سندی از پاسخ امام به پیام علامه مصباح پس از خطخوردگی نام او در نامه علما
پس از شهادت آیتالله مصطفی خمینی جمعی از علمای قم به امام خمینی (ره) نامه نوشتند و تسلیت گفتند. نام آیتالله مصباح یزدی در آن نامه خط خورده بود و او جداگانه پیامی برای امام ارسال و از ایشان پاسخی دریافت کرد.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - در آستانه سالگرد ارتحال علامه محمدتقی مصباح یزدی، سندی تاریخی از رابطه صمیمانه ایشان با امام خمینی (ره) در معرض انتشار قرار میگیرد که برای نخستینبار در کتاب «عمار انقلاب» آمده است.
کتاب مذکور «حیاتنامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی» از هنگام تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357-1313) است که در هشت فصل و بخش ضمائم سامان یافته است. در این اثر برای نخستینبار از برخی اسناد تاریخی رونمایی میشود که بعضی معماهای تاریخی را حل میکند. نویسنده در این اثر صرفاً به دنبال تراجمنگاری نبوده، بلکه کتاب را با رویکرد تبیینی تنظیم کرده است.
گزارش | آیتالله مصباح یزدی و طرفداری از "دیالوگ" در برابر مدعیان آزادیپاسخ امام به تسلیتنامه آیتالله مصباح
بعد از شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، سیل تلگرافها و تسلیتنامههای جمعی و فردی به سمت نجف سرازیر شد. این اتفاق در کنار برگزاری مراسمات بزرگداشت، علاوه بر ابراز همدردی، کارکرد سیاسی نیز داشت و نشانهای از بیعت با امام و همراهی با نهضت ایشان نیز تلقی میشد. مسأله تأملبرانگیز در این میان آنکه نام آیتالله مصباح در میان تسلیتنامههای جمعی، به چشم نمیخورد. این مسئله تا پیش از این، یکی از ابهامات تاریخی بود که برای نخستینبار در کتاب «عمار انقلاب» به تفصیل بدان پرداخته میشود.
ماجرا از این قرار است که آیتالله مصباح پیام تسلیت فضلای حوزه قم را امضاء میکند، اما یکی از بانیانِ تجمیعِ امضاءها، نامِ ایشان را خط میزند. بعد از این، ایشان تسلیتنامهای خصوصی و انفرادی به امام مینویسند و امام به این عرض تسلیت پاسخ میدهند. دستخط مبارک امام خمینی (ره) در پاسخ به آیتالله مصباح برای نخستینبار در این مجموعه منتشر میگردد.
در گفتگوی نگارنده کتاب «عمار انقلاب» با جناب حجتالاسلام والمسلمین علی مصباح، جزئیات جالبی از این ماجرا به دست آمد. ایشان در این باره چنین میگوید: «پیامهای تسلیتی از طرف علما و طلاب و حوزه امضا میکردند و پیام تسلیتی را آورده بودند خدمت آیتالله مصباح و ایشان آن را امضاء کرده بودند اما بعد شنیدم یکی از کسانی که دستاندرکار جمعآوری امضاء بود، امضای ایشان را خط زده بود! من پرس و جو نکردم جهتش چی بوده [اما] بعد از آن، آیتالله مصباح یک تسلیت جداگانهای نوشته بودند و داده بودند کسی که به عراق میرفته، ببرد خدمت امام. یادم نیست آن فرد که پیام را برد چه کسی بود اما بعد، جوابِ امام را، دستخطشان را دیدم، در جواب تسلیتی که داده بودند». [1]
آقای سیدصادق شمسالدین واعظ از دوستان دوران طلبگی آیتالله مصباح در خاطرات خود به تقدیم تسلیتنامه آیتالله مصباح به امام خمینی اشاره کرده، چنین میگوید: «در سال 1398ه. ق. بنده به عتبات مشرف شدم که سال آخر تبعید آن حضرت بود. نجف اشرف مشرف شدم. نیمه شعبان در حرم اباعبدالله (ع) ساعت نُه صبح امام را دیدم که بعد از زیارت برای نماز زیارت به قسمت بالاسر آمدند؛ جا نبود من جای خود را تقدیم کردم؛ یک رکعت ایستاده و یک رکعت نشسته خواندند سپس از من احوالپرسی نمودند. وقت گرفتم و پس از ساعتی به منزل امام در کربلا که یک مرید کویتی ایشان در اختیارشان گذاشته بود، رفتم. نامه تسلیت آیتالله مصباح یزدی را در فقدان و رحلت مرحوم آیتالله حاج آقا مصطفی رحمه الله علیه تقدیم کردم و از اوضاع و احوال جویا شدند و خبرها را تقدیم نمودم».[2]
متن دستخط مبارک امام خمینی (ره) در پاسخ به تسلیتنامه آیتالله مصباح به قرار ذیل است:
خدمت جناب مستطاب عمادالأعلام و ثقهالاسلام آقای شیخ محمدتقی مصباح یزدی دامت افاضاته
2 محرم 98 [برابر با 22 آذر 1356]
بسمه تعالی
پس از اهداء سلام و تحیت
مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و حاوی تفقد در این حادثه بود، موجب تشکر گردید.
سلامت و توفیق جنابعالی را از خدای تعالی خواستار، امید است در این راه خطرناک با سلامت نفس و خدمت به اسلام و مسلمین، عبور کنیم.
والسلام علیکم
روحالله الموسوی الخمینی
کتاب عمار انقلاب
کتاب «عمار انقلاب» شامل هشت فصل و بخش ضمائم است. پیش از آغاز فصل نخست، «پیشینه پژوهش» و «گاهشمار زندگانی آیتالله مصباح از تولد تا ارتحال» درج شده است که شامل مروری اجمالی بر زندگانی پرحادثه و خدمات گسترده ایشان است. نظر به اینکه نخستینبار چنین مطلبی منتشر میشود، امید است در بازشناسی سیر زندگانی و فعالیتهای علامه مصباح راهگشای پژوهشهای بعدی باشد.
فصل اول تحولات زندگانی مرحوم علامه از تولد تا زمان سکونت در قم را در بر میگیرد؛ کلیاتی از موقعیت خانوادگی، دوران کودکی، تحصیلات مکتبی و حوزوی در یزد، هجرت به نجف برای تحصیل و بازگشت به ایران و ورود به قم برای ادامه تحصیل، در این فصل آمده است. ضمناً در این فصل به معرفی اساتید، برخی فعالیتهای پژوهشی اولیه ایشان و همچنین جریانات سیاسی حاکم بر کشور نیز به اجمال پرداخته شده است.
فصل دوم به نوعی پیشدرآمد فعالیتهای علمی - فرهنگی علامه مصباح است که به مرور تکاپوهای ایشان در جهت اصلاحات ساختاری حوزه در دوران زعامت آیتاللهالعظمی بروجردی و بعد از آن، و نیز به مرور تحولات بعد از رحلت آیتاللهالعظمی بروجردی و روایت تلاشهای آیتالله مصباح در ترویج مرجعیت امام خمینی و فراگیری علوم جدید میپردازد.
فصل سوم به مبارزات سیاسی ایشان در کنار فعالیتهای علمی و فرهنگی میپردازد. در این فصل به برخی فعالیتهای فکری - سیاسی خاص از جمله تشکیل «گروه ولایت» جهت مطالعه پیرامون ابعاد مختلف «حکومت اسلامی»، ارتباط با هیأتهای مؤتلفه، چاپ، توزیع و امضای اعلامیهها و بیانیههای اعتراضی در دفاع از امام خمینی اشاره شده است. در بخش پایانی این فصل به مرور تجارب تشکیلاتی آیتالله مصباح از جمله شکلگیری گروه سِری یازده نفره پرداخته شده است که نهایتاً به ایجاد جامعه مدرسین فعلی انجامید.
در فصل چهارم ضمن پرداختن به برخی اسناد و خاطرات مهم و خواندنی پیرامون فعالیتهای سیاسی آیتالله مصباح، به فعالیتهای فکری و تولیداتِ علمی ایشان، به طور خاص اشاره شده است؛ از نشریه مکتب تشیع و سالنامه مکتب جعفری تا همکاری در نشریه بعثت و نهایتاً انتشار نشریه مخفیِ «انتقام» که شاهبیت فعالیتهای مطبوعاتی ایشان در ابتدای دهه چهل است. به جهت تناسب موضوع، برخی از مهمترین نوشتههای ایشان از دهه سی تا پیروزی انقلاب اسلامی، به اختصار در این فصل معرفی شده است که نشانگر اهتمام ویژه ایشان به تولیدات علمی همزمان با تکاپوی سیاسی است و از این حیث، علامه مصباح شخصیتی کمنظیر است که توانسته در هر دو عرصه اجتهاد و جهاد، به طور همزمان به فعالیت بپردازد.
در فصل پنجم به فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی ایشان در دورانِ خفقانبارِ بعد از تبعید امام خمینی، اشاراتی شده و ضمن مرور برخی اتفاقات دورانِ زندگانی مخفی چندین ماهه مرحوم علامه، به دستگیری و مواجهه زیرکانه ایشان با بازجوییهای ساواک و نهایتاً ناکام ماندن ساواک در کشف فعالیتهای انقلابی مخفی و اثبات فعالیتهای سیاسی مخالف رژیم، پرداخته شده است.
فصل ششم به حضور ایشان در سنگر کادرسازی و مرزبانی عقیدتی متمرکز است. از فعالیت در شورای مدیریت مدرسه حقانی، تا تأسیس بخش آموزش «مؤسسه در راه حق»، و همچنین مبارزه با جریانهای التقاطی و نقد آثار دکتر شریعتی، نیز مرور ماجرای اختلاف با شهید بهشتی، فصلی خواندنی و پرحادثه از زندگانی علامه مصباح را روایت کرده است. این فصل به تحولات دهه پنجاه اختصای یافته که به نوعی، مهمترین و چالشبرانگیزترین برهه زندگی ایشان است. در این فصل ضمن بازخوانی فعالیتهای متراکم ایشان در جهت کادرسازی، تمرکز ایشان بر مبارزات فرهنگی و تقابل جریانات انحرافی و التقاطی را مورد اشاره قرار دادهایم و به فراخور موضوع، برخی حساسیتهای ذهنی و مواضع فکری ایشان با تطبیق بر بعضی مصادیق خارجی مورد بازخوانی قرار گرفته است که از ماجرای تبعید برقعی در دوران آیتالله العظمی بروجردی تا موضعگیری در برابر نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق (گروهک منافقین)، گروهک فرقان، حبیبالله آشوری، جریان سیدمهدی هاشمی، و نحله انحرافی انجمن حجتیه را شامل میشود. در این فصل همچنین روایتی نو از مواجهه آیتالله مصباح و آیتالله شهید بهشتی با ماجرای دکتر شریعتی ارائه شده است.
فصل هفتم به نقشآفرینی سیاسی و مبارزاتی ایشان در دهه پنجاه اشاره دارد و به نکتهها و ناگفتههای جالبی میپردازد که از آن جمله میتوان به دستخط امام خمینی خطاب به آیتالله مصباح در پاسخ به تسلیتنامه ایشان در واقعه شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی اشاره کرد که برای نخستینبار در این اثر منتشر میگردد. در این فصل ضمن مرور اسناد مرتبط با حضورِ حساب شده آیتالله مصباح در عرصههای سیاسی در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، برای نخستینبار به طور جامع و تفصیلی و مستند به برخی شبهات پیرامون کارنامه سیاسی ایشان پاسخ داده شده است. شبهاتی که اغلب در دهه هفتاد و توسط برخی مخالفان سیاسی و فکری ایشان مطرح شد و آنان با مستمسک قرار دادن برخی وقایع دهه پنجاه، تلاش کردند خدمات علمی و مبارزات سیاسی ایشان را مورد تردید قرار دهند. حسن ختامِ این فصل، بازخوانی نظرات مؤسسه در راه حق، پیرامون قانون اساسی جمهوری اسلامی است که نشانگر پیشگامی متولیان آن و از جمله علامه مصباح در پشتیبانی فکری از نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی است.
فصل هشتم و پایانی این اثر به بازخوانی مجموعهای از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون شخصیت و کارنامه علامه مصباح یزدی اختصاص یافته و نگاهی جامع و جدید پیرامون یک عمر مجاهدت فکری، فرهنگی و سیاسی ایشان به خوانندگان ارجمند خواهد داد. تعابیر دقیق و عمیق رهبری معظم انقلاب اسلامی پیرامون مرحوم علامه مصباح، بهترین علامت بر اثباتِ نسبتِ عمیقِ ایشان (در ساحتِ تئوری و تحقق) با حقیقتِ انقلاب اسلامی است و شایسته آن است که این سخنان محور تمام قضاوتها و روایتهای مرتبط با زندگانی و سیره سیاسی علامه مصباح قرار گیرد.
در بخش ضمائم، متن کامل و تصویر صفحات نخست تمام شمارههای نشریه انتقام، درج شده است. دستنوشتههای آیتالله رضا استادی در پاسخ به پرسشهای جزئیِ تاریخیِ نگارنده نیز به طور کامل در بخش ضمائم آمده است که حاوی نکاتی خواندنی است. همچنین یادداشت جالب جناب حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد حجتی کرمانی _به عنوانِ یکی از سرشناسترین منتقدانِ فکری و سیاسی علامه مصباح_ که به مناسبت ارتحال منتشر شده بود، نیز در این بخش بازنشر شده است. علاوه بر موارد پیشگفته، مجموعه پیامهای تسلیت رجال مذهبی و سیاسی و همچنین وصیتنامهعلامه مصباح نیز در بخش ضمائم درج شده است.
این اثر بر پایه برخی اسناد و خاطراتِ دستِ اول انتشار یافته و جز در موارد ضروری، از تحلیل و قلمفرسایی خودداری شده است تا مخاطب از دریچه منابع دستِ اول، به مرور زندگی و زمانه علامه مصباح بپردازد. از این جهت، این کتاب میتواند منبعی برای تولید آثار تفصیلی و تحلیلیِ بعدی قرار گیرد. در عین حال به جهت تکمیل مباحث و روشن نمودن نکات مبهم در تاریخ زندگی علامه مصباح یزدی سعی شده با انجام مصاحبههای جدید با برخی چهرههای مطلع، بر غنای این مجموعه افزوده شود که از آن جمله میتوان به مصاحبه با حضرات آقایان رضا استادی، محمود رجبی، غلامرضا فیاضی، سیدحمید روحانی، مسعودی خمینی، حسن منفرد، علی مصباح و... اشاره کرد.
این اثر در 824 صفحه وزیری در 500 نسخه توسط بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی انتشار مییابد. علاقمندان برای تهیه کتاب به نشانی ذیل مراجعه نمایند: تهران، خیابان دیباجی جنوبی، خیابان شهید تسلیمی، کوچه زاور، کوچه گل (سمت راست)، کوچه دادآفرین، پلاک 6، تلفن 22579192-021. تلفن دفتر قم: 32904231-025.
[1]. مصاحبه سهراب مقدمی شهیدانی با حجتالاسلام والمسلمین علی مصباح، 18/9/1400، آرشیو بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی.
[2]. یادها2: صحیفه دل: مطالب و خاطراتی از شاگردان حضرت امام خمینی (ره)، ج2، ص100.