یک‌شنبه 8 تیر 1404

صوفی: حاکمیت به استقبال تندروها و جنگ طلب ها نرود، دست به اصلاحات بزند / مردم فارغ از سفره کوچک خود، به صحنه آمدند

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
صوفی: حاکمیت به استقبال تندروها و جنگ طلب ها نرود، دست به اصلاحات بزند / مردم فارغ از سفره کوچک خود، به صحنه آمدند

یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: همچنان که مردم و جناح های سیاسی بدون چون و چرا و بدون شرط به صحنه آمدند حاکمیت هم نباید بی اعتنا از کنار آن بگذرد. بلکه باید دست به اصلاحات بزند.

کیاوش حافظی: در اولین ساعات 23 خرداد 1404 با تجاوز اسرائیل به حریم هوایی و خاک ایران و ترور فرماندهان و دانشمندان هسته ای، جنگی آغاز شد که خیلی ها نمی توانستند پیش بینی کنند چه زمانی به پایان می رسد.

در این مدت، فضای سیاسی کشور چهره‌ای متفاوت به خود گرفت؛ هیچ نشانی از جدال‌های مرسوم جناحی دیده نمی‌شد. از اصولگرایان تندرو گرفته تا اصلاح طلبانی از جنس ملی - مذهبی ها در آن سوی طیف. همه به نوعی اجماع رسیدند؛ اولویت‌ها جابه‌جا شده و دفاع ملی بر هر اختلافی سایه انداخت.

برای 12 روز، صحنه سیاست داخلی ایران به طرز کم‌سابقه‌ای آرام بود؛ آرزویی که شاید مسعود پزشکیان در سر داشت: روزهایی بدون دعوای سیاسی.

اما حالا که گردوغبار این تقابل فرونشسته، پرسش اصلی این است: آیا این همگرایی فقط محصول شرایط جنگی بود، یا می‌توان امید داشت که سیاست‌ورزی در ایران وارد مرحله‌ای تازه و کم‌تنش‌تر شده است؟

در این باره خبرگزاری خبرآنلاین با علی صوفی، فعال سیاسی اصلاح طلب به گفتگو نشسته است. او از بایدهایی که برای روزهای آینده پیش روی حاکمیت قرار گرفته روایت می کند.

این فعال سیاسی اصلاح طلب با اشاره به اینکه مردم فارغ از سفره کوچک خود پشت حکومت مرکزی قرار گرفتند می گوید که حالا نوبت حاکمیت است که به مطالبات مردم تن دهد.

او می گوید: گرچه در این راه، شهدایی تقدیم شد و خساراتی به کشور وارد شد، اما این حادثه نشان داد که مشروعیت نظام و حاکمیت از مردم است و مردم هم زمان شناس هستند و مساله تهدید کشور را با اعتراضات خود خلط نمی کنند.

به گفته صوفی، همچنان که مردم و جناح های سیاسی بدون چون و چرا و بدون شرط به صحنه آمدند حاکمیت هم نباید بی اعتنا از کنار آن بگذرد؛ بلکه باید دست به اصلاحات بزند.

مشروح گفتگوی علی صوفی با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه بخوانید؛

*****

* آقای صوفی! در 12 روزی که جنگی بین ایران و اسرائیل در جریان بود، از فضای سیاست داخلی فقط یک صدا شنیده می شد. شما این موضوع را چطور تحلیل می کنید؟

تهدید علیه ایران مسئله‌ای قدیمی است. آمریکا همیشه می‌گفت که گزینه نظامی روی میز قرار دارد و اسراییل نیز بارها تهدید کرده بود که سایت‌های هسته‌ای ایران را می‌زنیم.

در داخل کشور نیز جنگ‌طلبانی داشتیم که تنها راه‌حل مسائل را در جنگ می‌دیدند و معتقد بودند که ما از طریق مذاکره نمی‌توانیم به نتیجه برسیم. این جریان داخلی جنگ‌طلب، عملاً هم‌سو با اسرائیل و آمریکا بود و متأسفانه با همکاری آن‌ها، موفق شد برجام را از میان بردارد.

پس از برجام، با پایان یافتن قدرت ترامپ و آغاز دوران بایدن، امید می‌رفت که بایدن به برجام برگردد. اگرچه بایدن با خروج از برجام مخالفت داشت، اما در نهایت به توافق بازنگشت و اروپا هم از ایفای تعهدات خود شانه خالی کرد.

در دوران بایدن، طوفان الاقصی اتفاق افتاد و باعث درگیری نظامی سختی در خاورمیانه بین اسرائیل، حماس و حزب‌الله شد؛ و در سوریه هم اگرچه مساله درگیری با داعش حل شد، اما سوریه با اسرائیل بر سر مرزها و جولان چالش‌هایی داشت. به طور کلی، منطقه، منطقه ملتهبی بود که با طوفان الاقصی گر گرفت.

ایران در این میان، درگیری مستقیمی با اسرائیل نداشت و سعی می‌کرد از جنگ پرهیز کند. واقعا تلاش‌های قابل تقدیری از سوی رهبری و حاکمیت برای دور نگه‌داشتن کشور از ورود به جنگ صورت گرفت. اما به هرحال اسرائیل دست‌بردار نبود. منتظر بود که ایران را وارد جنگ کند و آمریکا را نیز وارد کند.

ایران نمی‌توانست در برابر این تجاوز از خود دفاع نکند

* با این حال با ترور اسماعیل هنیه در تهران بین ایران و اسرائیل تنش نظامی شکل گرفت...

اقدام اسرائیل در حمله به کشور و ترور اسماعیل هنیه، در نهایت منجر به پاسخ نظامی ایران شد. اگرچه این درگیری کوتاه‌مدت بود، اما تهدیدات همچنان باقی ماند. هم جریان‌های تندرو داخلی و هم اسرائیل، مخالف مذاکره بودند و آن را تهدیدی برای خود می‌دانستند. در مورد برجام هم بسیار ناراحت بودند.

پس از خروج آمریکا از برجام، از بازگشت این کشور به تعامل اقتصادی با ایران جلوگیری شد. فرصت‌های ارزشمندی برای کاهش تنش وجود داشت که یکی پس از دیگری از دست رفت و در نهایت، همه گزینه‌های نظامی که روی میز بودند، وارد میدان شدند.

اسرائیل هم‌زمان با مذاکرات، حملات خود را آغاز کرد و با استفاده از ترور فرماندهان نظامی، عملاً جنگ را آغاز کرد. ایران نمی‌توانست در برابر این تجاوز از خود دفاع نکند و باید به عمل آن‌ها پاسخ می‌داد. البته ارزیابی اسرائیلی‌ها از توان نظامی ایران واقعی نبود.

* این تحلیل که می گویید نادرست، از کجا می آمد؟

پیشرفت ایران بعد از هشت سال جنگ با عراق در زمینه دفاعی چه در زمینه موشک‌سازی و چه در زمینه هسته‌ای سریع بود؛ به طوری که طرف مقابل به‌ویژه اسرائیل نگران ساخت سلاح هسته‌ای از جانب ایران بود؛ هرچند که ایران قبلا هم اعلام کرده بود که به دنبال ساخت بمب هسته‌ای نیستیم.

به هرحال اسرائیل همان‌طور که می‌خواست توانست پای آمریکا را به میان بکشاند. اما در عمل مشاهده کردند که ارزیابی‌هایشان درست نبوده است. یعنی فکر می‌کردند ایران در ضعیف‌ترین موقعیت نظامی است. آن‌ها همچنین دیدند که ارزیابی‌هایشان از نظر سیاسی و اجتماعی هم درست نبوده است.

برآوردهای غلط دشمن کدام بود؟

* در واقع اختلافات و اوضاع اجتماعی ایران را هم رصد می کردند...

فکر می‌کردند که نارضایتی مردم بسیار بالاست و زمینه برای فروپاشی نظام فراهم می‌شود. البته تنش‌های اجتماعی وسیعی مثل 1401 در کشور رخ داده، پایگاه اجتماعی کاهش یافته و متأسفانه به هشدارها توجه چندانی نشده بود. تا آنکه در انتخابات سال گذشته، شخص رهبری ورود کردند و اعتماد مردم تا حدی جلب شد و حدود 50 درصد از کسانی که در انتخابات شرکت نمی‌کردند، آمدند و شرکت کردند.

با این حال مشخص بود که این یک تهدید جدی برای نظام است. طبیعی بود که آمریکا و اسرائیل روی این نارضایتی اجتماعی حساب باز کنند و تصور کنند با آغاز کردن جنگ در داخل هم مردم به خیابان‌ها می‌آیند و ابراز نارضایتی می‌کنند، و در نتیجه رژیم ساقط می‌شود.

* یعنی در اینجا هم برآورد غلطی داشتند؟

این ارزیابی آن‌ها هم اشتباه و ساده‌اندیشی بود. این موضوع با مختصات مردم ایران جور در نمی‌آمد که در شرایط تهدید خارجی، مردم علیه حکومت مرکزی شعار بدهند و اعتراض کنند. این موضوع با پیشینه تاریخی ما مطابقت نداشت؛ مردم یک‌بار دیگر نشان دادند که اگر تمامیت ارضی کشور در معرض خطر قرار بگیرد، میهن‌پرست هستند و به پا می‌خیزند و همه چیز را فراموش می‌کنند.

مردم با وجود سفره‌های کوچک خود، دار و ندار خود را به میان می‌آورند. مردم از اینکه تجهیزات نظامی بالایی برای پاسخگویی داریم، خوشحال بودند. آن‌ها دیگر با هزینه آن کاری نداشتند و پشت نظام و حاکمیت ایستادند و به این ترتیب محاسبات آنان به‌هم خورد.

بنابراین اتحادی که در پی این تهدید شکل گرفت، به پشتوانه نظامی حاکمیت توانست معجزه کند و دشمن را به عقب‌نشینی وادار کند. گرچه در این راه، شهدایی تقدیم شد و خساراتی به کشور وارد شد، اما این حادثه نشان داد که مشروعیت نظام و حاکمیت از مردم است و مردم هم زمان‌شناس هستند و مساله تهدید کشور را با اعتراضات خود خلط نمی‌کنند.

زندانیان سیاسی در بدترین وضعیت ممکن قرار دارند

* گفتید جامعه به رغم مشکلاتی که داشت، در این جنگ در برابر دشمن خارجی قرار گرفته بود. این را می شد در بین جریان های سیاسی هم مشاهده کرد. از تندروها گرفته تا نیروهای آن سوی طیف مثل ملی مذهبی ها در جبهه مقابله با دشمن خارجی ایستادند. اگر بخواهم اسم بیاورم از آقای خاتمی گرفته تا تاج زاده و علیرضا رجایی. به هرحال چنین وضعیتی به ندرت اتفاق می افتد. اما چه چیزی می تواند این ظرفیت را نگه دارد و این سرمایه اجتماعی را حفظ کند؟

برای حفظ آن حاکمیت باید به مطالبات مردم پاسخ دهد و از این به بعد باید امکانات به گونه‌ای استفاده شود که مردم در برابر همسایگان و دیگران احساس غرور و رضایت کنند. الان رسالت سنگینی بر دوش حاکمیت است. امیدوارم دوباره به استقبال از تندروها و جنگ‌طلب‌ها و شعارهایی نرویم که مردم کاره‌ای نیستند یا آن‌ها چه حقی دارند؟ حاکمیت به این تندروها نباید اعتنا کند و آن‌ها را از دایره قدرت و حکومت کنار بگذارد و عده‌ای از عقلا کشور را اداره کنند. بالطبع، تهدیدات هم برطرف خواهد شد.

تا زمانی که اسرائیل هست بشریت آرامش نخواهد داشت. این رژیم به هیچ تعهدی پایبند نیست و توسط نهادهای بین‌المللی هم محکوم شده است، اما همه این‌ها و با حمایت‌های غرب، به‌ویژه آمریکا، همچنان دست به تجاوز می‌زند. باید برای مهار این تهدید دائمی، چاره‌ای اساسی اندیشید.

این مسئله بسیار ساده است. برخی مسائل، بار نمادین دارند. مانند موضوع حذفی که همچون خنجری در قلب جامعه است. حاکمیت می‌تواند به سرعت اصلاحاتی انجام دهد.

مورد دیگر زندانیان سیاسی هستند، که الان با حمله اسرائیل به زندان اوین وضعیت نامناسبی دارند. شنیده‌ها هم حاکی از آن است که از نظر بهداشتی و رفاهی در بدترین وضعیت ممکن هستند. الان زمان آن است که حاکمیت سریع تصمیم بگیرد و نشان دهد که پیام اتحاد مردم را در این 12 روز دریافت کرده است و می‌خواهد که این اتحاد ادامه پیدا کند.

اما اگر حاکمیت کاری نکند، دوباره روز از نو و روزی از نو؛ دوباره به سر جای قبلی خود برمی‌گردیم. فرصت بسیار خوبی است که حاکمیت این نمادها را در نظر بگیرد. همچنان که مردم و جناح‌های سیاسی بدون چون و چرا و بدون شرط به صحنه آمدند حاکمیت هم نباید بی‌اعتنا از کنار آن بگذرد. بلکه باید دست به اصلاحات بزند و همه توانش را هم متوجه حل مشکلات معیشتی مردم شود.

27211

کد خبر 2083535