جمعه 9 آذر 1403

رازی که در این کتاب برملا شد!

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
رازی که در این کتاب برملا شد!

همزمان با تشدید درگیری های رژیم صهیونیستی در منطقه در مواجه با حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان کتاب جنگ بدون صلح در انتشارات روایت فتح منتشر شد.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، صبح‌گاه 26 آوریل 1988 نیروهای مقاومت حزب الله وارد منطقه هارداو در جنوب لبنان می‌شوند و در حمله‌ای غافل‌گیرانه به یگانی از ارتش اسرائیل ضربه سختی وارد می‌کنند. شش روز پس از این ماجرا عملیات «قانون و نظم عملیاتی» با هدف تصرف دهکده میدون در بقاع غربی لبنان برنامه‌ریزی می‌شود.

اغلب، جنگ‌های نامنظم در بقاع غربی به روستای میدون خلاصه می‌شود، نقطه رهایی نیروهای حزب الله برای نفوذ به داخل خاک اسرائیل. برخلاف تصور نیروهای صهیون عملیات طولانی می‌شود و پیچیده. حتی خود شارون هم به میدان می‌آید. گردان‌ها، تانک‌ها و بالگردهای اسرائیلی در مقابل چند نیروی بی سلاح لبنانی.

نتیجه این جنگ معلوم است: پیروزی اسرائیل در نبرد با چند جوان لبنانی. اما به جای تبلیغات و بوق و کرنا، این پیروزی غرورآفرین برای همیشه در بایکوت خبری قرار می‌گیرد. راستی چرا؟

کتاب جنگ بدون صلح که توسط انتشارات روایت فتح در 216 صفحه منتشر شده، قرار است از این راز پرده بردارد و نصرت الله محمودزاده سری را برملا می‌کند. با این رمان واقعی همراه شوید و حق، معجزه، ایمان، دروغ، ضعف و... را از نزدیک لمس کنید.

مهمترین ویژگی عملیات انتقام شهید العاروری چه بود؟

در برشی از متن ای کتاب می خوانید:

«گفت: "کمتر جنگ اعتقادی پیدا می‌شود که با صلح پایدار پایان یابد. هرچه آتش این نوع جنگ‌ها شعله‌ورتر می‌شود، کینه اعتقادات عمیق‌تر خواهند شد. یهود بنا ندارد با هیچ آئینی کنار بیاید." یکی از سیب‌های درشت و قرمز را برداشت و چهار قاچ کرد و بدون اینکه پوست بکند، گاز زد: "وقتی یهودی‌ها در جریان هولوکاست شکست را پذیرفتند که جربزه جنگیدن با نازی‌ها را نداشتند، یعنی جایی جز اردوگاه مرگ برایشان پیش‌بینی نشده بود. اما امروز خیلی راحت تا قلب بیروت پیشروی می‌کنند." این اسرائیل نیست که راحت پیشروی می‌کند، بلکه عرب‌ها خیلی راحت عقب‌نشینی می‌کنند.»

«می‌دانی اینجا کجاست؟ علی سرش را پایین انداخت و آرام پاسخ داد: "بله می‌دانم، اینجا منزل شهید خلیل ماضی است." لازم نیست ابوخلیل را به رُخم بکشی. نیایش در خانه کسانی که بنای مقاومت در باورشان شکل گرفته، لطف دیگری دارد. علی احساس کرد پاهایش سست شده است. چهار زانو کف سنگر نشست و به فکر فرو رفت. شیخ‌محمد با آن که بیشتر وقتش در مدارس دینی سُحمُر می‌گذشت، ارتباط نزدیکی با افراد مقاومت اسلامی برقرار کرده بود. به همین دلیل از جایگاه مقدسی در میان چریک‌های مقاومت اسلامی برخوردار بود.»