شنبه 29 دی 1403

صداوسیما رسانه مرگ فروش است / هیچ تفاوتی میان BBC و اینترنشنال و صداوسیما وجود ندارد

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
صداوسیما رسانه مرگ فروش است / هیچ تفاوتی میان BBC و اینترنشنال و صداوسیما وجود ندارد

تقی آزادارمکی معتقد است صداوسیما به سمت مسیر غلط گام برداشته و بیش از اینکه از زندگی حرف بزند از مرگ صحبت می‌کند، بیش از آنکه از شادی حرف بزند از غم می‌گوید و بیش از آنکه از امروز حرف بزند اسیر دیروز شده است و خودش عامل دلزدگی، دورکردن و سوق دادن مخاطب به سمت رسانه‌های دیگر است

مهسا بهادری: چندی قبل اهالی صداوسیما اعلام کردند که این رسانه 65.5 درصد مخاطب دارد، این میزان یعنی کمی بیش از نصف جمعیت ایران درواقع رقمی بین 40 تا 50 میلیون نفر مخاطبان تلویزیون هستند، این را هم در نظر می‌گیریم که بیش از پنج شبکه داریم پس این تعداد از مخاطب را میان شبکه‌ها تقسیم می‌کنیم بخواهیم منصف باشیم برای هر شبکه باید یک میلیون بیننده وجود داشته باشد، مخصوصا شبکه‌ای مانند افق که همواره بخاطر حواشی‌اش سر زبان‌ها بوده اگر خاطرتان نیست، یکی از این حاشیه‌ها را یادآوری می‌کنم «اگر کسی اعتقاد ندارد جمع کنه از ایران بره» حالا دیگر این شبکه به خاطرتان آمده است.

نکته مهم این است که صداوسیما با دریافت بودجه 24 هزار میلیارد تومانی در امسال 52 قسمت برنامه تحت عنوان «جعبه سیاه» را که سال گذشته ضبط کرده به مدت سه بار پخش کرده است؛ سه ضربدر 52 می‌شود، 156 بار و نکته جالب‌تر اینکه تا وقتی هادی عامل به اهدای کفن به عنوان هدیه در این برنامه اعتراض نکرده بود، هیچ یک از این 65 درصد مخاطب متوجه این ماجرا نشده بود، البته اینکه در یک‌سال یک برنامه سه‌بار بازپخش داشته را هم کنار می‌گذاریم.

پرسش این‌جاست که با این میزان از معضلاتی که گریبان‌گیر صداوسیما شده چرا مدیران تصمیمی جدی نمی‌گیرند و هر روز به دیوار حاشایی که بلند است بیش‌تر تکیه می‌کنند، برای بررسی این ماجرا به گفت‌وگو با تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

آخرین آمار نظرسنجی ایسپا نشان می‌داد که صداوسیما از منظر ایجاد سرگرمی، زیر 15 درصد مخاطب دارد، باتوجه به بودجه 24 هزار میلیارد تومانی رسانه‌ای که این میزان از مخاطب را دارد آیا این شیوه برنامه‌سازی می‌تواند به او کمک کند؟

ما انتظار زیادی از صداوسیما داریم، این رسانه یک رسانه فراگیر متعلق به همه مردم که نیست، مخاطب خاص دارد و اصلا دنبال این نیست که مخاطب جدید کسب کند، تلاش دارد تا همان مخاطبان خودش را حفظ کند.

تلاش دارد تا یک گفتمان واحد را دنبال کند، آن 15 درصد هم برای بخش سرگرمی است وگرنه در مباحث جدی و در بهترین حالت مخاطبان تلویزیون 10 درصد هستند، پس از این منظر صداوسیما نه ناراحت است، نه به دنبال تغییر رفتار است و نه می‌خواهد تغییر رفتار بدهد، چون مخاطبش خاص است و همه تولید محتوا را هم برای همان قشر انجام می‌دهد.

ما زمانی می‌توانیم بگوییم که 15 درصد کم است که صداوسیما فراگیری داشته و دغدغه همه مردم را داشته باشد.

البته ریاست سازمان و تیم آمار تلویزیون اعلام کردند که این رسانه بیش از 65 درصد مخاطب دارد.

نه اصلا چنین موضوعی نیست و این دروغ است، آن زمان که اوج طلایی تلویزیون هم بود این میزان مخاطب وجود نداشت. رسانه‌های قدرتمند دنیا مثل BBC و CNN در کشوری مثل انگلیس یا آمریکا بیش‌تر از 28 درصد مخاطب ندارند. مردم ما دیگر اهل تلویزیون نیستند در تمام دنیا این اتفاق رخ داده است و حالا تلویزیون کم مصرف است. این آمار ساختگی است و اصلا معلوم نیست چگونه آن را محاسبه می‌کنند.

اعلام کرده‌اند که هر کسی در هفته بیش از 15 دقیقه تلویزیون را تماشا کند، جزو مخاطب صداسیما به شمار می‌آید.

نحوه استفاده از تلویزیون مهم است به نظر من این حرف بسیار عجیب و غریب است اگر این‌گونه باشد و این میزان از مخاطب وجود داشته باشد، چرا مردم نمی‌پذیرند که بسیاری از کارها را انجام دهند؟ چرا جلیلی نتوانست رای بیاورد؟ اصلا اگر 65 درصد مردم مخاطب تلویزیون هستند پس چرا حجابشان این‌گونه است؟ تازه اگر می‌گویند این میزان از مخاطب وجود دارد پس چرا مردم رها و بی‌اخلاق شده‌اند نه دست از مهاجرت بر می‌دارند نه حجاب را آن‌طور که تبلیغ می‌کنند رعایت می‌کنند، پس اگر چنین چیزی هم وجود داشته باشد، پس برنامه‌های تلویزیون ایراد دارد.

اگر فرض آن‌ها درست باشد که غلط است نشان می‌دهد که محتوای تلویزیون ایراد دارد که جامعه‌اش چنین با بحران مواجه است‌؛ پس دو حالت دارد، یا باید بپذیرند که برنامه‌ها تاثیرگذار نیستند یا باید نظر کارشناسان را بپذیرند که دائم می‌گوییم آدم‌ها از رسانه‌های دیگر استفاده می‌کنند و تلویزیون ایران کمترین مخاطب را دارد.

مشکل این است که مردم اخبار ابتدایی و صحت آن را از رسانه‌های دیگر پیگیری می‌کنند

چرا مخاطبان با صداوسیما قهر کرده است؟

به این خاطر که تلویزیون یک گفتمان واحد را تبلیغ می‌کند، تلویزیون وسیله تبلیغ یک گفتمان و ایدئولوژی شده و هیچ سنخیتی با زندگی واقعی مردم ندارد.

ما مراسم مذهبی را نشان می‌دهیم، در همین ایام که اعتکاف است، تلویزیون صبح تا شب این مراسم را نشان می‌دهد اما پرسش این است که چقدر از مردم به اعتکاف رفتند؟

اساسا تلویزیون خودش عامل دلزدگی، دورکردن و سوق دادن مخاطب به سمت رسانه‌های دیگر است.

تقی آزاد ارمکی

پس شما یک ضعف دیگر را در حوزه اطلاع رسانی می‌دانید، بر اساس همان نظرسنجی ایسپا، مرجعیت رسانه‌ای تلویزیون در حوزه اطلاع‌رسانی هم کاهش یافته است، مسئله اصلی این است که چرا در حوزه خبر این اتفاق رخ داده است؟

مشخص است چون صداوسیما اول تحلیل را ارائه می‌دهد، بعد خبر را می‌گوید.

مثلا اگر در ایران اتفاقی رخ دهد، صداوسیما خیلی دیر تحلیل خبر را ارائه می‌دهد، بعد هم خبر را به صورت نازل به مخاطب ارائه می‌دهد و این بسیار متفاوت است از رسانه‌هایی که در ابتدا خبر را ارائه می‌کنند و بعد تحلیل‌های متفاوت را ارائه می‌دهد. مشکل این است که مردم اخبار ابتدایی و صحت آن را از رسانه‌های دیگر پیگیری می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

واکنش‌های تند به رفتار عجیب صداوسیما با مهمانانش / جبلی تذکر داد، سازندگان عذرخواهی کردند

تلویزیون با تبلیغ مرگ و هدیه دادن کفن می‌خواهد مخاطب جذب کند / هادی عامل مقصر است که ناراحت شده!

اخیرا شبکه منوتو مجدد اعلام کرده قصد بازگشت دارد و نزدیک یک ماه است که TRT فارسی زبان هم راه اندازی شده است BBC و اینترنشنال هم کماکان به فعالیت خود ادامه می‌دهند، باتوجه به عملکردی که صداوسیما دارد، این رسانه توانایی رقابت با آن رسانه‌ها را دارد؟

اگر توانایی رقابت داشتیم که آن‌ها به میدان نمی‌آمدند و تا این اندازه هم قدرت پیدا نکرده بودند. هر دو طرف یعنی هم رسانه ایران هم رسانه‌های بیگانه هر دو تز فروپاشی را دنبال می‌کنند و هیچ یک به دنبال برقراری ارتباط با جامعه نیست؛ در واقع هیچ تفاوتی میان صداوسیما و BBC وجود ندارد چون تلویزیون ما دقیقا همان کاری را انجام می‌دهد که BBC و اینترنشنال انجام می‌دهند.

هر دوی این رسانه تقلب می‌کنند، تحلیل سوگیرانه ارائه می‌دهند، جامعه را به رفتارهای هیجانی دعوت می‌کنند.

در صورتی که رسانه به عنوان یکی از ابزارهای توسعه در ابتدا جامعه را آماده می‌کند، در گام بعد اخبار را به صورت شفاف بازگو می‌کند، در گام سوم جامعه را به کنش چندجانبه عقلانی و معطوف به زیست توسعه دعوت می‌کند.

تلویزیون خودش عامل دلزدگی، دورکردن و سوق دادن مخاطب به سمت رسانه‌های دیگر است

نکته‌ای که کارشناسان همواره مطرح می‌کنند این است که اگر TRT و BBC و منوتو قدرت گرفتند و مرجعیت پیدا کردند، بخاطر توانایی این شبکه‌ها نبوده، بلکه بخاطر عملکرد ضعیف صداوسیما این اتفاق رخ داده است، چقدر این ماجرا از منظر کارشناسی صحت دارد؟

آن رسانه‌ها که اهداف خودشان را دنبال می‌کنند و از گذشته حضور داشتند ولی در سال‌های اخیر بیشتر دیده شدند و توسعه پیدا کردند، بخاطر ضعف صداوسیما است، درست مثل روزنامه‌های ایران که هیچ‌گاه آزاد نبودند، صداوسیما هم یک رسانه ایدئولوژیک است یک خطی را گرفته و دنبال می‌کند.

اگر عملکرد خبرنگاران صداوسیما در دیگر کشورها را بررسی کنید متوجه می‌شوید همه آن‌ها مباحثی که از تهران برایشان ارسال شده را نقل می‌کنند و به دنبال خبر به معنای واقعی آن نمی‌روند، در چنین شرایطی شما فکر می‌کنید که یک رسانه می‌تواند جان بگیرد؟ معلوم است که نمی‌تواند.

هیچ تفاوتی میان صداوسیما و BBC وجود ندارد چون تلویزیون ما دقیقا همان کاری را انجام می‌دهد که BBC و اینترنشنال انجام می‌دهند

این برنامه «جعبه سیاه» که در 72 ساعت گذشته دائم درباره آن صحبت شده 52 شب به مهمانانشان کفن و اعلامیه ترحیم دادند و سه بار هم بازپخش شده است، اما در نهایت وقتی هادی عامل ویدیویی از خودش منتشر کرد همه متوجه وجود چنین برنامه‌ای شدند، همین که 52 شب آن هم سه بار مخاطبان متوجه پخش چنین برنامه‌ای نشدند، تا چه اندازه نشان از کاهش مرجعیت این رسانه دارد؟

نشان از این دارد که صداوسیما به سمت مسیر غلط گام برداشته و بیش از اینکه از زندگی حرف بزند از مرگ صحبت می‌کند، بیش از آنکه از شادی حرف بزند از غم می‌گوید و بیش از آنکه از امروز حرف بزند اسیر دیروز شده است.

این رسانه با این مختصاتش طبیعتا قابلیت دیدن واقعیت‌ها را ندارد و از طرفی چیزهای دیگر را تبلیغ می‌کند مثلا می‌شود رسانه مرگ فروش هدیه دادن کفن یعنی تبلیغ مرگ و بی‌اعتنایی به زندگی و زیست اجتماعی.

پیمان جبلی در حاشیه هیئت دولت نسبت به این ماجرا واکنش نشان داد، آن را بی سلیقگی دانست و گفت نباید چنین اتفاقی رخ می‌داده، این جمله از زبان رییس سازمان چقدر نشان دهند عدم وجود اتاق فکر در تلویزیون است؟

اشتباه نکنید صداوسیما کنترل شده است و تمام برنامه‌های آن هم با فکر ساخته می‌شود، اما برنامه‌های تلویزیون را ببینید، صبح تا شب نجوای مرگ از آن شنیده می‌شود، همه برنامه‌سازی‌ها و مناسبت‌های برنامه‌سازی هم متکی به تولید محتوا برای روزهای غم است.

ما برای ارزیابی صداوسیما لازم نیست سراغ رسانه‌های ایرانی خارج از کشور برویم، به همین رسانه صداوسیما دقت کنیم تا ببینیم چه چیزی را تبلیغ می‌کند و به چه چیزی متکی است، آیا واقعا به مسائل اساسی کشور می‌پردازد؟ ما یک معضل داریم به نام آلودگی اما همه محتواهای تلویزیون درباره خاموشی است و با بحران محیط‌زیست هیچ کاری ندارند.

مسئله بعدی این است که بررسی کنیم نیروهایی که داخل سازمان کار می‌کنند کدام یک متخصص هستند؟

موضوع سوم گستردگی این رسانه است، این میزان از بودجه برای صداوسیما فقط برای جذب مخاطب 15 درصدی است؟ آیا چنین چیزی تناسب دارد؟

57245

کد خبر 2012126
صداوسیما رسانه مرگ فروش است / هیچ تفاوتی میان BBC و اینترنشنال و صداوسیما وجود ندارد 2