شناسایی پیکر مطهر 3 شهید مدافع حرم مازندرانی / شهدا مهمان امام رضا (ع) میشوند
پس از تلاشهای خستگیناپذیر گروه تفحص ایثارگران سپاه در منطقه سوریه، پیکرهای مطهر شهیدان «حاج رحیم کابلی، محمدامین کریمیان و مصطفی تاش موسی» تفحص و پس از تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه، شناسایی شده است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ، در پی شناسایی پیکر سه شهید مدافع حرم مازندرانی، روابط عمومی سپاه کربلا اطلاعیهای را درباره بازگشت پیکرهای مطهر شهدای مدافع حرم استان مازندران صادر کرد در این اطلاعیه آمده است؛
در ایام عزاداری و سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و 72 یار باوفایشان، دوباره دیار علویان با حضور اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا (علیه السلام)، رنگ و بوی کربلا گرفته است.
پس از تلاشهای خستگی ناپذیر گروه تفحص ایثارگران سپاه در منطقه سوریه، پیکرهای مطهر شهیدان «حاج رحیم کابلی، محمد امین کریمیان و مصطفی تاش موسی» تفحص و پس از تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه، شناسایی شده است. طبق برنامه ریزی های به عمل آمده، پیکرهای مطهر برای طواف و زیارت حرم مطهر حضرت علی بن الموسی الرضا (ع) به مشهد مقدس انتقال داده میشوند و پس از آن پیکرهای مطهر شهدای والامقام برای مراسم های تشییع و خاکسپاری در ایام دهه اول محرم عازم مازندران خواهند شد.
اخبار مراسم وداع، تشییع و تدفین این شهدای عزیز متعاقبا به اطلاع مردم شهیدپرور مازندران خواهد رسید.
پیکر مطهر این شهدای مدافع حرم بعد از گذشت 7 سال از شهادتشان، طی عملیات تفحص پیکر مطهر شهدا توسط تیم تفحص ایثارگران سپاه در سوریه کشف و هویتش از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
وصیت نامه شهیدمدافع حرم رحیم کابلی
شهید رحیم کابلی از جوانان انقلابی بود که در سالهای دفاع مقدس اوج جوانیاش را در جبهه نبرد حق علیه باطل گذراند. پس از پایان جنگ خدمتش را در نهاد انقلابی سپاه ادامه داد و در همین ارگان بازنشسته شد. شروع جنگ در سوریه همزمان شد با دوران بازنشستگی او اما این موضوع دلیلی نشد تا شهید کابلی لباس رزم را از تن در بیاورد و خود را به معرکه جنگ با ترورستها رساند. وی به همراه تعدادی از همرزمان خود در اردیبهشت 95 پس از یک درگیری سخت و نا برابر در خان طومان سوریه به شهادت رسید.
خط زیبا و نیز علاقهمندی رحیم به روز نگاشتهای حضورش در جبهه و سایر رویدادهای انقلابی و مذهبی، موجب شد تا هماینک مجموعهی غنی از دستنوشتههای او گرداوری شده و بهعنوان سند مُتقن و قابل اعتنا در اختیار علاقهمندان به راه و رسم شهیدان قرار گیرد. مشی واقعهنگاری شهید رحیم حتی در مقاطع حضورش در جبههی مقاومت نیز تداوم داشت. با شدت گرفتن اعزام رزمندگان ایرانی به جبهه مقاومت، تلاشهای بسیاری را از خود برجای گذاشت تا عاشقانههای دیگری را از جنس عاشقانههای دفاع مقدس اما این بار در سوریه، در جوار حرم بیبی زینب (س) بسراید. در وصیت نامه شهید آمده است: خدمت برادران و خواهران خوب و با ایمانیام سلام علیکم چند وقتی بود که میخواستم مطالبی را برایتان بنویسم که نشده بود، الان که این فرصت در حرم باصفای امام مهربانیها حضرت علی ابن موسی الرضا علیهالسلام فراهم شده چند خواهش و تمنا از شما دارم. اولاً همه شما را سفارش میکنم در گفتار و عمل پشتیبان ولایت فقیه باشید. دوست را شناخته و با او هماهنگ باشید و همراه. مراد از دوست کسانی هستند که به معنای واقعی با تفکرات امام و شهدا ولایت همراهند. دشمن را شناخته و از آنها بیزاری بجوئید در گفتار و رفتار، دشمن با شیطان بزرگ آمریکاست و طرفداران آمریکا. شبهای جمعه مرا هم به یاد بیاورید و در حق بنده دعا کنید. تمامی کوتاهیها و بیادبیهایم را ببخشید. در مراسم اهل البیت جشن میلاد و شهادت، از امام زمان (عج) غافل نشوید. امام را دعا کنید و شهدا را نیز همچنین. لحظهای از ولایت غافل نباشید و در همه احول آقا را دعا کنید. نماز شب اول قبرم را بخوانید. بر سر مزارم حاضر شوید و دعام کنید. اگر برایتان مقدور است مراسم محرم (سه شب اول محرم) و مراسم شب 28 صفر منزل ما را فراموش نشود. مخلص تمام پاسداران و بسیجیان ولایی و هیأتیهای ولایی هستم. محضر همه آنها عرض ادب و سلام و احترام دارم به ویژه اعضای هیأت بیتالنور حضرت رقیه (س) منتظران مهدی خاتم الانبیاء (ص) محبان رضا علیهالسلام و بسیاری از هیأتهای دیگر. در صورت رضایت هر بزرگواری که میتواند برایم یک روز روزه و 17 رکعت نماز (یک روز کامل) به جا آورد ممنون میشوم. محل دفن بنده برابر نظر همسر محترمهام روی قبرم بنویسید فدایی ولایت، نوکر حرم. نمازم را امام جمعه محترم بهشهر حجتالاسلام و المسلمین حاج آقا جباری بخوانند. خدایا خدایا تو را به جان مهدی، خامنهای امام مرجع عالی مقام به لطف خود نگهدار. سلام و درود بر امام راحل و جمیع شهیدای گلگون کفن و تمامی پاسداران و بسیجیان و رهروان مخلص ولایت. نگاهی کوتاه به زندگینامه شهید مدافع حرم حجه الاسلام محمد امین کریمان
محمد امین سال 1373 در روستای حاجی کلا بهنمیر بابلسر به دنیا آمد. یک برادر و دو خواهر دارد؛ و محمد امین فرزند سوم خانواده است. هنوز پیش دبستانی نرفته بود که درزمینه مداحی و حفظ قرآن فعالیت می کرد. بعد از اینکه به مدرسه رفت برایش معلم قرآن گرفتیم و روان خوانی را تمام و حفظ قرآن را شروع کرد. از دوم ابتدایی به اعتکاف می رفت و در سوم ابتدایی موفق به حفظ سه جزء قرآن کریم و تجوید آن شد. از زمان کودکی علاقه خاصی به عبادت و راز و نیاز باخدا داشت، هر وقت پدرش می خواست به مسجد بروم می گفت: بابا من هم می خواهم بیایم و همواره با پدرش بود. همیشه در حال خواندن نماز و قرآن بود و در نماز جمعه نیز شرکت می کرد و مکبر نماز جمعه بود. وقتی که محمدامین به سوم راهنمایی رفت یک بار نزدم آمد و گفت: مامان می خواهم در حوزه ثبت نام کنم. گفتم: من راضی نیستم دوست دارم تو درس بخوانی و بعد از دیپلم وارد حوزه شوی؛ اما محمدامین همچنان اصرار می کرد. وقتی دیدم دست از اصرار خود نمی کشد. گفتم: تنها در صورتی به تو اجازه می دهم که در حوزه قم پذیرفته شوی، او نیز با معدل بسیار بالا در قم پذیرفته شد و وارد حوزه قم شد. پسر دوست داشتنی بود، هر جا می رفت همه عاشقش می شدند، به گونه ای بود که تمام گروه ها از هر طیفی با او دوست بودند و اصلاً سخت گیری نمی کرد. همیشه با لبخند و احترام با همه برخورد می کرد، او که مبلغ دین اسلام بود به نقاط مختلفی از داخل و خارج کشور برای تبلیغ رفت و دوستان زیادی داشت، اصلاً در بیان مسائل دینی سخت گیری نمی کرد و به گونه ای با دیگران سخن می گفت که آن ها احساس نکنند او دارد چیزی را به آن ها تحمیل می کند و همین راه موفقیتش بود، محمد امین عاشق شهادت بود و بیشتر ایام خود را بامطالعه زندگی نامه شهدا می گذراند. محمدم از کودکی بچه ای آرام بود. می توانم بگویم بچه خاصی بود. هفته ای یک بار در منزل مان زیارت عاشورا می خواندیم و در این مراسم حضور فعالی داشت. اخلاقش خیلی خوب بود، بچه زرنگ و باهوشی بود و به ما خیلی احترام می گذاشت. هیچ گاه جلوتر از من و پدرش حرکت نمی کرد. هر وقت مرا می دید دستم را می بوسید. در کارهای خانه کمکم می کرد. نمازش را اول وقت می خواند. دائم الوضو بود. کتاب مربوط به شهدا را زیاد می خواند. با بچه ها مثل بچه ها رفتار می کرد. به نظر من کسی به راحتی شهید نمی شود. امین هم پر زد و رفت و من مطمئن هستم جایگاه او بهتر از اینجاست. پسرم بسیار ولایی بود. پسرم از کودکی فردی مخلص، با ایمان و مطیع امر ولی فقیه بود و هر چه حضرت آقا می فرمودند با دل و جان اطاعت می کرد، محمد امین دانشجوی ترم 6 فلسفه و مسلط به دو زبان انگلیسی و عربی بود و به مدت دو سال نیز در کلاس نقد و بررسی فیلم شرکت کرده بود و اخیراً که حضرت آقا دریکی از سخنرانی های خود فرمودند جای افرادی مثل شهید آوینی در کشور خالی است و نیاز است جوانان ما راهش را ادامه دهند، محمد امین تصمیم گرفت دوره ارشد خود را در رشته فیلم سازی ادامه دهد و حتی برای این کار یک دوربین فیلم برداری سفارش داد که چند روز بعد از شهادتش به دست ما رسید. خدا را شکر می کنم بچه ام در راه دین به شهادت رسید. عاقبتش شهادت بود و واقعاً خوشا به حالش. پسرم مایه افتخار ماست. حضرت آقا فرمود شهدای مدافع حرم امامزادگانی هستند که باید آن ها را زیارت کرد. همه شهدا پاک بودند. تک بودند. محمد امین در وصیت نامه اش نوشت اگر تکه تکه شوم باز در راه ولایت شهید می شوم. آخرین عکسی که از او گرفتم گفت: مامان خوش تیپ تر از این پسر دیدی؟ گفتم: امین بگذار ازت عکس بگیرم. وقتی می رفت گفتم: امین خیلی خوشگل شدی نکند شهید شوی؟ گفتم: امین شهید شو اما اسیر نشو من اسارتت را نمی خواهم. گفت: مامان شیعیان امام علی اسیر نمی شوند.
مصطفی تاشموسی، اولین شهید مدافع حرم رامسر شهید مدافع حرم مصطفی تاش موسی، اهل شهرستان رامسر و از رزمندگان لشکر 25 کربلا بود که به طور داوطلبانه، برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) و مبارزه با نیروهای تکفیری 18 بهمن سال 94 به استان حلب سوریه اعزام شد. وی پس از 14 روز حضور در جبهه سوریه، سحرگاه 24 بهمن 1394 به درجه رفیع شهادت نائل می آید. شهید مدافع حرم تاش موسی در وصیت نامه اش نوشته بود: «خداوند را شاکرم و خوشحالم که مرگم را این گونه رقم زد و تنها خواسته من این بود و از خانواده ام می خواهم که نگران و ناراحت نباشند، زیرا می دانم که این گونه برایم بهتر است و خوشحال ترم... در طی سال ها زندگی، بهترین دوران را در سپاه داشتم و بهترین دوستان را در سپاه انتخاب کردم و بهترین آدم ها در روی زمین پاسداران می باشند و امیدوارم در جمع شهدای پاسداران قرار بگیرم. افتخار می کنم که سربازی کوچک برای حرمین خانم حضرت زینب (س) و خانم حضرت رقیه (س) اگر قبول کنند باشم و از هیچ کسی دلخوری ندارم.
اما آنچه همیشه باعث رنج من می شد اینکه ای مسئولین! قدر مردم ایران زمین را بدانید، قدر جوانان را بدانید که هر چه دارید و هستید از همین مردم است. و توصیه دوم اینکه رهبر فرزانه را تنها نگذارید که این روزها می دانم که چه به او می گذرد و از خانواده ام می خواهم که هیچ وقت در هیچ زمانی خدایی ناکرده حرفی بر زبان نیاورند تا من یا کسی دلخور و رنجیده شود. قدر و منزلت خود را مثل همیشه بدانید که خداوند رحیم و بخشنده است.» انتهای پیام /