پنج‌شنبه 8 آذر 1403

روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد

گروه جامعه خبرگزاری فارس - مریم شریفی؛ با یک دنیا انگیزه، بیش از 1500 کیلومتر را پشت سر گذاشته و به پایتخت آمده‌اند. آنقدر برای دانستن و یاد گرفتن عطش دارند که چیزی به نام خستگی برایشان بی‌معنا شده. خودشان را در قامت سفیرانی می‌بینند که قرار است در یک فرصت کوتاه، بهترین‌ها و مفیدترین‌ها را گلچین کنند و برای همشهریانشان سوغات ببرند. از جوانان پرانگیزه بشاگردی برایتان می‌گویم که به همت گروه جهادی شهید حججی به تهران آمدند تا با شرکت در دوره‌های آموزشی هدفمند، بیش از پیش برای به دست گرفتن پرچم آبادسازی شهر و روستایشان آماده شوند و به تحقق شعار «بشاگرد باید به دست بشاگردی ساخته شود» کمک کنند. ما هم فرصت حضور این عزیزان در تهران را غنیمت شمردیم و در ایام دهه فجر، در خبرگزاری فارس میزبان آنها شدیم. اگر شما هم دوست دارید از دیروز و امروز شهرستان بشاگرد، معجزه جهادی‌ها در این منطقه و گلایه‌ها و خواسته‌های جوانان بشاگردی بیشتر بدانید، با گزارش ما همراه باشید.

میزگرد زیر سایه مهمان ناخوانده!

گرچه قرار بوده هر 8 جوان بشاگردی شرکت‌کننده در دوره آموزشی گروه جهادی شهید حججی امروز مهمان ما باشند اما این محفل رسانه‌ای جمع‌وجور هم زیر سایه سنگین مهمان ناخوانده‌ای که بعد از 2 سال حضور پردردسر هنوز خیال رفتن ندارد، قرار می‌گیرد. از قضا اغلب اعضای گروه گرفتار سرماخوردگی شده‌اند و به رسم مراقبت و ملاحظه، از حضور در خبرگزاری خودداری کرده‌اند تا ناخواسته عامل انتقال احتمالی ویروس نباشند. اینطور است که فرصت میزبانی از 2 جوان عزیز بشاگردی و همراهانشان از گروه جهادی شهید حججی نصیبمان می‌شود.

برای گفتن از بشاگرد و آنچه در این سال‌ها در این منطقه کم‌برخوردار گذشته، چراغ اول را «سید محمدمهدی حسینی»، مسئول گروه جهادی شهید حججی، روشن می‌کند؛ آن هم با یک تذکر ظریف: «از بشاگرد با عنوان منطقه کم‌برخوردار یاد می‌شود. من این عبارت را قبول ندارم. خداوند برای همه مناطق دنیا، یک برخورداری ویژه قرار داده است. ما هستیم که باید آن ویژگی را شناسایی کرده و این توانمندی را در مردم آن مناطق ایجاد کنیم تا بتوانند از نعم الهی در آن منطقه استفاده کنند و خودشان را رشد بدهند.»

اعتکاف علمی دانش آموزان بشاگردی به همت گروه جهادی شهید حججی

از سخت‌افزار به نرم‌افزار؛ حالا نوبت آموزش و اشتغال است

حسینی که به اندازه 6 سالی که با اهالی خونگرم و صبور بشاگرد زندگی کرده، شاهد مثال دارد برای این ادعا، روایتش از حضور در این شهرستان را از تغییر الگوی خدمت‌رسانی گروه‌های جهادی در این منطقه شروع می‌کند و می‌گوید: «بعد از یک دوره انجام فعالیت‌های سخت‌افزاری مثل ساخت مسجد، مدرسه و سرویس بهداشتی در بشاگرد، گروه‌های جهادی به این نتیجه رسیدند که دیگر نوبت پرداختن به نرم‌افزار و ورود به فصل جدیدی از خدمات اجتماعی است. نتیجه جلسات همفکری ما هم این بود که در مناطق کم‌برخوردار نیاز است به 2 محور بیشتر توجه شود؛ آموزش و اشتغال. بعد از انجام بررسی‌ها، کار را از مدارس شروع کردیم. چند مدرسه را به‌عنوان نمونه انتخاب کردیم و با شناسایی معلم‌های مستعد، در تهران برایشان دوره‌های آموزشی در زمینه هدایت تحصیلی، استعدادیابی، کار با کودک و... برگزار کردیم. بعد از معلم‌ها، نوبت دانش‌آموزان بود که با برگزاری اردوهای آموزشی و اعتکاف علمی، ارسال کتاب و... به توانمندی آنها بپردازیم.

پرورش بُز و مرغ تخمگذار؛ مشاغل بومی که احیا شد

در محور اشتغال، فعالیت‌های ما در 2 فاز انجام شد. اول تصمیم گرفتیم آنچه به‌صورت آباء و اجدادی به‌عنوان مشاغل مردم منطقه مطرح بوده ولی به دلایل مختلف ضعیف شده را احیا کنیم. برای مثال، متوجه شدیم اهالی منطقه بشاگرد از قدیم به دلیل اقلیم آن منطقه، بیشتر به پرورش بُز مشغول بوده‌اند. ما همین زمینه را تقویت کردیم و در نتیجه الان چند بزداری کوچک در بعضی روستاهای بشاگرد داریم که توسط خود اهالی بشاگرد اداره می‌شود. نه‌تنها از افراد علاقه‌مند از طریق دادن وام بلاعوض، ساخت آغل و حوضچه و... حمایت کردیم، بلکه زمینه توانمندسازی علمی و عملی آنها را هم فراهم کردیم. این افراد در کلاس‌های آموزش دامداری شرکت کردند و حتی بعضاً مدرک گرفتند و حالا خودشان می‌توانند به دام‌هایشان واکسن تزریق کنند، در بیماری‌ها تیمارشان کنند و حتی لقاح مصنوعی را یاد گرفته‌اند.

در ادامه در زمینه پرورش مرغ تخم‌گذار که مردم بشاگرد از قدیم به آن اشتغال داشتند هم، ورود کردیم. با حمایت‌های ما، چند نفر از مردم منطقه توانستند سالن‌های پرورش مرغ در بشاگرد راه‌اندازی کنند و به سوددهی برسند. یکی از اهالی که کارش را با پرورش 400 قطعه مرغ در بشاگرد شروع کرده بود، الان آن مجموعه را به یکی از اقوامش سپرده و خودش در جاسک، یک سالن 12 هزار قطعه‌ای راه‌اندازی کرده است. علاوه‌براین، در بحث صنایع دستی بومی بشاگرد هم الحمدلله فعالیت خوبی داشتیم. برای مثال یک طلبه علاقه‌مند که در روستای «وِی» در این زمینه فعال بود، با استفاده از حمایت‌های مالی و آموزشی، حسابی رشد کرد. حالا یک مغازه دارد، سفارش می‌گیرد و کارش رونق رونق گرفته است.»

سید «محمدمهدی حسینی»، مسئول گروه جهادی شهید حججی

این چرخه پربرکت...

اما آیا روال به این صورت طراحی شده که همین فردی که آموزش می‌بیند و با استفاده از حمایت‌ها توانمند می‌شود، در ادامه بیاید به افراد علاقه‌مندی که در ابتدای راه هستند، آموزش بدهد و آنها را به توانمندی برساند؟ می‌پرسم و مسئول گروه جهادی شهید حججی در پاسخ می‌گوید: «در بحث مدیریت، یک منطق در اخلاق سازمانی وجود دارد که می‌گوید: «مهم‌ترین کار یک رهبر، ساختن رهبران دیگر است.» و این، یکی از شعارهای مجموعه ماست؛ چه در گروه خودمان و چه در منطقه بشاگرد. اصلاً به همین دلیل است که ما این طرح‌های آموزشی و اشتغالزایی را برگزار می‌کنیم.

ما می‌دانیم که برای همیشه نمی‌توانیم استاد به منطقه بفرستیم تا به مردم آموزش بدهد. اما به شیوه‌ای دیگر می‌توانیم این چرخه آموزش را در منطقه حفظ کنیم. با خودمان فکر کردیم اگر بتوانیم 10 نفر ازافراد بومی بشاگرد را به‌صورت کیفی آموزش دهیم که استاد شوند، تا زمانی که عمر پربرکت این 10 نفر به دنیا باشد، می‌توانند انسان‌های فراوانی را آموزش بدهند. بنابراین منطق و اساس فعالیت گروهمان را بر توانمندسازی مردم منطقه استوار کرده‌ایم تا در این مسیر، زایش و تکثیر اتفاق بیفتد چون می‌دانیم خدمات مستقیم و پول‌پاشی‌های بی‌برنامه، تأثیر چندان شگرفی در این مناطق نخواهد داشت و حداقل تاثیرش بلندمدت نخواهد بود.»

بذر، گیاه و نهال «مورینگا»

ثروت فراموش‌شده‌ای که می‌تواند درمان بیکاری در بشاگرد باشد

بحث که به اینجا می‌رسد، حسینی برای فعالیت‌های هدفمند و بلندمدت گروه جهادی شهید حججی در بشاگرد، یک مصداق جذاب رو می‌کند: «در کنار پرورش دام و طیور، ما یک مجموعه کارهای مطالعاتی هم انجام دادیم. 3 سال و نیم قبل در خلال یکی از این تحقیقات و به‌واسطه یکی از اساتید دانشگاه، در منطقه بشاگرد با گیاهی آشنا شدیم که بومی‌های منطقه به آن «گازِرُخ» یا «گازِرِخ» می‌گویند؛ گیاه خاصی که فقط در 4 نقطه از جهان وجود دارد که یکی از آنها ایران است. یک گونه از این گیاه که شبیه پسته است، از دیرباز در استان‌های سیستان‌وبلوچستان و هرمزگان وجود داشته است. هرچه بیشتر مطالعه کردیم، بیشتر با محصولات متنوع و ارزش افزوده بالای این گیاه که به نام علمی «مورینگا» معروف است، شگفت‌زده شدیم. مثلاً ارزشمندترین و گران‌ترین روغن خوراکی و درمانی دنیا در حال حاضر، روغن مورینگاست که تحت عنوان «روغن طلا» شناخته می‌شود. برگ گیاه مورینگا را می‌توان دم کرد و به‌عنوان یک دمنوش خوب برای رفع عفونت‌ها استفاده کرد. خوب است بدانید ویتامین c مورینگا از پرتقال و پتاسیم آن، از موز بیشتر است.

ما در تحقیقاتمان، در کتاب شریف «کافی» به «دُهنُ البان» یعنی روغن گیاه «بان» رسیدیم که همین گیاه مورینگاست. امام صادق (ع) فرمودند: «روغن گیاه بان، اشرف روغن‌هاست.» مطالعات ما در حوزه کتاب‌های طبی هم اثبات کرد این گیاه در ایران قدیم برای تقویت حافظه، لاغری و تقویت بدن استفاده می‌شده. یکی از موسپیدان بشاگرد می‌گفت مردم این منطقه در گذشته از بذر گیاه مورینگا به‌صورت دستی روغن می‌گرفتند و برای درمان دردهای موضعی از آن استفاده می‌کردند. جالب است بدانید امروز در علم پزشکی از روغن مورینگا به‌عنوان درمان قطعی مشکلات مفصلی استفاده می‌شود. اما متاسفانه این گیاه ارزشمند در کشور ما به دست فراموشی سپرده شده است.

متاسفانه آمار سال 95 از نرخ 53 درصدی بیکاری در بشاگرد حکایت دارد؛ یعنی رتبه اول کشور. درحالی‌که چنین ثروتی در دل آن نهفته است. ما با تحقیقات مفصلی که انجام داده‌ایم، معتقدیم اگر به موضوع پرورش این گیاه در بشاگرد توجه شود، می‌توان بسیاری از مشکلات اقتصادی آن منطقه را رفع کرد. الان پاکستان دارد حدود 45 محصول از مورینگا تولید می‌کند و درآمد بالایی از این راه به دست می‌آورد. من حتی در دیدار با وزیر سابق کشاورزی درباره این گیاه با ایشان صحبت کردم. آقای وزیر هم بسیار استقبال کردند، نمایندگانی را تعیین کردند که چند سفر هم به بشاگرد آمدند. اما خب در این گذار دولت‌ها، آن اتفاقی که باید، رقم نخورد...»

مزارع مورینگا در بشاگرد

یک کسب و کار مطمئن به برکت مزارع «فدک الزهرا (س)»

خب، حالا چطور؟ با این تفاصیل، مشتاق شده‌ام بدانم امروز پرورش گیاه مورینگا در منطقه بشاگرد در چه وضعیتی است و جهادی‌ها چه قدمی در این زمینه برداشته‌اند. مسئول گروه شهید حججی خبرهای خوبی در این زمینه دارد: «بعد از اینکه در مشورت با اساتید دانشگاه به این نتیجه رسیدیم که پرورش این گیاه در منطقه بشاگرد به شرط انتخاب گونه غیرمهاجم، عملی است، کار جدی در این زمینه را شروع کردیم. در قدم اول در محفلی به نام همایش «آبادانی و پیشرفت»، گیاه مورینگا را به‌عنوان یک ظرفیت مهم در حوزه اشتغالزایی به بزرگان و فعالان بشاگرد معرفی کردیم. در قدم دوم، به افرادی که علاقه نشان دادند، مقداری بذر مورینگا دادیم تا به صورت آزمایشی در زمین‌هایشان بکارند. با موفقیت‌آمیز بودن این مرحله، کار را گسترش دادیم و آموزش‌هایی در این زمینه به اهالی ارائه کردیم. نتیجه اینکه حالا گروهی از اهالی در مناطق بشاگرد، سیریک، جاسک و سندرک به صورت رسمی به کشت مورینگا مشغول هستند و از این راه کسب درآمد می‌کنند. آن‌ها برگ مورینگا را خشک می‌کنند و بعد از بسته‌بندی، می‌فروشند.»

*موشن گرافی با موضوع معرفی مورینگا و مزارع فدک الزهرا (س)

اما این تمام ماجرا نیست. اهالی گروه جهادی شهید حججی در مسیر اشتغالزایی، رسالت اصلی خود را فراموش نکرده‌اند و در این حوزه هم با یک ایده زیبا، به حمایت از خانواده‌های کم‌برخوردار پرداخته‌اند: «تکلیف آن دسته از علاقه‌مندان که زمین داشتند، روشن بود. بذر موردنیاز برای پرورش مورینگا و آموزش‌های لازم را در اختیارشان قرار می‌دادیم. اما اینطور نبود که دست خانواده‌های فاقد زمین، خالی بماند. از یک جایی به بعد، با کمک خیران و مردم منطقه، مجموعه‌ای از زمین‌ها را با عنوان مزارع «فدک الزهرا (س)» احیا کردیم و برای اشتغالزایی در اختیار آن دسته از مردم بشاگرد قرار دادیم که زمین نداشتند. مثلاً یک مادربزرگ می‌آمد می‌گفت من یک قطعه زمین دارم، وقف می‌کنم برای این کار. ما هم با کمک خیران برای زمین آب تأمین می‌کردیم و با کمک طلبه‌ها و دانش‌آموزان جهادی آن را شخم می‌زدیم و آماده‌اش می‌کردیم. در حال حاضر 7، 8 قطعه زمین تقریباً یک هکتاری مزارع فدک الزهرا (س) داریم که زیر کشت مورینگا رفته و الحمدلله به ثمر رسیده و تحت نظارت خود مردم دارد اداره می‌شود.»

گذر از خام‌فروشی «مورینگا» با کمک شرکت‌های دانش‌بنیان

«طرح پرورش مورینگا، برای مردم بشاگرد ایجاد امید کرد. دیدند چه گیاه خوب و سازگاری است، چقدر کم‌آب‌خواه است، چقدر زود رشد می‌کند و به ثمر می‌رسد. بنابراین از آن استقبال کردند. مورینگا درواقع یک ثروت فراموش‌شده در منطقه بود. امیدواریم این گیاه دوباره بتواند جای خودش را در میان مردم منطقه باز کند. ما الان خام‌فروشی‌اش را شروع کرده‌ایم تا به مردم شناسانده شود اما برنامه بلندمدتی برای تولید محصولات متنوع از این گیاه داریم. با شرکت‌های دانش‌بنیان ارتباط برقرار کرده‌ایم و قصد داریم با همکاری این دوستان، گیاه مورینگایی که پرورش می‌دهیم را فرآوری کنیم تا ارزش افزوده پیدا کند.

همین الان در پاکستان محصولات متنوعی از این گیاه در بازار به فروش می‌رسد؛ ازجمله صابون، دم‌نوش‌های مختلف، اسپری و روغن‌های مختلف. حتی پنکیک و ماکارونی مورینگا هم به‌عنوان غذای تکمیلی در این کشور مورداستفاده قرار می‌گیرد. بنابراین راه، مشخص است اما ما اول راه هستیم و حداقل 10 سال از سایر کشورها در این زمینه عقب‌تریم. و ازآنجاکه یک گروه جهادی هستیم و فقط از حمایت‌های مردمی برخورداریم، به طور طبیعی حرکت ما در این مسیر ممکن است بیشتر زمان ببرد. اما من مطمئنم این طرح به نتیجه قطعی خواهد رسید.»

از بهداشت غفلت کنیم، مجبوریم به هزینه‌های تمام‌نشدنی درمان تن بدهیم

جهادی‌های خوش‌فکر گروه شهید حججی با اینکه در بشاگرد یک سر دارند و هزار سودا، اما از حوزه بهداشت و اجرای طرح‌های هدفمند در این حوزه هم غافل نبوده‌اند. حسینی در این باره می‌گوید: «از حدود یک سال و نیم قبل با برگزاری کارگاه‌ها و دوره‌های آموزشی، به طور جدی در حوزه بهداشت ورود کرده‌ایم. ما به همراهی بهداشت و درمان تاکید داریم و معتقدیم پیشگیری حتماً بر درمان مقدم است. در این مسیر علاوه‌بر برگزاری کارگاه‌های عمومی، برای آن دسته از عزیزانی که علاقه‌مند بودند در حوزه بهداشت فعالیت کنند، دوره‌های آموزشی تخصصی تدارک دیدیم که الحمدلله اولین دوره آن در ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) کلید خورد.

در این دوره که همزمان با دهه مبارکه فجر برگزار شد، 8 نفر از جوانان فعال و مستعد بشاگردی که قبلاً شناسایی شده بودند، به تهران آمدند و در کلاس‌های متنوع تدارک دیده شده از آموزش کمک‌های اولیه گرفته تا آموزش‌های حوزه طب سنتی، تقویت سیستم ایمنی بدن و روش‌های پیشگیری از بیماری‌های مختلف زیر نظر اساتید مجرب شرکت کردند. تلاش ما این بود این دوره، دوره جامعی باشد تا این دوستان بعد از این دریافت این آموزش‌ها، خودشان بتوانند در منطقه به‌عنوان نمایندگان ما در حوزه بهداشت فعالیت کنند و با حضور در روستاها، مدارس و مساجد، افراد دیگری را هم آموزش دهند.»

منتظر بشاگرد آباد و پیشرو باشید

«در تمام زمینه‌هایی که عرض کردم، آنقدر استقبال زیاد بوده که ما خیلی اوقات شرمنده مردم می‌شویم. مردم بشاگرد، واقعاً بااستعداد، صبور و دارای پشتکار بالا هستند. همه مناطق کشور همین‌طورند اما احساس می‌کنم حضور فردی به نام حاج عبدالله والی، یک روح دیگری در این خطه دمیده است. هرکس به بشاگرد می‌رود، می‌گوید اینجا اصلاً متفاوت است. یکی از دلایلش به نظرم، آن نفس‌هایی است که مرحوم حاج عبدالله والی برای آبادانی و پیشرفت این منطقه زده. ایشان از سال 61 به بشاگرد رفت و بیش از 23 سال از عمرش را در آن منطقه زندگی کرد. یعنی خانه و زندگی‌اش را کاملاً رها کرد و آمد در بشاگرد؛ آن هم بشاگرد 40 سال قبل‌ها، نه بشاگرد امروز. واقعاً مرحوم والی مجاهدتی کرد که همه متحیر می‌مانند. به نظرم یکی از رسالت‌های ما این است که این شخصیت را معرفی کنیم. من بی‌استثنا هرکجا که می‌روم، برای خودم واجب می‌دانم که از حاج عبدالله والی و خدماتش صحبت کنم.»

سئوال پایانی‌ام را سید محمدمهدی حسینی، نپرسیده، جواب می‌دهد. حالا نکته دیگری در ذهنم جرقه زده. با احتساب زحمات فراوانی که مرحوم حاج عبدالله والی و یارانش و بعد از آنها، گروه‌های جهادی در بشاگرد کشیدند، امروز شرایط در این منطقه محروم چگونه است؟ مسئول گروه جهادی شهید حججی مکثی می‌کند و در جواب می‌گوید: «یکی از مناطقی که بعد از انقلاب شناخته و احیا شد، بشاگرد بود. واقعاً خدمات فراوانی در این منطقه ارائه شده و کارهای بزرگی انجام شده. اما برخی از زاویه سیاه‌نمایی ورود می‌کنند و می‌گویند: «بعد از 40 سال، هنوز اینجا منطقه محروم است. هنوز گروه‌های جهادی می‌روند و به مردم بشاگرد خدمات می‌دهند.» خب، این‌ها دیروز این منطقه را ندیده‌اند. از شرایط این منطقه در زمان قبل از انقلاب اطلاع ندارند و نمی‌دانند آنجا چه خبر بوده. نمی‌خواهم بگویم الان همه‌چیز عالی است. قطعاً ضعف‌هایی هم هست و انتقاداتی هم وجود دارد. اما وقتی انسان مقایسه می‌کند، می‌بیند چقدر بعد از پیروزی انقلاب در منطقه‌ای مثل بشاگرد خدمات ارائه شده است.

امیدواریم این نسل جوانی که آمده و خدا را شکر پرنفس و پرانگیزه هستند، بیایند و این مسیر را ادامه دهند. اعتقاد من این است که شاید طی 10 سال آینده، دیگر به بشاگرد نمی‌شود گفت منطقه محروم چون روند رو به رشد منطقه را همه داریم می‌بینیم. و منشأ این اتفاق این است که خود مردم منطقه پای کار آمده‌اند. شما وقتی وارد بشاگرد می‌شوید، جوانانی را می‌بینید که واقعاً یک سر و گردن نسبت به هم‌سن و سالانشان در تهران، پرانگیزه‌تر، بااستعدادتر، خلاق‌تر و توانمندترند. و مهم‌تر از همه، باور کرده‌اند که «می‌توانند». با این روحیه، بشاگرد حتماً با سرعت بیشتری به آبادانی می‌رسد.»

وقتی حتی جرئت اعتراض به سمپاش رژیم پهلوی را نداشتیم

نوبتی هم باشد، نوبت مهمانان عزیز بشاگردی است تا برایمان از خودشان و فعالیت‌هایشان بگویند. اما «مرضیه خوبیاری»، دبیر ریاضی، صحبت‌هایش را از نقطه پایانی صحبت‌های مسئول گروه جهادی شهید حججی شروع می‌کند و می‌گوید: «ببینید، ما در بیان مشکلات بشاگرد، اصلاً کاری به قبل از پیروزی انقلاب نداریم چون بشاگرد قبل از انقلاب، عملاً هیچ‌چیز نداشت. شرایط امروز بشاگرد اصلاً قابل مقایسه با قبل از پیروزی انقلاب نیست. دهه فجر که می‌شود، در جشن‌هایی که در روستایمان داریم، پدر من همیشه برای جوانان صحبت می‌کند. برایشان از وضعیت بشاگرد در قبل از انقلاب تعریف می‌کند و می‌گوید: «روی صحبت من با جوانانی است که همیشه شکایت دارند. ما در زمان شاه چیزهایی در بشاگرد دیده‌ایم که اصلاً نمی‌شود آنها را به زبان آورد. آن روزها اصلاً چیزی به اسم امکانات وجود نداشت. مردم بشاگرد کاملاً رهاشده بودند. قبل از انقلاب، ما هیچ احترامی نداشتیم. گهگاه که سمپاش می‌آمد برای زمین‌هایمان، ما باید به احترامش می‌ایستادیم. اگر کوچکترین حرفی به او می‌زدیم، خیلی راحت به ما بی‌احترامی می‌کرد. یعنی ما در زمان شاه حتی جرئت اعتراض به یک سمپاش را نداشتیم اما حالا جوان راحت می‌رود جلوی رهبر مملکت می‌ایستد و از ایشان انتقاد می‌کند. پس اگر مشکلی داریم، پای انقلاب نگذارید. پای خودمان بگذارید. مسئولان هم از خود ما هستند دیگر. خودمان انتخابشان کردیم. اما انقلاب جدای از اینهاست.»

مرضیه که عضوی از خانواده آموزش‌وپرورش کشور است، با اشاره به آمار 65 درصدی باسوادان در بشاگرد امروز، ادامه می‌دهد: «این یک جهش بزرگ است در مقایسه با قبل از پیروزی انقلاب. در تشریح بهبود شرایط آموزش در بشاگرد، همین‌قدر بگویم که اکثر مدارس بشاگرد الان در اختیار خود بچه‌های بشاگرد است. یعنی مدارس را معلمان و معلمان بومی همین منطقه که سال‌های قبل به دانشگاه رفته و فارغ‌التحصیل شده‌اند، اداره می‌کنند.»

«مرضیه خوبیاری»، دبیر ریاضی در روستای «تیدَر» بشاگرد

روزشماری می‌کردم جهادی‌ها به روستایمان بیایند

«از کودکی، یکی از آرزوهایم این بود تابستان برسد تا گروه‌های جهادی به روستایمان بیایند. نه اینکه بگویم بچه‌های جهادی امکانات ویژه‌ای برای ما می‌آوردند ها. نه. اصلاً حرف زدنشان به ما شادی و انگیزه می‌داد. گروه‌های جهادی، آن چیزهایی را که داشتیم اما به خاطر نداشتن امکانات، کم می‌دیدیمش، آن را جلوی چشم‌مان می‌گذاشتند. می‌گفتند: «شما این چیزها را دارید. می‌توانید با همین‌ها هم لذت ببرید و خودتان را بالا بکشید.» من از همه آنها ممنونم. همین‌جا یادی هم کنم از زنده‌یاد حاج عبدالله والی که جمله باارزشی را گفتند و این جمله، ملکه ذهن تمام جوانان بشاگردی شده‌است. گفتند: «بشاگرد را باید بشاگردی بسازد.» می‌دانید، من از همان کودکی که برای آمدن جهادی‌ها روزشماری می‌کردم، خیلی دوست داشتم خودم هم یک روز عضو گروه جهادی شوم و نه فقط در بشاگرد بلکه در شهرهای دیگر حتی تهران، به مناطق محروم بروم و به مردم نیازمند خدمت کنم. حالا خوب است بدانید تحت‌تاثیر حضور جهادی‌ها، ما خودمان هم در بشاگرد گروه جهادی تشکیل داده‌ایم...»

خانم معلم روستای «تیدَر» لبخندبرلب ادامه می‌دهد: «شاید برای بعضی‌ها این سئوال ایجاد شود که چرا تعداد زیادی از گروه‌های جهادی به بشاگرد می‌روند و چه نیازی به اینهمه خدمات‌رسانی است؟ جواب این است که بشاگرد ما، خیلی وسیع است و شرایط راه‌های ارتباطی روستاهای آن هم اصلاً خوب نیست. به همین دلیل، یک گروه جهادی حتی اگر بخواهم هم، نمی‌تواند به تمام شهرستان بشاگرد برود و خدمت‌رسانی کند. بنابراین هر گروه جهادی ناچار است فقط چند روستا را تحت‌پوشش خدمات خودش قرار دهد تا اهالی آن روستاها توانمند شوند و بعد به‌نمایندگی از این گروه جهادی، خودشان بروند سایر روستاها را تحت‌پوشش قرار دهند.»

نمایی از یکی از کلاس ها در دوره آموزشی ویژه جوانان منتخب بشاگردی در تهران

نمی‌دانید چقدر تشنه‌ایم برای یاد گرفتن...

مرضیه خوبیاری گریزی هم می‌زند به بهانه حضورشان در تهران و می‌گوید: «باید بابت برگزاری این دوره آموزشی از تک‌تک اعضای گروه جهادی شهید حججی تشکر کنم. باور کنید از روزی که آمده‌ایم، مثل پروانه دور ما می‌گردند. آنقدر به ما محبت کرده‌اند که اصلاً این احساس را نداریم که از یک روستا در جنوب کشور به تهران آمده‌ایم. حس می‌کنیم این دوستان، اعضای خانواده ما هستند. از محتوای این دوره هم اینطور بگویم که کلاس‌های خیلی خیلی عالی و مفیدی برای ما تدارک دیده‌اند. با اینکه این کلاس‌ها خیلی فشرده است و از 8 صبح شروع می‌شود و گاهی تا 10 شب ادامه پیدا می‌کند! اما ما با علاقه در تمام آنها شرکت می‌کنیم. گاهی اساتید از ما می‌پرسند: خسته نشدید؟ خب نمی‌شود دروغ گفت. خسته می‌شویم اما آنقدر تشنه‌ایم برای فهمیدن این نکات جدید که با اشتیاق در این کلاس‌های فشرده شرکت می‌کنیم.

در این دوره، اساتید طب سنتی، مطالب بسیار مفیدی به ما آموزش داده‌اند که خیلی به دردمان می‌خورد. بنابراین در کنار محبت‌هایی که این گروه جهادی به ما داشته‌اند، این علمی که در اختیار ما قرار می‌دهند، خیلی ارزشمند است. ما می‌توانیم همین نکات مفید را ببریم و در اختیار مردم بشاگرد قرار دهیم.»

مسئولان مثل جهادی‌ها، صدای مردم بشاگرد را بشنوند!

بشاگرد به لطف انقلاب و گروه‌های جهادی، پیشرفت‌های خوبی کرده. اما واقعاً جا دارد خیلی بیشتر از این در این شهرستان کار شود.» خانم معلم جوان بشاگردی، گفتنی فراوان دارد اما گلایه‌هایش را در چند جمله خلاصه می‌کند و می‌گوید: «بشاگرد، محدودیت و مشکل، زیاد دارد که دلیل اصلی‌اش نبود اشتغال است. جوانان ما کار ندارند، به همین خاطر سراغ هرکدام از جوانان بشاگرد را بگیرید، آن‌ها را در کیش پیدا می‌کنید. همه جوانان ما حتی آنهایی که دانشگاه رفته‌اند، بعد از فارغ‌التحصیلی برای کار به کیش می‌روند و آنجا کارگری می‌کنند. و همه اینها ریشه در این دارد که متاسفانه از طرف دولت‌ها به این منطقه توجه نشده‌است. انگار صدای مردم بشاگرد به مسئولان نمی‌رسد. فقط به گوش جهادی‌ها رسیده که در تمام این سال‌ها آمده‌اند و خدمت‌رسانی کرده‌اند چون بچه‌های جهادی از جنس خود ما هستند. اما مهم‌تر این است که مسئولان صدای ما را بشنوند و برای رفع مشکلات مردم به بشاگرد بیایند.»

مرحوم حاج «عبدالله والی»

من مدیون حاج «عبدالله والی» هستم...

«زینب مرادیان»، دیگر مهمان بشاگردی ما هم با یک دنیا حس قشنگ از تأثیر حضور جهادگران به محفل صمیمی امروز آمده. زینب که دانشجوی سال آخر رشته تاریخ است، در ابتدای صحبت‌هایش می‌گوید: «قبل از همه، می‌خواهم بگویم من مدیون حاج عبدالله والی هستم. نه‌تنها من، بلکه همه مردم بشاگرد و حتی پزشکانی که در بیمارستان بشاگرد کار می‌کنند، همگی مدیون مرحوم والی هستیم. من هیچ‌وقت ایشان را ندیدم اما می‌دانم اگر حاج عبدالله والی نبود، ما هم نبودیم. مادرم و مادربزرگم خیلی از ایشان تعریف می‌کنند. می‌گویند خیلی انسان مهربانی بود. وقتی به روستای ما می‌آمد، هر چیزی بچه‌ها نیاز داشتند، برایشان می‌آورد و مهم‌تر از آن، برایشان کتاب و دفتر می‌آورد تا سواد یاد بگیرند. اصلاً او بود که برای ما مدرسه ساخت. مدرسه خمینی‌شهر، اولین مدرسه بشاگرد بود که به همت حاج عبدالله والی ساخته شد و بسیاری از بچه‌های بشاگرد ازجمله خود من در آن درس خواندند و باسواد شدند.»

وقتی بعضی اهالی روستا می‌گویند این چه وضع مملکت است؟ هیچی نداریم، همه‌چیز گران شده... مادرم در جوابشان می‌گوید: اگر شما زمان قبل از انقلاب بودید، چه کار می‌کردید؟ ما هیچ چیز نداشتیم. تنها دارایی ما، همان چیزهایی بود که خودمان می‌کاشتیم و تولید می‌کردیم. اگر یک خانواده، زمین کشاورزی یا دام نداشت، سایر اهالی روستا باید به دادش می‌رسیدند چون هیچ امیدی نبود که دولت بخواهد به وضعیت او رسیدگی کند. اصلاً کسی بشاگرد را نمی‌شناخت. بعد از پیروزی انقلاب بود که حاج عبدالله والی آمد و اینجا را زنده کرد.» خانم دانشجو مکثی می‌کند و با لبخند می‌گوید: «برای همین است که می‌گویم ما مدیون مرحوم حاج عبدالله والی هستیم.»

«زینب مرادیان»، دانشجوی بشاگردی

حالا خودمان هم جهادگر هستیم

«بچه‌های جهادی آنقدر روی ما تأثیر گذاشته‌اند که ما خودمان هم در دانشگاهمان در جیرفت، گروه جهادی تشکیل داده‌ایم و برای خدمات‌رسانی به روستاهای محروم می‌رویم. آنجا هم برای بچه‌هایی که در درس‌ها ضعیفند، داوطلبانه تدریس می‌کنیم و هم صنایع دستی و هنرهای بومی‌مان را به آنها آموزش می‌دهیم.»

زینب مرادیان که حالا خودش هم یک دانشجوی جهادگر است، در ادامه می‌گوید: «فعالیت‌های جهادی‌ها همیشه برای ما مفید بوده، مثل همین دوره آموزشی که گروه جهادی شهید حججی برایمان تدارک دیده‌است. خود من با شرکت در این دوره آموزشی متوجه شدم در این 22 سال عمرم، کلی در شیوه تغذیه‌ام اشتباه داشته‌ام. ما با مجموعه‌ای از اطلاعات ارزشمند به بشاگرد برمی‌گردیم. قصد داریم برای بچه‌های روستایمان کلاس بگذاریم و نکاتی که اینجا یاد گرفته‌ایم، به آنها هم آموزش دهیم؛ مطالبی درباره اصلاح مزاج و مصرف غذاهای مناسب برای پیشگیری از بیماری. به بچه‌های بشاگرد می‌گوییم قبل از هر چیز غذایشان را اصلاح کنند. الان متاسفانه بسیاری از اهالی روستای ما دیابت و پوکی استخوان دارند. اگر بعضی غذاهای نامناسب را حذف کنند، این ناراحتی‌هایشان هم برطرف می‌شود.»

نمایی از شهرستان بشاگرد

بشاگرد هم زمین دارد هم آب، اما اشتغال ندارد!

اما دوست دارم بدانم دختر دانشجوی آگاه و فعال بشاگرد، آبادانی و پیشرفت زادگاهش را در گرو چه عواملی می‌داند. و آیا از نگاه او، فعالیت‌های گروه‌های جهادی برای رشد و ساماندهی این منطقه، کافی بوده؟ می‌پرسم و زینب مرادیان در جواب می‌گوید: «من فکر می‌کنم در درجه اول، باید جاده‌های بشاگرد درست شود. راه‌های ارتباطی روستاهای بشاگرد، اصلاً وضعیت خوبی ندارد. به همین دلیل، شما هر کاری هم آنجا راه بیندازید، به دلیل هزینه بالای رفت‌وآمد، به‌صرفه نخواهد بود. مشکل بزرگ دوم این است که اکثر روستاهای بشاگرد، کپرنشین هستند. یعنی یک باران که ببارد، همه می‌ترسند که نکند سقف این کپر روی سرشان بریزد. بنابراین فکر می‌کنم کار مهم دیگر این است که این خانه‌های کپری را سامان بدهند. بعد هم، فکری به حال اشتغال جوانان کنند. زمینه اشتغال هم در بشاگرد فراهم است ها. مثلاً «سیر» بشاگرد، خیلی معروف است. مشکل این است که خیلی‌ها برای کاشت و پرورش سیر، سرمایه ندارند. اگر دولت یا خیران و جهادی‌ها، زمین‌هایی را به‌صورت اجاره یا وقف در اختیار اهالی بشاگرد قرار دهند که بتوانند سیر بکارند، مشکل بیکاری خیلی‌ها برطرف می‌شود.»

کپرنشینی در بشاگرد

دانشجوی خوش‌فکر جمع ما در پایان صحبت‌هایش، تصویر متفاوتی از بشاگرد پیش چشم‌مان ترسیم می‌کند: «در بشاگرد هم زمین هست، هم آب فراوان. برخلاف تصور خیلی‌ها، بشاگرد رودخانه‌های زیادی دارد. به استثنای مناطقی که سد زده‌اند و اجازه نمی‌دهند آب به زمین‌ها برسد، اغلب مناطق مشکل آب ندارند. امسال که بارندگی‌های زیادی داشتیم که دیگر وضعیت آب، محشر است. فقط کافی است مسئولان به بشاگرد توجه کنند و بودجه‌ای اختصاص بدهند تا مردم بتوانند زمین‌ها را زیر کشت محصولی ببرند که تجربه نشان داده بازده خوبی خواهد داشت.»

انتهای پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید خبر خوب فجر 43 جوانان بشاگردی حاج عبدالله والی خمینی شهر منطقه بشاگرد گروه جهادی شهید حججی پرورش گیاه مورینگا مزارع فدک الزهرا این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 2
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 3
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 4
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 5
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 6
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 7
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 8
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 9
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 10
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 11
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 12
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 13
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 14
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 15
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 16
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 17
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 18
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 19
روایت جوانان بشاگردی از منطقه فراموش‌شده‌ای که با پیروزی انقلاب زنده شد 20