دولت چهاردهم، چارهای جز خانواده محوری ندارد
فاطمه محمدی کارشناس پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس از کلیگویی و بی برنامگی در حوزه زنان انتقاد کرد و گفت: باید شخصی را در لایه سیاستگذاری بنشانیم که خانواده محوری ملاک اصلی او باشد و الا ساحت خانواده ایرانی در 10 سال آینده به بنبست های سختی میخورد.
گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم، طیبه مجردیان: در سومین مناظره نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری که حول مسائل فرهنگی برگزار شد، کاندیداها به بیان نظراتشان در حوزه زنان پرداختند. بعضی از نامزدها تلاش کردند با گذشتن از مسائل چالشی فقط کلیاتی چون ضرورت استفاده از ظرفیت و توانمندیهای زنان در دولت چهاردهم را مطرح کنند. برخی نیز ترجیح دادند به جای ارائه برنامه فقط به طرح مسائل چالشی و اظهار نظرات تند در حوزه حجاب و گشت ارشاد بپردازند. البته موضوعات خوبی هم مطرح شد مثل مسئله تبعیض علیه زنان، به معنی محدود بودن زیرساختها و فرصتها و اینکه این محدودیتها باید برداشته شود. همچنین مسئله قرار گرفتن زنان بر سر دوراهی کار - خانواده به خصوص بعد از مادری و ضرورت چارهاندیشی برای رفع این معضل یا آمار بالای تحصیلات زنان در مقابل آمار اندک اشتغال آنها به دلیل ساختارهای مردمحور و ضرورت متناسبسازی محیطهای کاری و اجتماعی با اقتضائات زنانه و در نهایت ضروت توجه به جایگاه ارزشمند زنان خانهدار. اما در کل برنامه مشخصی از سوی نامزدها ارائه نشد. بنابراین برنامه نامزدهای ریاستجمهوری در حوزه زنان یکی از موضوعات مطرح در روزهای منتهی به دور دوم انتخابات است. در همین راستا خبرگزاری تسنیم با خانم دکتر فاطمه محمدی دکترای جامعهشناسی سیاسی، پژوهشگر و فعال رسانهای حوزه زنان گفتگو کرده است. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
هویت مستقل و اصیل زن ایرانی در گفتمان انقلاب اسلامی
سوال: رویکرد نامزدهای ریاست جمهوری در حوزه زنان را چگونه ارزیابی میکنید؟
ابتدا مقدمهای درباره گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه زنان خدمت شما عرض میکنم چون در همه ادوار، کارزار سیاسی کشور بر مبنای گفتمان انقلاب اسلامی پیش رفته و اساساً باید پیش برود.
اساس انقلاب بر مبنای رویکردی بود که زنان ماهیت و هویت درستی در نظام سیاسی اجتماعی ایران داشته باشند. زمانی که حضرت امام (ره) فرایند انقلاب اسلامی را شروع کرد، از ابتدای شکلگیری تا به نتیجه رسیدن انقلاب اسلامی، خانمها مداخله مستقیم در امر انقلاب داشتند.
من معتقد هستم خانمها از انقلاب مشروطه، کنشگری اجتماعی خود را شروع کردند و فعالیت سیاسی آنها هم به نوعی مشروعیت بخشیده شد. همینطور که جلو میآییم به بحران عدم مشروعیت حکومت دیکتاتوری طاغوت میرسیم. در این دوره هم یک رکن اصلی در حوزه سیاست، زنها هستند؛ چه آنهایی که در خود دوره شاهنشاهی مبارزاتی را انجام میدادند و چه آنهایی که دانشجویان پیرو خط امام میشوند و رهبری جریان میکنند و در انقلاب شریک میشوند.
عصبانیت امام خمینی از پیشنهاد حذف زنان از دیدارهای مردمی
من اساسا گفتمان انقلاب در حوزه زنان را یک گفتمان هویت بخش به معنای هویت مستقل زن اصیل ایرانی میبینیم. یک خاطره جالب بگویم که عموماً در مصاحبههایم به آن اشاره میکنم. ابتدایی که انقلاب شکل میگیرد به جهت اینکه مردم، خیلی علاقه و علقه عجیبی به امام داشتند، دسته دسته خدمت امام میرسند و عرض ادب میکنند؛ دو نفر از مقاماتی که بعداً پستهای کلان در انقلاب اسلامی میگیرند، خدمت امام میرسند و میگویند اگر شما اجازه بدهید ما فعلاً خانمها را از دیدارهای مردمی حذف کنیم. به جهت اینکه حسینیه کوچک است - چون معمولاً امام در جماران افراد را میدیدند - و خانمها زیر پا میمانند یا بعضیهایشان از شدت ذوق غش میکنند و حالشان بد میشود و ما هم الان شرایط این را نداریم که امنیت اینها را تامین کنیم. یکمقدار که اوضاع انقلاب بهتر شد آنها را هم اضافه میکنیم. این مسئله در خاطرات خود حضرت امام استکه ایشان خیلی عصبانی میشوند، فریاد میزنند و میگویند بروید شرایط را مهیا کنید تا زنها باشند. همه اینها برای من یک دامنه تعریفی را باز میکند:
امام نمیگوید زنها را حذف کنیم برای اینکه شأنشان حفظ شود. نمیگوید شأن اینها و احترام اینها الان مهم است. میگوید در ساحت انقلابی که خود خانمها هم در آن دخیل بودند باید شرایط برای حضورشان مهیا شود. در تمام سیر ادوار انقلاب اسلامی تا زمانی که به جنگ تحمیلی میرسیم ما حتی یک کلید واژه از امام در حذف یا نبود یا نپرسیدن یا عدم مشارکت زنان در انقلاب اسلامی پیدا نمیکنیم؛ چه در ساحت سیاسی، چه اجتماعی، فرهنگی، هنری، خانوادگی، امام هیچ کجا زنها را از صحنه انقلاب حذف نمیکند. او معتقد است باید ساختار را بسازیم.
باید شرایط را برای حضور زنان در جامعه فراهم کنیم
به عنوان مثال وقتی قانون اساسی جمهوری اسلامی را مینوشتند، دفعات مختلف به حضرت امام مراجعه میکنند و در مسائل مختلف از ایشان سوال میپرسند. در بحث حجاب خدمت امام میرسند و از ایشان میپرسند که بعضی کارمندان بیحجاب به اداره میروند و خیلی از آنها هم جزو دایره انقلاب کنندهها بودند، میگویند اینها را چه کار کنیم؟ امام میفرمایند یک لباس پوشیده به عنوان مثال آستین بلند و یقهدار طراحی کنید که همین مانتوهای اپول دار خیلی خاص جنس پیچ اسکن طراحی میشود خیلی گشاد و آزاد که اولین طراحی لباسهای اداری بودند. امام میفرماید اینها را بدهید بپوشند. باز امام آنجا نمیگویند تا زمانی که ما پاکسازی کنیم و شرایط را آماده کنیم، زنها را از اداره حذف کنیم. میگویند بروید شرایطی مهیا کنید که لباس اینها لباس مناسبی باشد. اینجا هم ما دوباره سر بحث حضور زنها یک مدل جدید کنشگری را از حضرت امام میبینیم. من مثالهای فراوانی از ابتدای انقلاب در ذهنم دارم که حضرت امام در مورد زنان، نظرهای مختلفی دادند و در هیچ کدام ماهیت حذف شدن یا به حاشیه رانده شدن زنان را نمیبینیم.
حضرت امام در رفتار و معاشرت با اعضای خانوادهشان هم این هویت مستقل و اصیل را به مردم نشان میدهد از همسرش گرفته و آن نامههای عاشقانه در دورانی که دور از وطن برای همسر مینویسد و انتشار میدهد تا برخورد ایشان با دختر، عروس و نوه. در اشعارشان برای عروسشان فاطی؛ نزدیکترین فرد در امور مباحثه با امام در فلسفه و منطق و.... که یک مناسبات پدرانه دارد. در خاطراتشان میخواندم که ایشان خیلی میپرسیدند فاطی کجاست چرا امروز نیست؟ یا چرا بچهها نیستند و یا نسبت به همسرشان. میخواهم بگویم هویت مستقل اصیل زن و خانواده محوری در ایشان خیلی قوی بوده و جایگاه مهم و والایی داشته است.
نگاه منظومهای رهبر انقلاب در حوزه زنان؛ مانیفستی تمام عیار
جلوتر که میآییم میرسیم به گفتمان رهبر فرزانه انقلاب؛ آقای خامنهای. من حداقل به عنوان یک پژوهشگر حوزه زن و خانواده یادم نمیآید از ایشان جملهای خوانده باشم که دربرگیرنده نگاه غیرمنصانهای نسبت به زنها باشد. گاهی وقتها ایشان انقدر کلمات زیبا انتخاب میکنند که من حتی فکر میکنم یک سناریوی از پیش تعیین شده است. ایشان در سخنرانیهایشان یک منظومه خیلی مشخص از هر آن چیزی که ما نیاز داریم ارائه میدهند. انگار یک مانیفست مرتب شسته رفته در حوزه زن و خانواده در بیانات ایشان هست.
اما چه چیزی محل بحث ما میشود؟ آنجا که تفریقها اتفاق میافتد. من یادم هست سال گذشته در روز زن ایشان فرمودند زنها وظیفهای ندارند که بخواهند در خانه، کارهای منزل را انجام بدهند. چقدر این حرف را دست گرفتند و شوخی کردند ولی کسی به اصل حرف دقت نکرد. وقتی در این ورطه میافتیم که حرفی را تفسیر به رأی کنیم دیگر آن فضایی که باید تولید نمیشود. البته الان سوال ما این نیست و نمیخواهم وارد این حوزه بشوم. میخواهم بگویم:
مناسبات گفتمانی در حوزه زن و خانواده در ادبیات انقلاب اسلامی، مناسبات درستی است. اما در کارزار سیاست چه اتفاقی میافتد؟
مناظره نامزدهای ریاستجمهوری در حوزه زنان و توقعی که حاصل نشد
من انتظار داشتم شش بزرگواری که در صحنه بزرگترین اتفاق سیاسی کشور یعنی انتخابات ریاستجمهوری قرار گرفتند، حداقل کاری که میکنند نظام گفتمانیشان کاملاً بر مبنای گفتمان انقلاب اسلامی پیش برود. چون در این گفتمان، راهبرد مشخصی برای حوزه زن و خانواده وجود دارد. اما متاسفانه چون ما فهم و تسلط درستی نسبت به مبانی نداریم از خودمان یک شگفتیهایی خلق میکنیم که اساساً بخشی از آن نشدنی است. مثلاً
یکی از نامزدها در گفتگوی مربوط به حوزه زن و خانواده میگوید حجاب اصلاً اولویت من نیست. اگر هم رأی بیاورم چنان میکنم. این اظهارنظرها چه پیامدی دارد؟ یک دو قطبی در جامعه ایجاد میکند که بعضی از خانمها و خانوادهها فکر میکنند این مسئله زور و اجبار حکومت اسلامی است. در حالی که وقتی تو تفکر اسلامی داری و پذیرفتی که شیعه علی بن ابیطالب باشی، حدود را خداوند در دین مشخص میکند، نه حکومت اسلامی. حجاب جزو حدود الهی است.
از سوی دیگر بعضی از این حضرات به قوانین و مواردی که به رئیس جمهور برمیگردد، هیچ کاری نداشتند. شمای نامزد ریاست جمهوری درباره مرخصی زایمان زنان صحبت کن! در مورد ساعت شناور کارشان صحبت کن. در مورد حقوق و مزایای پایینشان حرف بزن. درباره نداشتن مهد کودک صحبت کن. اینها اختیارات تو است. درباره ساختارهای فرسوده و استفاده از پیرزنها در پستها صحبت کن. درباره ساختارهای ساخته نشده برای حضور خانمها حرف بزن. امام فرمودند شما فضا را مهیا کنید تا زنان هم در امور دخیل شوند. شما درباره عدم پذیرش سلیقهای مدیران لایههای میانی حرف بزن. اینها اختیارات توست. ما تمام مسائلی که در اختیار قوه مجریه است فراموش کردیم، چسبیدیم به چیزهایی که به مسائل شرعی برمیگردد. تو حق نداری وقتی تخصصی در حوزه مسائل شرعی نداری به این موضوع ورود کنی. در قانون و دین اسلام حدود مسائل شرعی مشخص است. اگر هم مشخص نباشد که قوانین ثانویه میشود در ید اختیار مرجع تقلید و ولی فقیه است. اگر هم قرار باشد درباره این اصول صحبت شود، ولی فقیه باید ورود کند نه یک آدم کت و شلواری که تا الان کل سابقه و رزومهاش نماینده مجلس بودن است.
اینکه اساسا ما باید سراغ چه پدیدههایی برویم؟ من معتقد هستم در کارزار انتخابات ریاست جمهوری چون قوه مجریه کلانترین قوه اجرایی کشور است، رئیس جمهور آینده باید بیشتر از همه در حوزه سیاستگذاری حوزه زن و خانواده ورود کند. رئیس جمهور باید یک نگاه کلان و راهبردی به تمام مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور داشته باشد. خانمها برش بزرگی از نظام اجتماعی هستند و اساساً اگر رئیسجمهور کلان نگری در ساحت سیاست گذاری نداشته باشد، مسائل خرد را هم نمیتواند حل کند. ما چنین انتظاری داشتیم که متاسفانه در آن مناظره اصلاً اتفاق نیفتاد.
مسائل زنان دستاویز بازیهای سیاسی برای ایجاد دوقطبی
یکی از اشکالات حوزه زن و خانواده در حال حاضر در کشور ما خلط مباحث شرعی و فقهی با مسائل ساختاری زنان است. یک زمانی چیزی مسئله میشود مثل همین موتور سواری که جزو مسائل شرعی ما نیست. تو آنجا میتوانی به عنوان سیاستگذار ورود کنی ولی وقتی حدود حجاب در آیات و روایات قرآن کریم وجود دارد تو چه کارهای که این را به عنوان مسئله در نظام مسائل زنان مطرح میکنی و یک فضای دو قطبی ایجاد میکنی و یک عده را در مقابل حاکمیت قرار میدهی و میگویی حالا بروید طلبتان را وصول کنید! اساساً این بازی اصلاح طلب هاست. از ابتدایی که اصلاح طلبها در این کشور بودند، از زمانی که یادم میآید اهل بازی، اهل سیاهنمایی، اهل برداشتن سهمشان از سفره انقلاب و اهل به حاشیه کشیدن زنها در نظام اجتماعی بودند. مشکل ورزشگاه در کدام دولت حل شد؟ در دولت انقلابی اما چه کسی چاله آن را کند؟ اصلاح طلبها. چرا اصلاح طلبها نتوانستند زنان را به ورزشگاه ببرند؟ آیا بحث موتور سواری زمان اصلاح طلبها نبود؟ یک دفعه الان همه موتور سوار شدند! یکی از آسیبهای حوزه زنان در کشور، مواجهه سیاسی با مسائل این حوزه است. یعنی مسائل زنان دستاویز گفتمانهای سیاسی میشود و متاسفانه زنها اولین فریب خوردگان منازعات سیاسی هستند. من یک آدم فرهنگی اجتماعی بودم ولی یکی از دلایلی که تغییر حوزه دادم و کاملا در حوزه سیاسی ورود کردم، همین نبود بصیرت زنانه بود. ما در گفتمان انقلاب اسلامی، زن سیاسی نداریم. گویا مشارکت سیاسی زنان فقط شرکت در انتخابات است. جامعهپذیری سیاسی و اجتماعی زنان تبدیل به گزینههای دم دستی شده است. زن سیاسی باید در پایههای ابتدایی سیاست زندگی کرده باشد. از سیاستهای نظام، اسناد بالادستی و سیاستهای خرد و کلانی که در حوزه زنان در منشور و قوانین دیگر وجود دارد اطلاع داشته باشد بعد شروع به قانون نویسی، سیاست گذاری و ریل گذاری کند و پله پله بالا بیاید. احساس میکنم اتفاقاً ما اینجا خلا داریم.
همین الان در انتخابات، خانمها اعلام موضع نمیکنند. از اینکه اعلام موضع کنند، میترسند. سیاست برد و باخت دارد ما 6 رئیس جمهور که نداریم، یک رئیس جمهور خواهیم داشت. اما فلان نماینده مجلس خانم یا هر مقامی هنوز جرأت نکرده یکی از آن پردازندهها باشد. من معتقد هستم زنان در جامعه ایرانی کارگزار هستند نه بازیگردان! کارگزار یعنی تبعی از قدرت هستند و قدرت برایشان تعیین تکلیف میکند. به هر حال آنها بازیگردان نیستند. ما باید به دنبال این باشیم که زنان را از کارگزار به بازیگردان تبدیل کنیم. خانمهای ما نباید از اعلام موضع خود بترسند. اتفاقا باید برای انتخابات ریاست جمهوری تعیین تکلیف میکردند. چرا مناظره سبک زندگی و خانواده چرتترین مناظره رئیس جمهورها بود و خیلی ساده از آن گذشتند؟ چون ما محل گفتمان برای نقد نداریم. یعنی آنها نمیترسیدند از اینکه کسی آنها را به چالش بکشد، اصلاً چالشی وجود نداشت. اما آیا اقتصاد و سیاست را هم اینگونه دیدند؟
استفاده از ظرفیت زنان برنامه نیست، ضروری است!
من وقتی مناظره را دیدم توییت کردم که بالاخره من نفهمیدم برنامه نامزدهای ریاست جمهوری در حوزه زنان چیست؟ فقط فهمیدم یک طیفی از این دوستان کارهایی انجام دادند که گزارش کار دادند و فهمیدم از ظرفیت زنان قرار است انشاالله در دولتشان استفاده کنند ولی اینکه دقیقاً قرار است چه کار کنند را متوجه نشدم. اینکه ما از ظرفیت زنها استفاده میکنیم که برنامه نیست، یک راهبرد است. وظیفه تو هست که از ظرفیت زنها استفاده کنی چون بالاخره یک طیفی زن داریم که مجبور هستی در بخشی آنها را به کار بگیری. قبلیها هم این کار را کردند. اصلا نمیتوانید از ظرفیت خانمها استفاده نکنید.
مهمترین مطالبات زنان از دولت چهاردهم چیست؟
ضرورت تغییر ساختار معاونت زنان ریاستجمهوری
سوال: به عنوان کارشناس مسائل زنان و خانواده، مهمترین مطالبات حوزه زنان از دولت آینده را چه میدانید؟
ابتدا باید ساختار معاونت زنان و امور خانواده تغییر کند. این ساختار یک ساختار نمایشی است. صرفاً یک خانم در جلسه هیئت دولت مینشیند که وقتی عکس میگیرند، معاون زن هم آنجا باشد. البته اگر میتوانستند آن را هم مرد میگذاشتند. برونداد خاصی هم از این معاونت در این سالها ندیدیم. لذا من معتقد هستم این ساختار باید تغییر کند و تبدیل به یک معاونت یا سازمان مستقل شود که چارت سازمانی و بودجه مستقل داشته باشد. همچنین مثل وزارتخانهها، نماینده مستقل و مشخص در ساختار اداری کشور داشته باشد. از طرف دیگر باید خودش را از کف بیرون بکشد و در سطح کلان و برای کل کشور سیاست گذاری کند.
اصلاً معنا ندارد که معاونت زنان همایش بگیرد؛ زن آینده ساز، زن تمدن ساز، بانوان تاثیرگذار! اصلا این کارها ربطی به معاونت زنان ندارد. یک بار در توییتر هم انتقاد کردم که معاونت زنان دولت سیزدهم حوزه زنان را به سطح مشاور زنان فرمانداری یک شهرستان تقلیل داد. به نظر من در معاونت زنان دولت سیزدهم چنین اتفاقی افتاد. به نظر من رئیس جمهور آینده در دولت چهاردهم اگر میخواهد کار اساسی انجام بدهد، باید ساختار معاونت زنان را تغییر دهد. یعنی به محض اینکه در صندلی ریاست جمهوری نشست باید درخواست تغییر ساختار به سازمان امور استخدامی بدهد. این یکی از اولویتهای حوزه زنان در دولت چهاردهم باید باشد چون اگر این ساختار تغییر نکند باز هیچ کاری نمیتوان انجام داد.
اگر یک معاونت زنان مستقل داشته باشیم که بتواند بخشنامه صادر کند و آیین نامه به هیئت وزیران بدهد و در وزارتخانهها نفوذ کند، عده و عده و بودجه داشته باشد و به شهرستانها هم سهم بدهد، میتواند یک ساختار شکل بدهد و میتواند به صورت آبشاری در لایههای مختلف مدیر بگذارد. وقتی مدیر زن در دستگاهی گذاشتی، او به آن جامعه، خانواده محوری میدهد.
سوال: در حال حاضر رابطه میان معاونت زنان ریاست جمهوری و مشاور زنان وزارتخانهها چگونه است؟ در کل ساختار، ساختار غلطی است و معاونت زنان ریاست جمهوری عملا نفوذی در وزارتخانهها و استانداریها و فرمانداریها ندارد یا به عبارتی مشاور زنان وزارتخانهها و استانداریها ذیل معاونت زنان تعریف نمیشوند. ساختار معاونت زنان صرفاً برای تهران است و در شهرستانها هیچ زیرمجموعهای ندارد. بنابراین برای ارتباط با استانها و شهرها یا مجبور است از طریق مشاور زنان وزارت کشور و یا از طریق مشاور زنان وزارتخانههای دیگر با زیر مجموعههای آنها در استانها ارتباط بگیرد. خوب تا من معاونت زنان رئیس تو نباشم حتی نمیتوانم به تو بگویم از اینجا بلند شو آنجا بنشین چون او میگوید من خودم رئیس دارم و به تو ربطی ندارد.
بنابراین اولین اولویت کاری دولت چهاردهم فرقی هم نمیکند هر کسی که رئیس جمهور شود باید این ساختار را تغییر بدهد. ساختار که تغییر کند باید بودجه مشخص و مستقل به معاونت زنان داده شود که او اختیار پول دستش باشد. اگر قرار است برای زنان سرپرست خانوار بسته معیشتی یا سیاست حمایتی بگذاریم، او بتواند به بانکها بگوید اولویت بخش حمایتی شما زن سرپرست خانواری است که من میگویم. این میشود استقلالی که لازم است معاونت زنان داشته باشد. بگوید استان لرستان شما 20 درصد اعتبار اختصاص بده، استان اهواز 10 درصد و... این میشود سیاست گذاری. به معاونت زنان مربوط نمیشود که زنان سرپرست خانوار را جمع کند و به آنها بسته معیشتی بدهد. کار معاونت زنان سیاست گذاری است و اگر ساختار داشته باشد؛ مشاور زنان وزارتخانه ها، استانداری و شهرداری ذیل او میآیند و دیگر لازم نیست برای هر کاری التماس آنها را بکند.
استفاده از ظرفیت زنان در لایههای میانی به صورت آبشاری؛ از کارشناس تا مدیرکل و معاون
من معتقد هستم باید اثربخشی حوزه زنان را بالا ببریم. جلسهای داشتم با یک عده از خانمها؛ میگفتند تاکید کن تا در دولت آینده 6 وزیر زن داشته باشیم. گفتم من روی یک وزیر هم تاکید ندارم و با این مسئله موافق نیستم. تو شش وزیر زن بگذار ولی در یکی از وزارتخانهها یک اتفاق هم برای زنان نیفتد به چه دردی میخورد؟ 13 تا دولت داشتیم، حداقل در 9 دولت، معاونت زنان و مشاور زنان داشتیم؛ گزارش بدهند چه کاری برای زنان کردند؟ به نظر من ما نباید برای کرسیهای قدرت بجنگیم. ساختار ما معیوب است. معاونت زنان اثرگذاری ندارد حالا این را ضرب در ده کن اتفاقی نمیافتد.
با صرف وزیر زن هم مشکل حل نمیشود. ما باید به صورت آبشاری در ساختار اداری و در تمام لایههای نظام از مدیران زن استفاده کنیم. کارشناس زن و متخصص حوزه زنان در لایههای میانی بگذاریم. به نظر من رئیس جمهور بعدی باید به همه وزارتخانهها اجبار کند که یک معاون زن بگذارند. یا در هر وزارتخانه 20 مدیر کل زن بگذارند. ما در لایه کارشناسی در بعضی از وزارتخانهها زن نداریم، باید کارشناس زن بگذاریم. اینها که محدودیتی ندارد. وقتی زنان در لایههای میانی، کارشناسی کنند، بعضی مسائل زنان حل میشود؛ مهدکودک میزنند. اضافه کارها را قطع میکنند. تفریح میبرند. اساساً وقتی برای زنان میخواهیم تصمیم بگیریم، خود خانمها هم باید حضور داشته باشند. ما گاهی پشت درهای بسته و در یک مجلس مردانه برای مسائل خانمها، تصمیم میگیریم. زنان در شوراهای سیاستگذاری، کمیتهها و کمیسیونها عضو نیستند. اینها اتفاق خوبی نیست. میتوانیم یک حداقلی در اینها رعایت کنیم.
مثلاً در حوزه آسیبهای اجتماعی که اتفاقا با زنانه شدن آسیبهای اجتماعی مواجه هستیم، حتماً باید تدبیر پیشگیرانه داشته باشیم و زنان را برای حل مسئله دخیل کنیم.
دولت چهاردهم، چارهای جز خانواده محوری ندارد
سوال: اولویت دوم حوزه زنان در دولت آینده را چه می دانید؟
در مرحله دوم ما باید در حوزه خانواده فرهنگ سازی کنیم؛ هم روی جنسیت زن و هم روی جنسیت مرد کار کنیم.
از نظر من جامعه ایرانی فعلی، جامعه خانواده محوری نیست. باید شخصی را در لایه سیاستگذاری بنشانیم که خانواده محوری ملاک اصلی او باشد. اشکال ما این است که در مدیران سطح کلان، خانواده محوری ملاک نیست. ولی دولت چهاردهم، چارهای جز خانواده محوری ندارد. اگر دولت چهاردهم، خانواده محور نشود، ساحت خانواده ایرانی در 10 سال آینده به بنبستهای سختی میخورد. خانوادهمحوری یعنی افراد را به عنوان فرد جدا از خانواده نبینیم. موقع سیاستگذاری، قانونگذاری و طراحی ساختار، نقش فرد چه زن و چه مرد را در خانواده لحاظ کنیم.
باید حکمرانی خانواده محور داشته باشیم و در این راستا در حوزههای مختلف ریل گذاری کنیم.
دولت چهاردهم باید خانوادهمحوری را در تمام ساختارها بگنجاند. ساختار اداری، اقتصاد، آموزش همه باید خانواده محور باشد. چه اشکالی دارد ساعت کاری زنان شاغل را شناور کنیم؟ چرا باید نیروی خانم را تا 8 شب در اداره نگه داریم و بعد هم به او بگوییم میخواستی استخدام نشوی حالا که استخدام شدی شرایط همین است. ما زنرا در سیستم فعلی تبدیل به ابر زنی کردیم که مرد ستیز شده است.
چه اشکالی دارد بگویید اضافه کار به خانمها نمیدهیم اما مبلغ هزینه اضافه کار را به آنها پرداخت میکنیم. اتفاقا تو به عنوان نظام حاکم بگو شما فرزند داری و شغل اصلی تو هم ساعت 2 یا 4 به بعد در خانه شروع میشود. من اضافه کار تو را پرداخت میکنم تو در اداره نمان برو خانه. هر ماه مبلغ 50 ساعت تشویقی به او بده چه اشکالی دارد در کشور اسلامی چنین اتفاقی بیفتد؟ جمع همه اینها روی هم مبلغی نمیشود ولی با این کار تو داری او را تشویق میکنی که من بابت ساعتی که تو در خانه زحمت میکشی حواسم به تو در حکمرانی هست. این میشود تغییر فرهنگ حاکم بر جامعه. اگر این کار را کنیم خانمهای شاغل هم فرزند میآورند، هم به خانواده خودشان میرسند.
باید مادری و ازدواج را در جامعه ارزشمند کنیم. اگر نتوانیم نگاههای دهه هفتادیها و هشتادیها را نسبت به زندگی و خانواده محوری ترمیم کنیم به شدت به چالش میخوریم. دختر و پسر دهه هفتادی ما دوست ندارند ازدواج کنند. چسبیدیم به فرزندآوری! اصلا ازدواج شکل نمیگیرد! فرزندآوری مرحله بعدی هست. دولت چهاردهم باید یک مرحله عقبتر بیاید. الان مسئله ما، ازدواج است. تنها راه حل تشکیل خانواده در کشور ما عقد، ازدواج و قاعدههای دینی است. اینکه بعضیها از خودشان یک چیزهایی در میآورند، ما به غیر از قاعدههای دینی، هیچ راه دیگری برای تشکیل خانواده نداریم. تو باید سیاستهای حمایتی برای ازدواج بگذاری. وزارت فرهنگ و ارشاد، وزارت آموزش و پرورش و وزارت ورزش و جوانان وزارتخانههای مهمی در تغییر نگاه به ساحت خانواده و جنسیت هستند. اینها همه وزارتخانههایی هستند که نگاهها را تغییر میدهند. مرکز استراتژیک ریاست جمهوری مرکز مهمی است. ما از طریق این وزارتخانهها باید شروع کنیم و مفاهیم و تعاریف را در ساختار تغییر بدهیم.
دولت باید روی نقطهای بایستد که خانواده محوری را پیاده کند؛ ما حتی خانواده محوری را در نظام آموزشی هم نداریم. تمام کلاسهای مقطع ارشد و دکتری ما پنجشنبه و جمعه فول تایم است. دانشجو را از هفت صبح تا هشت شب نگه میداریم که دکترا بخواند. کجای این سیستم خانواده محور است؟ زن وشوهری که روز تعطیل هم خانه نباشند چه خانواده محوری؟
چرا مرد متاهل 24 ساعت شبانه روز باید کار کند و حتی پنجشنبه و جمعه هم خانه نباشد؟ اینکه مرد 24 ساعته کار کند افتخار نیست، از آن طرف هم 24 ساعته آمار طلاق افزایش پیدا میکند. اگر همسر این مرد، خانهدار باشد مخاطرات به شدت جدی برای او به وجود میآید. زنها نیاز به حرف زدن و عاطفه دارند، نیازهای جنسی دارند. وقتی مرد تمام وقتش را در اداره میگذراند، این زن نیازش را باید با چه کسی مطرح کند؟ یا افسردگی میگیرد یا پرخاشگر میشود یا از میزان علاقه او به همسرش کم میشود. یا یک روشی برای خود تعریف میکند که در نظام خانوادگی ایرانی قابل تعریف نیست. یعنی به دلیل مدل کاری که تعریف کردیم، خانواده آسیب پذیر میشود.
الآن نقشها جابه جا شده است. پدر در خانواده نقش عابربانک دارد؛ خانه بگیرد، هزینهها را بدهد، خرید کند، سه جا کار کند، نصفه شب خانه بیاید، اساسا نقش پدری دارد کمرنگ میشود، مادری هم همینطور. در سطحکلان یک چیزهایی قابلیت اجرا ندارد. شغل بعضی از مسئولین در روزهای کاری به ناچار تمام وقت است اما او هم باید آخر هفته را به خانواده اختصاص بدهد. اما کسی که در لایه پایین تر است نباید به جایی برسد که خانوادهاش دچار چالش بشود.
چرا طلاق در چند سال اخیر افزایش پیدا کرده؟ به جهت اینکه انقدر خانواده درگیر محاسبات مالی است که محاسبات عاطفی او دارد از بین میرود و این مناسبات را در جامعه و در ارتباطاتی ناسالم تعریف میکند. در چنین فضایی واژهای مثل خیانت مستهلک میشود. الان فرزند به پدر و مادرش، زن و شوهر نسبت به هم، خواهر و برادر نسبت به هم خیانت میکنند. لایههای خیانتی تعاریف مختلفی دارد. من مادر اگر از ساحت خانواده و ساعت تربیتی خانواده کم بگذارم به خانواده خودم خیانت میکنم. کارمندی که از ساعت کاری خودش میزند، خیانت میکند. ما کارمندهایی داریم که صبح تا ظهر در اداره بیکار هستند بعد از ساعت 2 که میخواهند اضافه کار بگیرند کار میکنند و همان ساعت را از خانواده میگیرند؛ از یکطرف به نظام اداری و از طرف دیگر به خانواده خیانت میکنند. دولت این را باید ترمیم کند. اگر بتوانیم تفکر خانواده محوری را در دولت حاکم کنیم حتی اگر وزیر زن هم نداشته باشیم، خانمها در آرامش هستند. تفکر خانواده محوری باید در دولت چهاردهم گسترش پیدا کند.
خانم های متاهل و مادرها نباید آخر هفتهها اضافه کار بایستند. وقتی تو فرزند داری و این فرزند نسبت به تو حقی دارد نمیتوانی بگویی من خانه نمیروم تا به حق اجتماعی خودم برسم. بعضی از خانمهای شاغل فکر میکنند اگر بچه دار شوند از پیشرفت شغلی عقب میافتند. به همین خاطر خانمهای شاغل از طرح تشویقی اعطای ماشین و زمین قانون جوانی جمعیت، خیلی کم استفاده کردند. خانمهای خانهدار بیشتر از این طرح استفاده کردند. میخواهم بگویم انقدر ماهیت شغلی برای خانمهای شاغل اهمیت دارد که فرزند دوم هم بعضاً نمیآورند. من میگویم این هم غلط است. یک مادر باید اهمیت مادری خود را بفهمد و برای آن ارزش قائل باشد.
من دانشجوی پست داک هستم و احتمالا تا ماه دیگر فوق دکترایم تمام میشود. از نظر من وابستگی زن به مرد اتفاق مبارکی است. وقتی تو به آدمی وابستهای یعنی نظام هستی تو دارد جوری تعریف میشود که کنشگری یک آدم دیگر در زندگی تو کاملا موثر است و تو از او ماهیت میگیری و این اتفاق بدی نیست که زن ها را از آن فاصله میدهیم. تنها چیزی که ذهن خود من را از تلخیهایی که در فضای سیاست تجربه میکنم، راحت میکند؛ آشپزی کردن برای پسر و همسرم است. من وقتی خانهام را تمیز میکنم حالم خوب میشود.
سطح تحصیلات تکمیلی60 به 40 شده است؛ 60 درصد خانمها 40 درصد آقایان. وقتی من تا مقطع دکترا میروم دیگر نمیخواهم در خانه بمانم. من میخواهم از تحصیلات خودم استفاده کنم. پس حالا که او درس خوانده و تو او را ترغیب کردی و به او امکان دادی، جوری برای او سیاست گذاری کن که او هم به خانوادهاش برسد هم به اجتماعش. اساسا انقلاب کردی که به او هویت بدهی. حرف من این است که باید او را در نظام اجتماعی درست جاگذاری کنی. تو تعیین کن این زن روی کدام صندلی باید بنشیند ولی حواست به نظام خانواده باشد. از او بهرهکشی و استفاده ابزاری نکن و او را به سمت مرد ستیزی هل نده. ما باید کاری کنیم زنانمان از مردستیزی دربیایند. خودشان را تحت ظلم نبینند. کلفت خانواده نبینند. او الآن میخواهد انتقام بگیرد. تو اگر آرامش زن را در نظام خانواده تعریف کردی در لایههای دیگر هم جامعه سالمی میبینی.
دولت باید برای افزایش نشاط زندگی خانوادگی هم برای زنان شاغل و هم خانهدار برنامه داشته باشد. باید برای زن خانهدار این امکان وجود داشته باشد که سه روز در هفته با خیال راحت فرزندش را به مهدکودک سرای محله بسپارد و چند ساعت به خودش رسیدگی کند و هر کاری که دوست دارد انجام بدهد؛ ورزش کند، بازار برود و خرید کند، دکتر برود، مطالعه کند حتی فقط در سکوت بگذراند چون همه ما به تنهایی و سکوت و خلوت نیاز داریم. باید برای غنی کردن اوقات فراغت زنان خانهدار برنامه داشته باشیم. یک تراپیست بگذاریم در سرای محله تا خانوادهها برای مشاوره به او رجوع کنند چون خیلیها توان مالی ندارند وقت مشاوره بگیرند.
در ادارهها هم علاوه بر برنامه کاری باید سازمان و اداره هم باید برای کارمندانش برنامه فرهنگی ورزشی داشته باشد. مثلا تو بتوانی 4 ساعت در هفته در باشگاه اداراه ورزش کنی، مرخصی هم لازم نباشد بگیری و این جزو ساعت کاریات تعریف شود. دولت باید چنین کاری انجام بدهد و از این طریق به نشاط خانواده کمک کند. چرا در ادرات ما دفتر مشاوره وجود ندارد که اگر کارمندان به مشکل خوردند، بروند مشکل خود را حل کنند تا آمار طلاق پایین بیاید. چرا فکر نمیکنیم باید از خانواده صیانت کنیم؟ در حال حاضر برای صیانت از خانواده برنامهای وجود ندارد. سیاست گذاری معاونت زنان باید حمایت از خانواده باشد نه برگزاری جشن و همایش. تو به عنوان معاونت زنان وظیفه داری از خانوادهای که داری صیانت کنی و دولت، یک خانواده است. من اگر معاون زنان بودم در هر اداره یک بسته معاشرتی خانواده میگذاشتم. حتماً میگفتم هر وزیری موظف است یک تعداد مشاور و روانشناس در وزارتخانه بنشاند که اگر خانوادهای دچار آسیب است همان جا حل شود. این یکی از وظایف وزیر است.
ضرورت واقعگرایی در حوزه زنان و مطالبه مسائل اثربخش
نگاه و مطالبات جامعه زنان ما باید واقع گرایانه باشد، نه آرمان گرایانه. ما الان یک مقدار از واقعیتهای کف جامعه و ساختار سیاسی فاصله داریم. گاهی مطالباتی تبدیل به مطالبات اصلی میشود که عملاً اتفاقش تاثیر زیادی روی جامعه زنان ندارد. مثل رفتن به ورزشگاه که برای طیف خاصی است و همه واقعاً تمایلی به این کار ندارند. اتفاق هم افتاده ولی تاثیری روی جامعه زنان نداشته است. مواجهه ما با حوزه زنان سیاسی است. عدهای با این مطالبات بیشتر احساس ضعف و محرومیت را تلقین میکنند. به نظر من باید روی مسائل اثربخش مطالبهگری کنیم. رویکردی که به کل نظام اجتماعی برگردد. اشکال ما این است که مطالباتمان سطحی، کاریکاتوری و تقلیل گرایانه شده است. به عنوان مثال زن را کلا در ماهیت حجاب داریم تعریف میکنیم یعنی انگار کل درخواست زنها این شده که بیحجاب شوند و کل کارکرد جامعه هم این شده که با بیحجابی مبارزه کنند. در حالی که زن ها از حجاب عبور کردند و حجاب مسئله اصلی آنها نیست.
پرهیز از رویکر نمایشی و تقلیلگرا؛ اتخاذ رویکرد ساختاری و اجرایی
دولت باید نگاه خودش را از رویکرد نمایشی، کاریکاتوری و تقلیلگرا بردارد و با رویکرد ابزاری، ساختاری و اجرایی کار کند. همانطور که گفتم ما به صورت نمایشی میگوییم زنان در حکمرانی دخیل هستند. 12 صندلی در فلان جا به آنها بدهیم. انقدر زن در فلان کمیته عضو کردیم. من با این خیلی مخالف هستم. همینکه تو یک نفر را صرفاً در هیئت دولت بنشانی ولی پول و ساختار و تشکیلات به او ندهی و صرفا از او عکس و فیلم بگیری این نمایش است. دولت چهاردهم باید از نمایش فاصله بگیرد چون مردم دیگر متوجه این شدهاند. اینها سیاستهایی است که دولت میتواند در حوزه زنان و خانواده داشته باشد.
ما مشکل قانون گذاری نداریم. قوانین خوبی داریم که تکمیل است ولی خوب اجرا نمیشود؛ قانون هفتم توسعه، قانون جوانی جمعیت. الان یک قوه عاقله در مجریه میخواهیم که به اجرا شدن قوانین نظارت کند و وزرا را مجبور کند تا در وزارتخانههای خود این قوانین را اجرا کنند. اگر دولت چهاردهم هیچ کاری هم نکند فقط قانون هفتم توسعه را پیاده کند کفایت میکند. در نهایت بر حسن اجرای قوانین نظارت کند. یکی از وظایف معاونت زنان هم نظارت بر حسن اجرای قوانین مربوط به حوزه خانواده است.
در نهایت معتقد هستم در بخشی از اسناد حوزه زنان باید بازنگری اتفاق بیفتد. هر چیزی که در نظام فعلی که نسل زد و نیتها در آن میگنجد؛ فرسوده، قدیمی و عقب مانده است باید تغییر کند. باید یک تغییر ساختاری در نظام و شیوه روشی اتفاق بیفتد.