رئیسی: جنبش دانشجویی باید مسائل اصلی کشور را روی میز انتخابات بگذارد / اگر گفتمان قدرتمندی بسازیم جریانات مجبور میشوند در این پازل بازی کنند
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، همیشه تاثیرگذاری بر قدرت و جلوگیری از احراف آن جزو دغدغههای جنبش دانشجویی بوده است. در سالیان پس از انقلاب همواره نوع برخورد با پدیده انتخابات محل اختلاف نظر فعالین دانشجویی بوده. عدهای ورود مستقیم به عرصه را راهحل دانستند و گروهی دیگر نظارت و مطالبهگری را چاره کار میدانند. در دوره پیشروی مجلس شورای اسلامی همه جریانات دانشجویی با تفکر خودشان کنشگری...
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، همیشه تاثیرگذاری بر قدرت و جلوگیری از احراف آن جزو دغدغههای جنبش دانشجویی بوده است. در سالیان پس از انقلاب همواره نوع برخورد با پدیده انتخابات محل اختلاف نظر فعالین دانشجویی بوده. عدهای ورود مستقیم به عرصه را راهحل دانستند و گروهی دیگر نظارت و مطالبهگری را چاره کار میدانند. در دوره پیشروی مجلس شورای اسلامی همه جریانات دانشجویی با تفکر خودشان کنشگری خواهند داشت. عدهای از ادوار کاندید شدهاند و برخی دیگر تنها شاخصها را تبیین میکنند و مردم را آگاه. حالا ما سراغ جرایانات مختلف دانشجویی رفتهایم تا در مورد نحوه ورود جنبش دانشجویی به موضوع انتخابات بیشتر بحث کنیم. اولین مهمان برنامه شاخص با موضوع انتخابات مجتبی رئیسی دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی است.
رئیسی: وظیفه اصلی جنبش دانشجویی در مقطع انتخابات این است که آرمان خواهی خود را حفظ کند، چون جنبش دانشجویی به دلیل جوان بودن، حریت، عدم وابستگی به منابع مالی و عدم وابستگی به مراکز قدرت و ثروت حرفهایی را میتواند بزند که دیگران نمیتوانند بزنند و جامعه نیز این حرفها را به دلیل حریت جریان دانشجویی میپذیرد. به هر حال وقتی دانشجویی صحبتی را مطرح میکند جامعه این تصور را ندارد که این دانشجو ذی نفع است و منفعت شخصی دارد. این در حالی است که اگر همین حرف را یک شخص سیاسی بزند جامعه، یا حداقل بخشی از جامعه حتی اگر آن حرف هم درست باشد به دیده تردید به آن نگاه میکند.
معتقدم اگر جریان دانشجویی خود نیز وارد معادلات قدرت شود و در رقابتهای سیاسی و انتخاباتی ذی نفع باشد آن وقت شان جنبش دانشجویی هم مثل جریانات سیاسی میشود، چون آنگاه چون ذی نفع شده طبیعی است که حداقل بخش جدی از جامعه حرفهای او را باور نمیکنند. آنگاه افکار عمومی می گوید چون ذی نفع هستید به خاطر منافع خودتان این حرفها را میزنید؛ به علاوه اینکه اگر دانشجو در رقابتهای سیاسی و انتخاباتی ذی نفع باشد خود به خود نمیتواند خیلی از حرفها را بزند؛ مثلا تشکلهای دانشجویی که در مقاطع انتخاباتی لیست میدهند و از این لیست حمایت میکنند به صورت طبیعی بعضی از حرفها را دیگر نمیتوانند بزنند و این روند هم ادامه دار خواهد بود. تازه این اول کار است، چون در دورههای گذشته حرفهایی را زده اند و افرادی با حمایتهای این تشکلها وارد مجلس شده اند و بعد این افراد کارهای دیگری کرده اند، تشکل دانشجویی باید جواب این کارها را هم بدهد. بنظرم واضح است که وقتی تشکل دانشجویی در انتخاب خود اشتباه میکند جامعه در مقاطع بعدی دیگر مواضع تشکل دانشجویی را نمیپذیرد.
گفتمان سازی در مقاطع انتخابات از وظایف تشکل دانشجویی است؛ اما به معنای این نیست که وظیفه فعالان دانشجویی فقط گفتمان سازی است؛ بنابراین تشکل دانشجویی میتواند به گفتمان سازی در امر انتخابات بپردازد، ولی فعالان دانشجویی وظیفهای فراتر از گفتمان سازی را انجام دهند. اوج این اتفاق را نیز در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شاهد بوده ایم به گونهای که تشکلهای دانشجویی عدالت را به گفتمان جامعه تبدیل کردند و فضای نخبگانی را شکل دادند و بر مبنای شکل گیری این فضای نخبگانی زمین بازی انتخابات عدالت طراحی شد، به همین دلیل وقتی سابقه نامزدهای انتخاباتی آن سال را بررسی میکنیم میبینیم نامزدهایی هم که در گذشته شان اصلا در فضای عدالتخواهی نبوده اند در فضای انتخابات به پرچمدار عدالتخواهی تبدیل شدند. این نتیجه کشش گفتمانی جنبش دانشجویی است، چون شان آن ایجاد گفتمان است و این گفتمان سازی نیز آنقدر جذبه ایجاد میکند که سیاسیون هم وارد زمین گفتمانی آنها میشوند و زمین انتخابات بر این مبنا شکل میگیرد. این گفتمان سازی مورد تایید رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفت و ایشان روی کار آمدن دولت نهم را محصول کار جنبش دانشجویی معرفی کردند.
با این وجود سوال این است که مگر آن زمان جنبش دانشجویی و تشکلهای انتخاباتی لیست دادند؟
معتقدم وقتی گفتمان سازی صورت میگیرد ضمیر نیز مرجع خود را پیدا میکند. یعنی وقتی مبارزه با فساد و عدالتخواهی به شعار تبدیل شدند خود به خود این ضمیر پیدا میشود.
یک زمانی هم ممکن است افراد صالح، با تقوا و کارآمدی باشند که تمایلی به کاندیداتوری درانتخابات و دغدغه کسب قدرت ندارند در این شرایط فعالان دانشجویی میتوانند خارج از ساختار دانشجویی دعوت از این افراد به عرصه انتخابات را پیگیری کنند؛ اما اگر تشکل دانشجویی خود وارد فضای لیستی و بازی انتخاباتی شود خیلی زود مثل دفتر تحکیم دهه 70 تمام میشود. دفتر تحکیم در آن سالها که وارد فضای رقابتی انتخابات شد وقتی دید عرصه واقعیت سیاسی با آرمانهای او فاصله دارد خیلی زود مجبور شد از آرمانهای خود عبور کند به همین دلیل خیلی زود ریزش کرد. این آسیب ممکن است در این دوره و یا دوره های آینده متوجه تشکل های دانشجویی شود که باید مراقبت کرد.
ضمن اینکه وقتی تشکل دانشجویی وارد فضای رقابتهای انتخاباتی برای کسب کرسی در قدرت میشود آن وقت ممکن است افرادی که تنها دغدغه آنها کسب قدرت است با این هدف وارد تشکل شوند و خود را به صورت آسانسوری بالا بکشانند.