پنج‌شنبه 8 آذر 1403

دیوان کامل مولانا دهقان کیلانی منتشر شد

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
دیوان کامل مولانا دهقان کیلانی منتشر شد

«دیوان کامل اشعار مولانا دهقان کیلانی» با گردآوری، تصحیح و تدوین حسن گل محمدی توسط انتشارات جامی منتشر شد. فیض الله فاجانی مشهور به دهقان کیلانی در دهه 40 فوت کرد.

«دیوان کامل اشعار مولانا دهقان کیلانی» با گردآوری، تصحیح و تدوین حسن گل محمدی توسط انتشارات جامی منتشر شد. فیض الله فاجانی مشهور به دهقان کیلانی در دهه 40 فوت کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، در نخستین روزهای سال جدید کتاب «دیوان کامل اشعار مولانا دهقان کیلانی» با گردآوری، تصحیح و تدوین حسن گل محمدی، به‌تازگی در شمارگان 100 نسخه، 232 صفحه و بهای 180 هزار تومان توسط نشر جامی منتشر شده است.

مولانا دهقان کیلانی که بود و چه کرد؟

مرحوم فیض الله فاجانی معروف به مولانا دهقان کیلانی، از شعرای معاصر شهر کیلان (در بخش مرکزی شهرستان دماوند) است. وی در بهار 1295 شمسی در روستای کُرم در نزدیکی ایوانکی به دنیا آمد. پدرش علی محمد از کشاورزان اهل کیلان بود که در روستای کرک زندگی می‌کرد و توسط مالک و ارباب ده به نام حاج صفوی سخت تحت فشار بود، به همین دلیل و به منظور تأمین هزینه‌های زندگی‌اش به همراهی چند نفر از اهالی محل مبادرت به خرید و فروش محصولات کشاورزی از جمله قیسی و برگه زردآلو در شهرهای اطراف مثل ایوانکی و گرمسار می‌کرد. در یکی از همین مسافرت‌ها بود که آنها مورد حمله دزدان و راهزن‌ها قرار گرفتند و محمدعلی مجروح شد و بر اثر جراحات وارده درگذشت و مسئولیت زندگی خانواده آنها که شامل مادر و دو برادر خردسال بودند به عهده فیض الله افتاد.

فیض الله از دوران کودکی با توجه به استعداد و علاقه‌ای که به تحصیل داشت نزد باسوادان معدود روستای محل زادگاهش به خواندن و نوشتن پرداخت و به علت توانایی‌هایی که از خود نشان داد در سنین نوجوانی به کدخدایی روستای کرک رسید، ولی به علت درگیری‌های زیاد با مالکین و اربابان ده که دسترنج زارعین و کشاورزان را چپاول می‌کردند مجبور به مهاجرت به شهر کیلان شد. او در این شهر به ادامه تحصیل پرداخت و به کسب و کار خود رونق بخشید، زمین‌های مناسبی برای کارهای کشاورزی و باغداری خرید و برای تأمین هزینه‌های جاری خود، بقالی کوچکی در محله فاجان دایر کرد.

محل کسب او به ویژه در زمستان‌ها که او در آنجا کرسی گرمی را قرار می‌داد، جایی برای گردآمدن علاقه‌مندان به شعر و ادب شد و خود او نیز در محافل و مجالس شهر به بحث و گفت‌وگو و شعرخوانی برای اهالی محل می‌پرداخت. فیض الله قد متوسطی داشت و کلاه پوستی مخصوص بر سر می‌گذاشت و چون حالت چهره‌اش به مولانا جلال الدین مولوی شباهت داشت و اشعار فراوانی از مولوی برای مردم می‌خواند، میان خاص و عام به «مولانا» شهرت یافت.

او همواره از مردم و برای مردم سخن می‌گفت و آنها را با اشعار مولوی، سعدی، حافظ، خیام و پروین اعتصامی آشنا می‌کرد و چون به کار کشاورزی و باغداری علاقه داشت و خود نیز شعر می‌سرود، تخلص «دهقان» را برای سروده‌هایش انتخاب کرد. روایت است که برخوردش با مردم بسیار پرمهر و مؤدبانه بود و همیشه تبسمی بر لب داشت. از خوشبختی، زیبایی، دوستی و جلوه‌های خوب زندگی سخن می‌گفت و با پیر و جوان، زن و مرد، کودک و خردسال به گفت‌وگو می‌پرداخت.

سبک اشعار و گفتار او درباره مسائل روز زندگی و مشکلات جامعه آمیخته با طنز و مطایبه بود. می‌کوشید حقایق را آن طور که هست، بیان کند. مقابل آنچه در پیرامونش می‌گذشت، بی تفاوت نبود. جنبه‌های مثبت زندگی افراد و اجتماع را می‌ستود و از خطاها و لغزش‌های اجتماعی افراد آشکارا پرده برمی‌داشت و خلاصه آنکه با بیان طنزگونه، با رفتارهای انسانی و با زندگی ساده و بی آلایش خود بی تفاوتی، بیهودگی، پوچی و روش‌های نادرست دیگران به ویژه ریاکاران را تحقیر می‌کرد. بهرحال این رسالت راستین یک شاعر اجتماعی و متعهد است.

فیض الله فاجانی همواره از مردم و برای مردم سخن می‌گفت و آنها را با اشعار مولوی، سعدی، حافظ، خیام و پروین اعتصامی آشنا می‌کرد و چون به کار کشاورزی و باغداری علاقه داشت و خود نیز شعر می‌سرود، تخلص «دهقان» را برای سروده‌هایش انتخاب کرد

مولانا دهقان کیلانی در یکی از واپسین روزهای پاییز سال 1344 شمسی بر اثر بیماری بدخیم پروستات در سن 49 سالگی درگذشت و در گورستان عمومی محله پاژان (فاجان) کیلان به خاک سپرده شد. از او دو فرزند (یک دختر به نام مریم و یک پسر به نام حسین) باقی مانده است.

درباره اشعار دهقان کیلانی

مولانا دهقان، فردی پایبند به اصول اعتقادی بود و بخشی از اشعار او را سروده‌های مذهبی و مراثی تشکیل می‌دهد. دیوان اشعار دهقان که به صورت پراکنده و در دست افراد مختلف بود، با پیگیری و کوشش حسن گل‌محمدی که خود از مفاخر فرهنگی و ادبی دماوند (و ایران) است، گردآوری، تصحیح و تدوین شده است. گل محمدی نیز در کیلان دماوند متولد شد و از نوجوانی به جمع و محفل ادبی دهقان کیلانی راه یافت و اشعار او را می‌نوشت.

اکثر موضوعات شعری دهقان را مضامین اجتماعی، اخلاقی و اعتقادی تشکیل می‌دهد. دیوان اشعار او که در قالب‌های مثنوی، قطعه، ترکیب بند و دوبیتی سروده شده متجاوز از 2500 بیت است.

در بخشی از سروده‌هایش که آن را می‌توان «همندنامه» نامید به بیان تاریخچه و پیگیری‌های خستگی ناپذیر کشاورزان منطقه کیلان دماوند اختصاص دارد که آنها برای دسترسی به زمین‌های کشاورزی ناحیه همند کیلان مشقت و مشکلات فراوانی را متحمل شده‌اند.

به طور کل در تدوین گل محمدی اشعار دهقان کیلانی به این بخش‌ها تقسیم شده و در کتاب منتشر شده‌اند: «اشعار اجتماعی و اخلاقی»، «مطایبات»، «مراثی و اشعار مذهبی»، «دوبیتی‌ها» و «اشعار متفرقه» شامل سفرنامه، داستان عاشقانه فیضی و حبیبه، گدوک خال شرف و برخی اشعار ناتمام. فصل انتهایی کتاب نیز مدارک و تصاویر است و شامل خاطراتی از ارتباط خانوادگی بین مولانا دهقان و پدر گردآورنده و مصحح کتاب، نمونه‌های از دست‌نوشته‌های اشعار دهقان، سند فروش محصولات کشاورزی، عکس‌هایی از دهقان و...

بخش‌هایی از پیشگفتار مصحح کتاب

گل محمدی در بخشی از پیشگفتار خود بر این دیوان چنین نوشته است: «نگارنده از دهه چهل و در دوران تحصیل در زادگاه خود با دهقان آشنایی نزدیک داشت و همواره او را یکی از معتمدین و کنشگران اجتماعی فعال می‌شناخت. عشق و علاقه به شعر و ادب فارسی، یکی از دلایل مهم این نزدیکی به شمار می‌رفت، بویژه هنگامی که عصرها بعد از پایان کلاس‌های درس به محل کسب این انسان فرهنگی و علاقه‌مند به مولوی می‌رفتم و از محضر ایشان هنگام قرائت اشعار مولانا بهره می‌جستم.

در تداوم این علاقه‌مندی و به پیشنهاد دهقان در تابستان سال 1341 خورشیدی او شروع به قرائت سروده‌های خود کرد و نگارنده به یادداشت آنها در یک دفتر پرداخت. این کار که حدود سه سال طول کشید، زیربنای جمع آوری سروده‌های دهقان را در ذهن اینجانب تقویت کرد. دهقان که مرا علاقه‌مند و امانتدار مناسبی تشخیص داده بود، اشعارش را بر اساس یک تعهد اخلاقی به نگارنده سپرد و گفت تنها کسی که می‌تواند از این آثار نگهداری کند و آن را در آینده به چاپ برساند، شما هستید و از آن زمان تعهد اخلاقی اینجانب آغاز شد.

مدت‌ها در فکر جمع آوری، تصحیح و تدوین سروده‌های این شاعر همشهری خودم بودم و از هر طریق ممکن در این باره کوتاهی نکردم. طی این مدت دوبار مصمم شدم که آنچه از سروده‌های دهقان را جمع آوری کرده‌ام به چاپ برسانم ولی باز فکر کردم که شاید با گذشت زمان و پیگیری‌های بیشتر، این مجموعه کامل‌تر شود و همین گونه نیز شد، ولی اینک که زمانی طولانی و حدود 6 دهه از آن زمان گذشته و نگارنده نیز پا به دهه هفتاد عمر خود نهاده، تسامح را دیگر صلاح ندیدم و به نشر دیوان اشعار دهقان اقدام کردم.»

گل‌محمدی در پیشگفتار دیگر درباره سختی‌ها و مشکلات گردآوری اشعار مولانا دهقان کیلانی چنین نوشته است: «در سال 1362 آنچه که از اشعار ایشان یافته بودم، حروفچینی کرده و در حال انتشار بودم ولی استاد بزرگوار و روانشادم حسین شمسی، جزوه‌ای را که چندین سال از اشعار دهقان نزد خودش بود، با مناعت طبع و صلاح اندیشی به نگارنده تحویل داد. مشاهده این بخش از اشعار دهقان، موجب مسرت خاطر فراوان نگارنده شد، چون بدون این اوراق دیوان اشعار این شاعر توانا کامل نبود.

سبک اشعار و گفتار او درباره مسائل روز زندگی و مشکلات جامعه آمیخته با طنز و مطایبه بود. می‌کوشید حقایق را آن طور که هست، بیان کند. مقابل آنچه در پیرامونش می‌گذشت، بی تفاوت نبود. جنبه‌های مثبت زندگی افراد و اجتماع را می‌ستود و از خطاها و لغزش‌های اجتماعی افراد آشکارا پرده برمی‌داشت و خلاصه آنکه با بیان طنزگونه، با رفتارهای انسانی و با زندگی ساده و بی آلایش خود بی تفاوتی، بیهودگی، پوچی و روش‌های نادرست دیگران به ویژه ریاکاران را تحقیر می‌کرد زان پس نیز نگارنده هرچه در توان داشت، برای تکمیل دیوان این شاعر بزرگ صرف کرد. او به سراغ افرادی که ممکن بود اثری از دهقان را داشته باشند، رفت و با پیگیری‌های زیاد آنچه را که قابل دسترسی بود، یافت. در ادامه شروع به تصحیح، بررسی و خواندن دست نوشته‌های به دست‌آمده، کرد تا دیوانی مناسب و تا حد ممکن کامل برای چاپ آماده شود. با کمک دوست عزیز محمد عربی، هزاران کاغذ باطله موجود در مغازه شاعر مورد واکاوی قرار گرفت و خوشبختانه مجموعه‌ای از رباعیات و دوبیتی‌های چاپ شده توسط خود شاعر در سنوات دهه چهل نیز یافت شد.»

کدام اشعار مولانا دهقان کیلانی مفقود شده‌اند؟

گل محمدی در پیشگفتار خود همچنین به اشعار مفقود شده مولانا دهقان کیلانی نیز بدین شرح اشاره کرده است: «با تمام کوشش‌های صورت گرفته هنوز هم حداقل دو مجموعه از سروده‌های این شاعر به شرح زیر مفقود است. نخست سفرنامه منظوم دهقان که شرح مسافرت و مشاهدات او از نقاط مختلف کشور از جمله ورامین، گرمسار، مشهد، سمنان، دامغان، بسطام، اصفهان، دماوند، شمال، قم، تهران و... است و شامل حداقل هزار بیت است. او این سفرنامه منظوم را به دست یکی از اهالی محله گاراج داده بود تا بخواند و آن فرد به نام حاجی زلفی گفت که این منظومه را گم کرده است.

نگارنده چندین بار نزد این فرد رفت و هربار بی نتیجه برگشت در حالی که یقین داشت این مجموعه از اشعار نزد ایشان است و حتی پیشنهاد خرید را نیز ارائه داد که امکان پذیر نشد. فقط به صورت شفاهی خود حاجی زلفی 28 بیت از این منظومه را خواند و نگارنده یادداشت کرد. نکته مهم و حائز اهمیت معرفی لهجه‌های مردم این شهرها در این سفرنامه است که خود می‌توانست یک مرجع تحقیق درباره لهجه‌های این منطقه باشد.

دوم از اشعار مفقودی مولانا دهقان کیلانی، مثنوی عاشقانه‌ای است که حدود 1500 بیت بوده و او در آن به بیان حالات دوران جوانی و دلبستگی‌هایش به بانویی پرداخته بود. این کتاب بسیار ارزشمند که به سبک داستان‌های عاشقانه ورقه و گلشاه یا سمنبر و حیدربیگ که مورد علاقه شاعر بود، سروده شده و نام فیضی و حبیبه را به خود گرفته است. این کتاب نیز نزد یکی از اهالی کیلان بود و نگارنده با مراجعه به او مبلغ قابل توجهی را برای خریداری‌اش پیشنهاد کرد، اما طرف مقابل راضی به واگذاری نشد و گفت که این متن ارزشمند را گم کرده است... برخی از ابیات این مثنوی را خود شاعر هنگام گعده‌های ادبی‌اش در مغازه خود برای نگارنده خواند که در این کتاب آمده است...»

نمونه‌هایی از اشعار مولانا دهقان کیلانی

در وصف مولای متقیان امیرمومنان حضرت علی (ع)

ای رهبر و پیشوای امت * سر حلقه رشته امامت

مولود تو ساخت خلق را مسرور * از روی تو شد جهان پر از نور

ای آنکه امام بر خلایق * هر کس به در تو نیست لایق

تا سر بنهد به آستانت * گلچین شود ز گلستانت

ماه رجب است فخر هر ماه * در اوست تولد شهنشاه

ماه رجب است ماه رحمت * مولود در او پناه امت

برده‌ست ز هر مهمی سبق را * مولود نموده ذات حق را

این فخر دودمان آدم * این در گرانبهای عالم

پیش از همه، خلق در جهان بود * از دیده مردمان نهان بود

ای ماه شریف خیر مقدم * بنهاده قدم به کاخ عالم

ای مظهر ذات قدرت حق * ای گوهر پاک حضرت حق

ذات تو ز نقص‌ها مبرا * نور تو شده‌ست عالم آرا

در وصف تو گفت ایزد پاک * لولاک لما خلقت الافلاک

ای روی تو همچو ماه و خورشید * ما را ز تو هست چشم امید

گردی تو شفیع ما به محشر * در نزد خدای حی اکبر

در شأن هرچه مدح گفتم * وصفت ز هزار یک نگفتم