دو شهری که «سیبل» موشکهای صدام بودند
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مجاهدت و ایستادگی در استان خوزستان سبب شده است تا حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دوم دیماه جاری در جمع مردم کرمان و خوزستان بیان کنند:«از یک جهت دیگر هم خوزستان یک استان ممتاز است و آن، این است که خون شهیدان همه استانهای کشور بر روی خاک خوزستان ریخته شده، این یعنی چه؟ یعنی خوزستان نماد همدلی و همبستگی همه ملت ایران است از همه نقاط...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مجاهدت و ایستادگی در استان خوزستان سبب شده است تا حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دوم دیماه جاری در جمع مردم کرمان و خوزستان بیان کنند:«از یک جهت دیگر هم خوزستان یک استان ممتاز است و آن، این است که خون شهیدان همه استانهای کشور بر روی خاک خوزستان ریخته شده، این یعنی چه؟ یعنی خوزستان نماد همدلی و همبستگی همه ملت ایران است از همه نقاط کشور جوانها، پیش قراولان، فداکاران آمدند در آنجا با ایمانشان، با انگیزهشان در آنجا جنگیدند و جان خودشان را در راه اسلام و ایران و جمهوری اسلامی فدا کردند، خوزستان شد نماد همبستگی ملت ایران. ما هرچه که در طول تاریخ از قهرمانیهای ملت ایران شنیده بودیم؛ از فداکاریها، از گذشتها، از ایستادگیها به چشم خودمان در خوزستان در دوران دفاع مقدس مشاهده کردیم.»
به همین مناسبت مروری بر فداکاری مردم اندیمشک و دزفول داریم.
دزفول؛ شهر موشکها
ساعت 15:35 و 18، 28 آذرماه سال 1361 دو فروند موشک زمین به زمین به دو نقطه پرجمعیت دزفول اصابت و بیش از 200 منزل مسکونی و مغازه را ویران، 62 نفر را شهید و 287 نفر را مجروح کرد. پس از این تاریخ به دلیل اصابت موشکهای فراوان، دزفول به «بلد الصواریخ» یا «شهر موشکها» معروف شد. در واقع اولین موشک جنگ به دزفول اصابت کرد.
رژیم بعثی عراق، هر بار که در رویارویی مستقیم با رزمندگان اسلام در میادین نبرد، شکست میخورد برای جبران ضعفها و همچنین اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران، شهرها و مناطق مسکونی را موشکباران و بمباران میکرد و در همین راستا، در روز 28 آذر 1361، دزفول برای چندمین بار هدف یورش بیرحمانه موشکی رژیم بعث عراق قرار گرفت. اگرچه قبل از این جنایت، هواپیماهای عراقی بارها شهرهای ایران را بمباران کرده بودند، اما حمله به دزفول، نخستین حمله در ابعاد گسترده به وسیله موشکهای زمین به زمین بود.
بیشتر بخوانید: «سر»هایی که تاریخ نوشتند + فیلم چرا خوزستان نگین سرخ ایران است؟ نقض حقوق بشر در جنگ تحمیلی و چند نکته
یکی از مهمترین اهداف رژیم بعث عراق از بمباران و موشکباران شهرها به ویژه شهر دزفول این بود که با از بین بردن زیرساختهای اقتصادی و ناامن کردن شهرها، به مردم ایران بگوید که از مقاومت دست بردارید. این رژیم با وجود برخورداری از همه نوع تجهیزات جنگی و نیروی انسانی شکستهای سنگینی از رزمندگان اسلام متحمل میشد؛ رزمندگانی که با تشویق و ترغیب پدران و مادران خود عازم دفاع از دین و میهن اسلامی خود شده بودند و حالا صدام میخواست با شهید کردن مردم بیدفاع در شهرها، آنها را از ادامه کارشان باز دارد.
این تاکتیک، یک تاکتیک مرسوم در هر جنگی محسوب میشود. یعنی فشار غیرمستیقیم به طرف مقابل برای عقبنشینی از مواضع سیاسی و دفاعی. اما صدام با همه ادعاهایش هیچگاه نتوانست بفهمد که دفاع ملت ایران نه تنها با سایر جنگها تفاوت دارد بلکه مردمی هم که در مقابلش ایستاده است، یک مردم انقلابی با پیشینه دینی و اسلامی است که راهبری مدبر، آنها را هدایت میکند.
آرمانهای انقلاب اسلامی چنان در روح و جان مردم ایران نفوذ کرده بود که مقاومت در برابر هر بحرانی را بر آنها تسهیل میکرد. مردم مقاوم دزفول هم که در خط مقدم دفاع از خاکریز انقلاب اسلامی قرار داشتند، به ویژه در اوایل جنگ تحمیلی رسالتی مضاعف بر دوش خود احساس میکردند چون دشمن تا حدود 20کیلومتری این شهر رسیده بود و تا زمان رسیدن و حضور نیروهای نظامی، مردم با دست خالی از شهر دفاع کردند و دشمن مجبور شد به پشت رودخانه کرخه عقبنشینی کند. به عبارت دیگر دزفول سد بزرگی مقابل عراق در دستیابی به اهدافش شده بود. سدی اعتقادی.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهکهای منافق به ویژه گروهک «خلق عرب» وابسته به رژیم حاکم عراق شروع به ایجاد ناامنی کردند و میخواستند خوزستان را ناامن کنند. در سرکوب این گروهکها، مردم دزفول نقش اساسی ایفا کردند. همچنین نیروهای اعزامی به خرمشهر و آبادان که نیروهای منافق در آنجا بودند توانستند جلوی پیشروی آنها را بگیرند.
عراق هم در راستای درهم شکستن مقاومت مردم از هیچ راهی دریغ نکرد. دزفول نه تنها مقاومت کرد، بلکه هیچگاه خالی از سکنه نشد و زندگی در شهر جریان داشت. با وجود حملات سنگین صدامیان، مردم دزفول خطوط زیادی در جبهه ایجاد کردند و اعزامهای 1000 تا 5000 هزار نفری به جبههها داشتند. اعزامهای شهر دزفول به قدری گسترده بود که تیپ ولی عصر (عج) برای شهر دزفول ایجاد و بعد تبدیل به لشکر شد که تمام خوزستان را در برمیگرفت.
به لحاظ موقعیت سوقالجیشی، دزفول دروازه شمالی خوزستان محسوب میشد و بعد از شروع جنگ تحمیلی، صدام برای تصرف خوزستان باید ارتباط شمال این استان با کشور را قطع میکرد. دزفول برای صدام یک شهر استراتژیک و نظامی به حساب میآمد. چنین دلایلی باعث شده بود تا صدام فشار را بر این شهر بیشتر کند.
رژیم بعث عراق در مدت هشت سال جنگ، 176 موشک غول پیکر «فراگ 7» و «اسکاد» به شهر دزفول شلیک کرد. هواپیماهای دشمن 489 بمب و راکت بر سر مردم بی دفاع شهر فرو ریختند و آتشبارهای عراق با شلیک 5821 گلوله توپ نقاط مختلف شهر را ویران ساخت.
در این شهرستان حدود 19500واحد مسکونی، تجاری، آموزشی و مذهبی بین 20 تا 100 درصد ویران و به تلی از خاک مبدل شد. اما با این همه خسارت، مردم دزفول با تقدیم 2600 شهید، 4000 جانباز، 452 آزاده سرافراز و 147 مفقود و جاویدالاثر حماسه مقاومت و پایداری را در تاریخ درخشان انقلاب اسلامی ایران جاودان ساخت.
اگر نگاهی به تقویم بیندازیم در کنار سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر، مناسبت «روز استقامت و پایداری روز دزفول» در چهارم خرداد را میبینیم. روزی که سال 66 در زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری در تقویم رسمی کشور به نام «روز مقاومت و پایداری» ثبت شد.
جنایتهای رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی در بمباران و موشکباران شهرهای ایران در حالی رخ میداد که مجامع به اصطلاح جهانی هیچگونه واکنشی نشان نمیدادند و شکایتهای ایران از این مجامع هم همیشه بیپاسخ میماند. ایران در حالی شاهد قربانی شدن مردم غیرنظامی و زیر ساختهای شهری خود توسط عراق بود که میتوانست مقابله به مثل کند. اما با تاکید بر آموزههای اسلامی هیچگاه نخواست شاهد کشته شدن افراد غیرنظامی دشمن در شهرها باشد و حتی پیش از هدف گرفتن زیرساختها و محلهای نظامی، ساکنان شهر و منطقه مورد نظر را آگاه میساخت تا خسارت انسانی احتمالی به حداقل ممکن برسد و این شیوه را تا پایان جنگ تحمیلی ادامه داد.
اندیمشک و طولانیترین بمباران هوایی
روز چهارم آذرماه سال 1365 تعداد 54 فروند هواپیمای دشمن بعثی شهر اندیمشک را برای مدت یک ساعت و 45 دقیقه، آماج بمباران هوایی قرار دادند. در این حادثه که طولانیترین بمباران هوایی یک شهر غیر نظامی در تاریخ جنگهای بعد از جنگ جهانی دوم بود که در آن 300 تن شهید و بیش از 700 تن مجروح شدند.
روایتها از چگونگی بمباران اندیمشک و تبعات آن را میتوان در 10 مورد اشاره کرد:
1- انهدام خط راهآهن که به عنوان حلقه اتصال جبهههای جنوب و میانی با مرکز کشور بوده و نقطه ثقل این خط، ایستگاه راهآهن اندیمشک. 2- انهدام مخازن نفت بمنظور ضربه زدن به مرکز اقتصادی و تولید روزانه نفت و اخلال در سوخت رسانی و قطع پشتیبانی امدادی خودروها و یا حداقل به تأخیر انداختن امر حمل و نقل به جبهههای جنوب. 3- قطع ارتباط زمینی جبهههای جنوب بویژه در امر پشتیبانی با توجه به حلقه اتصال اندیمشک با سه استان خوزستان، لرستان و ایلام. 4- تهدید جدی پایگاه چهارم شکاری و یا حداقل سنجش میزان آمادگی این پایگاه مهم و حیاتی که در جاده دزفول - اندیمشک واقع شده و براساس تقسیمات کشوری جزء حوزه استحفاظی دزفول محسوب شده اما با شهرستان اندیمشک نیز فاصله چندانی ندارد. 5- از بین بردن نیروهای رزمنده حاضر در شهرستان که همزمان بوسیله قطار از مرکز کشور عزیمت نموده و در ایستگاه اندیمشک در حال خروج بودند. 6- انهدام معادن بزرگ شن و ماسه که سبب ایجاد جادههای مواصلاتی در جبهههای جنوب با بهرهمندی از معادن غنی شده بود. 7- انهدام ایستگاه اصلی برق شمال خوزستان در راستای به چالش کشیدن ذخیرههای انرژی و قطع برق منطقه وسیعی از شمال استان خوزستان. 8- از بین بردن پلهای حیاتی و مهم تل زنگ (ریلی) بالا رود جنوبی (جادهای) و قطع ارتباط پشتیبانی و نیروی انسانی مرکز کشور با جنوب. 9- از بین بردن نیروی انسانی و تدارکاتی پادگانها و مراکز نظامی اطراف شهرستان اندیمشک که بالغ بر 20 پادگان و مرکز آموزشی و تدارکات را میتوان برشمرد. 10- انهدام مراکز درمانی همچون بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک که با همت مردم در دوران دفاع مقدس در محل شرکت ساخت تراورس بتونی راهآهن راه اندازی و محل تیمارداری مجروحان و زخمیهای جنگ تحمیلی بوده و با زحمت شبانه روزی کادر پزشکی اعزامی و پرستاری مادران شهدای اندیمشک منشأ خدمات بسیاری در این خصوص بود، همچنین آسیب رساندن جدی به بیمارستان شهید بهشتی که در منطقه راهآهن بود و پذیرای مجروحان میشد و نیز شبستان درمانی که در کنار جاده ترانزیت تهران - اندیمشک (جنوب) بمنظور در امان بودن از حملات هوایی احداث شد.
اما مهمترین مسئلهای که شاید بتوان از هجوم طولانی هوایی به شهرستان اندیمشک از آن یاد کرد شکستن مقاومت مردم اندیمشک و عقبه مهم تدارکات و نیروی انسانی این خطه را نام برد چرا که وجود «گردان حمزه» با جوانان نیک سیرت که در عملیاتهای مهم ضربههای جبران ناپذیری به ارتش عراق وارد ساخته بوده و مردمی که با تحمل بیش از 50 بار موشکباران و حملات هوایی هنوز هم در حمایت امام و مولای خویش تنور جبههها را گرم نگه داشته بودند شاید مهمترین عامل این تهاجم وحشیانه باشد.
امیر سرتیپ دوم خلبان «سید اسماعیل موسوی» فرمانده سابق پایگاه چهارم شکاری وحدتی دزفول سال 92 در در مراسم سالروز این بمباران در اندیمشک توضیح داده است: «در چهارم آذر 1365 خطه اندیمشک و پایگاه چهارم شکاری روز بسیار سخت و دردناکی را پشت سر گذاشت که صحنههای تلخ آن در تاریخ ماندگار شده است. یک روز قبل از بمباران هوایی اندیمشک، تیزپروازان نیروی هوایی به چند پایگاه دشمن حمله کرده بودند و دشمن از این بابت خشمگین بود. حملات وحشیانه دشمن در چهارم آذر 65 موجب ایجاد فضایی دردناک در سطح شهر اندیمشک شد به گونهای که اعضای تکه تکه شده فرزندان اندیمشک و مسافران راه آهن در اطراف محل بمباران پراکنده شده بود.»