رکورددار عجیبترین فرود و صعودها در ارتفاعات تهران / فتح توچال با موتورسیکلت در 18 دقیقه (+ عکس)
مطمئن باشید همین جوانهایی که با موتور در خیابانها ویراژ میدهند و با سرعت در محله تردد میکنند، اگر به پیست بیایند، همه انرژیشان تخلیه میشود و دیگر در خیابان با موتور تفریح نمیکند و هیچ خطری آنها را تهدید نمیکند.
موتورسواری است و مهارتش. «محمدجلال بازلان» یکی از آفرودسوارهای باسابقه و بااخلاق کشور است که کارنامه درخشانی در این عرصه دارد، از جمله قهرمانی در چندین دوره مسابقات موتورسواری در رشته تریال (عبور از موانع سخت خارج جادهای) در سالهای مختلف بهویژه در دهه 80 و رکورددار صعود به قله توچال با موتورسیکلت با زمان 18 دقیقه و 36 ثانیه.
گفتگوی همشهری آنلاین با محمدجلال بازلان را در ادامه می خوانید: رکورددار پایین آمدن از سراشیبی حرفهای بسیاری درباره موتورسواری در شهر برای گفتن دارد. او میداند بیشتر تصادفهای جرحی منطقه 18 مربوط به حوادثی است که موتورسوارها در آن دخالت دارند. با بازلان که سالهاست ساکن شهرک ولیعصر (عج) است درباره معضلات موتورسواری و فعالیتهای ورزشیاش و عجیبترین صعودها و فرودهایش از قلهها و ارتفاعات تهران گفتوگو کردیم.
شنیدهایم مدتی است قید مسابقات موتورسواری را زدهاید. دلیل خاصی دارد؟
مگر میشود یک ورزشکار بدون هیج دلیلی رشته ورزشیای را که سالیان سال دنبال کرده و چندین بار در آن به مقام قهرمانی رسیده است، کنار بگذارد.
نمیخواهید در این باره حرف بزنید؟
میدانم گفتن این مسئله مشکلی را حل نمیکند، اما حالا که اصرار دارید دلیلی برای نگفتن ندارم. ورزش موتورسواری از رشتههایی است که به دلیل حمایت نکردن مسئولان از ورزشکاران با مشکلات بسیاری روبهروست، برای همین افراد انگیزههای لازم را ندارند و نمیتوانند در آن دوام بیاورند. البته من در مسابقات شرکت نمیکنم، اما هنوز هم در این رشته ورزشی فعال هستم.
گویا در زمانی کمتر از 19 دقیقه به قله توچال صعود میکردید. آیا در خیابانها هم به همین سرعت میرانید؟
سرعت برای صعود به قله توچال مهم بود، اما عبور از خیابان با سرعت غیرمطمئن خودکشی است. با این حال معتقدم با توجه به ترافیک شهر تهران موتورسیکلت بهترین وسیله برای مقابله با ترافیک است.
حتماً موتورسواری بعضی از جوانها را که در کوچه و خیابان تکچرخ میزنند یا ویراژ میدهند، دیدهاید. فکر میکنید اشکال کار کجاست؟
وقتی میبینم جوانی بدون توجه به سلامتی خودش خیابان را با پیست اشتباه گرفته و حرکات نمایشی انجام میدهد متأسف میشوم. مشکل ضعف فرهنگی جوانان در استفاده از موتورسیکلت است که همیشه وجود داشته و با گذشت زمان هم بهتر نشده است.
البته این ضعف فرهنگی تقصیر یک گروه یا چند نفر نیست و نمیتوان گفت موتورسواران مقصرند یا خانوادههایی که برای فرزندشان موتورسیکلت میخرند. عوامل مختلف از کیفیت ساخت موتورسیکلتها گرفته تا اطلاعرسانی در رسانهها، نبود قوانین کافی برای موتورسواری و خیلی مسائل دیگر دست به دست هم دادهاند تا چنین شرایطی به وجود بیاید.
کیفیت موتورها چقدر در به وجود آمدن تصادفهای موتوری تأثیر دارد؟
موتورسیکلتهایی که در داخل تولید میشوند مونتاژ قطعات وارداتی بیکیفیت هستند. در مقابل موتورسیکلتهای باکیفیت گران هستند و تعرفه واردات سنگینی دارند. موتورسیکلتهایی که در شهر میبینیم از نظر آلیاژ بدنه، توپی چرخ و سیستم ترمز ضعیفند و ایمنی لازم را ندارند. هنگامی که وسیله نقلیه ناایمن باشد دیگر تکلیف تردد با آن مشخص است.
برای نمونه بگویم که لرزش و بالانس نبودن بدنه موتورسیکلتها راکبان را در مسافتهای طولانی خسته میکند و از سرعت عکسالعمل آنان در مقابل خطرهای احتمالی میکاهد. در حقیقت برخی ناایمنیها و تصادفات نتیجه ضعف فنی و بیکیفیتی موتورسیکلتها است.
نمیتوان دلیل همه تصادفها را کیفیت موتورسیکلتها دانست. قبول کنید که بعضی از موتورسوارها اصلاً اصول رانندگی را رعایت نمیکنند.
بله. مهمترین بیملاحظگی هنگام موتورسواری استفاده نکردن از کلاه ایمنی است. کلاه ایمنی نخستین بیمه یک موتورسوار است. ممکن است 10 سال با کلاه هر روز موتورسواری کنی و هیچ اتفاقی نیفتد، ولی یک بار هم میتواند جانت را نجات دهد.
متأسفانه کلاه ایمنی به دلایل مختلفی مانند گرما در فصل تابستان کنار گذاشته میشود وگاهی اوقات موتورسوارها فقط برای فرار از جریمه مأموران، آن را به فرمان آویزان میکنند، در حالی که اگر کمی فکر کنند متوجه خواهند شد که سختگیری مأموران هم فقط برای سلامتی آنهاست.
فکر میکنید افزایش جریمه میتواند این معضل را حل کند؟ به هرحال خیلیها معتقدند برای نهادینه کردن برخی قوانین باید برخورد شدیدتری انجام داد؟
کلاههای ایمنی که قیمت پایینتری دارند از استاندارهای لازم برخوردار نیستند. به همین دلیل موتورسواران زمان استفاده از آن اذیت میشوند و این در حالی است که اگر کلاه با کیفیتتری در اختیار آنها قرار گیرد ممکن است از آن استفاده کنند.
خودتان قضاوت کنید وقتی قیمت یک کلاه با کیفیت و ایمن از 2 تا 18 میلیونتومان است چنددرصد موتورسواران میتوانند چنین کلاههایی برای خودشان تهیه کنند. البته فراموش نکنیم که جان یک انسان خیلی بیشتر از این میارزد و افراد هرچه برای کلاه ایمنی هزینه کنند ارزشش را دارد، ولی وقتی توانایی مالی خرید وجود ندارد باز هم به نقطه اول میرسیم.
در حدی نیستم که بخواهم به مسئولان پیشنهاد بدهم، اما فکر میکنم در شرایط کنونی که موتورسیکلت موتورسواران را به دلیل همراه نداشتن کلاه ایمنی توقیف میکنند و باید پس از دوندگی بسیار مبلغی نیز بهعنوان حق پارکینگ بپردازند، میتوان در قبال دریافت این مبلغ به جای طی کردن یک روند پردردسر اداری به متخلف یک کلاه ایمنی مناسب و با کیفیت بدهند تا دیگر هیچ بهانهای برای استفاده نکردن نداشته باشد.
خیلی از جوانان موتورسواری که خیابان را با پیست موتورسواری اشتباه میگیرند ادعا میکنند تکنیک موتورسواری را بلدند و میدانند چگونه از خودشان محافظت کنند. شما بهعنوان یک موتورسوار حرفهای چه نظری دارید؟
اتفاقاً عکس تصور آنها فکر میکنم، چون آنها اگر به خوبی تکنیکهای موتورسواری را میدانستند با جانشان بازی نمیکردند. به هر حال ایمنی شرط اول برای سرعت و مانور است. در پیست موانع ثابتند و موتورسوار از وسایل ایمنی کافی استفاده میکند. در حالی که در خیابان موانع متحرک وگاه آسیبپذیرند و اصلاً ایمنی ندارند.
با توجه به اینکه قیمت موتورسیکلت نسبت به خودرو پایین و حتی شرایط خرید قسطی فراوان است، بعضی از خانوادهها بعد از موفقیت تحصیلی فرزندشان به آنها موتور جایزه میدهند. فکر میکنید کار درستی است؟
موتور به خودی خود وسیله بدی نیست، باید درست از آن استفاده کرد. به نظرم پدر و مادرها باید قبل از خرید موتور، موقعیتی فراهم کنند تا بچههایشان آموزشهای لازم را ببینند.
دوم اینکه قبل از خرید موتور تجهیزات ایمنی مانند کلاه را تهیه کنند تا مشکلی پیش نیاید. با این حال باز هم به خانوادهها تأکید میکنم تا زمانی که فرزندشان مهارتهای لازم را یاد نگرفته است تسلیم اصرارها و التماسهای آنها نشوند، چون هم جان خودشان و هم جان دیگران را به خطر میاندازند.
مسئولان چه؟ آیا آنها برای آموزش و نهادینه کردن فرهنگ موتورسواری وظیفهای ندارند؟
اکنون در همه کشورهای دنیا قبل از اینکه به افراد گواهینامه موتورسیکلت بدهند، برای آنها کلاسهای آموزشی برگزار میکنند. افراد متقاضی در همین کلاسها چگونگی کار با این دستگاه را آموزش میبینند، اما در ایران هنوز هیچ آموزشی به موتورسوار داده نمیشود.
در خوشبینانهترین حالت، افراد گواهینامه موتورسواری میگیرند که معتقدم آن گواهینامه اصلاً ارزشی ندارد، چون این گواهینامه واقعاً ثابت نمیکند که دارنده آن صلاحیت دارد که در شهر با موتور تردد کند یا خیر. علاوه بر این، مسئولان باید با احداث پیستهای موتورسواری وضعیتی فراهم کنند تا موتورسواران بتوانند انرژی درونی خودشان را تخلیه کنند.
مگر موتورسواری در پیست خطر ندارد؟
نمیگویم اصلاً خطر ندارد، چون موتورسواری پنجمین رشته ورزشی خطرناک دنیاست که اگر در پیست هم ایمنیهای لازم رانندگی لحاظ نشود جان راکب موتور در خطر است، اما چون افراد در پیست از وسایل و تجهیزات ایمنی بیشتری استفاده میکنند، مشکلات کمتری برای آنها به وجود میآید.
مطمئن باشید همین جوانهایی که با موتور در خیابانها ویراژ میدهند و با سرعت در محله تردد میکنند، اگر به پیست بیایند، همه انرژیشان تخلیه میشود و دیگر در خیابان با موتور تفریح نمیکند و هیچ خطری آنها را تهدید نمیکند.
پرداختن به ورزش موتورسواری چقدر هزینه دارد؟
اگر به رشته موتورسواری به شکل حرفهای نگاه کنید میتوان گفت که مهمترین هزینهاش عشق و علاقه است، اگر اینطوری باشد هم برایش وقت میگذارید و هزینه میکنید به قدر وسعتان. یادم هست که توی سالهای دهه هشتاد من با موتورسیکلت قدیمی که ترمزبندی و کمکبندی بسیار ضعیفی داشت توانستم با رقبای خودم که موتورسیکلتهای جدیدتری داشتند دست و پنجه نرم کنم و حتی موفقیتهایی هم به دست آوردم. البته آن موقع در تایم سربالایی به سمت قله نسبت به موتورهای آنها حرفی برای گفتن نداشتم، اما در تایم برگشت از قله و سراشیبی به سمت پایین رکورددار شدم.
شنیدهایم که شما صعودهای زیادی به قلهها و ارتفاعات تهران داشتهاید. کمی در اینباره حرف بزنید.
البته در کشورمان بهویژه در تهران دوستان موتورسواری دارم که هرکدامشان در این رشته صاحب عنوانند و حرفی برای گفتن دارند. بنابراین خیلی از آنها به قول شما صعود به ارتفاعات تهران داشتهاند و آدمهای موفق اما گمنامند، مثل «جلال اکبردوست» که سالها افتخار دوستی با ایشان را دارم.
من و دوستانم در ارتفاعات توچال، ارتفاعات شمال شرق تهران مثل آهار و شکرآب، شهرستانک و... موتورسواری میکنیم. همچنان رکورددار سراشیبی از قله به سمت پایین هستم و به لطف پروردگار توانستهام در مدت زمان 18 دقیقه و 36 ثانیه ارتفاع 4 هزار متری توچال را با موتور طی کنم.
از همه اینها که بگذریم، به هرحال موتورسواری خرج و هزینه دارد و باید حداقل امکانات مثل موتورسیکلت و لوازمش را داشته باشید.
لباس مخصوص و موتورسیکلت مناسب جزو ملزومات اصلی این ورزش است و حداقل برای خرید یک دستگاه موتورسیکلت ایندرو حدود 350 تا 500 میلیون تومان باید هزینه کرد. اما پرداختن به این ورزش بهصورت حرفهای حدود 800 میلیون تا یک میلیارد تومان پول میخواهد. نبود حمایت کافی و حامیان مالی و همچنین مشکلات مربوط به ورود تجهیزات و تکنولوژی موتورسواری به کشور هزینه این ورزش را بالا برده است.
در آخر، برنامهای که با جدیت دنبال میکنید چیست؟
بالارفتن از قله دماوند آرزوی چندین سالهام است که امیدوارم هرچه زودتر شرایط آن فراهم شود و بتوانم با دوستانم نخستین رکورد موتورسواری در این قله و صعود به ارتفاعات آن را ثبت کنیم.
گفت و گو: مریم قاسمی / همشهری آنلاین
تماشاخانه