جمعه 9 آذر 1403

«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟!

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟!

گروه جامعه؛ خبرگزاری فارس: چند وقت قبل گزارش و تصاویری از گروهی از طلبه هایی که به ساحل رفته بودند تا برای مردم جشن، شادی و فضای سرگرمی خانوادگی برگزار کنند توسط خبرگزاری فارس، منتشر شد. برای برخی جالب و عجیب بود که تعدادی روحانی، بانیِ شادی مردم شده اند و با همان لباس و عمامه به ساحل رفته اند تا در کنار مردم و خانواده ها چند ساعتی به شادی بگذرد. بعضی هم می پرسیدند اصلاً مگر یک روحانی باید شادی آفرین هم باشد؟ این را یکی از همان روحانیان جوان در تماس و گفتگوی مجددش با ما مطرح می کند. او برخی جریان های رسانه ای که بعد از انتخاب پیشوند «شادی آفرین» کنار کلمه طلبه به وجود آمد را چندان منصفانه نمی داند و می پرسد چرا برخی گروه ها که بیشتر مواقع متدیننان و قشر مذهبی جامعه را به کم کاری در حوزه شادی و نشاط اجتماعی مورد نقد قرار می دادند حالا که گروه هایی از طلبه ها پای کار آمده اند با ترفندهای رسانه ای و جریان سازی نه چندان زیبا و منصفانه کاری می کنند که افکار عمومی فکر کند، همان قشر مذهبی که مورد نقد قرار می گرفت حالا نباید وارد این حوزه شود؟ بالاخره این دوستان در حوزه نقد، کدام سو هستند و چه دیدگاهی دارند؟

«سید مرتضی پورعلی»، مدیرعامل مجموعه فرهنگی - تبلیغی بقیه الله (عج) می گوید که خودش و اعضای گروهشان اما این موضوع را به فال نیک گرفته اند چون یک پیام مهم دارد که نباید به سادگی از کنارش گذشت و آن هم این است که از آنجا که بحث شادی و تفریحات عمومی در کشورمان تا حدی غریب افتاده و نیاز به دلسوز، خلاق و متولی دارد این اتفاقات، پاسخگویی به آن و روشنگری توجه جامعه و مسؤولان را بیشتر به لزوم نشاط اجتماعی جلب می کند. او خیال برخی مخاطبان را هم با گفتن این جمله راحت می کند که از دادن این پیشنهاد، دنبال مقام و عنوان برای خودشان نیست: «شادی مردم دغدغه ما بوده از سال 1394 تا همین امروز. تمام این مدت هم بوده پیشنهادهایی که رد کرده ایم. کارمان را مردمی شروع کردیم و مردمی ادامه دادیم. برای شادی در جامعه متولی می خواهیم چون کار از پیشنهاد، خواهش کردن و سلیقه به از نان شب واجب تر، به ضرورت و یک باید بزرگ اجتماعی تبدیل شود و روی زمین نماند. اگر هم یک روز قصور و کوتاهی شد، فرد یا نهادی موظف به پاسخگویی و جبران باشد.» اینکه جامعه ایرانی چقدر شاد است و چندمین کشور شاد جهان از صدر یا انتهای جدول هستیم؟ همیشه از آن پرسش های پرمخاطب و چالش برانگیز بوده است. تماس پورعلی با ما پیرامون پوستر برنامه، حواشی و جریان سازی برخی رسانه ها، فرصتی فراهم کرد تا با او درباره این پیشنهاد، خلاء و ظرفیت های اجتماعی موجود در مقوله «شادی و تفریح اجتماعی» گفتگو کنیم.

***طبیعی است که برای بعضی مخاطبان نام، عنوان و هدف گروه شما هنوز چندان که باید و شاید آشنا نباشد، کمی در این باره توضیح دهید و اینکه چه شد که مردم شما را بیشتر شناختند، اعتمادشان جلب شد و برنامه هایتان را دنبال کردند؟

راستش را بخواهید ما از سال 1394دلی و گمنام کار می کردیم. شیوه کارمان جدید بود؛ دنبال شاد کردن مردم بودیم و برای این کار، این ما بودیم که سراغ مردم می رفتیم نه اینکه آنها بیایند. بی سر و صدا کار کردن را ادامه دادیم تا اینکه «منوتو» در قالب یک برنامه به نام «میم» شروع کرد به دست انداختن و تمسخر ما و بعد از آن هم «بی. بی. سی» در این برنامه ها عروسک ما را ساختند و مدام ما را مسخره می کردند با این ادبیات که یک عده آخوند رفته اند ساحل به بهانه شاد کردن مردم، آمارشان را به نهادهای امنیتی می دهند علیه ما برنامه ساختند و مسخره کردند. برای مثال در آن برنامه عروسکی یکی از عروسک ها به آن یکی می گفت: «بنویس! 20 مورد بدحجابی، 2نفر روسری سرشان نیست، 5 نفر موسیقی گوش می کنند و...» خلاصه اینکه هدفشان با این کار فقط چسباندن یک انگ به ما، ایجاد وحشت و فاصله بین ما و مردم بود. تلاشی غیرمنصفانه و موذیانه تا مردم از ترس اینکه ما امنیتی یا حکومتی هستیم به ما نزدیک نشوند و از ما فاصله بگیرند یا... یک نفر نبود به این برنامه سازان بگوید اگر قصد گزارش دادن احوال مردم و کار امنیتی نفوذی داشتیم چه اصراری بود، این قدر مشخص و ملبس به لباس روحانیت به ساحل برویم؟!

***و این فاصله افتاد؟

راستش را بخواهید این شبکه ها بدون اینکه بدانند مصداق «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد...» شدند. مردم حتی دوستان، اقوام و آشنایان نزدیک ما که از حضورمان در قالب اجرای برنامه های شادی آفرین و نشاط بخش در ساحل برای مردم بی اطلاع بودند، فیلم های آن شبکه ها را که در فضای مجازی پُر بازنشر هم بودند و دست به دست، می گشت را برایمان می فرستادند. حتی یکی از اقوام نزدیک، فیلم را به من نشان داد و گفت: سیدمرتضی، معلوم هست اصلاً داری چه کار می کنی؟ ببین رسانه های آن طرف آب چه می گویند؟! این قوم و خویش عزیز معمولاً اخبار این رسانه ها را دنبال و گاهی حتی اخبارشان را باور می کند. از همین موقعیت استفاده کردم و از آنجا که به لطف خدا به من اعتماد و مرا قبول دارد به او گفتم: دیدی حرفم درست بود وقتی هی می گفتم کار این شبکه ها دروغ، تمسخر و تفرقه است. ما می رویم ساحل بین مردم تا علاوه بر اینکه از منظره دریا و طبیعت لذت می برند و به شیوه خودشان دنبال حال خوب هستند با شاید با برنامه های ما شاد و خوشحال تر هم شوند. این حضور و سفر برایشان شیرین تر شود به خصوص نسل جدید، کودکان و نوجوانان. مردمی هم که خودشان ما را شناخته بودند و در برنامه هایمان شرکت کرده بودند، در عمل تبدیل شده بودند به حامی ما در برابر این هجمه های ناجوانمردانه. واقعاً خدا را شکر! این پاداش معنوی و قدرشناسی کمی نبود برای ما.

***دینداری با شادی در تناقض نیست؛ این جمله را در مصاحبه هایتان مدام به نحوی تکرار می کنید، چرا؟ منصفانه بخواهید بگویید در وصف این عدم تناقض تا امروز، موفق بوده ایم؟

با وجود بیشترین محتوا درباره شیوه های زندگی بانشاط و ضرورت داشتن یک سبک زندگی شاد و خوب که در دین اسلام آمده، واقعیت این است که در این حوزه بسیار کم کاری شده است. جمله رایجی هست که مدام از زبان جوانان می شنویم که به گله و برخی حتی به طعنه می گویند که شما فقط بلدید مراسم عزاداری برگزار کنید، دو ماه محرم و صفر مفصل عزاداری کنید اما برای یکی، دو روز مناسبت شاد برنامه خاصی ندارید و... ما در زمینه برپایی جشن های مذهبی و برنامه های شاد اجتماعی قدم برداشته ایم اما اگر بخواهم با نقطه مطلوب مقایسه کنم، خیر! کافی نیست و هنوز خیلی راه پیش رو داریم. نسل جدید و جوان جامعه ما حق دارد و نقدش قابل تأمل و به جا هم است. «شعف»، «شادی» و «نشاط» در جامعه جهانی امروز خیلی نقش مهم و پررنگی دارد. جوانان و نسل جدید، حق دارند. در برنامه های اعیاد و جشن های مذهبی ما عموماً به سخنرانی و مولودی خوانی بسنده می شود. زمان شادی به اندازه کافی نیست. خلاقیت و ایده در این زمینه باید خیلی بیشتر و بهتر از این باشد. سلیقه مخاطب، خواسته و گروه سنی او باید لحاظ شود. البته مدتی است در زمینه سرود و شعرهای ویژه کودکان و... کارهای خوبی شروع شده که سرعت و همت بیشتری لازم داریم تا در این زمینه هم در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم.

***به نظر می رسد، شادی در جهان به ملاکی برای موفق یا مغموم نشان دادن کشورها تبدیل شده و جدول رده بندی ویژه خودش را هم دارد. ما باید چه راهی را طی کنیم تا کشوری شادتر باشیم؟

در این زمینه مطالعه دارم چون پایان نامه مقطع دکترایم را درباره همین موضوع انتخاب کرده ام؛ «تفریح و نشاط اجتماعی». به نظرم این موضوع مثل نان شب برای جامعه ما لازم است. باید مدل های متنوع، درست و جذاب زیادی به مردم معرفی کنیم. این حوزه واقعاً نیاز به متولی و برنامه ریزی دارد. کشورهای مختلف جهان اهمیت این موضوع را درک کرده اند. در کشور اسپانیا روزهای مختلفی از سال به بهانه های مختلفی، جشنواره های متعددی برگزار می شود. در ژاپن وزارتخانه ای به نام وزارت شادی داریم. در عربستان و امارات متحده عربی هم هیأت نشاط و سرگرمی داریم. یک سال روز ولنتاین، میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر یکی شده بود. من در فروشگاه های خیابان «ایران» یکی از اصیل و مذهبی ترین، خیابان های پایتخت نمادهای آن مناسبت غربی را دیدم اما ویترین ها از نماد مناسب برای ولادت مولا و روز پدر، خالی بود. این یک دغدغه بود واقعاً برایم که چرا نباید نمادها و ایده های جذاب برای علاقمند کردن نسل جوانمان به مناسبت های مذهبی و الگوهای دینی خودمان را داشته باشیم؟ چرا نهاد یا مرکزی متولی بومی سازی، نمادسازی و جذاب کردن شادی مبتنی بر ظرفیت های ملی و مذهبی ما نیست؟ این همه جوان، پر از ایده وخلاق داریم که خودشان می توانند این کار را انجام دهند اما آیا زمینه برایشان به اندازه کافی فراهم بوده، حیف نیست واقعاً؟! ما ظرفیت های بسیاری داریم اما راه نرفته و کار روی زمین مانده هم بسیار. فقط یک نکته حساس و مهم؛ اینکه باید حواسمان باشد تا سلیقه شخصی خودمان را تعمیم ندهیم. رعایت اصول و دقت به جنبه های اجتماعی شادی هم مهم است. برای این کار باید مطالعه و رصد به روز داشت.

***این دو جمله آخرتان یعنی عدم تعمیم سلیقه شخصی و توجه به اجتماعی بودن مفهوم شادی واقعاً مهم است. مصداقی برای گفته تان دارید؟

چند سال قبل در ایام ولادت امام رضا (ع) همراه پسرم به هیأتی رفته بودیم برای شرکت در جشن و مولودی. برنامه با سخنرانی شروع شد و ما استفاده کردیم بعد که نوبت مولودی خوانی رسید یکدفعه مداح حال و هوایش عوض شد و ناگهان برنامه کاملاً تبدیل به روضه خوانی شد و یک عده هم سینه زنی کردند! پسرم با تعجب به من می گفت که بابا مگه امروز روز جشن نیست؟! هر چیزی جایی دارد مگر نه اینکه خود اهل بیت (ع) فرموده اند در شادی های ما شاد و در غم های ما غمگین باشید. خلاصه اینکه آن شب پسرم را برداشتم و بردم جایی که بتواند به بهانه عید حال و هوایی عوض کند و خاطره ای خوب و شاد از جشن میلادامام رضاجان در قلب و ذهنش نقش ببندد. اگر نام اهل بیت (ع) را فقط با مجالس غصه، آه و غم در ذهن بچه هایمان جا بیندازیم، واقعاً جذب می شوند؟ چرا نباید وقتی از دین و معصومین (ع) حرف می زنند چند خاطره شاد و خوب هم داشته باشند؟ یادمان باشد شادی اگر از خانه از هیأت شروع شود، برکت بیشتری دارد. روز جشن روز جشن است نه عزاداری.

***خودتان در طراحی برنامه ها و جشن های مذهبی تا چه حد مقید به این خلاقیت اصولی هستید؟

خواستیم برای تولد حضرت معصومه (س) جشن بگیریم که گفتیم جشنواره «خواهر - برادری» برگزار کنیم. هم جشن باشد هم خلاقیت و اینکه زمینه ای باشد برای گرامیداشت و ایجاد مناسبت های قشنگ برای خانواده ها. مگر نه اینکه این ایام یعنی فاصله بین تولد حضرت معصومه (س) تا ولادت امام رضاجان؛ حدفاصل بین میلاد این دو خواهر و برادر عزیز که ماجرای صمیمیت و محبتشان آوازه تاریخ شده بهترین فرصت است تا با برنامه های شاد و مفرح رابطه بین خواهرها و برادرها را تقویت کنیم. خانه و خانواده، نهادی حیاتی و مهم در جامعه است. بعد از پدر و مادر رابطه فرزندان با هم به خصوص رابطه خواهرها و برادرها با هم خیلی اهمیت دارد. ما کِی، کدام برنامه و جشن را برگزار کرده ایم که پسرهایمان یاد بگیرند با خواهرشان مثل یک گُل رفتار کنند؟ نازشان را بخرند بدون منت و با محبت با آنها رفتار کنند. غیرت برادرانه باید همراه با محبت و مهربانی باشد تا شیرین و اثربخش شود. مگر ما در دینمان کم الگوهای مناسب برای خواهری - برادری داریم؟ دختران جامعه ما در کدام برنامه شاد و دلنشین مذهبی ارزش و احترام گذاشتن به برادر را یاد می گیرند اینکه بتوانند برای برادرشان مثل یک رفیق خوب و همراه باشند؟ ما در جشنی که به بهانه روز دختر و دهه کرامت برگزار کردیم با برگزاری جُنگ شادی، سعی کردیم رابطه بین خواهر و برادرها را تقویت کنیم.

***همان پوستری که بنابه تماس و گفتگوی شما با ما برخی رسانه ها با استفاده از علامت تعجب و واژه «جنجالی» در تیتر خبرشان، خواسته یا ناخواسته حق متن ماجرا را ادا نکردند و به قول خودتان به نوعی جریان سازی غیرمنصفانه راه انداختند؟

پوستری درباره همین برنامه تهیه و پخش شد، دستمایه بازی با کلمات بعضی از سایت های داخلی قرار گرفت. وقتی قرار شد، بنر برنامه را تهیه و اطلاع رسانی کنند در قسمت های مختلف نام و عناوین مجری، مداح و عوامل بخش های مختلف برنامه را نوشتند. از ما پرسیدند شما را چطور معرفی کنیم با کدام عنوان؟ از آنجا که ما جُنگ ها و برنامه های شاد مختلفی در ساحل برای مردم برگزار کرده بودیم، یکی از طراحان تلفیقی باعنوان ساحل را پیشنهاد داد که موافق نبودم و «طلبه های شادی آفرین» را پیشنهاد دادیم. بعضی سایت های داخلی تیتر زدند: طلبه های شادی آفرین در پوستر جنجالی جشن بزرگ! راستش را بخواهید از خودم پرسیدم کجای شاد شدن مردم جنجال به حساب می آید؟ مگر ما فقط دنبال کلیک مخاطب هستیم. اصلش را بخواهیم ما باید دنبال خود مخاطب باشیم و به هم کمک کنیم مخاطب و مردم شاد باشند. شادی کلمه مقدسی است. خدمت به مردم و شاد کردنشان از نظر و رحمت خدا دور نمی ماند. ما این عزیزان را هم به ارائه ایده و همراهی با خودمان دعوت می کنیم. دوست داریم بدانیم، آنها چه ایده ای دارند؟ خودشان چه برنامه و پیشنهادی دارند؟ حتماً در حد توان و امکان کمکشان خواهیم کرد.

*** شادی کلمه مقدسی است؛ چه عبارت جالبی!

بله شادی کلمه مقدسی است. مگر اهل بیت (ع) ما خدای ما این همه ما را به شادی و حال خوب دعوت نکرده اند؟ این همه حدیث و سفارش برای خوب کردن حال بقیه مومنان و بندگان به ما نشده است؟ چرا بعضی ها از دین و زندگی متدینانه فقط آن بخش «لقد خلقنا الانسان فی کبد» را معرفی می کنند و کاری به «ان مع العسر یسرا» ندارند؟ خداوند کی دستور داده اگر در رنج و سختی بودی باید در همان رنج و سختی هم بمانی؟ کِی امر و سفارش به افسرده حالی کرده است؟ هیچ وقت! دنیا سرای باقی نیست. اینجا آزمایش، سختی و بلاهایی می بینیم تا آزموده و کامل شویم اما باید یاد بگیریم از میان دردها رشد کنیم. در روزهای سخت و تلخ زندگی باید بلد باشیم حال خودمان و دیگران را خوب کنیم. ما اگر پیرو امام حسین (ع) هستیم همان قدر که به اشک با ارزش و والامقام در مصیبت اباعبدالله (ع) اعتقاد داریم و باید آن را به عنوان یک گنج ارزشمند برای خودمان و نسلمان حفظ کنیم به همان اندازه هم باید بدانیم در واقعه کربلا با آن همه اندوه و بلا امام حسین (ع) قلبی آرام و مطمئن داشتند. حضرت زینب (س) بعد از آن غوغای غم، فرمودند که چیزی جز زیبایی در کربلا ندیده اند. وقتی از مجالس غم اهل بیت (ع) می توان این همه درس آرامش، مطمئن و قوی بودن گرفت چرا نباید بتوانیم در مجالس شادی و عید آن کریمان حال مردم را خوب و دلشان را شادکنیم؟ بد نیست که به عنوان یک مومن بلد نباشیم برای پیشنوایان دینی مان جشن بگیریم و چهره شاد و نشاط بخش دین را هم به نسل جدیدمان به علاقمندان معرفی کنیم؟ این فاصله انداختن بین دین و مفهوم شادی از کجا می آید؟

***شاید این تعبیرها ناشی از این برداشت یا قضاوت باشد که قشر مذهبی می خواهد برای شادی بقیه تصمیم بگیرد یا تردید و شبهه هایی رایج مثل این...

ما هر وقت که اعیاد و جشن ها را برگزار کردیم دنبال این بودیم کاری کنیم که حال مردم خوب باشد. نه اینکه شادی شان را تنظیم کنیم خط و شرط بگذاریم. اگر خودشان بلد بودند به برای مثال 2 یا 3 شیوه شادی کنند ما هم 3، 4 شیوه دیگر برایشان فراهم و اضافه کردیم. ما می گوییم شیوه خودت برای شادی را داری، این را هم داشته باش، هموطن! بعد خودش تشخیص می دهد کدام بهتر است یا نه؟ وقتی الگوهای مفرح و جذاب شادی را معرفی کردیم، تنوع برنامه های شادی و جشن زیاد شد و محتوای خوبی هم داشت، مخاطب خودش جذب می شود به مرور خودش هم پای کار می آید و خودش متوجه می شود چه کار می تواند یا بهتر است که انجام دهد؟

***ضعف های برنامه های شاد مذهبی جامعه ما تا به امروز را اگر بخواهیم، خلاصه وار مطرح کنیم از نظر شما کدام بوده است؟

موضوع شادی آفرینی مهم است. ساز و کار این موضوع در بدنه نهادهای مسؤول و تبلیغی مذهبی یا موجود نیست یا بسیار ضعیف است. صادقانه بگویم وقتی در اعیاد و مناسبت های عزیز و شاد مذهبی برنامه شاد و جذاب برای خانواده ها، گروه های مختلف سنی به خصوص کودکان و جوانان نداریم یا همان طور که تجمعات مذهبی در ایام سوگواری داریم برای ایام جشن، تجمع و گردهمایی آن هم با برنامه های واقعاً شاد و بانشاط نداریم وقتی صحبت از ایده برای جشن ها می شود، ایده نداریم یا نهایتاً بسنده می کنیم به سخنرانی و یک مولودی جمع و جور. متأسفانه نماد، نورپردازی، استفاده از رنگ ها، طراحی های خلاقانه و زیبا، سروده های شاد و شعرهای شاد و جذاب چنان که باید و شاید نداریم یعنی به مرور اعتماد و سلیقه مخاطب را از خودمان دریغ کرده ایم. اما اینکه عده ای بخواهند یک راه را شروع کنند و همان گروهی که معمولاً همیشه این ایراد را به قشر مذهبی می گرفت که چرا اعیاد را مثل سوگواره ها باشکوه برگزار نمی کنند؟ حالا امروز فقط بخواهند حاشیه سازی کنند، ایراد بگیرند یا ایده و همراهی شان را دریغ کنند و فقط در مقام نقد باشند و به میدان برای کمک نیایند. ایران شاد و سربلند با همدلی و اتحاد ساخته می شود نه فقط انتقاد. ما مشتاقیم برای این تبادل نظر و همکاری.

***پاسختان به نقدهایی که ورود شما و گروهتان به مقوله شادی آفرینی در جامعه با لباس روحانیت را به نحوی شاید فرمایشی قلمداد می کنند، چیست؟ مردم بیشتر همراه شما بودند یا نهادها در این سالها؟

راستش را بخواهید تضمین آینده و عاقبت بخیری ما آدم ها علاوه بر کوشش و تلاش خودمان با خداست اما من نوعی وظیفه دارم، اخلاص و کار فقط برای خدا را تمرین کنم. اصلاً در تمام زمینه ها به خصوص زمینه های کمتر کار شده مثل شادی اجتماعی اگر فقط برای رضای خدا و مردم کار کردن نباشد برکت و تاثیر لازم را هم نخواهد داشت. من به اصطلاح هزار روز در ساحل ها قدم زده ام به همراه بقیه رفقای روحانی ام. سعی کرده ایم بساط شادی بهتر و بیشتر را برای خانواده ها فراهم کنیم. دنبال نمایش به اصطلاح بعضی از اقشار جامعه «شوآف» هم نبوده ایم. کار را مردمی شروع کردیم. هرچند بعضی گروه ها بنابه صلاحدیدشان سعی کردند بگویند که ما کارمان حکومتی است و مثلاً فلان نهاد امر کرده یا از ما خواسته این کار را انجام دهیم اما واقعاً بدنه اصلی کار ما مردمی و با کمک خیران رونق گرفته است. نمی خواهم بگویم از حمایت هیچ نهادی برخوردار نبودیم اما باید بگویم کفه کار مردمی خیلی سنگین تر است، اگر بخواهم با کمیت یا یک مصداق عددی بهتر وصف کنیم، 80 درصدکارهای ما با کمک و حمایت مردم و خیران انجام می شود و در مواقع لزوم حدوداً 10 تا 20 درصد هم از امکانات و اختیارات برخی نهادها کمک می گیریم. این مبحث شادی آفرینی نه آیین نامه ای و توصیه ای بوده نه برای گزارش به هیچ نهادی. یک علاقه و دغدغه شخصی من بوده که بعداً گشته ام و رفقایی که مثل خودم این دغدغه را داشته اند را به مرور پیدا کرده ام و پای کار آمده ایم به یاری خدا.

***اما این دغدغه و علاقه شخصی از کجا شکل گرفته است، دلیل خاصی داشته؟

راستش را بخواهید از همان دوره درس و مدرسه هم دنبال این بودم که برای جشن ها و اعیاد کاری کنم. مثل معلمی که تدریس را دوست دارد مثل شوق یک طرفدار پر و پاقرص فوتبال یا یک آدم عاشق نقاشی و هنر که دقیقاً نمی داند از کی و کجا این شوق به سرش افتاده؟ من هم از روزی که به خودم آمده ام، این علاقه را دارم. برای این علاقه ایده دادم، قدم برداشتم، برنامه های مختلفی اجرا کردم حتی پا به ساحل گذاشتیم که خیلی ها نهی می کردند که روحانی کجا و ساحل کجا؟! و... وقتی برنامه های شبکه های خارجی شروع کردند به تمسخر علیه ما حتی بعضی دوستان متدین داخل آمدند و مذمت کردند که پورعلی تو و دوستانت در ساحل چه می کردید، آخر که خوراک رسانه های غربی بشوید؟! من توضیح می دادم و قانعشان می کردم که این شادی اجتماعی را اصلاً نباید دست کم گرفت.

***ما متولی به خصوصی در این زمینه نداریم...

برای این موضوع مهم حتماً باید متولی داشت که حمایت مالی و معنوی لازم برای خلاقیت را داشته باشد. اینکه باید یک نهاد داشته باشیم، بیشتر از آنکه بحث بودجه و دست باز اقتصادی برای برنامه ریزی باشد، از این جهت است که یک نهادی داشته باشیم که همه خلاقان و صاحبان ایده را دور یک میز جمع کند. نخبه های نشاط، تفریح و سرگرمی اجتماعی که متعهد و خلاق هستند شناسایی شوند و بیایند پای کار. زمینه برای جذب و اجرای ایده های تفریحات و شادی اجتماعی باز و فراهم شود. یک نهاد و ارگانی باشد که مردم بدانند دغدغه دارد، لبخندی به لبشان بیاورد. برای تفریحات سالم و خانوادگی شان فکر می کند. برایشان برنامه هایی اجرا و به بهانه ای آنها را برای شادی دورهم جمع می کند. دهه کرامت بهترین فرصت برای بررسی جدی و بهتر این پیشنهاد است. من شکرخدا تا امروز دغدغه ام این بوده نه مقام و سمت. از سال 1394 که برنامه هایمان را شروع کردیم از خیلی مراکز پیشنهادهای مختلف شغلی و حتی سمت های مختلف مطرح شد اما هدف و دغدغه من این نبود. مردم کشور ما لایق شادی و حال خوب هستند باید این موضوع را جدی تر دنبال کنیم. کار از یک سمن و گروه مردمی با توان کم به یک ضرورت ملی تبدیل شود و باشند افرادی که در این زمینه پاسخگو باشند که برای یک ایران شاد و موفق وظایفشان را انجام داده اند یا نه؟!

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید شادی جامعه روحانی شادی آفرین این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 2
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 3
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 4
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 5
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 6
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 7
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 8
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 9
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 10
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 11
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 12
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 13
«شادی» هم وزارتخانه می خواهد؟/ از ما می پرسند، مگر روحانی باید شادی آفرین باشد؟! 14