سانسور به بازی تیم ملی رسید
دیگر پرسشی هم که هنوز بسیاری از مخاطبان برایش پاسخی پیدا نکردهاند مربوط به سانسور تصاویر خوشحالی پس از گل بازیکنانی است که پیراهنشان را از تن درمیآورند. چه ایرانی، چه خارجی، این صحنهها مشمول سانسور میشود. با وجود این، چنین پرسشی بدون پاسخ مانده که چطور تلویزیون شنای مردان را پخش میکند، ولی از نشاندادن بالاتنه مردان فوتبالیست طفره میرود. یا اینکه چرا باید نشاندادن بالاتنه مردان...
روزنامه شرق نوشت: تیم ملی فوتبال ایران سهشنبهشب در بیشکک به مصاف تیم ملی افغانستان رفت تا اولین بازیاش در تورنمنت کافا را تجربه کند. این دیدار که با اتفاقات بحثبرانگیزی همراه بود نهایتا با برتری 6 بر یک تیم ملی ایران به پایان رسید. اینکه چرا تیم ملی ایران باید با ترکیب اصلی به مصاف تیم دوم افغانستان میرفت یا اینکه چرا تیم دوم افغانستان باید یک گل به تیم اصلی ایران بزند و یکی دیگر هم نزند، مواردی است که باید در فرصتی مناسب از لحاظ فنی ارزیابی شود.
با وجود این، مباحث فنی، تنها اتفاق بحثبرانگیز این دیدار نبود، چون پوشش تصویری این بازی که از طریق شبکه سه سیما روی آنتن رفته بود هم جای بحث داشت. هنگام پخش این دیدار، در شرایطی که گزارشگر بازی، آمار مربوطه را از روی اعداد و ارقامی که زیر تابلو نتایج در صفحه درج میشد، به مخاطبان میداد، آنهایی که پای تلویزیون نشسته بودند فقط یک نوار سفید مشاهده میکردند و احتمالا با تعجب از خود میپرسیدند چطور است که آمار را فقط گزارشگر بازی میتواند ببیند. دلیلش ساده است: تلویزیون دوباره با سانسور بخشی از اطلاعات مندرج روی صفحه تلاش کرد تا اسپانسر اصلی این رقابتها که یک شرکت شرطبندی بود را بپوشاند. آنها در این سانسور و پوشاندن اسم شرکت مربوطه، آنقدر افراط به خرج دادند که حتی حساسیت آن دسته از افرادی را که چنین مواردی برایشان اهمیت نداشت هم برانگیختند. عجیب آنکه تلویزیون اصرار به سانسور اسم کمپانیای داشت که تبلیغاتش به صورت درشتتر، دور زمین بازی دیده میشد.
درست است که شرطبندی جای بحث فراوان دارد و حتی بسیاری از کشورهای اروپایی و پیشرفته هم در پذیرش آن مقاومت زیادی کردهاند، ولی گردش مالی این صنعت به قدری زیاد شده که حالا نه تنها فیفا و AFC بلکه بسیاری از لیگها و باشگاههای معتبر دنیا هم با عقد قراردادهای سنگین مالی با چنین شرکتهایی، سعی در درآمدزایی بیشتر دارند. این موضوع البته در کشورهایی که هنوز شرطبندی در آنها ممنوع است با وسواس بیشتری دنبال میشود و حتی قوانین حمایتی از سوی فیفا و دیگر کنفدراسیونهای مربوطه را هم دارد. به این معنی که مثلا اگر یک شرکت شرطبندی طرف قرارداد و اسپانسر فیفا باشد، ولی میزبانی به کشوری سپرده شود که در آن شرطبندی ممنوع باشد، اسپانسر مذکور نمیتواند جایی در تبلیغات محیطی دور زمین داشته باشد.
تا به اینجا، این موضوع پذیرفته است، ولی رفتار دوگانهای که تلویزیون با این پدیده از خود نشان داده، حساسیتزا شده است. قاعدتا با این راهکار نمیتوان بخش کوچکی از اسم یک شرکت شرطبندی را روی تصویر پوشاند، ولی بخش بزرگتر را که تبلیغات دور زمین است، بیخیال شد. این مورد شبیه به آب در هاون کوبیدن است و به غیر از حساسکردن مخاطب، بعید است دستاورد دیگری داشته باشد.
از سوی دیگر، به نظر میرسد که در این زمینه، یعنی سانسور یا پوشاندن شرکتهای شرطبندی، وحدت رویهای هم در تلویزیون دیده نمیشود. چه بسا اگر چنین بود، باید تقریبا دو سوم بازیهای لیگ برتر انگلیس از تلویزیون و در قالب دو شبکه سه و ورزش سیما پخش نمیشد. 10 تیم مطرح انگلیسی در فصول گذشته قرارداد اسپانسری با کمپانیهای فعال در حوزه شرطبندی داشتهاند که اسم آنها را درشت روی پیراهنشان حک کردهاند و تلویزیون هم بازی هرکدام را بارها پخش کرده است: استونویلا، بورنموث، برنلی، کریستالپالاس، اورتون، نیوکاسل، نوریچ، واتفورد، وستهام و ولورهمپتون. اینها به غیر از بازیهای بیشمار و متعدد لیگهای مطرح از جمله لالیگاست که اسپانسر اصلی و تبلیغات محیطی آنها از همین قبیل شرکتها هستند و بازیهایشان بارها در تلویزیون ایران پخش زنده شده است.
البته که این سیاست دوگانه یا نداشتن اجماع نظر درباره اینکه چه چیزی سانسور شود یا نه، مربوط به این روزها نیست. پیشتر تلویزیون در سانسور مکرر یک دیدار آنهم به دلیل آنکه یکی از کمکداوران آن بازی زن بود، خبرساز شده بود. داستان مربوط به دیدار تیمهای منچستریونایتد و تاتنهام در لیگ برتر انگلیس بود که بارها و بارها تصاویر زنده قطع و تصاویر آرشیوی پخش شد؛ آنهم فقط به خاطر اینکه کمکداور زن این بازی نمایش داده نشود. آن تصمیم در شرایطی اتخاذ شده بود که تلویزیون بارها پیش از آن و چند نوبت بعد از آن هم دیدارهایی را که کمکداور یا داور زن داشتند، پخش کرد و آن بازیها را سانسور نکرد.
دیگر پرسشی هم که هنوز بسیاری از مخاطبان برایش پاسخی پیدا نکردهاند مربوط به سانسور تصاویر خوشحالی پس از گل بازیکنانی است که پیراهنشان را از تن درمیآورند. چه ایرانی، چه خارجی، این صحنهها مشمول سانسور میشود. با وجود این، چنین پرسشی بدون پاسخ مانده که چطور تلویزیون شنای مردان را پخش میکند، ولی از نشاندادن بالاتنه مردان فوتبالیست طفره میرود. یا اینکه چرا باید نشاندادن بالاتنه مردان در سریالهای تاریخی و خارجی بدون ایراد باشد، ولی فوتبالیستها شامل تحریم شوند؟
بدیهی است که بیان این موارد برای برجستهسازی بلاتکلیفی مسئولان تصمیمگیر در این حوزه است؛ همانهایی که مثلا یک روز یک دیدار را به خاطر حضور یک کمکداور زن مدام سانسور میکنند و روز دیگر وقتی داور اصلی مسابقه زن است، آن را بدون کوچکترین قطعیای روی آنتن میبرند.
البته که این نمونه از سانسورکردن فقط مربوط به همین موارد است وگرنه شیوههای سانسور در برنامههای ورزشی آنقدر متغیر بوده که نمیتوان همه را یکجا نوشت. شاید یکی از آخرین آنها سانسور تیتراژ پایانی برنامه آخر فوتبال 120 بود که در آن اعضای این مجموعه به طور رسمی خداحافظی کردند، ولی از آنجا که عادل فردوسیپور تهیهکنندگی این برنامه را بر عهده داشت، تلویزیون از پخش آن ممانعت کرد. حالا دیگر سانسور مربوط به لوگوی باشگاه رم، پوشاندن اسم شبکههایی که اصل بازی را خریداری کردهاند، قطعکردن صدای ورزشگاه هنگام سردادن شعارهای خاص، سیاه و سفید کردن تصاویر زنان اسکیباز ایرانی و... بماند.
از میان اخبار