یک‌شنبه 4 آذر 1403

سرانه مطالعه مردم ایران به نسبت میانگین دنیا مطلوب است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
سرانه مطالعه مردم ایران به نسبت میانگین دنیا مطلوب است

معاف در یادداشتی برگزاری سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را پاسخ عملی به شبهه بی توجهی مردم ایران به کتاب دانست، و سرانه مطالعه مردم ایران را نسبت به میانگین دنیا را مطلوب بیان کرد.

معاف در یادداشتی برگزاری سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را پاسخ عملی به شبهه بی توجهی مردم ایران به کتاب دانست، و سرانه مطالعه مردم ایران را نسبت به میانگین دنیا را مطلوب بیان کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشتی برگزاری سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را پاسخ عملی به شبهه بی توجهی مردم ایران به کتاب دانست، در حالی که آمارهای دقیق و مقایسه‌های فنی با آمارهای دنیا نشان می‌دهد، سرانه مطالعه مردم ایران نسبت به میانگین دنیا سرانه مطلوبی است. ادامه یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

اردیبهشت که حقیقتاً بهشت ماه‌های سال است، در ایران و تهران، بهشت دیگری برای کتاب‌دوست‌ها، کتاب‌خوان‌ها و کتاب‌بازها برپا می‌شود که در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در باغی از انواع کتاب‌های فلسفی، هنری، سیاسی و اجتماعی از بوی بهارنارنج کاغذ سرخوش و مست و مسرور و مبتهج می‌شوند و وقتی کتابی را ورق می‌زنند و در دالانهای نمایشگاه کتاب تهران در جستجوی گمشده فکری خود قدم می‌زنند میوه مطبوع فکری خود را می‌یابند. نمایشگاه کتاب بهانه‌ای است تا از کتاب و قلم بنویسیم و در اهمیت بالای این اتفاق بزرگ فرهنگی سخن بگوییم.

1) «کتاب» یکی از زیباترین و جذابترین پدیده‌های هستی است و «نوشتن» یکی از بزرگترین و مهمترین نعمتهایی است که خداوند در اختیار بندگانش قرار داده است. شاید بعد از نعمت «کلام»، «بیان» و «سخن گفتن»، نعمت «نوشتن»، «بنان» و «قلم» مهمترین نعمتی باشد که خدا به انسان هدیه داده است. خَلَقَ الاِنسانَ * عَلَمَهُ البَیانَ در ابتدای سوره الرحمان که بیان را در کنار خلقت انسان قرار داده و اشاره به قلم در آیه الذی عَلَمَ بِالقَلَمِ در ابتدای سوره علق بزرگی این دو نعمت را نشان می‌دهد. هرچند اهل علم، تقدم نزولی علم بالقلم بر علمه البیان را بر فضیلت نوشتن بر گفتن برداشت کرده‌اند. نعمت نوشتن اگر نبود، علم هم نبود، ارتباطات نبود، مفاهمه بین انسان‌ها نبود، تاریخ نبود، تمدنها نبودند، تجربه نبود، قصه نبود، هنر نبود، سینما نبود و دنیای بی انتهای عقل و فکر و ذهن و خیال انسان‌ها راهی برای بروز و ظهور و تجلی پیدا نمی‌کرد و اگر نوشتن نبود، کتاب هم نبود؛ این مخلوق زیبا، شیرین، جذاب و دوست داشتنی و یار مهربان باوفای انسان.

«سخن»، «گفتار» و «کلام» ماندگار و مانا نمی‌شود جز با به تصویر کشیدن کلمه بر صفحات کتاب و جز با نگارش. عقل نظریه‌پرداز و نقاد فیلسوف و قلب پرتلاطم و مواج عالِم و ذهن جوال نویسنده ادیب و خیال بلندپرواز شاعر، جز با نوشتن آرام و قرار نمی‌گیرد که حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: القَلبُ یَتَکِلُ علَی الکِتابَهِ دل با نوشتن آرام می‌گیرد. کتاب اگر نبود، قدر و مرتبه عقل حکماً و بلندی روح عرفا و عمق اندیشه علما معلوم نبود. امیرالمومنین می‌فرمایند: کِتاب ُالمَرءِ مِعیارُ فَضلِهِ و مِسبارُ نُبلِهِ؛ نوشته انسان، معیار فضل او و ژرفاسنج هوش اوست.

2) علی رغم تصور اولیه برخی اندیشمندان و متفکران عصر جدید، با قدرت گرفتن دنیای دیجیتال و فضای مجازی، نه تنها کتاب از عرصه زندگی انسان‌ها حذف نشد که روزبروز بر تعداد و تنوع کتابهای دنیا افزوده گردید و کتاب جایگاه خود را حفظ کرد. دلایل مانایی، پویایی و زایایی کتاب را باید به بحث نشست و بررسی کرد و به این سوال مهم جواب داد که چرا کتاب و آثار قلمی ماندگار و جاویدند.

در بزرگی، ماندگاری و اهمیت کتاب همین بس که معجزه جاویدان پیامبر خاتم، یک کتاب است. کتابی که در آن خداوند با انسان سخن گفته است، کتابی که خالق قدیر و رحیم ما در متن نورانی آن به «قلم» و به «نوشتن» قسم خورده است. در همان اولین آیاتی که بر پیامبر اعظم نازل شده، خداوند خود را اینگونه معرفی می‌کند: الذی علم بالقلم. اهمیت نوشتن و علم به قدری است که خداوند پس از بیان مساله خلقت و آفرینش، به قلم اشاره می‌کند. در قیامت هم کارنامه و نتیجه عمل انسان‌ها را خداوند به عنوان «کتاب» معرفی می‌کند. هاءم اقرؤوا کتابیه.

مرحوم علامه طباطبایی ذیل آیات ابتدایی سوره مبارکه قلم اینگونه می‌نویسند:

«خدای سبحان دراین آیه به قلم و آنچه با قلم می‌نویسند سوگند یاد کرده، و از ظاهر سیاق برمیآید که منظور از «قلم»، مطلق «قلم»، و مطلق هر نوشتهای است که با قلم نوشته می‌شود؛ و از این جهت این سوگند را یاد کرده که «قلم» و «نوشته»، ازعظیم‌ترین نعمت‌های الهی است که خدای تعالی بشر را به آن هدایت کرده، به وسیله آن حوادث غایب از انظار و معانی نهفته در درون دل‌ها را ضبط می‌کند، و انسان به وسیله قلم و نوشتن می‌تواند هر حادثهای را که در پس پرده مرور زمان و بُعد مکان قرار گرفته، نزد خود حاضر سازد، پس «قلم» و «نوشتن» هم در عظمت، دست کمی از «کلام» ندارد.

و در عظمت این دو نعمت همین بس که خدای سبحان بر انسان منت نهاده که وی را به سوی کلام و قلم هدایت کرده، و طریق استفاده از این دو نعمت را به او یاد داده، و در باره کلام فرموده: " «خَلَقَ الاِنسانَ * عَلَمَهُ البَیانَ؛ انسان را آفرید * و به او بیان را تعلیم کرد.» (الرحمن:4-3) و درباره قلم فرموده: " «الذی عَلَمَ بِالقَلَمِ * عَلَمَ الاِنسانَ ما لَم یَعلَم؛ با قلم تعلیم داد * به انسان چیزی را تعلیم داد که از آن آگهی نداشت.» (علق: 5-4).

در تفسیر نمونه هم درباره آیات ابتدایی سوره مبارکه علق که بالاتر به آن اشاره کردم در اهمیت قلم و کتاب و نوشتن آمده است:

«جمله (الَذِی عَلَمَ بِالقَلَمِ) تاب دو معنی دارد، نخست اینکه: خداوند نوشتن و کتاب را به انسان آموخت و قدرت و توانایی اینکار عظیم را که مبدأ تاریخ بشر و سرچشمه تمام علوم و فنون و تمدن‌ها است، در او ایجاد کرد. دیگر اینکه منظور این است که علوم و دانش‌ها را از این طریق و با این وسیله به انسان آموخت. خلاصه اینکه طبق یک تفسیر منظور «تعلیم کتابت» است، و طبق تفسیر دیگر منظور «علومی است که از طریق کتابت به انسان رسیده است». و در هرحال تعبیری است پرمعنی که در آن لحظات حساس نخستین نزول وحی در این آیات بزرگ و پرمعنی منعکس شده است.....

موضوع بسیار جالب اینجا است در عین اینکه پیامبر (ص)، " امی" ودرس نخوانده بود، و محیط حجاز را یکپارچه محیط جهل و نادانی فرا گرفته بود، در نخستین آیات وحی تکیه برمساله" علم" و" قلم" است که بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرینش در این آیات ذکر شده است! در حقیقت این آیات نخست از تکامل" جسم" انسان، از یک موجود بیارزش مانند" علقه"، خبر می‌دهد، و از سوی دیگر از تکامل" روح" به وسیله تعلیم و تعلم مخصوصاً از طریق قلم سخن می‌گوید. آن روز که این آیات نازل می‌شد نه تنها در محیط حجاز که محیط جهل بود کسی ارزشی برای قلم قائل نبود در دنیای متمدن آن زمان نیز قلم از اهمیت کمی برخوردار بود. اما امروز می‌دانیم که تمام تمدن‌ها و علوم و دانشها و پیشرفت‌هایی که در هر زمینه نصیب بشر شده بر محور قلم دور می‌زند، و به راستی" مداد علما" بر" دماء شهدا" پیشی گرفته، چرا که هم زیربنای خون شهید، و هم پشتوانه آن مرکب‌های قلمهای دانشمندان است، و اصولاً سرنوشت اجتماعات انسانی در درجه اول به نیش قلم‌ها بسته است. اصلاحات جوامع انسانی از قلمهای مؤمن و متعهد شروع می‌شود، و فساد و تباهی اجتماعات نیز از قلمهای مسموم و فاسد مایه می‌گیرد.» (تفسیرنمونه، ج 27، ص 159و 158)

مرحوم علامه طبرسی در تفسیر فاخر خود مجمع البیان درباره ارزش «قلم» از قول بزرگان علم می‌نویسد: «البیان بیانان: بیان اللسان، و بیان البنان و بیان اللسان تدرسه الاعوام، وبیان الاقلام باق علی مر الایام! بیان دو نوع است: بیان زبان، وبیان قلم، بیان زبان با گذشت زمان کهنه می‌شود و از بین می‌رود، ولی بیان قلم‌ها تا ابد باقی است! و نیز گفتهاند: ان قوام امور الدین و الدنیا بشیئین القلم و السیف و السیف تحت القلم: پایه امور دین و دنیا بر دو چیز است: قلم و شمشیر؛ و شمشیر زیر پوشش قلم قرار دارد» (تفسیر" مجمع‌البیان" جلد 10 صفحه 332.)

در میان این متن بجاست اشاره کنم که در روایات معصومین هم نکات بسیاری در تمجید و تجلیل از کتاب و کتاب‌خوانی و کتاب‌دوستی و نوشتن و نگارش داریم که همگی بر اهمیت و اولویت این مقوله راهبردی در کارهای فرهنگی و دینی تأکید می‌کنند. مرور این احادیث مهم، ضرورت امروز کارهای فرهنگی و فکری کشور ما و نخبگان ماست.

حضرت محمد مصطفی که سلام خدا بر او باد می‌فرمایند:

«قَیِدُوا العِلمَ بالکِتابِ؛ علم را، با نوشتن دربند کشید.» (کنز العمال: حدیث 29332)

«اکتُبُوا العِلمَ قبلَ ذَهاب ِالعُلَماءِ، و انما ذَهابُ العِلمِ بِمَوتِ العُلَماءِ؛ دانش را، پیش از رفتن دانشمندان، بنویسید؛ زیرا رفتن علم به در گذشت دانشمندان است.» (کنز العمال: حدیث 28733)

«مَن کَتَبَ عَنِی عِلماً أو حَدیثاً لم یَزَل یُکتَب لَهُ الأجر ُما بَقِیَ ذلکَ العِلمُ و الحَدیثُ؛ هرکس دانشی یا حدیثی از من بنویسد تا آن دانش و حدیث باقی است، برایش اجر نوشته شود.» (کنز العمال: حدیث 28951)

امام علی علیه السلام در تعابیری ژرف و جالب می‌فرمایند:

«عُقولُ الفُضَلاءِ فی أطرافِ أقلامِها؛ خرده‌ای دانشمندان، در نوک قلم‌های ایشان است.» (غررالحکم: حدیث 6339.)

«الکُتُبُ بَساتِینُ العُلَماءِ؛ کتاب‌ها، بوستانهای دانشمندانند.» (غررالحکم: حدیث 991)

«الکِتابُ تَرجُمانُ النِیَهِ. نوشته، بازگوکننده نیت (اندیشه) است. (غررالحکم: حدیث 298)

«مَن تَسَلی بالکُتبِ لم تفُتهُ سَلوَه؛ کسی که خود را با کتاب‌ها آرامش دهد، هیچ آرامشی را از دست ندهد.» (غررالحکم: حدیث 8126)

«کِتابُ الرَجُلِ عُنوانُ عَقلِهِ و بُرهانُ فَضلِهِ؛ نوشته (نامه) مرد، نشان خرد او و دلیل فضل اوست.» (غررالحکم: حدیث 7260)

«اذا کَتَبتَ کتاباً فَأعِد فیهِ النَظر َقَبلَ خَتمِهِ؛ فانما تَختِمُ علی عَقلِکَ؛ هرگاه چیزی نوشتی، پیش از آنکه مُهر شکنی، آن را بازنگری کن؛ زیرا که در حقیقت بر خرد خویش مُهر می‌نهی.» (غررالحکم: حدیث 4167)

3) اکنون پدیده بی‌نظیر «کتاب» که در فضیلت آن سخن گفتیم، سالهاست محور و کانون بزرگترین و جذابترین رویداد فرهنگی کشور شده است؛ نمایشگاه بین المللی کتاب تهران که بی شک یکی از بزرگترین و پر رونق ترین نمایشگاه‌های کتاب دنیاست، هر سال به مدت 10 روز به محل جشن کتاب‌خوان‌ها، کتاب‌بازها و کتاب‌دان‌ها در تهران تبدیل می‌شود و شگفتانه‌های عرصه نشر را به مردم عرضه می‌کند. ده روزی که می‌توان آن را دهه رفاقت توده‌های مردم با کتاب نامید.

یکی از برکات نمایشگاه کتاب تهران پاسخ عملی به شبهه بی توجهی مردم ایران به کتاب است. جماعتی به سهو یا به عمد اصرار دارند، مردم ایران را غریبه با کتاب و بیگانه با مطالعه معرفی کنند و با ارائه آمارهای اشتباه و مقایسه‌های بی مبنا از سرانه مطالعه، مستمراً مردم ایران را به خاطر کم مطالعه کردن شماتت کنند، در حالی که آمارهای دقیق و مقایسه‌های فنی با آمارهای دنیا نشان می‌دهد سرانه مطالعه مردم ایران نسبت به میانگین دنیا سرانه مطلوبی است و ذوق و سوق و شوق ایرانی‌ها به خرید کتاب، تصویر ثابت هر ساله نمایشگاه کتاب برای هر بیننده منصفی است.

علاوه بر همه اینها نمایشگاه کتاب تهران، یک ویترین بزرگ از جریان نشر کشور است؛ اندیشمندان، تصمیم گیران و مدیران فرهنگی کشور می‌توانند از این فرصت ده روزه استفاده کنند و در متن و حاشیه آخرین و بروزترین رویه‌ها و روال‌ها و روندهای جریان نشر قرار بگیرند. نقاط مثبت، غفلت‌ها، قوت‌ها، آسیب‌ها، ضعف‌ها و در مجموع نبض جریان نشر به عنوان یکی از مهمترین عرصه‌های فرهنگ را می‌توان با مطالعه میدانی و دقیق نمایشگاه کتاب به دست آورد.

از سوی دیگر تنوع، تکثر و تعدد ناشران و تولیدات مکتوب از جریانات فکری متفاوت و حتی متهافت و بعضاً متضاد در یک مکان و زمان در مرکز تهران، نشانه‌ای از سماحت و سعه صدر و آزاد اندیشی نظام جمهوری اسلامی در پذیرش کثرات فرهنگی و زمینه‌سازی عملی نظام برای فضای تعاطی افکار و تضارب آرا در کشور است که معمولاً در عملیات روانی و رسانه‌ای دشمن به طریق وارونه ای جلوه داده می‌شود.

از منظری دیگر، دو نمایشگاه قرآن و کتاب که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی برپایی آنهاست، به منزله دو بال یا دو رویداد جریان ساز فرهنگی می‌توانند مکمل و متمم یکدیگر عمل کنند و اتفاقاً قرابت و نزدیکی معنایی ویژه ای هم با هم دارند از آنجا که قرآن، یک کتاب و کتاب زندگی و هدایت و حکومت است. اگر نمایشگاه قرآن تفرجگاه معنوی خانواده هاست نمایشگاه کتاب می‌تواند و باید یک پارک فرهنگی برای خانواده‌ها باشد. توجه به مخرج مشترک‌ها و مضرب مشترکهای این دو رویداد جذاب فرهنگی می‌تواند برای سالهای پیش رو، نقطه عزیمت برنامه‌ریزی‌های راهبردی در جهت نگاه منظومه‌ای به ساحت فرهنگ و تعامل بین عرصه‌ای در ساحت فعالیت‌های فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گیرد. نمایشگاه کتاب تهران پس از یک وقفه تلخ دو ساله کرونایی، کام همه دوستان و دوست‌داران و عاشقان کتاب و اهالی کتاب‌آباد را شیرین خواهد کرد. ان‌شاالله.