سوی مخاطبان قرار بگیرد. این سریال مانند «بچه مهندس» به موضوع زندگی یک نوجوان باهوش پرورشگاهی به نام سهراب پرداخته بود که در فصل دوم با استعدادخوبی که داشت توانست وارد عرصه تولید و صنعت شود. شباهت داستان «از سرنوشت» ناخودآگاه بیننده را به یاد «بچه مهندس» می انداخت و دائم این را با آن دیگری مقایسه می کرد و قطعا در این قیاس «از سرنوشت» تا انتهای پایان فصل دوم هر دو مجموعه، نمره بهتری می گرفت اما حالا باید منتظر ماند و دید که با اقبالی که از فصل سوم «بچه مهندس» صورت گرفته آیا از سرنوشت نیز در فصل جدید خود همچنان در جذب مخاطب موفق خواهد بود یا خیر؟ اما در کل باید به مدیران شبکه دوم سیما برای انتخاب و حمایت از چنین فیلمنامههایی تبریک گفت اما این قطعا اول راه است و برای رسیدن به نقطه نزدیک به ایده آل راهی بس طولانی در پیش خواهد بود.
به قلم: نسیم اسدپور