ساختار غیرکارشناسی شهرداری و برخورد غیرحرفهای با مجسمه فردوسی
در صفحه اینستاگرام دوستم سید محتبی موسوی از هنرمندان مجسمه ساز و مدیر هنری، موضوع دورنگ شدن مجسمه حکیم فردوسی، اثر ارزشمند ابوالحسن صدیقی سرسلسله جنبان مجسمه سازی معاصر ایران را خواندم.
کمی بعدتر به جستجو در خبرگزاری ها پرداختم و متوجه شدم که شهرداری منطقه، بدون هماهنگی و یا مشورت با کارشناسان آثار هنری نسبت به پاکیزه کردن مجسمه از غبار و آلودگی، هم طراز شستشوی دیگر مبلمان های شهری با این اثر هنری ارزشمند هم چنان عمل کرده است. این رفتار شهرداری چیز جدیدی نیست و در صورت وجود ساختار غیر کارشناسی هنری در بدنه شهرداری های مناطق، آخرین این خبط ها هم نخواهد بود.
این ماجرای اخیر مرا به یاد چند خاطره از غربت و مهجوریت هنر مجسمه سازی در تهران انداخت:
* مهر ماه سال 1385به وجود مجموعه ای از قطعات مجسمه های آثار معماری ایران که گفته می شد به سفارش فرح دیبا در سال 56 به ایتالیا در ابعاد یک چهلم واقعیت طراحی و ساخته شده و آن زمان در انبار یکی از فرهنگسراهای شرق تهران دپو شده بود، آگاه شدم. به رسم مالوف با مشورت مدیر ارشدم مهدی عسگرپور از رضا یحیایی از هنرمندان مجسمه ساز ایرانی مقیم ایتالیا برای بررسی و مونتاژ قطعات دپو شده دعوت کردیم و پس از چهارماه عملیات شناسایی، پاکیزگی و مونتاژ به فرجام رسید. هم هنگام نیز پیگیری تملک خانه سرهنگ احمدی واقع در خیابان فرشته انجام و باغ موزه هنر ایرانی با محوریت این ماکت / مجسمه های معماری برجسته ایران با چند اثر از نخستین سمپوزیوم بینالمللی مجسمه سازی تهران راه اندازی و گشایش یافت.
* وقتی در اواخر اردیبهشت ماه 1385فراخوان نخستین سمپوزیوم بین الملل مجسمه سازی تهران را با راه اندازی وب سایت رسمی اش منتشر کردیم امید چندانی به شرکت هنرمندان طراز جهانی نداشتیم. اما اعتبار هیات گرانسنگ انتخاب: پرویز تناولی، یوآف دارش، عباس کیارستمی و دکتر مهدی حجت موجب شد تا در پایان موعد دریافت طرح و ماکت شرکت کنندگان با شرکت چشمگیر سیصد و هفتاد هنرمند از پنجاه و پنج ملیت مواجه شویم.
* به علت غلبه نگاه غیر عصری و غیر خردمندانه به استنباط از منابع فقهی، مجسمه سازی بیش از سایر هنرها در پس انقلاب اسلامی 1357 به محاق رفته بود و حتا نخستین حامی مالی آن سمپوزیوم یعنی سازمان زیبا سازی شهر تهران به مدیر عاملی ملاصالحی، پس از یادداشت توپخانه کیهان در مذمت هیات انتخاب سمپوزیوم از همکاری در تامین مالی آن سمپوزیوم انصراف داد. همچنین در روز گشایش این سمپوزیوم بین المللی که برای نخستین بار در یکصد سال اخیر در ایران برگزار می شد برخلاف دعوت رسمی برگزار کنندگان هیچ مقام شهری از جمله رییس شورای شهر دکتر چمران و شهردار دکتر قالیباف در ان شرکت نکردند. حتی سید محمد خاتمی رییس جمهور محبوب پیشین نیز از نگرانی سرزنش سرزنش کنندگان، در افتتاحیه این رویداد هنری بین المللی شرکت نکرد. و اگر نبود حضور موثر دکتر حجت در رایرنی و اقناع شهردار وقت تهران، دکتر قالیباف هم در آیین پایانی این رویداد بزرگ بین الملل، شرکت نمی کرد.
* پس از اجرای بیست و یک روزه سمپوزیوم بین المللی مجسمه سازی که با مواد آزاد و چند موادی برگزار و بیست مجسمه بزرگ شهری خلق شد به دنبال جای جویی و نصب آنها شدیم. مناطق شهرداری تهران هیچ کدام از دعوت نامه های ما برای بازدید و انتخاب و پیشنهاد محل نصب استقبال نکردند. ناگزیر مجددا دست به دامان شهرداری مرکزی شدیم و با جا نمایی ان مجسمه ها توسط ترکیبی از رییس و دو تن از اعضای انجمن مجسمه سازان، دکتر حجت (عضو هیات انتخاب و داوری) و نگارنده چندین مجسمه را جا نمایی کردیم و با ابلاغ از سوی معاونت خدمات شهری و بکارگیری پیمانکار بسته بندی، حمل و نصب، پانزده مجسمه را در فضاهای شهری تهران طی شش ماه پس از اجرای آن سمپوزیوم توانستیم نصب کنیم. بماند که در شش منطقه شهرداری برخلاف آنچه دستور مقامات ارشد شهرداری برای نصب آن مجسمه ها را در آن محل ها داشتیم شاهد دریافت گزارش از کارشکنی و ممانعت و گاه برخورد عوامل منطقه را با پیمانکار نصب بودیم.
*سال 89 طی چند روز اخبار پیاپی سرقت مجسمه های تهران در صدر اخبار بود. پرسشی در این باره در ذهن من همواره نقش بسته: مگر ممکن است بی آگاهی مقامات شهری و انتظامی با این تعداد دوربین مدار بسته در کلان شهر تهران، سارقان، این مجسمه های در بتون آرمیده و سنگین وزن را در شب بربایند؟ و تاکنون نیز از پیدا شدن سارقان و برنامه ریزان خبری نباشد؟ به گمانم موضوع همچنان در غربت هنر مجسمه و مهجوریت مجسمه سازی است!
کد خبر 1648041