دکترین نظامی ترامپ به جنگ هستهای می رسد؟ | سرنوشت مادورو و ونزوئلا در ابهام است
اقتصادنیوز: ترامپ امیدوار است یا باور دارد که تهدیدات و نمایشهای بزرگ نیروی نظامی در برابر چین یا روسیه در یک موقعیت احتمالی آینده کارساز خواهد بود.
به گزارش اقتصادنیوز؛ امروز بیش از 10 درصد از قدرت دریایی مستقر آمریکا، شامل یک گروه ضربت ناو هواپیمابر، زیردریایی تهاجمی مجهز به موشکهای تاماهاوک، دهها هواپیمای جنگنده از جمله اف -35، و دستکم 10,000 پرسنل نظامی در منطقه کارائیب مستقر هستند.
ریسپانسیبل استیت کرفت در گزارشی نوشت: در تاریخ 30 سپتامبر، پیت هگست، وزیر جنگ ایالات متحده، نزدیک به 800 نفر از ژنرالها، دریاسالارها و افسران ارشد نظامی آمریکا را بهطور ناگهانی به کوانتیکو، ویرجینیا فراخواند. اگرچه بسیاری این رویداد بیسابقه را یک نمایش سیاسی تلقی کردند، یک ماه بعد مشخص شد که این گردهمایی اهمیت بیشتری از آنچه بسیاری تصور میکردند، داشته است.
پیش بینی آینده دشوار نیست
سخنرانیهای هگست و رئیسجمهور دونالد ترامپ در این رویداد، واضحترین بیان دیدگاه دولت ترامپ درباره چگونگی استفاده از قدرت نظامی را ارائه کردند. علاوه بر این، مجموع این دو سخنرانی به نظر میرسد که هم؛ افزایش کنونی نیروهای نظامی آمریکا در منطقه کارائیب را پیشبینی میکند و هم آنچه ممکن است در آینده در عملیاتهای آمریکا در این منطقه و دیگر نقاط جهان رخ دهد.
لحظه کلیدی در سخنرانی هگست در نزدیکی پایان آن بود. او به مخاطبان حاضر گفت: ایالات متحده از زمان تغییر نام به وزارت دفاع در سال 1947، هیچ جنگ بزرگ منطقهای را نبرده است. ا و منطق رئیسجمهور ترامپ برای کنار گذاشتن نام قدیمی وزارتخانه به نفع نام جدید آن، یعنی «وزارت جنگ»، را تکرار کرد.
وزیر جنگ آمریکا ادامه داد: یک درگیری بهطور برجستهای متمایز است، جنگ خلیج فارس. چرا؟ دلایل متعددی وجود دارد، اما این یک مأموریت محدود با نیروی عظیم و پایان مشخص بود.
آیا هگست در مورد جنگهای آمریکایی راست میگوید؟
بسیاری از اشاره هگست به این عملیات نظامی کوتاهمدت که 35 سال پیش رخ داد، متعجب شدند. به هر حال، جنگ اول خلیج فارس، هرچند در آن زمان موفقیتی بزرگ تلقی میشد، سه دهه حضور سنگین نظامی آمریکا در خاورمیانه را به دنبال داشت و به نوعی زمینهساز همان «جنگهای بیپایان» در عراق و افغانستان شد که ترامپ در کمپین خود علیه آنها موضع گرفته بود.
با این حال، نکته هگسث متفاوت بود. او به حضار و کسانی که از خانه گوش میدادند، میگفت که جنگ خلیج فارس نمونهای از چگونگی استفاده ایالات متحده از نیروی نظامی در آینده است: نیروی نظامی عظیم که به سرعت دشمن را در راستای اهداف محدود نابود میکند و خبری از تعهدات بلندمدت هم نخواهد بود.
این مدل، که جِیدی ونس، معاون رئیسجمهور، آن را «دکترین ترامپ» نامیده است، اوایل امسال در حملات هوایی آمریکا به تأسیسات هستهای ایران به نمایش گذاشته شد.
آمریکای لاتین زمین بازی جدید ترامپ
رویکرد مورد علاقه ترامپ به استفاده از زور اکنون بار دیگر در آمریکای لاتین به نمایش درآمده است، جایی که ارتش آمریکا فرکانس و دامنه حملات خود به قایقهای ادعایی قاچاق مواد مخدر را افزایش داده و ناوگان رو به رشد آمریکایی در سواحل ونزوئلا مستقر شده است. امروز، بیش از 10 درصد از قدرت دریایی مستقر آمریکا، شامل یک گروه ضربت ناو هواپیمابر، زیردریایی تهاجمی مجهز به موشکهای تاماهاوک، دهها هواپیمای جنگنده از جمله اف -35، و دستکم 10,000 پرسنل نظامی در منطقه کارائیب مستقر هستند.
هدف ظاهری این تجمع عظیم ناوهای جنگی، هواپیماها و پرسنل نظامی، جلوگیری از ورود مواد مخدر به ایالات متحده است (فعلاً از طریق دریا و شاید در آینده نزدیک از طریق زمین). با این حال، بسیاری گمان میکنند که هدف نهایی نیکلاس مادورو، رهبر ونزوئلا، است که ترامپ ممکن است امیدوار باشد او را از قدرت برکنار کند.
برخی ناظران پرسیدهاند که آیا این حجم عظیم از نیروی نظامی برای عملیاتی که تهدید نسبتاً محدودی از سوی قاچاقچیان مواد مخدر یا حتی خود مادورو برای ایالات متحده ایجاد میکند، ضروری است یا خیر. اما این زیادهروی ویژگی رویکرد ترامپ است. همانطور که رئیسجمهور هفته گذشته در ژاپن گفت، تحت فرمان او، ایالات متحده «کشورها را به شدت منهدم خواهد کرد» تا به پیروزی قاطع در جنگها دست یابد.
در سخنرانی 30 سپتامبر، ترامپ زمینهای اضافی ارائه کرد که به درک گسترش عملیاتهای آمریکا در آمریکای لاتین کمک میکند. در کوانتیکو، او از «جنگ با دشمن داخلی» صحبت کرد، که آن را به عنوان نبرد علیه قاچاقچیان خارجی مواد مخدر و شبکههای جنایی که از داخل به ایالات متحده تهدید میکنند، توصیف کرد.
در یک کلام کمپین نظامی آمریکا در کارائیب امروز تنها جلوه خارجی این مبارزه متمرکز بر داخل است و نتیجه طبیعی رویکرد نظامیشده ترامپ به برنامه مهاجرتیاش است که در طول دوره دوم او گسترش یافته است. منطقی در این رویکرد وجود دارد. به هر حال، ایالات متحده نباید وقت خود را صرف جستجوی دشمنان در خارج از کشور کند تا زمانی که تهدیدات ناشی از حیاط خلوت خود، که اغلب ریشه مشکلات داخلی هستند، خنثی شوند.
سرنوشت مادورو و ونزوئلا در ابهام است
با این حال، نقش ارتش در عملیاتهای جاری در نیمکره غربی باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. مثلا مادورو ممکن است به فشار نظامی با کنارهگیری پاسخ ندهد و اگر این کار را بکند، قدرت نظامی نمیتواند تضمین کند که تغییر رژیم به نفع منافع بلندمدت آمریکا یا منطقه خواهد بود. ترامپ و مشاورانش ممکن است تواناییهای نیروهای دفاعی ونزوئلا را دستکم گرفته یا سهولت دستیابی ارتش آمریکا به اهداف سیاسی بزرگتر را بیش از حد تخمین زده باشند.
علاوه بر این، نظریه ظاهری دولت ترامپ درباره نیروی نظامی محدودیتهایی دارد. نمایشهای بزرگ از قدرت آتش ممکن است رأیدهندگان را شگفتزده کند یا غرور در قدرت نظامی آمریکا را پس از شکستهای شرمآور جنگهای عراق و افغانستان بازگرداند. حتی ممکن است کشورهای کوچک را بترساند تا به خواستههای آمریکا تن دهند. اما رویکرد «نیروی عظیم، اهداف محدود» در برابر رقبای نزدیک به هموزن که قادر به رقابت با قدرت نظامی آمریکا هستند و به راحتی با تهدیدات نظامی آمریکا مرعوب نمیشوند، کمتر کاربرد دارد.
«دکترین ترامپ» چگونه برای رقبایی مانند چین و روسیه اعمال میشود؟
یک احتمال این است که ترامپ به دلیل هزینهها و نیازهای احتمالی، و همچنین خطر سیاسی عظیم و پتانسیل گرفتاریهای طولانیمدت، به سادگی مایل به جنگ در درگیریهای قدرتهای بزرگ نیست.
این عدم تمایل برای منافع آمریکا مفید خواهد بود، حتی اگر تغییری در سیاست خارجی آمریکا باشد و با نفرت ترامپ از کمپینهای زمینی طولانیمدتی که ایالات متحده پس از 11 سپتامبر در خاورمیانه انجام داد، همخوانی دارد.
گزینه دیگر این است که ترامپ امیدوار است یا باور دارد که تهدیدات و نمایشهای بزرگ نیروی نظامی در برابر چین یا روسیه در یک موقعیت احتمالی آینده کارساز خواهد بود. این توضیح خطرناکتر است، زیرا این استراتژی میتواند حملات تلافیجویانه به خاک آمریکا و حتی شاید جنگ هستهای را به دنبال داشته باشد که نتیجهای فاجعه بر است.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید