یک‌شنبه 4 آذر 1403

عملیات از پشت خیمه واژگون

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
عملیات از پشت خیمه واژگون

مدعیان اصلاح‌طلبی دو راه بیشتر ندارند؛ یا در انحرافات بزرگ خود تجدیدنظر می‌کنند و به سمت نظام و مردم بازمی‌گردند؛ یا اینکه مرتکب خیانت‌های جدید می‌شوند.

به گزارش مشرق، «محمد ایمانی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

با اعلام استعفای «موسوی لاری»، نائب رئیس «شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان»، رسما خیمه این شورا پایین کشیده شد. هر چند که «شورا»، همان سال 94 و 96 با اعلام حمایت از «ائتلاف پارلمانی امید» و «حسن روحانی» به پایان رسیده بود. اما این «ساختار شورا» نبود که به بن‌بست رسید، بلکه «مرام بی‌مرامی» میوه تلخ خود را در منزجر کردن مردم داد و اصلاح‌طلبان را از چشم مردمی که از پشت هم اندازی‌های آنها خسته شده بودند، انداخت.

بیشتر بخوانید:

*س_طباطبایی: خاتمی تبدیل به چاه نفت اصلاح طلبان شده است _س* *س_پرده‌برداری زیباکلام از بحران هویت اصلاحات_س*

می‌شود همه تقصیرها را گردن روحانی انداخت که حالا با وقاحت، او را «نامزد اجاره‌ای» می‌نامند، پس از آنکه دولت را «رحم اجاره‌ای» خواندند! یا می‌شود شورای نگهبان را مقصر جلوه داد و یا مردم را فاقد درک سیاسی خواند که رای ندادند! اما این ادعاها مسموع نیست. آنها سال 92 عارف (رئیس شورا) و سال 96 اسحاق جهانگیری را در میدان رقابت داشتند؛ همچنان که در مجلس دهم اکثریت شدند و در انتخابات اخیر، به جای یک لیست، چند لیست با حضور کسانی چون مجید انصاری، افشانی، مقیمی و... ارائه کردند.

افراطیون مدعی اصلاحات، با این حال شهامت نداشتند رسما به نام شورا از لیست حمایت کنند و حتی عارف (رئیس شورا و رئیس فراکسیون امید) حاضر نشد مجددا نامزد انتخابات شود. او هم از نارضایتی و انزجار مردم خبر داشت و هم «بی‌مرامی» سران شورا را تجربه کرده بود که تقصیر همه بدعملی‌های خود را گردن او انداختند.

کسی که راه را بیراهه رفته، لاجرم دنده عقب می‌گیرد تا به مسیر برگردد. اما گردانندگان طیف اصلاح‌طلب (ورشکستگان به تقصیر) همچنان در حال و هوای فرافکنی و متهم کردن دیگران به سر می‌برند. طنز سیاه آنان، عملیات روانی علیه مجلسی است که هنوز تشکیل نشده است! آنها پس از انتخابات، به جای اینکه از نمایندگان همسو بخواهند فرصت باقی‌مانده را به خدمت مردم بگذرانند، به ترور شخصیت مجلس جدید همت گماشتند.

یک روز قالیباف را می‌زنند، و روز دیگر جبهه پایداری را، روز سوم پای احمدی‌نژاد را وسط می‌کشند و پس زمینه همه تحلیل‌های قالبی خود، مثل «ایگل کارتون کارتون گالیور» (من میی‌دوونم درست نمیشه!) یکسره تکرار می‌کنند که مجلس جدید، هیچ کاری نمی‌کند و به درد مردم نخواهد خورد.

در این میان، انتخاب رئیس مجلس، منحصرا در صلاحیت منتخبان جدید است و «ورشکسته‌ها» جوش زیادی می‌زنند. ضمن اینکه نیروهای انقلابی با وجود همه سنگ‌اندازی‌ها توانستند در انتخابات به همدلی برسند و از این پس هم می‌توانند درباره «تیم هیئت‌رئیسه» تفاهم کنند.

مدعیان اصلاحات به‌جای اینکه حساب دولت و مجلس مستقر را پس بدهند، به دولت اسبق و مجلس آینده حمله می‌کنند. مردم اکنون با گرفتاری‌های بی‌سابقه‌ای که حاصل ائتلاف روحانی و خاتمی است، دست به گریبانند؛ اما باید از احمدی‌نژاد که هفت سال قبل دولت را تحویل داده، بترسند.

مدعیان اصلاحات می‌گویند پنجاه نفر «احمدی‌نژادی»(!) به مجلس راه یافته‌اند و سپس مدعی می‌شوند که آنها می‌خواهند ریاست را دست بگیرند و مجلس را به قهقرا ببرند. به سایر منتخبان می‌گویند مراقب باشید و با آنها فاصله‌گذاری کنید! و به آنها می‌گویند با قالیبافی‌ها (!) کار نکنید و به پایداری‌ها می‌گویند شما با هیچ یک از این دو نمی‌توانید کار کنید!

اولا اغلب مدیران دولت نهم و دهم - که شماری از آنها در مجلس جدید حضور دارند - مدیرانی خبره و خدمتگزار بوده، با حلقه انحرافی فاصله‌گذاری کرده و پای نظام ایستاده‌اند. اغلب پنجاه منتخب، در طیف نیروهای انقلابند نه حلقه کذایی که حتی با آقای احمدی‌نژاد روراست نبودند. ثانیا حتی اگر این پنجاه نفر یک کاسه تیم ویژه احمدی‌نژاد هم بودند که اغلب نیستند، چگونه می‌توانند در جمع مجلس 290 نفره، رئیس بگمارند؟!

ائتلاف نیروهای انقلاب با عبرت‌آموزی از همه تجارب تلخ و شیرین گذشته، خوب می‌داند که همدلی و هم‌افزایی چه ظرفیت بزرگی برای خدمت فراهم می‌کند و افتادن در دام تمایزطلبی و تفرقه چگونه می‌تواند فرصت‌ها را مایه خسارت قرار دهد. آنها بدون آنکه نیاز باشد روزانه پاسخ افراطیون مدعی اصلاحات را بدهند، با تداوم مانور وحدت و همدلی و اولویت قائل شدن برای برنامه‌ریزی و خدمتگزاری، تفاوت دو مدل سیاست‌ورزی را به نمایش بگذارند.

اما مدعیان اصلاح‌طلبی دو راه بیشتر ندارند؛ یا در انحرافات بزرگ خود تجدیدنظر می‌کنند و به سمت نظام و مردم بازمی‌گردند؛ یا اینکه مرتکب خیانت‌های جدید می‌شوند و تاوان می‌دهند. اولی مایه احیا و دومی موجب نابودی است.