ظهور جریانی نو در سینما برای مطرح کردن بخشی دیده نشده از جامعه
یک منتقد و مدرس سینما گفت: امروز شاهد جریانی نوظهور در سینما هستیم که خود را به عنوان بخشی از جامعه که دیده نشده، مطرح میکند.
علی مقدسی دیشب، 18 بهمن ماه، در نشست نقد و بررسی فیلمهای هفدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد که در سینما هویزه برگزار شد، در خصوص 3 فیلم «شنای پروانه»، «خروج» و «لباس شخصی» اظهار کرد: این جریان با «ابد و یک روز»، «مغزهای کوچک زنگزده» و «متری ششونیم» آغاز شد و با ساخت فیلم «شنای پروانه» ادامه پیدا کرده است.
وی در ادامه با اشاره به فیلم «شنای پروانه» بیان کرد: به عقیده من یکی از ویژگیهای فیلم «شنای پروانه» ساختار منسجم و ریتم نفسگیر آن است. محمد کارت قبل از ساخت فیلم «شنای پروانه» به عنوان یک مستندساز شناخته میشد. او پیش از این فیلمهایی مانند «بچهخور»، «خون مردگی»، «بختک» و «آوانتاژ» را جلوی دوربین برد که جوایز زیادی در جشنوارههای داخلی و خارجی به دست آورد. محمد کارت در ساخت مستند بسیار با قدرت و شهامت عمل میکند.
مقدسی خاطرنشان کرد: به عقیده من یکی از ویژگیهای شنای پروانه ساختار منسجم و ریتم نفسگیر آن است. همچنین در کل این فیلم ساختاری خوب دارد که میتوان آن را حاصل چندین سال ساخت مستند دانست؛ کسی که توانسته مستند را خوب بشناسد و خوب ببیند، این فیلم را ساخته است.
این منتقد و مدرس سینما بیان کرد: فیلم در مورد گندهلاتهای جنوب شهر تهران است. ماجرا از این قرار است که طی حادثهای فیلمی منتشر میشود و این فیلم تمام ساختار ذهنی افرادی که درگیر ماجرا هستند را به هم میزند. در واقع این فیلم از همسر شخصیت اصلی داستان منتشر میشود و شوهر او همسرش را به قتل میرساند و به عنوان متهم به قتل باعث بروز اتفاقات مختلف بعدی میشود.
وی ادامه داد: فیلم شنای پروانه پایانبندی هوشمندانهای دارد. زمانی که «حجت» به عنوان شخصیت اصلی داستان متوجه میشود که فیلم توسط چه کسی منتشر شده، در یک سکانس که تقریبا اطلاعات کاملی به تماشاگر داده میشود، حجت نیز واکنش هوشمندانهای از خود نشان میدهد.
حاتمیکیا دغدغههایش را در آدمهای پس از جنگ پیگیری میکند
مسئول جلسات نقد و بررسی هفدهمین جنشواره فیلم فجر مشهد در خصوص فیلم «خروج» نیز عنوان کرد: حاتمیکیا چند سال پیش در جلسات نقد فیلم در مشهد به صراحت گفت که هر فیلمی بسازد، در مورد اتفاقات جنگ خواهد بود و اگر فیلمی در مورد جنگ نبود و نام حاتمیکیا داشت، کار او نبوده است اما آنطور که مشخص است، حاتمیکیا از حرف خود پایین آمده و در فیلمهای پس از سینمای جنگ به حواشی جنگ میپردازد.
مقدسی افزود: حاتمیکیا در حال حاضر دغدغههایش را در آدمهای پس از جنگ پیگیری میکند اما اینکه چه مقدار در این زمینه موفق بوده، مشخص نیست. به عقیده من پس از ساخت «چ» و «بادیگارد»، تقریبا فیلمهای مطرحی از حاتمیکیا نمیبینیم و این مساله شاید به این دلیل باشد که جنس سینمای اجتماعی را مانند سینمای جنگ آنقدر خوب نشناخته و در آن به تبحر لازم نرسیده است.
وی عنوان کرد: البته شاید منظور حاتمیکیا در آثار جدیدش این باشد که جنگ تمام شده و ما باید در جایی دیگر مانند پشت جبههها، روستاها و... مسائل را جستوجو کنیم. در واقع حاتمیکیا دیدگاه و نگاهش را از صحنههای خط مقدم به شهر آورده و دنبالکننده دغدغههای گذشته خود است؛ با این وجود تعارضها و دوگانگیهایی نیز به وجود میآید. همانطور که در فیلم «آژانس شیشهای» میبینیم، بچههای جنگ در شهر غریبه هستند. در واقع حاتمیکیا معتقد است جنس جنگ با جنس شهر متفاوت است.
این منتقد سینما تصریح کرد: شاید هدف حاتمیکیا از ساخت این فیلم اعتراض به قدرتی است که ارزشی برای حواشی و افراد فرودست قائل نیست. میتوان گفت که از دیدگاه او، قدرت، زمانی که حادثهای رخ میدهد، افراد درگیر با این موضوع را مورد توجه قرار نمیدهد.
ورود «ربیعی» به ساخت فیلمهای تاریخی جای تقدیر دارد
مقدسی در مورد فیلم «لباس شخصی» به کارگردانی امیرعباس ربیعی اظهار کرد: این فیلم در مورد تاسیس حزب توده است که در سپهر سیاسی ایران بسیار تاثیرگذار بود. در این فیلم 2 دیگاه مطرح میشود که یکی از آنها معتقد بود حزب توده هم نظام را قبول دارد، هم امام را تایید میکند و هم در راستای اهداف نظام پیش میرود. بنابراین چرا باید تا زمانی که مشکلی پیش نیامده، برای آنها مانع ایجاد کرد؟
وی ادامه داد: دیدگاه دیگر نیز به شخصیت یاسر مربوط میشود که قصد داشت، ثابت کند حزب توده در حال جاسوسی است. هدف این فیلم روایت این داستان و بیان برخی از مسائل آن دوران بود.
این منتقد و مدرس سینما افزود: ساخت فیلمها باید باورپذیری را برای مخاطب به وجود بیاورد که فیلم لباس شخصی نتوانسته از عده این همه برآید.
مقدسی خاطرنشان کرد: در فیلم لباس شخصی تحلیل پشت میزها رخ میدهد. به عقیده من فیلم لباس شخصی میتوانست یک فیلم خوب باشد، اگر در برخی از زمانها به وقایع وفادارتر عمل میکرد. چقدر خوب است که فیلمساز در این نوع فیلمها به عنوان دانای کل وارد داستان شود و ماجرا را همانگونه که هست، تعریف کند تا اصل بیطرفی به عنوان یک فیلمساز پایدار بماند.
وی اضافه کرد: هر فیلمسازی برای ساخت فیلم ممکن است سمت و سویی داشته باشد اما اینکه تماشاگر متوجه شود که فیلم از جهتی خاص به موضوع روایت شده نگاه میکند، شاید مقداری در بیطرف نگاه داشتن مخاطب تاثیرگذار باشد.
این منتقد سینما ادامه داد: به عقیده من روند این فیلمسازیها که تاریخ کشور را مستند میکند، بسیار با ارزش است و اینکه امیرعباس ربیعی نیز در این موضوع ورود پیدا کرده، جای تقدیر دارد.
انتهای پیام