ریشه کنی فقر با یارانه هنر نیست
بغزیان می گوید: اگر ریشهکنی فقر به معنای زنده ماندن و حداقل معیشت مد نظر است که بسیار آسان است و ما هرروز به میزان سه وعده غذایی و معیشت ابتدایی مردم را تامین می کنیم. بنابراین ابتدا باید مفهوم فقر به طور کامل تعریف و تبیین شود. فقری که مد نظر آقای وزیر است قابل ریشهکنی است.
چندی پیش حجتالله عبدالملکی وزیر کار ادعا کرد تا پایان سال فقر را بهطور کامل ریشهکن می کنیم. او که راهکار اساسی برای این معضل اقتصادی را اختصاص یارانه بیشتر تلقی کرد و راهکارهایی به ظاهر عملی برای این ایده ارائه داد با این وجود در روزهای اخیر، درست پس از صحبت های وزیر کار اقلام اساسی مانند؛ ماکارونی، روغن و آرد گران شده اند. حالا سوال اینجاست که بر چه اساس قرار است فقر ریشه کن شود؟ آلبرت بغزیان، اقتصاددان در پاسخ به این سوال به گسترش نیوز می گوید: اگر اصطلاحی درست استفاده میشود تعریف آن نیز باید به طور واضح مشخص شود؛ اما آقای وزیر متوجه نشده است، فقر و ریشهکنی چیست؟ این صحبت غیرحرفهای است و ابتدا باید فقر را تعریف کنیم.
آقای وزیر ابتدا مفهوم فقر را مشخص کنید!
بغزیان با اشاره به اینکه اگر ریشه کنی فقر به معنای زنده ماندن است، ادامه داد: اگر ریشهکنی فقر به معنای زنده ماندن و حداقل معیشت مد نظر قرار دهیم، آسان به نظر می رسد. زیرا ما هر روز به میزان سه وعده غذایی و معیشت ابتدایی مردم را تامین میکنیم. بنابراین ابتدا باید مفهوم فقر به طور کامل تعریف و تبیین کنیم. فقری که آقای وزیر در نظر دارد قابل ریشهکنی است. زمانی که علفهای هرز را از ریشه میکنیم نیز، باید بذری بر زمین بپاشیم که دیگر علف هرزی رشد نکند؛ این بدین معنی است که اگر صرفا در یک مرحلهای فقر را ریشهکن کنند کافی نیست! زمانی میتوانیم بگوییم فقر ریشه کن شده که هیچ فردی از نیازهای اولیه مانند نیاز به غذا، پوشاک، مسکن، کار و جایگاه اجتماعی محروم نیست. شاید نگاه وزیر امیدوارانه و خوشبین است؛ زیرا چیزی که دائما فقیر و نابرابری درآمدی ایجاد میکند تورم، بیکاری، رکود اقتصادی و انتظارات تورمی است، که تمامی آنها برای همه مردم انتظار به وجود میآورد.
به شعور اقتصاددانان توهین نکنید!
بغزیان افزود: انگونه که شنیده می شود، یعنی وزیر کار قرار است شرایطی را فراهم کند تا کسی بیکار نباشد و بدین گونه از فقر خارج شوند؟ کسی که کار دارد به حدی درآمدش بالا رود که از فقری که در ذهن دارد خارج شود؟ بنابراین این ادعا به دور از واقعیت و به حد زیادی در شرایط فعلی دشوار است. این گفته حتی به شعور اقتصادی اقتصاددان و برنامهریزان اقتصاد نیز توهین میکند چرا که چنین چیزی در این مدت کوتاه حتی با علم اقتصاد هم جور در نمیآید. هیچکس چنین ادعایی را نمیتواند داشته باشد.
ایجاد کابوسی دوباره برای وزیر اقتصاد
این اقتصاددان افزایش یارانه را عاملی برای حفظ فقیر دانست و اظهار کرد: زمانی میتوانیم بگوییم شخصی فقیر نیست که فرد خود بتواند درآمدش را افزایش دهد. اینکه ما یارانه بدهیم عملا فرد ضعیف را حفظ و تقویت میکنیم. تامین منابع خود یارانه نیز مسئله مهمی است که کابوسی دوچندان برای وزیر اقتصاد ایجاد میکند؛ به دلیل اینکه یارانه دائم باید تقویت شود. مبلغی که چندین سال پیش 45 هزار تومان پرداخت میشد اکنون به همان میزان است اثری ندارد و خود دلیلی برای تورم است که این یک دور باطل محسوب میشود. منابع مالی برای تامین یارانه وجود ندارد اما دولت مکلف به پرداخت این مبالغ هنگفت از راههای نابههنجار میشود. یکی میرود در بورس سرمایهگذاری میکند که آن هم به سقوط میانجامد و دیگری نقدینگی را رشد میدهد یا با نرخ ارز بازی میکند. اینها همه مسکن است. ریشهکنی فقر با یارانه هنر نیست.
این اقتصاددان ادامه میدهد: میخواهیم سیاستهای حمایتی را تقویت کنیم اما این معادل ریشهکنی فقر نیست. دائما باید یارانه پرداخت کنیم غافل از آنکه به صورت مداوم نیاز به رشد دارد. اگر ما تورم را رها و یارانه پرداخت کنیم، این سوبسیدها نیز باید افزایش یابد.
اوضاع شاخصهای کمیوکیفی وخیم است
بغزیان در بررسی عملکرد رئیسجمهوری درباره این ادعا تا به اینجای دولت اضافه کرد: دولت آقای رئیسی در این مدت هم فرصت کافی برای شناخت داشت و هم برای تدوین برنامه. اگر پیادهسازی برنامه را امری زمانبر بدانیم اما در واقع برنامهای وجود ندارد، به نظر می رسد سررشته کار از دست دولت خارج شده است. در این فاصله وخامت شاخصهای فقر شامل تورم، بیکاری و رکود به وجود آمده. اکنون مردم منتظرهستند حتی نان و کالاهای اساسی دیگر نیز گران شود که اینها همه اخبار مایوسکننده است.
همواری مسیر ریشهکنی با مشخصکردن خط فقر
بغزیان به لزوم مشخص کردن خط فقر در کشور اشاره کرد و افزود: فردی در مرز خط فقر قرار میگیرد که درآمدش با هزینههای امروز لااقل بالای 6 میلیون تومان باشد؛ یعنی ابتدا باید خط فقر را مشخص کنند. در دنیا تعیین شاخصهای فقر معیار و مقیاسهای خاصی دارد. اما لازمه مهار تورم و فقر این است که دولت بتواند زمام قیمتها را بهدست گیرد و آن را کنترل کند، بیکاری را به حداقل برساند تا فرد شغلی مناسب داشته باشد. همچنین فردی که نمیتوانند کاری برایش انجام دهند یا ناتوان از اشتغال است و قادر به اداره زندگی خود نیست، آن شخص تحت حمایت دولت و نهادهایی مانند کمیته امداد و بنیاد مستضعفان قرار میگیرد. زمانی که عوامل فقر را نابود کنیم معلول آن یعنی فقر نیز از بین میرود.
اما راهکار چیست؟
بغزیان در خاتمه به راهکار اصلی ریشهکشی فقر اشاره کرده و میگوید: ابتدا باید قیمتها به ثبات برسد و تورم صفر شود، سپس قیمتها را کاهش دهیم که در پی آن به خودی خود قدرت خرید مردم افزایش پیدا میکند. کلمه ریشهکنی فقر اشتباه است. چه فقری را میخواهیم ریشهکن کنیم؟ فقر اقتصادی؟ فقر معیشتی؟ فقر فرهنگی؟ صحبت ایشان فقط درباره حداقل معیشت و زندهنگهداشتن افراد است.