عباس شیبانی؛ مبارز متعهد و پزشک خدمتگزار
عباس شیبانی از رجال علمی، سیاسی، مبارز معاصر در سال 1310 متولد شد. مبارزات خود را با آغاز نهضت ملیشدن صنعت نفت آغاز و به جبهه ملی پیوست.
او که بیشتر تحت تأثیر شخصیت آیتالله سیدمحمود طالقانی بود و یکی از پاتوقهایش مسجد هدایت و در کنار دیگر چهرههای مذهبی فعال بود. پس از کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد 1332 به نهضت مقاومت ملی پیوست و در شمار رهبران آن بود. در سال 1335 در تظاهرات حمایت از مصر، مبارزه علیه اسرائیل، تجاوز انگلستان و فرانسه به مصر دستگیر شد و توسط منوچهر اقبال ریاست دانشگاه تهران از دانشگاه تهران اخراج شد. شیبانی توسط حکومت نظامی در دوران تیمور بختیار دستگیر و به مشهد تبعید گردید. حضورش در مشهد، ارتباط وی را با استاد محمدتقی شریعتی و کانون نشر افکار، زمینه دیگری برای ادامه مبارزات دکتر شیبانی گردید. با تأسیس جبهه ملی دوم، در سال 1339 نقش مهمی داشت اما او معتقد به مبارزات ضدسلطنتی و علیه ماهیت استبدادی و استعماری شاه بود. رهبران جبهه ملی معتقد به سیاست سازش و اینکه شاه سلطنت کند، بودند. با اختلاف میان جریان مذهبی و ناسیونالیستی جبهه ملی، نهضت آزادی توسط مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، حسن نزیه، رحیم عطایی تأسیس شد و دکتر شیبانی با انتشار اعلامیه علیه جبهه ملی به نهضت آزادی پیوست. در سال 1341 به نمایندگی دانشگاه در کنگره جبهه ملی معرفی شد، ولی با اعتراض به نپذیرفتن نهضت آزادی ایران در حزب جبهه ملی به دلیل گرایشهای مذهبی، کنگره را ترک کرد. در 6 بهمن سال 1341- که رژیم شاه، سران نهضت را دستگیر و به زندان انداخت - همراه دکتر یدالله سحابی، مهندس بازرگان و آیتالله سیدمحمود طالقانی محاکمه و به 6 سال زندان محکوم شد. لطف الله میثمی خاطره خود را از دادگاه اعضای نهضت آزادی در پادگان عشرت آباد چنین به یاد میآورد: «در جلسه دادگاه هنگام غروب آفتاب، مرحوم آیتالله طالقانی وضو میگرفت و نماز میخواند، تماشاچیها هم پشت سر ایشان نماز میخواندند. سران نهضت، بنا گذاشته بودند که سکوت کنند و دفاعی نکنند. شنیدم که دکتر شیبانی کار جالبی کرد. بلند شد ولی هیچ حرفی نزد. همه میگفتند که ما سکوت میکنیم، ولی ایشان به طور کامل سکوت کرد و کلمهای هم نگفت. دستش را روی بینیاش به علامت سکوت گذاشت. رئیس دادگاه گفت: «گفتهاند سکوت، ولی نه این شکل. به هر حال یک کلمهای بگوئید که ما در پرونده بنویسیم.» ولی دکتر باز هم حرفی نزد و انگشت خود را روی بینیاش گذاشت. نه لفظ بود و نه مکتوب، ولی منظورش را به همه فهماند.» در سال 1347 از زندان آزاد شد. ایشان در سال 1347 از دانشگاه تهران در رشته پزشکی فارغالتحصیل شد و همزمان با فعالیت و مبارزه سیاسی در جنوب تهران، در درمانگاه خیریه ولی عصر (عج) به طبابت مشغول شد. در سال 1349 با شهادت شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی به اتفاق آیتالله سیدمحمود طالقانی به مسجد موسی بن جعفر (خیابان غیاثی) میروند. وقتی با درب بستهشده مسجد مواجه میشوند، دکتر شیبانی نطقی علیه رژیم و شهادت مظلومانه آیتالله سعیدی ایراد میکند و سپس مخفیانه از میان مردم میرود. در سال 1351 با دستگیری محمد مفیدی (برادر همسرش) از اعضای سازمان مجاهدین خلق که دکتر شیبانی با وی همکاری مخفی داشت دستگیر و به زندان محکوم میشود. دکتر شیبانی در طول حاکمیت استبدادی و استعماری شاه، خصوصاً پس از کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد 1332 چندبار دستگیر و مجموعاً 13 سال از عمرش را در زندان به سر برد. دکتر شیبانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره در کنار شهید آیتالله دکتر سیدمحمد بهشتی و جریان خط امام و رهبری بود. وی مسئولیتهای متعددی از جمله نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی، عضویت شورای انقلاب، وزارت کشاورزی دولت موقت، عضویت هیئت امنای بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، سرپرستی دانشگاه تهران و نمایندگی مردم تهران در پنج دوره مجلس شورای اسلامی، عضویت در دومین دوره شورای شهر تهران و تأسیس و مدیریت مؤسسه خیریه المهدی (عج) را برعهده داشت. ایشان همچنین در اولین انتخابات ریاست جمهوری نامزد حزب جمهوری اسلامی شده بود. او در سالهای دفاع مقدس با اشراف به مشکلات بوروکراسی موجود در ادارات کشور و با تاسیس دفتر هیات امنای تبصره ارزی؛ نهادی را پا نهاد تا بتوان به بهترین شکل ممکن تجهیزات مورد نیاز برای درمان بیماران تامین شود. دکتر عباس شیبانی گرچه همیشه فعالِ حوزه پزشکی، سیاسی و اجتماعی شناخته شده است اما هیچگاه نمیتوان بیش از همه چیز زحمات و تلاشهای این استاد بزرگ در عرصه پزشکی از جمله اقداماتی در زمینه پیوند اعضا، جراحی قلب، مغز و اعصاب و دیگر حوزههای اصلی پزشکی را نادیده گرفت. عباس شیبانی در یکم دی ماه 1401 درگذشت و در قطعه 70 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
کد خبر 1711823