سه‌شنبه 6 آذر 1403

غلبه شبه‌علم

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
غلبه شبه‌علم

علم و قدرت یا قلم و شمشیر رابطه ای نزدیک با هم دارند و علم بی عمل همانند مال بی تجارت است. دانشمندان بدون نزدیکی به میدان قدرت نمی توانند اثربخشی و کارآیی نظریه خود را تحلیل کنند و میدان عمل به علم و روبناهای معرفتی نیاز دارد تا بتواند کارآمد باشد.

در کشورهای دموکراتیک دانش خصلت علمی پیدا می کند یعنی دانشمندانی که سلسله مراتب دانشگاهی را طی کرده اند نظریه‌هایی مطرح می کنند و در واقعیت می سنجند که به چه میزان توانسته اند درد و رنج را کاهش و شادی و رضایت انسان و اجتماع را افزایش دهند.

علم به جامعه باز و خرد انتقادی و تکثر دیدگاه‌ها نیاز دارد. اگر جامعه ای و حکومتی بسته و ذهنیت تک‌بعدی داشته باشد، پس از چندی همه دانشمندان و کارشناسان تبدیل به روبات های وظیفه شناسی می شوند که هر چه حکومت گوید همان را اثبات و اجرایی می کنند. دانشمندان بر میراث علم تعهد دارند و خوشایند نظام سیاسی و اقتضائات، گزاره‌های مد روز تولید نمی کنند. اگر سیستم سیاسی بسته و فرهنگ استبدادی حاکم شود، پس از چندی نخبگان به سمت تایید و توجیه وضع موجود حرکت می کنند و شبه‌علم همه جا را فرامی گیرد. شبه‌علم ابتدا توسط عوام‌فریبانی که درجه و سلسله‌مراتب علمی را طی نکرده اند و دشمن دانشگاه و تجربیات جهانی هستند، تولید می شود و به مدد رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی با سوار شدن بر احساسات و بازی لحن، صدا و موسیقی در کل کشور تبلیغ و ترویج می شود. انجمن ها و شخصیت های علمی در رشته پزشکی و مهندسی سریع شبه‌علم را شناسایی و توهمات و خرافات و کلیشه‌های اشتباه آنها را برای افکار عمومی بازگو می کنند. اما در زمینه اقتصاد، مدیریت، علوم سیاسی، روابط بین الملل و دیپلماسی اوضاع بدتر است؛ چراکه شبه‌علم متاسفانه به دانشگاه‌ها و نهادهای اصلی نیز رسوخ کرده است و به علت ضعف انجمن های علمی در دفاع از شرافت علمی رشته و گرایش تخصصی، خرافات، توهم و کلیشه در علوم انسانی رواج پیدا کرده است. شبه‌علم پرونده سازی می کند و دانشمندان را هدف قرار می‌دهد.

جریان های برآمده از مارکس، نیچه، فروید، هایدگر، فوکو و اغلب مکاتب انتقادی، پسامدرن، پساساختارگرا، پدیدارشناس و همه متعلقات مارکسیسم و روانکاوی در ایران تبدیل به جریان اصلی در سیاست، دیپلماسی و علوم انسانی شده اند. این جریان ها حاشیه جریان اصلی یعنی متعلقات انتقادی علم به شمار می آیند. در کشورهایی که دانشگاه‌ها و سیاستگذاری آنها در رتبه بندی های اول جهانی است، جریان اصلی علم در علوم انسانی رواج دارد و در حاشیه مارکسیست ها، پدیدارشناسان و پسامدرن ها به انتقاد و پر کردن کاستی ها مشغول هستند. در ایران این سه جریان با توجه به غفلت و در برخی مواقع همراهی دانشگاه و انجمن های علمی با روشنفکران به جریان اصلی تبدیل شدند و مثلث مارکس، هایدگر و فوکو و متعلقات آن به کمک رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و حتی انجمن های رشته‌ها و گرایش های دانشگاهی در جامعه و سیاستگذاری کشور رسوخ کردند. حاشیه‌ها و شبه‌علم جهان در ایران جریان اصلی شده است و ذهنیت سیاستگذاران و سیاستمداران و حتی تفسیرهای ایرانی و اسلامی را نیز تصرف کرده است.

به‌عنوان مثال در اقتصاد شعار، آرزو و اغلب مبانی و طرح واره‌های عدالت از سطوح فلسفی تا دکترین و سیاستگذاری ها متعلق به جریان مارکسیستی و مفسران آن است. دهک بندی جامعه، طرح‌های یارانه ای، حمایت پولی تورم زا از طبقات پایین، پول‌پاشی با بودجه عمومی و سیاه و سفید دیدن و قطب بندی های اقتصادی جامعه همه ریشه در شبه‌علم مارکسیستی دارد. واژه سرمایه داری اصطلاحی مارکسیستی است که در ایران رسانه‌ها و محافل اقتصادی استفاده می کنند و به‌طور کلیشه ای از بحران ها و پایان آن می گویند و می نویسند. روستاگرایی و دشمنی با شهر و طبقه متوسط و بورژوازی نامیدن شهروندان رویکردی چپ گرایانه و غیرعلمی است که در سیاستگذاری ها مشهود است. طبیعت گرایی و دشمنی با تکنولوژی و رواج فلسفه‌های ضد علم در ترجمه‌ها و محافل روشنفکری رواج دارد. حتی در سیاست خارجی بلوک بندی جهان، مبارزات دائمی برابر جهان سرمایه داری و پیش‌بینی فروپاشی قدرتمندان مفاهیمی انتقادی و پسامدرنیستی است. امپریالیسم و گذارهای متعدد و تقسیم کردن جهان بین الملل به شرق و غرب، شبه‌علم است. چندمحورگرایی و اغلب تئوری هایی که بر پایان و مرگ موضوعی تاکید دارند نیز شبه‌علم هستند. شبه‌علم خود را سخنگوی حکومت و مدافع جامعه می داند و ظاهری آکادمیک دارد؛ اما تا زمانی که اجماع دانشمندان جهانی در یک موضوع را کسب نکرده باشد و نظریه به محک تجربه زده نشود، جهان زیست عوام‌فریبانه و شبه‌علم دارد. وظیفه انجمن های علمی اقتصاد، علوم سیاسی و روابط بین الملل دفاع از شرافت علمی رشته‌ها و نقد و واکاوی اشتباهاتی است که به نام آنها صورت می گیرد. انجمن های علمی وظیفه مهمی در عصر جدید دارند و اگر در لاک خود فرو روند، حوزه عمومی و بعد از آن قلمروی سیاست عمومی را شبه‌علم به نام آنها اشغال خواهد کرد.

منبع: دنیای اقتصاد

همچنین بخوانید
غلبه شبه‌علم 2