یک‌شنبه 4 آذر 1403

رسیدن به زندگی بی عیب و نقص امکانپذیر نیست / امید وناامیدی در زبان

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
رسیدن به زندگی بی عیب و نقص امکانپذیر نیست / امید وناامیدی در زبان

در هفته هفدهم برنامه چراغ مطالعه کتاب «رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص» نوشته پل دولان با حضورمرتضی براتی، مترجم اثرنقد و بررسی شد وموضوع امید و ناامیدی درزبان فارسی مورد بحث قرار گرفت.

در هفته هفدهم برنامه چراغ مطالعه کتاب «رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص» نوشته پل دولان با حضورمرتضی براتی، مترجم اثرنقد و بررسی شد وموضوع امید و ناامیدی درزبان فارسی مورد بحث قرار گرفت.

به گزارش خبرگزاری مهر، در اولین شب از هفته هفدهم برنامه چراغ مطالعه ابتدا مروری بر اخبار حوزه کتاب شد که اولین خبر، خبر انتشار کتابهای مختلف با موضوع بزرگداشت قاسم سلیمانی بود که به مناسبت سالگرد درگذشت وی در هفته قبل وارد بازار نشر شد. خبر دیگر اینکه در هفته گذشته دو کنگره شعر سردار سربداران و کنگره شعر خاتم سلیمانی نیز برگزار شد. خبر دیگر این بخش خبر انتشار کتاب «رستگاری در جابلقا» نوشته علی مرسلی بود که کتابی با موضوع خودیاری است و به گفته نویسنده این نوع خودیاری متناسب با مدل زندگی در خاورمیانه است. خبر ترجمه کتاب «خوابگردها» نوشته هرمان بروخ توسط علی اصغر حدادی آخرین خبر این بخش بود.

در بخش چی را چطور بخوانیم، رضا وحید زاده در مورد «هنر معاصر ایران» و اینکه چطور باید آثار مرتبط با این حوزه را خواند سخن گفت.

وی گفت: برای اینکه درباره هنر معاصر حرف بزنم باید درباره گذشته و تاریخ هنر خودمان هم چند اثرمعرفی کنم. کتاب «نقاشی ایران» نوشته شیلا کن بای که از مستشرقین به نام است کتاب مناسبی است برای دانشجویان و کسانی که تازه پا به عرصه هنر گذاشتند. این کتاب جزو منابع درسی هم است. کتاب دیگر «نقاشی ایرانی از دیروز تا امروز» نوشته رویین پاکباز است که پاکباز از نقاشانی است که هنر ایران را زیسته و با خیلی از نقاشان از نزدیک ارتباط داشته و در بسیاری از رویدادها حضور داشته و نگاه دقیقی به این حوزه دارد. کتاب «جستجوی هویت در هنر معاصر» نوشته مرتضی گودرزی هم کتاب ساده و روانی است که برای مطالعه دانشجویان اثر مناسبی می‌تواند باشد. حسن این کتاب به نسبت دو اثر قبلی این است که به هنر قبل از انقلاب هم می‌پردازد.

وحید زاده ادامه داد: اما در حوزه هنر معاصر می‌توان کتاب «کنکاشی در هنر معاصر ایران اثر حمید کشمیرشکن» را معرفی کرد؛ کشمیرشکن محقق ایرانی است که خیلی از تحقیقاتش را در آکسفورد انجام داده و پیشینه این کتاب مقالات انگلیسی زبان بوده است. کتاب دیگر «پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی» نوشته علی قلی پور است که یک کتاب بین رشته ای است نه یک کتاب هنری صرف. کتاب «گفتمان های فرهنگی و جریان های هنری در ایران» نوشته محمد مریدی کتابی است که من به نسبت آثار قبلی بیشتر به آن علاقمندم و زمینه شکل گیری و خیلی از جریان های هنری و اتفاقات مهم هنرهای تجسمی را توضیح می دهد. راجع به هنر انقلاب هم کارهای خوبی انجام شده اما پیش قراول آن شهید آوینی بوده که کتاب مستقلی در این حوزه ننوشته اما مقالات متعددی نوشته که بسیار راهگشاست و نگاه درستی به انقلاب داشته است. مجموع مقالات آوینی در کتاب «انفطار صورت» گردآوری و توسط نشر ساقی منتشر شده است. کتاب «خیال شرقی» مصطفی گودرزی هم یک سند خیلی جامع درباره هنر بعد از انقلاب است.

در بخش فارسی وار با بهمن بنی هاشمی درباره موضوع «امید و ناامیدی در ادبیات و زبان فارسی» گفتگو شد.

وی گفت: سخن گفتن از امید و ناامیدی در هرشاعری با توجه به شرایط و عوامل مختلف آن دوران متفاوت بوده است. مثلاً مسعود سعد سلمان که بیشتر عمر جوانی خود را در زندان سپری کرده و پیش از زندان هم از بزرگان دربار بوده و بعد به چنین وضعیتی افتاده است به طور مستقیم و غیر مستقیم از امید و ناامیدی سخن گفته است. در دوره نخست شعر فارسی بعد از رودکی یعنی قرن سوم همچنان سخن از شادی و غنیمت دانستن لحظه است و به امید به معنای خوشایندش توجه می شود و امید در آنها موج می‌زند.

بنی هاشمی با تاکید براینکه امید و ناامیدی دو مفهوم هستند که در بستر زمان شکل می‌گیرند افزود: اگر زمان نباشد ناامیدی و امید بی معنا می‌شود. به این معنا که وقتی فردی نسبت به یک اتفاق امیدوار یا ناامید است خود همین امید و ناامیدی نظر به آینده دارد یعنی امید یا ناامیدی در بستری شکل می گیرد که آینده ای وجود داشته باشد. در عین اینکه خیلی از شاعران مثل نظامی امید را مدح کردند و درباره غنیمت دانستن دم و امیدواری سخن گفتند شاعران بسیاری هم ناامیدی را مدح کردند و گویی می‌گویند ناامیدی با خودش یک آسایش و خلاصی دارد چون دیگر به آینده نگاه ندارد.

این پژوهشگر حوزه ادبیات گفت: شاعران دیگری که نگاهشان به زمان به گونه دیگریست و مثلاً متاثر از نگاه هندوئیسم است مثل بیدل گفتند همه ماضی ست کجا حال و کدام استقبال / دیده هر سو نگرد رو به قفا می‌بیند. در نگاه شاعران متاثر از هندوئیسم، ناامیدی کلید مطلبهاست ولی به دوره مشروطه که می رسیم یکباره تحولی رخ می‌دهد و شاعران در قالب مصلح اجتماعی ظاهرمی‌شوند و تلاش می کنند جامعه را به امیدبخشی دعوت کنند. حتی شاعری مثل ملک الشعرای بهار هم که انقدر سختی می کشد و به زندان می افتد باز ناامید نمی شود و می گوید: ای آزادی‌، خجسته آزادی‌! از وصل تو روی برنگردانم. تا آنکه مرا به نزد خود خوانی. یا آنکه ترا به نزد خود خوانم. یعنی هنوز امیدوار است. یا مثلاً عالم تاج قائم مقامی متخلص به ژاله که از شاعران زن دوره مشروطه است سختی های زیادی در زندگی کشیده ولی هنوز امیدوار است. البته همین شاعران وقتی به مسائل هستی شناسانه و فلسفی می‌رسند بسیار ناامید هستند.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: به گمان من هرجا که آرمانخواهی وجود داشته، شاعران سعی کردند مردم را به امیدواری و تغییر و تحول تشویق کنند اما وقتی آرمان رنگ می‌بازد، این وضعیت هم از بین می‌رود. تحولات سیاسی و اجتماعی در دوران معاصر سبب شد که برخی از شاعران معاصر مثل مهدی اخوان ثالث دچار نوعی ناامیدی شدند و شعری مثل زمستان را سرود.

بنی هاشمی در پایان گفت: من اگر بخواهم از یکی از شاعرانی که در دوره های مختلف معاصر سخن از امید گفته نام ببرم نام هوشنگ ابتهاج را می آورم. او سراسر سخن از امید است و گویی در هربرهه ای و با هراتفاقی دست از امید نکشیده است. در دوره مشروطه اغلب شاعران در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی امیدوارند بخصوص ملک الشعرای بهار. این نوع امیدواری با امیدواری شاعران ایران باستان که تشویق به غنیمت شمردن دم، حال و روزگاری می کردند فرق دارد.

در بخش تجربه خواندن فاطمه عسگری، درباره تجربه خواندن کتاب «شب های روشن» داستایوفسکی صحبت کرد.

وی گفت: در این کتاب داستایوفسکی یک داستان کوتاه و عاشقانه را روایت می‌کند. داستان مرد تنهایی که در تنهایی عمیق فرو رفته است. این مرد در خیال، رویا و کتابهای خودش غرق است تا اینکه جرقه عشق در زندگی‌ش زده می شود. تجربه خواندن داستایوفسکی اینگونه است که می‌توانی چشمت را ببندی و تصور کنی که او برایت تمام مفاهیم عمیق انسانی را به تصویر بکشد. داستایوفسکی یک روانشناس است و می تواند از همه چیز حرف بزند برای همین من فکر می کنم خواندن کتابهای او خیلی مهم است و خواندن کتابهایش با دیدن فیلم هایش فرق دارد. با خواندن همین کتاب داستان کوتاه می توانید متوجه شوید که عشق چه می‌تواند برسر ما بیاورد.

اما در دومین شب از هفته هفدهم این برنامه کتاب «رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص» نوشته پل دولان با حضورمرتضی براتی، مترجم اثرنقد و بررسی شد.

نجفی در ابتدا از براتی پرسید که چرا سراغ ترجمه این کتاب رفته است و وی پاسخ داد: من زمانی سراغ ترجمه این کتاب رفتم که توجه م به کتابهای خودیاری خیلی زیاد شده بود. چون در فضای مجازی کتابهای خودیاری با این مضمون که چگونه یک شبه خوشبخت یا موفق شوید و اینها خیلی زیاد شده است. در یکی از سایت ها مقاله ای خواندم که این کتابها را نقد کرده بود و پرسیده بود که آیا این میلیون ها نفری که این کتابها را می‌خوانند واقعاً موفق می‌شوند یا با شکست مواجه می‌شوند؟ در همان مقاله با این کتاب آشنا شدم. این کتاب با کمک دانش روانشناسی سوالاتی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند. کتاب شامل سه کلان روایت است و هرکدام خودشان شامل روایت های دیگری می‌شوند. نویسنده این سه کلان روایت را نقد می کند و از این جهت شاید بتوان گفت ضد روایت است.

براتی افزود: با اینکه نویسنده ضدروایت است باز تاکید می کند که همه جا این روایت ها ناکارآمد نیستند و ممکن است گاهی این روایت ها به کار ما بیایند. پل دولان می گوید ما باید روایت هایی را بیان کنیم که کمترین رنج را برای افراد جامعه داشته باشد. به عقیده او ما برای خوشبختی در زندگی باید براساس تجربیات خودمان در دنیای واقعی نسخه بپیچیم نه اینکه یک نسخه تحمیلی از بیرون برای ما پیچیده شود. در نمودار کتاب افراد دیپلم بیشترین و افراد فوق دکتری کمترین میزان خوشبختی را دارند بنابراین اینکه به ما تحمیل کنند که تحصیل خوب است نسخه اشتباهی است. کلاً نگاه نویسنده به همه چیز نگاه just enough یا به قدر کفایت است به این معنا که ما با آن اندازه ای که داریم و با آن زندگی کنیم می توانیم شاد وخوشبخت باشیم. مثلاً در این کتاب شغل گلفروشی با وکالت را مقایسه کرده و به این نتیجه رسیده است که گلفروش ها نسبت به شغل و زندگی شان احساس رضایتمندی 90 درصدی داشتند اما این عدد برای وکیل ها حدود 55 درصد بوده است.

این مترجم ادامه داد: نویسنده در این کتاب دنبال برابری نیست و جابجایی و پویایی طبقه هم نمی پذیرد و می‌گوید همانطور که ما به شغل هایی با مهارت بالا نیاز داریم به شغل هایی با مهارت پایین هم نیاز داریم بنابراین اینکه ما همه را تشویق کنیم از جایی که هستند به طبقه دیگری بروند کار درستی نیست.

براتی در خصوص ترجمه کتاب توضیح داد: عنوان اثر ترجمه انگلیسی کتاب است و من تغییری در آن ندادم. منظور از عنوان این کتاب هم این است که نسخه هایی که کتاهای خودیاری برای ما می پیچند به ما می خواهند بگویند که یک زندگی بی عیب و نقص داشته باشید در حالیکه زندگی بدون عیب و نقص شدنی نیست. راهکارهایی هم برای طیف های مختلف ارائه می دهد مثلاً می گوید سیاستمداران باید تا حد امکان به کاهش نابرابری کمک کنند. علاوه براینکه شغل های معمولی که در جامعه ممکن است شان پایئینی داشته باشند باید شان و منزلت پیدا کنند.

مترجم «رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص» بیان کرد: این کتاب چون تازه است خیلی مورد نقد قرار نگرفته و اکثراً آن را تمجید کرده اند. کتاب اول این نویسنده کتاب «خوشبختی طراحی شده» بوده که جزو کتابهای پرفروش بوده است و نویسنده هم جزو پژوهشگران معروف حوزه خوشبختی است و ارجاعات بسیاری به کتابهای او داده می شود. البته این کتاب ایشان هنوز ترجمه نشده و انتشارات لگا بعد از انتشار «رهایی از افسانه زندگی بی عیب و نقص» تصمیم گرفت کتاب اول این نویسنده هم ترجمه کند البته نویسنده ما را به رویکرد جبرگرایانه و اینکه به چیزی که داریم قانع باشیم سوق نمی دهد اما ولع را مورد نکوهش قرار می‌دهد و توصیه می‌کند که به قدری که نیاز داریم تلاش کنیم.

براتی در پایان افزود: این کتاب مبتنی بر داده است و به همین دلیل ممکن است ابتدای کتاب برای خیلی ها کسل کننده باشد اما هرچه جلوتر می رود دلنشین تر و خواندنی تر می شود.

در بخش پایانی این برنامه هم طبق روال هرهفته آراز بارسقیان درباره تفکر انتقادی سخن گفت.

وی گفت: به عقیده خیلی‌ها چای یا قهوه کافئین یا نوعی داروی مسکن دارد. اینکه من بگویم زیاد خوردن چای یا قهوه خطرناک است آیا حرف درستی است؟ چیزی که ما خیلی زیاد با آن در تفکر انتقادی برخورد می‌کنیم مغطله است و شاخه‌های زیادی هم دارد. از انجایی که تفکر انتقادی با زندگی روزمره ما خیلی ارتباط دارد، مغلطه ها هم با زندگی روزمره ما خیلی ارتباط دارند. یکی از انواع متداول مغلطه، مغلطه مرد پوشالی یا پهلون پنبه است. اکثریت این مغلطه ها با چند ثانیه فکر کردن به انها دچار فروریزی می‌شوند.