سلامه کیله و امپریالیسم / صهیونیسم رابطهای ارگانیک با آمریکا دارد
رژیم صهیونیستی به نیاز امپریالیسم به کنترل جهان اسلام و اعراب پاسخ میدهد و به همین دلیل نیز با نظام امپریالیستی آمریکا رابطهای ارگانیک داشته و دارد.
اسرائیل به نیاز امپریالیسم به کنترل جهان اسلام و اعراب پاسخ میدهد و به همین دلیل نیز با نظام امپریالیستی آمریکا رابطهای ارگانیک داشته و دارد.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: یکی از متفکران برجسته فلسطینی (و دیگر کشورهای عربی) سلامه کیله است که سابقه مبارزاتی مهمی دارد. البته عمده شهرت او به دلیل آثار نظریاش است که بهویژه در زمینه اندیشه چپ میان اعراب شهرت مهمی دارد. پس از درگذشت او در اعلانیه ترحیمی که توسط وزارت فرهنگ فلسطین و همچنین برخی از خبرگزاریهای عربی منتشر شد، اشاره شده بود که فلسطین یکی از ستونهای فکری خود را از دست داد و فرهنگ عرب نیز با یکی از برجستهترین نظریهپردازان معاصرش خداحافظی کرد.
به زبان فارسی بجز ترجمه مقاله «مانیفست کمونیست پس از 162 سال» که به بخشهایی از آن در کتاب «ترجمههای مانیفست کمونیست به فارسی» نوشته سید قاسم یاحسینی، اشاره شده است. همین مقاله هم سطح آگاهی بالای سلامه کیله به اندیشه چپ را نشان میدهد.
سلامه کیله که بود و چه کرد؟
سلامه کیله به سال 1955 در شهر بیرزیت از سرزمینهای اشغال شده فلسطین در کرانه باختری رود اردن به دنیا آمد و در دوم اکتبر 2018 در امان (پایتخت اردن) بر اثر سرطان خون درگذشت. هنگام حضور در این شهر کیله همیشه در خط اول مبارزه علیه اشغالگری رژیم صهیونیستی بود.
او در دانشگاه بغداد در رشته حقوق و علوم سیاسی تحصیل کرد و لیسانس خود را به سال 1979 را از این دانشگاه گرفت و بعد به سال 1981 سوریه رفت. سلامه کیله با اندیشه چپ تربیت فکری شد و به همین دلیل به جناح چپ جنبش الفتح پیوست. او خواهرزاده ناجی علوش، نویسنده، شاعر و مبارز فلسطینی بود. سلامه کیله از بنیانگذاران مارکسیست اتحاد نویسندگان فلسطینی بود. سالها در فلسطین اشغالی زندگی کرد. او همچنین سالها در سوریه سکونت داشت و همواره به عنوان یک معترض علیه سیاستهای بعثی حاکم زیر فشار قرار داشت و چند سالی را هم زندانی شد.
کیله متفکری ضد سرمایهداری بود و رژیم جعلی اسراییل را نیز ذیل برنامه نظام سرمایهداری جهانی و لیبرالیسم وحشی در جهت سازماندهی مجدد جهان برای پیروزی قطعی سرمایهداری میدانستپس از آزادی از زندان نیز به تیم جورج حبش (درگذشته به سال 2008، از رهبران ملیگرای فلسطینی و بنیانگذار جبهه ملی برای آزادی فلسطین) پیوست و به کار تحقیقات اجتماعی مشغول شد. مدتی را نیز در مصر زندگی کرد و سالهای آخر عمر را در اردن گذراند. بنابراین او همیشه در تبعید و خانه به دوشی بوده است.
کیله بیش از 40 کتاب و صدها مقاله و یادداشت در زمینههای سیاسی و اجتماعی و همچنین جنبشهای سیاسی و ملی در عرب نوشت و منتشر کرد. حجم عمدهای از آثار قلمی او در محتوای شرح مارکسیسم و وضعیت مارکسیسم در جهان عرب است.
تالیفات سلامه کیله
کیله در زمینههای فلسطین و اعراب و همچنین مارکسیسم تالیفات مهمی داشته است. از جمله آثار گروه نخست او میتوان به این عناوین اشاره کرد: «اشکالیه الحرکه القومیه العربیه» یا اشکالات جنبش ملی عرب، «الأبعاد المستقبلیه: المشروع الصهیونی والمسأله الفلسطینیه» یا ابعاد آینده (شاید بتوان این عنوان را به آینده پژوهی هم تعبیر کرد): پروژه صهیونیستی و مسئله فلسطین)، «المسأله الفلسطینیه - دوله دیموقراطیه واحده» یا مسئله فلسطین: یک دولت دموکراتیک و...
عناوین شماری از جمله تالیفات سلامه کیله در حوزه اندیشه چپ نیز از این قرار است: «ما المارکسیه» یا مارکسیسم چیست، «مشکلات المارکسیه فی الوطن العربی» یا مشکلات مارکسیسم در جهان عرب، «من هیغل الی مارکس: موضوعات حول الجدل» یا از هگل تا مارکس: مباحثی پیرامون دیالکتیک، «التطور المحتجز: المارکسیه و اختیارات التطور الاقتصادی الاجتماعی» یا تکامل بازداشت شده: مارکسیسم و راههای توسعه اجتماعی و اقتصادی، «المادیه والمثالیه فی المارکسیه» یا ماتریالیسم و ایدهآلیسم در مارکسیسم، «عصر الامبراطوریه الجدیده» یا دوران امپراتوری جدید، «الامبریالیه ونهب العالم» یا امپریالیسم و غارت جهان، «نقد المارکسیه الرائجه»، «فوضی الأفکار: المارکسیه واختیارات التطور»، «أطروحات من اجل مارکسیه مناضله» و...
شرحی از نظام فکری سلامه کیله در زمینه چرایی تشکیل رژیم صهیونیستی
کیله متفکری ضد سرمایهداری بود و رژیم جعلی اسراییل را نیز ذیل برنامه نظام سرمایهداری جهانی و لیبرالیسم وحشی در جهت سازماندهی مجدد جهان برای پیروزی قطعی سرمایهداری میدانست. به زعم او نظم جهان (و به تبع آن رژیمهای حاکم بر اعراب) نظمی استبدادی است و رژیمهای خودکامه با انحلال احزاب سیاسی خود را به جوامع تحمیل کرده و امکان ظهور آلترناتیوها را نیز از بین بردهاند. البته به زعم کیله این رژیمها بویژه در جوامع عربی اتفاقا از دل مردم و با تبلیغات پیرامون رسیدگی به خواستههای مردم بوجود آمدهاند و به همین دلیل هم پایگاهی اجتماعی را به دست آوردند.
سیاست و روشهای اقتصادی حاکمان باعث شد تا مردم حذف شوند. تعدد دستگاههای اطلاعاتی و اتخاذ سیاست سرکوب مردم و مخالفانشان را در حصر قرار میدهد تا نتوانند به تقویت خود و نیروهایشان بپردازند. اما در مقابل رژیمها میتوانستند با توسل به بیگانه به تقویت خود بپردازند.
کیله نقش نخبگان و روشنفکران را در چنین وضعیتی مهم میدانست. به زعم نخبگان باید با بالا بردن سطح دانشی و فرهنگی جامعه، باعث تجلی یک انقلاب واقعی شوند. انقلابی که اندیشه و فرهنگی جدید را برای جوامع عربی به ارمغان بیاورد.
به باور کیله هرچند که وضعیت فعلی کشورهای عرب حاصل برنامههای استعمار است، اما نباید همه مشکلات را به گردن آن انداخت. نابودی ساختارهای دموکراتیک در جوامع عربی حاصل همکاری خودکامگان با ابرقدرتها نبود، بلکه بخشی از آن به توانایی این رژیمها در قطبی کردن جامعه و خنثی کردن مخالفان برمیگشت و نخبگان باید این وضعیت را درک و تحلیل کنند.
اما به زعم سلامه کیله، حکومت صهیونیستی با حکومتهای دیگر یک تفاوت اساسی دارد. این رژیم به عنوان یک پایگاه نظامی برای امپریالیسم در مقابل شرق و منطقه اسلامی شکل گرفت. به این معنا که جامعه و دولت به مثابه پوششی برای وجود یک پایگاه نظامی درنظر گرفته شد. همین مسئله یعنی ایجاد پایگاه نظامی و شکلگیری جامعه، این رژیم را در موقعیتی غیرعادی قرار داد. موقعیتی که ضرورت تزریق میلیاردها دلار را برای تشکیل پایگاه و همچنین جامعه بیش از پیش مطرح کرد.
به زعم سلامه کیله، حکومت صهیونیستی با حکومتهای دیگر یک تفاوت اساسی دارد. این رژیم به عنوان یک پایگاه نظامی برای امپریالیسم در مقابل شرق و منطقه اسلامی شکل گرفت. به این معنا که جامعه و دولت به مثابه پوششی برای وجود یک پایگاه نظامی درنظر گرفته شدملتهایی و ساختارهای سیاسی که به طور طبیعی شکل گرفتهاند، نیازی به ایجاد زیرساختها به جهت نفوسی که از سایر جهان به منطقه خود میآورند، ندارند. در مقابل دولتهای جعل شده اما به برای انتقال نفوس و ایجاد زیرساختها نیاز به هزینههای هنگفت چه نظامی و چه اقتصادی دارند. بنابراین باید از جانب امپریالیسم به آنها کمکهای هنگفت بشوند.
کمکهای شدید نظامی از طرف امپریالیسم به این دولن جعلی، بیشتر از تواناییهای یک کشور کوچک و نوظهور - برای داشتن آن کمکها - است. اما همه این کمکها به این دلیل است که یک پایگاه نظامی برای مقابله با منطقه و جلوگیری از توسعه منطقه از طریق تهدید و در مواقع ضروری هم جنگ، به چنین کمکها و امکاناتی نیاز دارد.
کشورهای امپریالیستی قصد کنترل جهان اسلام و اعراب را دارند. به همین دلیل از دههها قبل نیز در جهت عقب ماندگی این کشورها تلاش بسیار کردند. دولت صهیونیستی در راستای امتداد این تلاشها در عصر جدید بوجود آمده است. این دولت جعلی به نیاز امپریالیسم به کنترل جهان اسلام و اعراب پاسخ میدهد و به همین دلیل نیز با نظام امپریالیستی آمریکا رابطهای ارگانیک داشته و دارد و به همیشه هم از کمکهای سخاوتمندانه آمریکا چه کمک مستقیم اقتصادی و پولی و چه کمکهایی همچون اختصاص بازارهای امریکا به تولیدات و کالاهای اسراییلی و... همیشه بهره برده است.
به باور کیله اما اینجا یک نکته را نباید فراموش کرد. هرچند که آمریکا همیشه مقید به رفع نیازهای پایگاه نظامی خود در منطقه (یعنی رژیم اسراییل) بوده و هست، اما فرسودگی مالی آنها را به یک وضعیت بحران برای خودشان و یک وضعیت تغییر برای منطقه کشانده است و افول آمریکا و امپرالیسم دقیقا به افول رژیم صهیونیستی منجر خواهد شد. آمریکا به دلیل همین فرسودگی مالی به خروج از خاورمیانه فکر میکند و این برای رژیم صهوینیستی که پس از گذشته چند دهه از شکلگیری همیشه به کمک احتیاج داشته ناگوار است. اینکه هنوز این رژیم نیاز به کمک دارد به این دلیل است که آنها پیش از هر چیز قرار بود یک پایگاه نظامی باشند و نه یک دولتی برای یهودیان. پایگاهی نظامی که با کل منطقه یعنی کل جهان اسلام مقابله کند. این هدف نیاز به توسعه روزافزون داشت. اما فرسودگی آمریکا، دست اندرکاران رژیم اسراییل در این سالها به فکر جایگزین کردن متحدانشان افتاده و به در جهت تقویت روابط خود با کشورهایی چون چین، هند و روسیه هستند.
***
برای مطالعه دیگر قسمتهای این پرونده به این نشانی بروید.