دوشنبه 5 آذر 1403

روبرویی اسرائیل با 4 جبهه مقاومت؛ چرا شمارش معکوس فروپاشی آغاز شده است؟

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
روبرویی اسرائیل با 4 جبهه مقاومت؛ چرا شمارش معکوس فروپاشی آغاز شده است؟

 گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو_ پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی، به چشم انداز بحرانیِ امنیت رژیم‌صهیونیستی که به طور خاص از سوی کارشناسان و تحلیلگران امنیتی این رژیم نیز مورد اشاره قرار گرفته پرداخته و تاکید نموده که اکنون تل آویو در مواجهه با فلسطینی ها، با چهار جبهه مقاومتِ کاملا جدی رو به رو است. جبهه‌هایی که هر کدام از آن‌ها شبیه به بمب‌های ساعتی هستند که انفجار هر یک می‌تواند با انفجار بقیه نیز همراه باشد و عملا بحرانی تمامی عیار را علیه صهیونیست‌ها ایجاد کند. جدای از این ها، این پایگاه خبری در تحلیل خود، به اوج گیری قدرت دیگر بازیگران منطقه‌ی نظیر حزب الله لبنان، حوثی‌های یمنی و بویژه خودِ ایران نیز اشاره کرده و تاکید می‌کند که تمامی این مسائل عملا اسرائیل را در یک بحرانِ کامل و بی‌سابقه وارد کرده اند. مساله‌ای که حتی موجودیتِ این رژیم را نیز به خطر انداخته است.

میدل ایست مانیتور در این رابطه می‌نویسد: «در حالیکه رژیم اشغالگر اسرائیل در مورد وخیم شدن وضعیت امنیتی خود به شدت احساس نگرانی می‌کند، کارشناسان نظامی و امنیتی این رژیم می‌گویند که اسرائیل با یک مشکل بزرگ رو به رو است و آن: وسعتِ به شدت محدود و کوچکی است که این رژیم در کنترل خود دارد و در عین حال این حقیقت است که اساسا اسرائیل از داشتنِ یک عمق استراتژیک بی بهره است. این مسائل تا حد زیادی اسرائیلی‌ها را در برابر کنش و واکنش‌های مخالفانشان آسیب پذیر کرده اند. در این راستا، رژیم اسرائیل به طور خاص، به شدت در برابر حملات موشکی و راکتی حماس و جهاد اسلامی از غزه، حزب الله از لبنان، حوثی‌ها از یمن و حتی ایران، آسیب پذیر و ضعیف است.

در این چهارچوب، این رژیم هم از تهدیدات تاکتیکی، و هم تهدیدات راهبردی علیه خود رنج می‌برد و از این رو باید گفت که از هیچ پشتوانه راهبردی برخوردار نیست. این مساله به طور خاص در موضوع تقابل حماس و جهاد‌اسلامی از نوار غزه با اسرائیلی‌ها به خوبی قابل مشاهده است. نوار غزه هیچ پایگاه هوایی ندارد، اما در سال‌های اخیر، چالش‌ها و تهدیدات فراوانی را علیه رژیم اسرائیل (بویژه در شرایط کنونی) ایجاد کرده است.

اسرائیلی‌ها در شرایطی این دغدغه‌های اساسی را دارند که به حسابِ خودشان در جریان جنگ سال 1967 با اعراب به پیروزی رسیدند و به نحو موفقیت آمیزی توانستند تاسیسات اتمی عراق در زمان صدام حسین و سوریه را توسط نیروی هوایی خود نابود کنند. سال هاست که گفته می‌شود نیروی هوایی اسرائیل یکی از بهترین نیرو‌های هوایی در جهان است. با این حال، این نیرو حداقل در برخی نبرد‌ها نشان داده که صرفا در مورد آن غلو می‌شود و اساسا رژیم اسرائیل نیز نمی‌تواند تکیه چندانی به آن داشته باشد.

نیرو‌های اشغالگر اسرائیلی در ابراز انفعال خود در مواجهه با تهدیدات امنیتی مختلف تردیدی نشان نمی‌دهند. در این رابطه به طور خاص می‌توان به ناتوانی آن‌ها در مهار حملات فلسطینی‌ها در قلب اراضی اشغالی و یا اعتراضات گسترده آن‌ها در مسجد الاقصی اشاره کرد. این مساله موجب شده که دستگاه‌های امنیتی اسرائیلی نسبت به آینده مبهم این رژیم هشدار دهند. با این حال، آن‌ها نسبت به مشکلات بنیادین و واقعی که امنیت اسرائیل را تهدید می‌کنند بی اعتنایی می‌کنند و عملا آمادگی چندانی جهت مقابله با چالش‌ها و تهدیداتی که در ادامه راه برای آن‌ها ایجاد خواهد شد، ندارند.

اسرائیلی‌ها همواره خواستار آن بوده اند که با مقاومت فلسطین با زبان "مشت آهنین" صحبت شود. این مساله حتی در گفتمانی که در کانال‌های تلویزیونی اسرائیل ترویج می‌شود نیز به وضوح قابل مشاهده است. گفتمانی که هیچ توجهی به ریشه‌ها و دلایل مقاومت و یا درس‌های آموخته شده از تقابلات گسترده فلسطینی‌ها با اسرائیل در 50 سال گذشته ندارد.

راهبرد‌هایی که توسط دولت‌های دستِ راستی و دستِ چپی اسرائیلی از زمان "توافق صلح اسلو" در برابر فلسطینی‌ها اتحاذ شده اند، همه و همه صرفا به وخیم‌تر شدنِ وضعیت تنش‌ها میان دو طرف و بویژه بدتر شدن وضعیت امنیتی رژیم اسرائیل ختم شده اند. در نتیجه، کرانه باختریِ شمالی به ویژه مرکز و پایتخت آن یعنی شهر "جنین" در نوع خود به مرکزی برای عملیات‌های مسلحانه گسترده و هماهنگ علیه اسرائیلی‌ها تبدیل شده است. از این رو، شهرک‌های صهیونیست نشینِ مجاور "جنین" عملا به یک هدفِ مطلوب و البته آماده برای فلسطینی‌ها تبدیل شده اند. اسرائیل باید بپذیرد که اکنون با تهدیدات گسترده‌ای در چندین میدان رو به رو است و اساسا حتی نمی‌داند که فردا بر سرِ آن چه خواهد آمد.

مقام‌های نظامی و امنیتی اسرائیلی می‌گویند که ناکامی اخیر آن‌ها در مواجهه با حملات اخیر فلسطینی‌ها در عمق اراضی اشغالی در نوع خود می‌تواند مشوق انجام حملات بیشتر علیه اسرائیل باشد. در این رابطه باید توجه داشته باشیم که دیگر رقبای اسرائیل نظیر حزب الله لبنان و بویژه ایران، از توانمندی‌های به مراتب مدرن تری در ضربه زدن به اسرائیل برخوردار هستند. این مساله به طور خاص توسط برخی ژنرال‌های اسرائیلی در شماری از مصاحبه‌های تلویزیونی آن‌ها نیز مورد اشاره قرار گرفته است. در این راستا، آن‌ها در مورد احتمال وقوع یک جنگ چند جبهه‌ای که امکان دارد اسرائیل دیر یا زود با آن رو به رو شود، هشدار می‌دهند. در این راستا، حتی احتمال دارد که خطوط مرزی رژیم اشغالگر اسرائیل تخلیه شوند و به تصرف نیروهایِ مخالف آن درآیند.

از چشم انداز داخلی، رژیم اشغالگر اسرائیل ترس و وحشت خود را در مورد افزایش احتمالی تهدیدات امنیتی علیه خود از سوی "فلسطینی‌های 1948" (فلسطینی‌هایی که در قلب اراضی اشغالی زندگی می‌کنند و تابعیت اسرائیل را نیز دارند. آن‌ها جمعیتی قریب به دو میلیون نفر را شامل می‌شوند) و در چهارچوب نوعی قیامِ اسلامی و عربی ابراز می‌کنند. اضافه بر این، اسرائیل در مدت اخیر سرمایه گذاری گسترده‌ای را رویِ ایجاد موانع آهنی و همچنین تقویت نیروی زمینی خود انجام داده است. شاید اسرائیلی‌ها از این هراس دارند که در غیابِ آمادگی‌های کافی، امکان دارد ضربات سنگینی را از فلسطینی‌ها دریافت کنند. تهدیدات امنیتی که رژیم اشغالگر اسرائیل از آن‌ها رنج می‌برد صرفا محدود به فلسطینی‌های کرانه باختری و نوار غزه نمی‌شوند. در این راستا، به نوعی شاهد چهار جبهه امنیتی مرتبط با یکدیگر هستیم که همگی آن‌ها علیهِ اسرائیلی‌ها هستند و چالش‌های امنیتی قابل توجهی را علیه آن مطرح می‌کنند.

جبهه نخست، مرتبط با "فلسطینی‌های 1948 "بویژه آن‌هایی است که اختلافات جدی را با رژیم اسرائیل دارند. آن‌ها عملا به این نتیجه رسیده اند که پروژه ادغام آن‌ها در اراضی اشغالی به جایی نمی‌رسد و از این رو، خواهان جدایی هستند. در واقع، آن‌ها از همزیستیِ مسالمت آمیز، به نوعی نبرد و مبارزه مستقیم با اسرائیل رسیده اند. در این راستا، اخیرا در جریان دو عملیات در قلب اراضی اشغالی که توسط این دسته از فلسطینی‌ها انجام شد، شاهد بودیم که پروژه "اسرائیلی‌سازیِ" رژیم اشغالگر صهیونیست در اراضی اشغالی تا چه اندازه با شکست رو به رو شده است. از این رو، "فلسطینی‌های 1948" عملا تفکرات ملی گرایانه خود را به ادغام در اسرائیل ترجیح دادند. البته که آن‌ها در این رابطه از تبعیض صهیونیست‌ها به ستوه آمده و دلایل و محرک‌های هویتی خاص خود را نیز داشتند.

جبهه دوم، "قدس شرقی" است. جبهه‌ای که جمعیتی بالغ بر 350 هزار فلسطینی را شامل می‌شود. ساکنان این منطقه از نظر جغرافیایی در منطقه‌ای حاضر هستند که یک هویت حاکمِ روشن ندارد. دلیل اصلی این مساله نیز است که اسرائیل، با مدیریت فلسطینی‌ها بر منطقه بیت المقدس به شدت مخالفت می‌کند و از سوی دیگر، اسرائیلی‌ها اساسا با مسائل فلسطینی هایِ ساکن در این منطقه، از منظر امور شهری و دیگر حوزه ها، به شیوه‌ای برابر برخورد نمی‌کنند. در نتیجه، نوعی "خلا حکومت" به چشم می‌خورد و نسل‌های جوان فلسطینی نیز که از این بی توجهی و چالش‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی نظیر بیکاری و فقر رنج می‌برند، وارد میدان شده اند و با خشم به رژیم صهیونیستی واکنش نشان می‌دهند. تمامی این مسائل موجب می‌شوند که ما اکنون در بیت‌المقدس شاهد چالش‌ها و مشکلات امنیتی قابل توجهی باشیم.

جبهه سوم، "فلسطینی‌های ساکن در کرانه باختری" هستند که به نظر می‌رسد این حوزه با چالش‌های جدی وگسترده‌ای برای رژیم اسرائیل همراه است. در این راستا، صهیونیست‌ها به شدت و مکررا با نقض قوانینی که خود حامی آن‌ها درکرانه باختری هستند رو به رو می‌شوند و عملا شاهد بوده اند که در حملات اخیر به اراضی‌اشغالی نیز فلسطینی‌هایی از همین مناطق (بویژه شهر جنین) توانسته اند برای صهیونیست‌ها ایجاد مشکل کنند. در این راستا، اسرائیل امید دارد که با تشدید اقدامات امنیتی‌اش در این منطقه و بعضا همکاری با تشکیلات خودگردان فلسطینی، بتواند تا حدی از شدت تهدیدات در این منطقه (علیه خود) بکاهد.

جبهه چهارم علیه اسرائیل در "نوار غزه" است. در شرایط کنونی، حماس و جهاد اسلامی به شدت درگیرِ: بازسازی نوار غزه، تقویت توان نظامی خود، افزایش توانمندی‌های عملیاتیشان، و ایجاد بازدارندگیِ موثر علیه اسرائیل هستند. با این همه، این رژیم امید دارد که حماس، بویژه در شرایط کنونی که "ماه رمضان" است و در عین حال این جنبش مشغول برگزاری برخی مراسم گرامیداشتِ مرتبط با فلسطینی‌ها است، تا حدی به اسرائیل اجازه دهد که نفس راحتی بکشد و فعلا برای آن یک بحران امنیتیِ جدید ایجاد نکند. مساله‌ای که می‌تواند به شهروندان و شهرک‌نشینانِ صهیونیست نیز اجازه دهد تا به صورت موقت یک نفسِ راحت بکشند.»