سه‌شنبه 6 آذر 1403

سمفا کلاه گشاد بر سر سینماداران

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

امیرحسین علم الهدی

دیگر در اکثر زمان ها عادت کرده ایم که در هر دوره ایی در زمان تصدی مدیری بر سینمای ایران شاهد بدعت هایی باشیم که برخلاف حیات سینمای ایران است! این یادداشت قصد دارد تا نسبت به بدعت عجیب (‌سامانه سمفا و یا سامانه مدیریت فروش و اکران سینما) آخرین مدیر سینمایی دولت دوازدهم بپردازد! قبل از ورود به چند و چون این بدعت عجیب بهتر است نگاهی بکنیم به کارنامه دوتن از مدیران سینمایی موفق در سینمای بعد از انقلاب که هنوز که هنوز است شاهد اثرات مثبت اقدامات ایشان هستیم.

اگر دوران فخرالدین انوار را که بعنوان تثبیت کننده سینمای ایران بعد از انقلاب بدانیم " با تمام نقاط قوت و نقاط ضعف آن دوره که پرداختن به سیاست های آن دوران از حوصله این یادداشت خارج است! "شاید بی اغراق نباشد که دوره زنده یاد سیف الله داد و دوره دکتر ایوبی را تنها دوره هایی بنامیم که نه تنها شاهد بدعت نبوده ایم بلکه شاهد خلاصی سینمای ایران از غل و زنجیرهای بیهوده بر دست و پای این سینمای نحیف و نگاه توسعه و رشد بوده ایم!

دوران سیف الله داد دوران کاهش قوانین زائد و دست و پاگیر بوده است از قبیل حذف جدول اکران نمایش سالانه و واگذاری اختیارات عرضه و نمایش به صنوف سینمایی در قالب شورای صنفی نمایش، تنقیح آیین نامه های پروانه ساخت و نمایش و حضور صنوف اصلی تولید سینمایی (تهیه کننده و کارگردان) در شورای پروانه ساخت و حضور نماینده خانه سینما در شورای عالی نمایش فیلم سینمایی، حذف بازبینی تیزر فیلم های سینمایی برای تلویزیون، حذف صدور مجوز فیلمنامه و متعاقبا خرید و فروش مجوز های شورای فیلمنامه، نگارش ماده 161 قانون برنامه سوم توسعه (شهرداری ها می توانند به ازای ساخت هر مترمربع فضای سینمایی به همان میزان نسبت به صدور مجوز رایگان فضای تجاری اقدام‌نمایند که اکثر پردیس های سینمایی در تهران و شهرستان ها با اتین ماده قانونی توانسته اند سرمایه گذار جذب ساخت پروژه نمایند)، نگارش بند ل ماده 139 قانون مالیات های مستقیم در سال 79 و معافیت کلیه مشاغل فرهنگی و هنری از مالیات که تا سال 1400 این بند پابرجا ماند. حذف دستورالعمل مهر و موم آثار غیر سینمایی برای ارسال به خارج از کشور و... انصافا" که در هیچ دوره ایی شاهد چنین رویکرد حذف قوانین زائد و ورود قوانین توسعه ایی به اسناد بالادستی در بین معاونان سینمایی نبوده ایم.

و در دوره دولت یازدهم و مسئولیت دکتر ایوبی نیز شاهد نگاه توسعه ایی به سینما بودیم و از مهمترین اقدامات این دوره اختصاص بودجه مناسب و تجهیز همه سینماهای کشور به سیستم نمایش دیجیتال ظرف 6 ماه با بودجه 8 میلیارد تومانی، اجازه تولید فیلم به همه تفکرهای موجود در سینما و رونق سینماهای کشور، افزایش آمارهای خرید بلیط سینما از 8 میلیون قطعه بلیط در سال 92 تا فروش 28 میلیون قطعه بلیط در سال 1396، افزایش فروش فیلم ها از 35 میلیارد تومان در سال 92 تا 250 میلیارد تومان در سال 97، راه اندازی مدرسه عالی سینما و نگاه حرفه ایی به آموزش سینمایی (هرچند در دوران معاون بعدی سینما این مدرسه تعطیل شد)، تاسیس و راه اندازی گروه سینمایی هنر و تجربه و نمایش فیلم های مستقل و هویت یابی این نوع سینما در کنار سینمای تجاری، صدور مجوز و راه اندازی پلتفرم های نمایش آنلاین VOD در صنعت تصویر ایران و انقلاب تولید سریال توسط بخش خصوصی از مهمترین سیاست های این دوران بوده است.

و حال نگاهی به تاریخچه فروش آنلاین بلیط سینما در ایران بیاندازیم تا سپس راحتتر بتوانم در باره سمفا نکاتم را بیان نمایم. از سال های ابتدایی دهه 90 موسسه سینماشهر براساس ضرورت ورود به تغییر فروش سنتی بلیط توسط گیشه های سینمایی به فروش بر بستر اینترنت تصمیم گرفت تا این وظیفه را در کنار سایر وظایف حمایتی از حوزه عرضه ونمایش فیلم در دستور کار خود قرار دهد و نسبت به راه اندازی سایت سینماتیکت با مسئولیت اجرایی شرکت کامپیوتری هترا اقدام نمود. طی این دهه این سایت توانست بیش از 40 تا 50 درصد از فروش بلیط سینماهای کشور را از طریق اینترنتی به فروش برساند و در نیمه دوم دهه 90 انحصار این فروش بلیط را در دستان خود گرفت و تلاش های چند سایت و پلتفرم دیگر برای شکستن انحصار سینماتیکت به دلیل عدم خواست مسئولین سینماشهر (دلایل این عدم خواست به ارتباط خویشاوندی مسئولین سینماشهر و مالکان سینماتیکت بر میگرشت) به نتیجه نرسید و کم کم سینماتیکت به دلیل سیطره همه جانبه خود بر فروش بلیط اینترنتی و انحصار نسبت به تبلیغات فیلم ها در این سایت و پلتفرم اعداد ریالی ماورایی درخواست میکرد و شکایت های فراوانی از سوی فعالان حوزه توزیع و نمایش از این رویکرد بپاخواست!

در اواخر دهه 90 مالکان فیلیمو که خود را بعنوان تنها سامانه نمایش آنلاین قدرتمند به همه معرفی کرده بودند بخش مهمی از مالکیت سهام سینماتیکت را خریداری کردند و انحصار را در این حوزه به دلیل تبلیغات همزمان در آپارات و سینماتیکت (آپارت و فیلیمو و سینماتیکت زیر مجموعه هلدینگ صبا رایانه است) برعهده گرفتند و با روی کار آمدن حسین انتظامی و اعتراض فعالان سینمایی به این انحصار معاونت وقت سینمایی ارشاد تصمیم به شکستن این انحصار دولتی (سینماتیکت با پول دولت "سینماشهر" توسط بخش خصوصی شکل گرفت) برآمد و طبق معمول سیاست های دولتی انحصار دیگری شکل گرفت و حال انحصار دولت بر حیات و ممات سینما شکل واقعی تری به خود گرفت!

دولت به جای رها کردن بازار عرضه و تقاضا و ورود سامانه های متنوع به فروش آنلاین سینمایی کشور بدون سیطره خود (مثل سایر کشورهای جهان) تصمیم گرفت برخلاف حیات طبیعی سینما همانند سامانه های متمرکز فروش بلیط هواپیما خود نسبت به تاسیس یک سامانه ترمینال مانند اقدام نماید و همه سازوکارهای بلیط فروش سینماها را با دیگر پلتفرم‌های فروش بلیط خود در اختیار بگیرد! سامانه مدیریت فروش و اکران سینما در اصل نظارت همه جانبه دولت بر عملکرد پخش ها و سینماهای کشور است و بنوعی طراحی شده است که فقط با زدن یک "دگمه"هیچ سینمایی در ایران امکان فروش اینترنتی بلیط را نخواهد داشت و همه تنبیهات و نظارت های سینمایی توسط این سامانه انجام میپذیرد!

حسین انتظامی بعنوان مدافع پرو پاقرص دیوانسالاری نوین دوران دیجیتال با طراحی این سامانه به همه ما یادآوری کرد که چگونه میتواند یک مدیر سینمایی بی ارتباط با سینما همه حیات و ممات سینمایی کشور را به یک سیستم معیوب و پر اشتباه اینترنتی بسپارد (کسی اگر گذرش به سیستم اتوماسیون سازمان سینمایی طی دو سالگذشته افتاده باشد متوجه تفکر ناقص دیوانسالاری از اتوماسیون پردردسر کسب و کار سینمایی شده است!) و فقط خود و چند تهیه کننده طرفدارش از این سیستم و روش پر اشتباه دفاع نماید! او قصد داشت تا ازمبدا فروش بلیط حق السهم مالکان فیلم ها را از طریق سمفا به حساب دفاتر پخش واریز نماید که با اعتراض سینماداران نتوانست این اقدام بدعت آمیز را اجرایی نماید!

تجارب کشورهای دنیا به عدم ورود دولت به کسب و کارهای اینترنتی و سپردن بازار به بخش خصوصی است و سینماهای دنیا یا از طریق پلتفرم های اختصاصی خود و یا از طریق پلتفرم های فروش بلیط مراکز های مختلف و یا از طریق سایت اختصاصی خود فروش بلیط را برعهده دارند و یا از طریق گیشه بلیط خود را عرضه می نمایند و این معاون سینمایی بی ارتباط با سینما با بدعتی جدید همه بلیط فروشی سینماهای کشور را با یک برنامه نرم افزاری تحت وب (حتما آنلاین باید بلیط فروخت و درصورت قطعی اینترنت هیچ سینمایی امکان فروش بلیط ندارد) و متمرکز (همه سامانه های فروش از طریق این ترمینال اجازه فروش دارند و با یک دگمه ارتباط این سامانه ها با سینماها قطع می شود) سپرد!

توان ارزیابی کامل دوران انتظامی را به دلیل مصادف شدن 2 سال از 3 سال تصدی او با دوران بیماری کرونا را نمیتوانم داشته باشم و البته سیاست های پراشتباه او از حمایت دولت به سینماگران (که در یادداشت دیگری اگر لازم بود اشاره خواهم کرد) در دوران کرونا از یادها نخواهد رفت و بهم ریختگی ساختارهای سینمایی و شکوائیه های درگوشی مدیران او از نوع مدیدیت تمرکزگرایانه (نمونه دیکتاتورهای دلسوز) او برکسی پوشیده نیست!

تنها ارزیابی آماری در زمان او کاهش فروش بلیط نزدیک به دومیلیون نفری سال 98 به نسبت سال 97 است (در سال 97 مجموع بلیط فروش رفته 28 میلیون قطعه بود و در سال 98 به 26 میلیون قطعه بلیط رسیدیم!) که خب دوران کرونا امکان هرگونه ارزیابی آمار توسعه یا عدم توسعه ایی زمانه مدیریتی او سلب می کند اما این را می دانم که بدعت او در تمرکز گرایی پراشتباه در حوزه پخش و نمایش و بالاخص تمرکز همه نظارت دولت در "سمفا" و اعتراضات گسترده فعالان این دو بخش به عملکرد پراشتباه این سامانه من درآوردی او گواه این نکته است که به دلیل عدم سیستم های نظارتی کلان بر عملکردهای مدیران این سرزمین همچنان باید شاهد آزمون و خطای مدیرانی باشیم که در هر دوره دیگری از دیوانسالاری مبتنی بر شایسته سالاری این کشور، آنان قطعا در انتخاب پایین ترین سطح کارمندی دیوانسالاری قرار میگرفتند و شانس آورده اند که تراز انتخاب اکثر مدیران فرهنگی دولتیان در نیم قرن اخیر در پایین ترین سطح از سلسله مراتب دستگاه ها بوده است و حال باید به نظاره بنشینیم که مدیر سینمایی دولت سیزدهم که خود از تهیه کنندگان سینمای ایران است آیا توان یادآوری دوران ماندگار مدیریت یک سینماگر بر سینمای ایران را دارد (دوران خوب زنده یاد سیف الله داد) و یا بازهم دچار آزمون و خطاهایی خواهیم شد که سینما را چندسال به عقب خواهد برد.