یک‌شنبه 30 اردیبهشت 1403

سلام فرمانده؛ نواصول‌گرایی ایرانی و کشف راز فرم برای عرضه محتوا

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
سلام فرمانده؛ نواصول‌گرایی ایرانی و کشف راز فرم برای عرضه محتوا

در این سرود مرگ بر این و مرگ بر آن و پرخاش به این و نفرین به آن نمی‌شنویم. شاید چون اگر به آل سعود فحش دهند ممکن است فردا که رابطه درست شد قابل پخش نباشد اما علت اصلی می‌تواند روح عاطفی آن باشد

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اجرای سرود «سلام فرمانده» در ورزشگاه آزادی و با حضور جمعیت و پوشش وسیع و تبلیغ و تکرار آن در صدا و سیما و رسانه های رسمی، موضوع بحث و گفت‌و‌گو شده است.

نیروهای جوان اصول‌گرایی به وجد آمده‌اند و از این که می‌توانند سرودی حماسی را با هم بخوانند خُرسندند. شبیه همان حسی که با ترانه «یار دبستانی من» به دانشجویان دموکراسی خواه دست می‌داد و می‌دهد.

رسانه‌های برانداز فارسی‌زبان البته جمهوری اسلامی را به سوء استفاده از کودکان و سرود را در ستایش قدرت یا نظامی‌گری می‌دانند و به هر دو اتهام این گونه پاسخ داده شده که کودکان و نوجوانان به اجبار واداشته نمی‌شوند و بچه‌ها همه جای دنیا سرودهای مشترک اجرا می‌کنند و مراد از فرمانده نیز رهبری نیست و اگر از ایشان نام برده شده اشاره به فراخوان «دهه نودی‌ها» یا کودکان و نوجوانان است و تعابیر آغازین روشن می‌کند مخاطب اصلی کیست:

عشق جانم، امام زمانم... بیا جون من... بیا یارت می‌شم، خودم سردارت می شم...

این سرود را می‌توان عبور نواصول‌گرایی ایرانی از اصول‌گرایی سنتی یا نوعی پوست‌اندازی و جوان‌سازی دانست. چرا که اصول‌گرایی سنتی با چهر های پیر و ریش‌های سپید شناخته می‌شد و نواصول‌گرایی برآن است که بگوید قافیه را به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و ماهوار‌ای با صحنه گردانی چهره‌هایی چون مسیح علی نژاد نباخته است. 10نکته متمایز کننده از این قرار است:

اول: ریتم یا ضرباهنگ این سرود شاد است و آوا و نوا بر کلمات می‌چربد. به نظر می‌رسد ابتدا آهنگ ساخته شده بعد روی آن شعر گذاشته‌اند و علت استقبال و زمزمه شدن آن - جدای انتخاب هوش‌مندانه کلمه «سلام» که در مکالمات روزانه بارها بر زبان جاری می‌شود - همین ریتم است در حالی که اصول‌گرایی سنتی بر عزاداری و نوحه تأکید دارد. در قدرت نیاز به بازتولید مظلومیت و به گریه انداختن و از گذشته گفتن نیست.

دوم: تأکید بر دهه نودی‌ها به این معنی است که اصول‌گرایی می‌خواهد پوست بیندازد و جوان شود. حذف علی لاریجانی از انتخابات 1400 هم این پیام مشخص را داشت که قرار است حاکمیا به چهره‌های تازه نیاز دارد.

سوم: در نگاه سنتی تأکید بر گذشته بوده است اما این سرود آشکارا آخرالزمانی است. در نگاه مذهبی غالبا بر گذشته آرمانی تأکید می شده اما این بار یک سر نگاه به آینده است. از میرزا کوچک و حاج قاسم نام می‌برد اما سراغ مضامین عاشورایی نرفته است.

چهارم: استفاده مکرر از واژه «عشق» هم قابل توجه است. در حالی که مطلقا در ادبیات مذهبی جایی ندارد. کما این که در قرآن حتی یک بار هم کلمه عشق نیامده است. اما در این سرود کلماتی چون «عشق جانم، یار، هوادار، گرفتار، پاش بیفته» و واژه‌های دیگر از این دست را زیاد می‌بینیم که با ادبیات نسل جدید و ترانه‌ها سازگار است و نه با ادبیات انقلابی نسبت دارد نه مذهبی اگرچه بار عاطفی دینی و انقلابی هم دارد. این هم در سنت اصول‌گرایی سنتی جایی ندارد و جز در مداحی‌ها شنیده نشده که آن هم در متن‌های سوزناک و اشک‌آلود است نه حماسی و شورانگیز.

پنجم: در تمام این سرود یک بار هم نام امام خمینی آورده نمی شود. شاعر (سید مهدی بنی هاشمی لنگرودی) متولد 1372 است ونه او و نه روحانی گروه (نعیمی) و نه مداح (حاج ابوذر روحی) دوران امام را درک نکرده‌اند و نوستالژی آن را ندارند. از امام نامی برده نمی‌شود که گفته بود «امید من به شما دبستانی هاست» لابد چون آن دبستانی‌ها اکنون میان سال شده‌اند.

جدای نام کوچک رهبری که اشاره به فراخوان است نه خطاب، از میرزا کوچک خان، آیت‌الله بهجت و حاج قاسم سلیمانی اما نام برده شده است. سازنده و خواننده و تهیه کننده گیلانی‌اند و اشاره به میرزا کوچک خان و مرحوم بهجت فومنی را از این منظر هم می‌توان دید.

اصول‌گرایی سنتی اما با میرزا کوچک چندان کاری ندارد خاصه به خاطر آن که در مقطعی افکار سوسیالیستی هم داشته است.

ششم: نواصول‌گرایان می‌دانند کودک و نوجوان امروز را به شیوه نسل قبل و به صرف باورهای عقیدتی و به صرف مکانیسم «ترس - پاداش» نمی‌توان جذب کرد. از این رو به فرم و تکنیک روی آورده‌اند. این تفکر که در چهره‌هایی چون وحید جلیلی نمود و بروز دارد در پی جذابیت بخشیدن به مفاهیم کلیشه‌ای است حال آن که سنتی‌ها نسبتی با این تکاپو ندارند.

هفتم: در این سرود مرگ بر این و مرگ بر آن و پرخاش به این و نفرین به آن نمی‌شنویم. ممکن است تصور شود چون اگر به آل سعود فحش دهند ممکن است فردا که رابطه با عربستان درست شد قابل پخش از تلویزیون نباشد اما علت اصلی می تواند روح عاطفی آن باشد که به جای قهر بر مهر تأکید دارد و عشق جای نفرت. یا چون اساس را بر دهه نودی‌ها گذاشته اند حامیان انتظار ندارند کلمه «فتنه» را بگنجانند تا سبب شود بخشی از جامعه هم آوایی نکند و سفارشی بداند یا سراغ روزهایی چون 9 دی نرفته است. همین هم در فراگیر شدن آن مؤثر و مشخص است غرض اصلی امکان زمزمه شدن بوده است و صبح امروز در میدان میوه و تره بار هم با صدای بلند شنیدم هم در قالب زمزمه و گاه با طعنه البته بی آن که جنبه عقیدتی آن مد نظر باشد.

هشتم: مهم ترین نقطه ضعف سرود / ترانه سلام فرمانده البته کلمات غیر فاخر است: «عشق روزگارم وقتی که تو باشی دنیامون بهاره / دنیا بدون تو معنایی نداره / یارت می شم / هوادارت می شم».

در نگاه کسانی شاید این ادبیات مناسب یک سرود مذهبی انقلابی نباشد و به کار ترانه های عاشقانه بیاید. اما این نقد به «یار دبستانی من» هم وارد است با این تعابیر: «دشت بی فرهنگی ما / هرزه تموم علفاش / خوب اگه خوب / بد اگه بد / مرده دلای آدماش»

علت هم این است که در این گونه سرودهای هیجانی ریتم و امکان هم خوانی مهم‌تر از کلمات است و معنی واژگان در مرتبه بعد اهمیت قرار می گیرد. مهم این است که با هم بتوانند بخوانند.

نهم: تفاوت جوانان نسل انقلاب 57 را با نواصول گرایان از همین سرود می توان دریافت. در «خمینی ای امام» کلمات و معنی بسیار اهمیت داشت و با دقت تمام و مطابق ادبیات فاخر انتخاب شده بود و در «سلام فرمانده» ریتم و آهنگ و هیجان می چربد. البته اول شعر خمینی ای امام سروده شد و بعد به صورت سرود خواندند ولی در اینجا هدف اصلی امکان زمزمه شدن و هم آوایی بوده و بعد کلمات قرار داده شد.

سرانجام این که تفکیک جنسیتی در این سرود نیست و زنان و دختران همان قدر حضور دارند که پسران در حالی که با ترکیب اولیه و اجرا در قم گمان نمی‌رفت چهره زنانه هم به خود بگیرد.

نواصول گرایی بر خلاف سلف خود در پی حذف زن و موسیقی نیست البته با ملاحظات شرعی. کافی است در نوع حرکات بدن خانم شبیه الهام چرخنده که شاید هم خود اوست دقت کنیم که نشان می دهد اصراری ندارند شبیه تیپ آشنای خانم‌های اصول‌گرا باشند.

شوخی‌هایی که با همین سرود شده و تصاویر متفاوت که ساخته‌اند البته حواس سازندگان را جمع می‌کند که هر پدیده قابلیت تولید نقیض خود را هم دارد.

باری، از ذهن اصول‌گرایی کهنه چنین رویکردی برنمی‌آمد و اگر این سرود ساخته شده حاصل جست‌و‌جوی پاسخ به این پرسش است که "چرا برای این نسل جذاب نیستیم" و "چرا ما از ابزارها استفاده نکنیم" و اگر فلان خواننده با کلمات بی معنی به صرف ریتم می‌تواند هیجان تولید کند ما چرا این کار را انجام ندهیم؟ البته یک بار این پروژه را با یک خواننده - تتلو - و بر روی عرشه کشتی انجام دادند اما رفتارهای بعدی ریسک مراجعهب ه ان تیپ را بالا برده و حالا به جای اصرار بر صدا روی ریتم و هم‌خوانی و تولید هیجان تأکید دارند.

نکته نامرتبط اما به گونه ای مرتبط و از همه متفاوت‌تر هم استقبال کانال‌های هواداری تیم استقلال بود که نوشتند حالا دیگر خاطرمان از امکان برگزاری جشن قهرمانی آسوده شد چون مشخص شد هم زیرساخت حضور اعضای خانواده در کنار هم فراهم آمده و هم ستاد کرونا مشکلی ندارد.

برای کشوری با هزار سال سابقه ادبیات درخشان زیبنده نیست شمار سرودها و ترانه هایی که مردم در جمع بتوانند بخوانند بسیار کم باشد. هر چه شعار مرگ خواهی و پرخاش به هر که جز اینان می اندیشد کمتر و به لحاظ مفهومی بر سر مضامین مورد اشتراک بیشتر باشد البته بهتر است.

این را هم باید یادآور شد که خاستگاه این سرود اگر هر جای دیگر از ایران بود چه بسا این حجم از تساهل و ساده گیری را در آن نمی‌دیدیم و این نشان می دهد جغرافیا تا چه اندازه در فرهنگ اثر دارد وبرای رواج ایدیولوژیک ترین مضامین هم به هنر، تساهل و تسامح نیاز داریم به جای مرگ‌خواهی و تکفیر و پرخاش.

کانال عصر ایران در تلگرام
سلام فرمانده؛ نواصول‌گرایی ایرانی و کشف راز فرم برای عرضه محتوا 2