فرار رو بهجلوی بینتیجه ابتکار، مولاوردی و شجاعی / معاونت زنان در دولتهای قبل در خدمت پیاده سازی کنوانسیونهای بینالمللی
گروه جامعه خبرگزاری فارس: حواشی به وجود آمده در برنامه بهمنماه برنامه جهانآرا از شبکه افق درباره بررسی اقدامات معاونان زنان ریاست جمهوری در دورههای سازندگی، اصلاحات و تدبیر و امید سبب شکایت خانمها زهرا شجاعی، معصومه ابتکار و شهیندخت مولاوردی از برنامه جهانآرا و فاطمه شجاعی کارشناس منتقد حاضر در برنامه شد. برنامهای که در جلسه دوم آن بعد از روی خط آمدن مهمان تلفنی منتقد، هر سه مهمان برنامه که برای توضیح انتقادات مطرح شده جلسه قبل آمده بودند به نشانه اعتراض برنامه را ترک کردند و در رسانههایشان به این موضوع پرداختند. در نهایت در پی شکایت این سه نفر از فاطمه شجاعی منتقد عملکرد معاونتهای زنان دورههای قبل و اظهارات مطرح شدهاش در برنامه دادگاه برگزار شد و چندی قبل نیز حکم دادگاه رسید. در حکم آمده از سوی دادگاه کذب بودن اظهارات فاطمه شجاعی منتقد برنامه احراز نشد و شکایت مسوولین امور بانوان دولتهای قبل راه به جایی نبرد. اما همچنان حواشی ادامه دارد.
به همین بهانه با فاطمه شجاعی درباره این حواشی و همچنین مسائل موردنقد وی در دولتهای قبل در خبرگزاری فارس گفتگو کردیم.
ماجرای اختلاف شما با خانم مولاوردی، ابتکار و زهرا شجاعی از کجا شروع شد و چه اتفاقاتی به وجود آمد که سبب شکایت آنها از شما شد؟ یک دور ماجرا را مرور کنیم.
در برنامه اولی که در جهان آرا برگزار شد قرار بود از هر دو جریان که مخالف هم بودند روبروی هم قرار بگیرند و گفتگو کنند. اما از طرف مقابل خودشان حاضر به آمدن نشدند. با افراد زیادی تماس گرفته شد. خانم سیاوشی و خانم کولایی نفراتی بودند که ظاهراً قبول کردند بیایند اما آنها هم لحظات آخر رد کردند و در نهایت با خانم خادمی و بنده برنامه رفت روی آنتن.
این خیلی بد است که من به شما فرصت پاسخگویی میدهم شما با انتخاب و اختیار خود نمیآیی و میگویی نمیخواهم از این فرصت استفاده کنم. بعد صبح روز بعد از پخش برنامه اول، آنها بیانیهای علیه ما دادند و یک هفته هم طول کشید تا مسئولین سازمان به این نتیجه برسند که دوباره برنامهای بگذارند و از این خانمها هم دعوت شدند تا صحبت کنیم. آنها به این شرط پذیرفتند که از سمت ما هیچکس حضور نداشته باشد! ضمن اینکه به آنها گفته بودند مهمان تلفنی خواهیم داشت. گفتند مشکلی نیست. از طرف برنامه با من تماس گرفتند و گفتند ما احتمالاً امشب شما را پشت خط بیاوریم، خیلی ناراحت شدم. چون تصورم این بود که مسئولین سازمان اگر این فرصت را ایجاد کردهاند، مثل جلسه قبل عادلانه ایجاد کردهاند و از ما هم دعوت میشود ما هم مثل آنها با اختیار خود انتخاب می کنیم که حضور داشته باشیم یا نه. ولی این اتفاق نیفتاد و به من گفتند صرفا چند دقیقه تلفنی حضور داشته باشید. این من را ناراحت کرد و من و طیف وسیعی از مردم از اینکه این خانمها حتی از شنیدن صدای من هم ابا داشتند، کاملاً غافلگیر و شوکه شدیم. این برخورد بسیار دور از انتظار و باورکردنی نبود.
بیشترین زمان برنامه را یک سویه خانمها زهرا شجاعی و مولاوردی صحبت کردند. و بسیاری از مطالب عوان شده جنبه فرافکنی، حاشیه ای و غیرصحیح داشت. بسیار سعی کردند بنده را ترور شخصیتی کنند. این در بیانیهشان هم بود. مثلاً مدام سعی میکردند بنده را که 20سال است فعال حوزه زنان و خانواده هستم، صدها سخنرانی در این حوزه داشتهام، دورهها و کارگاههای مختلف برگزار کردهام، کتاب و مقاله نوشتهام، فعالان حوزه زنان بنده را میشناسند و رشته تخصصیام در معتبرترین دانشگاه علوم انسانی کشور، دانشگاه علامه طباطبایی، مطالعات زنان و خانواده بوده است، یک فرد غیرکارشناس، غیرمتخصص، ناآگاه، و با عبارت «مثلاً کارشناس!» و... بخوانند. حتی در گفتوگوهای متعددی که داشتند برچسبهایی زدند یا در پستهای اینستاگرامشان در لفافه با عنوان فاسق از من یاد کردند.
محل دعوا و بحث شما چه چیزهایی بود؟
اولا دعوایی نبود. نقد عملکرد دولتها و خطاهای مدیران وقت در قبال سیاستگذاری های نظام بود. عنوان برنامه چهار دهه سیاستگذاری حوزه زنان بود. بنده با پرداختن به نهاد سیاستگذار یعنی شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده و اسناد بالادستی که تدوین و تصویب مجلس شورای اسلامی شده، رسیدم به اجرا و برنامه های اقدام و عمل دولتها در خصوص سیاستگذاری های نظام در حوزه زنان و بیان خطاها و انحرافات بنیادی که در هشت سال دولت اصلاحات با ریاست خانم زهرا شجاعی در مرکز مشارکت زنان و در دولت اعتدال با ریاست خانم مولاوردی در معاونت امور زنان و خانواده رقم خورده بود.
اولین و مهمترین انحراف که با جدیت تمام پیگیری می شد الحاق ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان بود که علیرغم مخالفت مراجع عظام و علما در هیئت دولت (دولت اصلاحات) تصویب شد و حتی مجلس ششم هم تصویب کرد ولی خوشبختانه شورای نگهبان آن را رد کرد. الحاق به کنوانسیون با تعارضات بسیار زیادی که با فقه ما، قوانین و فرهنگ و ارزش های جامعه ما دارد یک خطای بسیار بزرگ بود.
برنامه ها هماهنگ و همسو با کنوانسیون، پیگیر برابری مطلق بین زن و مرد در تمام شئون بود که اقدامات بسیاری در دولت اصلاحات صورت گرفت که یکی از مهمترین آنها برگزاری دوره آموزشی «اقدام محلی - تغییر جهانی» با همکاری یونیسف بود که بنده دقیقا به متن آن جزوه و صرفاً به برخی مسائلی که دنبال می شد از جمله بحث کودک همسری و روسپی گری اشاره کردم والا موارد بسیار بیشتری وجود دارد که متاسفانه فرصت برنامه اجازه طرح آن را نمی داد.
موضوع دوم که محل بحث قرار گرفت، نشست تخصصی «سلامت زنان و رفتارهای پرخطر با تمرکز بر تن فروشی» که ما به طور خلاصه می گوییم «نشست تن فروشی معاونت» اتفاقاً خانم مولاوردی اذعان داشتند که چنین نشستی را برگزار کرده اند. خبرگزاریها هم همان موقع پوشش دادند که 13_14 کارگروه برای قانونی کردن آنچه در این اتاق فکرها اتفاق میافتد، وجود داشتهاست. یکی از این اتاق فکرها موضوع زنانِ ویژه بود که در آن برنامه به آن اشاره کردم. ببینید مسئله وجود یا عدم وجود این آسیب در جامعه نیست! مسئله راهکاری است که ارائه می شود. یکبار شما می بینید نشستی برگزار می شود در جهت بهبود وضعیت این زنان، کمک به توانمندسازی و نجات این زنان از وضعیت اسفناکی که در آن قرار گرفته اند ولی یکبار شما نشست برگزار می کنید و راهکاری ارائه می دهید برای تثبیت وضعیت آنان!!! و صرفاً برای سالم سازی آنان برای پیشگیری از بیماری های مقاربتی برنامه ریزی و تصمیم گیری می شود!!!! این قطعا محل اعتراض شدید ماست. جالب است یک جایی حین توضیحات خانمها، وقتی خانم مولاوردی داشت صحبت میکرد، آقای ثابتی پرسید: «این نشست برای زنان آسیبدیده بود؟ منظورتان از آسیبدیده چه زنانی هستند؟» خانم مولاوردی به لکنت افتاد. خانم زهرا شجاعی سریع وسط حرف پرید و گفت: «برای زنان شوهردار بود که آسیب دیدهاند!»
در حالی که کجا این نشست برای زنان شوهردار بود؟! بله اینطور برای زنان شوهردار بود که در نشست عنوان شد اغلب مشتریان این زنان مردان متاهل هستند برای اینکه این مردان آلوده نشوند و بیماری را به زنان بی خبرشان در منزل منتقل نکند، بهترین کار مصون سازی و کنترل سلامت این زنان است!
این بود ارتباط نشست با زنان متاهل که بعد خانم مولاوردی هم صحبت خانم زهرا شجاعی را تأیید کرد. آقای ثابتی بلافاصله پرسید: «یعنی فقط همین خانمها؟ زنان تنفروش نبودند؟» اینجا دیگر خانم مولاوردی مجبور شد واقعیت را بگوید: «چرا زنان تن فروش هم بودند! چرا نباشند».
درحالی که گزارشهای نشست موجود است. این نشست مشخصاً برای مصون سازی و سالمسازی زنان تنفروش بود و به صراحت میگویند عمده مشتریان اینها مردان متأهل هستند. پای زن شوهردار از کجا به ماجرا باز شده؟ از اینجا که این مرد متأهل به این زن تنفروش رجوع میکند، بیماریهای مقاربتی را میگیرد و به زن خودش منتقل میکند. زن شوهردار اینطور وارد مسئله شد. وگرنه اصل بر این بود که ما این زنان را داریم و نمیتوانیم انکارشان کنیم. پس چه کارشان کنیم؟ گفتند اینها را تحت نظر بگیریم یا حتی طرح عقیمسازیشان در مجامعی مطرح شد؛ که اینجا مراجع عظام نظر دادند به هیچ عنوان جایز نیست و این کار حرام است! باز اینجا هم صادقانه برخورد نکردند.
خلاصه بعد از اظهارات حاشیه ای و فرافکنانه و بعضاً غیرصادقانه، مخاطب گیج میشود که بالاخره این راست میگوید یا آن! تا اینکه در انتهای برنامه نوبت تماس تلفنی من رسید. من را پشت خط آوردند و گفتم اینطور نیست که خانمها یک سویه گفتند و رفتند. این خانمها صادقانه صحبت نمیکنند. در گزارشها به صورت مکتوب آمده است، این نشست برای قانونی کردن این موضوع و رسمیت بخشیدن به تن فروشی بود. و عقبه طولانی دارد که به دولت اصلاحات و دوره های آموزشی مثل همان دوره آموزشی «اقدام محلی - تغییر جهانی» برمی گردد. برنامه ای در مرزهای جغرافیایی ایران اما در واقع تغییر جهانی به سمت معیارهای واحد در زمینه مسائل زنان میباشد که این معیارها نیز توسط سازمان ملل تعیین شده است.
توجیهاتی که آورده شده چه چیزهایی بود؟
خانم مولاوردی گفت: «پس چرا سال بعدش که خانم دستجردی چنین نشستی را گذاشتند کسی حرفی نزد و اعتراضی نکرد؟» زیرا اینها سال 94 این نشست را گذاشتند و خانم دستجردی سال 95. پاسخ ایشان را اینطور دادم که: «این آسیب و اشکال وجود داره، ما نمی تونیم انکار کنیم؛ اما یک نفر برای حل آن اقدام میکند و میخواهد ببیند چطور میشود این زنان را نجات داد؛ ولی یکی دیگر نشست میگذارد که چطور این آسیب را با انواع توجیهات و انگ زدایی ها و ارائه خدمات به این زنان آسیب دیده برای ادامه وضعیتشان، تثبیت کنیم و به عنوان شغل این موضوع را جا بیندازیم و به آن رسمیت ببخشیم. اگرچه موضوع هردو نشست زنان تنفروش است اما این دو عملکرد و دو بینش متفاوت است. نگاه جمهوری اسلامی و مراجع تقلید و دیدگاه ما این بوده است که این زنان آسیب دیده، هستند با انکار آنها فقط صورت مسئله را پاک می کنیم نه اینکه مسئله و مشکل را حل کنیم. بسیاری از این زن ها به خاطر مباحث اقتصادی به وجود آمده اند. ما باید به فکر حل مشکل اینها باشیم.
شما میخواهی برای مصونسازی اینها کارت سلامت بدهی، پزشکانی که اینها را قرار است معاینه کنند، انواع لوازم مربوط به این مسئله را در اختیارشان قرار بدهی و... همه اینها نیاز به پول و بودجه دارد دیگر! بودجهاش هم از بیتالمال تأمین میشود. اینجا بود که من بحث بودجه و بیتالمال را مطرح کردم. ما معتقدیم باید برای این مشکل طوری اقدام کنیم و طوری برنامهریزی، بودجهریزی و جهتدهی کنیم که به مرور این زنان توانمند شوند و به آغوش خانواده برگردند. آن زنان خاصی که تعدادشان هم خیلی کم است و نه برای نیاز مالی بلکه تعمداً برای فساد، فحشا و به انحراف کشیدن جامعه و نابودی خانواده دارند این کار را میکنند، تکلیفشان را قانون و قرآن مشخص کرده است.
شما گفتید مستنداتی درباره فعالیت این خانمها در زمان مسوولیت شان دارید که نشان میدهد ما در خدمت پیادهسازی سیاستهای جهانی در داخل بودیم. میتوانید چند مثال بزنید از فعالیتهایی که نباید انجام میشده ولی انجام شده و شما در آن برنامه نقد کردید و آنها کذب دانستند؟
شاید مهمترینشان همان دوره آموزشی «اقدام محلی، تغییر جهانی» بود که به اسم آموزش حقوق انسانی زنان و دختران با همکاری یونیسف انجام شد.
جالب است در لایحه اعتراضی که خانمها دادند نوشته بودند ما این دوره را یک بار برگزار کردیم ولی وقتی اعتراض شد، جزوهاش را تغییر دادیم! و اصلاح کردیم! درحالی که فقط تیزی آن را گرفته بودند. آنچه که گافهای درشتی بود را اصلاح یا حذف کرده بودند. وگرنه همان مطالب بود.
اصلاً خودتان هم دارید در لایحه اعتراضیتان اعتراف میکنید و این مسئله را تأیید میکنید که چنین دوره و جزوهای بوده. یک دوره هم با همین افتضاحات آموزش دادهاید ولی در دورههای بعد بخاطر اعتراضات برخی مطالب را فقط کمرنگ کرده و تغییر دادهاید. یک مستندی وجود دارد که من آن را به دادگاه هم ارائه کردم. توصیه میکنم این مستند دوباره در رسانهها و فضای مجازی پخش شود. مستندی است که معاونت سیاسی سیما با عنوان «جنگ علیه خانواده» تهیه کرده که حدود سال 87-88 از شبکه دو و بخش خبری 20:30 هم پخش شد. این مستند پنج قسمت حدوداً 20دقیقهای دارد و در آن عملکرد فاجعهبار این خانمها را میبینید. یعنی به صورت تصویری و با فیلم و تحلیل کامل و با ارائه آمار دقیق از روزنامهها، مجلات، نشریات داخلی خود مرکز مشارکت زنان و حتی عین متن کتابها تهیه و تدوین شده است.
این دورهها چه زمانهایی برگزار میشد و محتوای داخل آن چه چیزهایی بود؟
ذیل محتوای آموزشی این دورهها نوشته بودند حقوق انسانی زنان و دختران. این حقوق انسانی منطبق بر منابع حقوق بشری، اسناد سازمان ملل و به خصوص کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان بود و برابری مطلق بین زن و مرد را در تمام حوزهها پیگیری میکرد.
آنجا آوردهایم که بحث کودکهمسری و بحث تنفروشی یکی دو مورد از آن بود. موارد بسیار زیادی خلاف نص صریح قرآن، قانون اساسی، قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی در آن وجود داشت.
در جزوه به وضوح آمده که چه کسانی آموزش میبینند و چه کسانی آموزش میدهند. مدیر امور اجتماعی مرکز امور مشارکت زنان، طی مصاحبه ای می گوید: پروژه ملی «آموزش حقوق زنان و دختران» با همکاری مرکز امور مشارکت زنان و دفتر یونیسف و در طی یک دوره آموزشی میان مدت، در 5 منطقه کشور به دو گروه آموزش دهندگان که شامل اساتید دانشگاهها و نمایندگان امور زنان در نهادها و سازمانها هستند و آموزش گیرندگان که زنان و دختران میباشند، در قالب کارگاههای آموزشی، در مراکز استانها و شهرستانها آموزش داده میشود. اولین کارگاه آموزشی جهت آمادهسازی آموزش دهندگان در هفته چهارم فروردین ماه سال 79 برگزار میشود، شایان ذکر است در حال حاضر جلساتی پیرامون تدوین نهایی محتوا و شیوههای آموزشی با اعضای هیأت علمی این پروژه تشکیل شده است.»
آموزشدهندهها اساتید دانشگاهها و نمایندگان امور زنان در نهادها و سازمانها، آموزش گیرندگان زنان و دختران در مراکز استانها و شهرستانها بودند. یکی از بندهای شکواییه این خانمها بر علیه بنده این بود که چرا گفتهاید ما از موضع حاکمیت این کار را کردهایم و این دوره را برگزار کردهایم؟ خب آموزش دهندههایتان افراد دستگاههای حاکمیتی هستند آموزش گیرنده ها در مراکر استان ها و شهرستان ها آموزش دیدند. اگر اینها حاکمیت و ظرفیتهای حاکمیتی نیستند، پس حاکمیت کیست؟ چیست؟
در مستندی که اشاره کردم نیز این موضوعات دقیق و روشن و واضح مطرح شده. مگر اینکه معاونت سیاسی سیما کذب گفته باشد که آن موقع هم باید از صداوسیما شکایت کنند نه از من! و صدا وسیما کذب نگفته و واقعیات را بیان نموده است.
یا اینکه خانمها این کتابها و جزوات آموزشی را کلاً انکار کنند. در حالی که خانم مولاوردی کتابی دارند با عنوان «پیش به سوی قدرت»، شما کتاب را که باز میکنید با تعدادی مقاله مواجه میشوید. هر مقاله که تمام میشود، در پایان رفرنسها نوشته شده. یکی از مهمترین رفرنس های خانم مولاوردی همین جزوه آموزشی «اقدام محلی، تغییر جهانی» است. چطور می توانند اینها را انکار کنند؟!
ما جدولی تهیه کردیم و در آن حدود 90 مورد از مهمترین اقدامات دولت اصلاحات که در مرکز مشارکت زنان به ریاست خانم زهرا شجاعی انجام شده احصا شده است. میتوان گفت غالب این اقدامات با همکاری مستقیم سازمان ملل متحد بوده است. در همان دوره که با همکاری یونیسف برگزار شد، جزوه را یونیسف آماده کرده بود و به مرکز مشارکت داده بود و اساتید ما فقط ترجمه کرده بودند. اینها ادعا داشتند که این جزوه بومیسازی شده و با فرهنگ و ارزشهای دینی و اسلامی ما تطبیق داده شده است. این مطالب کجا با فرهنگ و ارزش های جامعه مسلمان ایرانی مطابقت دارد؟
در ابتدای کتاب به وضوح نوشته شده «صندوق توسعه زنان ملل متحد» و «مرکز رهبری جهانی زنان» روی این کتاب سرمایهگذاری و حمایت قلمی، فنی و مالی کردهاند. «بنیاد فورد» دست و دل بازی های مالی داشته است!
فکرش را بکنید؛ کشورهایی که ما را تحریم های فلج کننده میکنند و از آمدن دارو برای بیماران هم جلوگیری میکنند، به فرموده مقام معظم رهبری اگر می توانستند آب را هم به روی ملت می بستند، دلسوز زنان و دختران ما شده اند و دنبال حقوق انسانی زنان و دختران ما هستند!
بعد از دوره مسئولیت این خانمها کسی پیگیر فعالیتهای آنها شد؟
خانم آلیا در فراکسیون زنان مجلس هفتم تحقیق و تفحص از مرکز مشارکت را دستور کار قرار میدهند. گزارش در 12 محور به تصویب مجلس هفتم میرسد که یکی از آن موارد بررسی اهداف و محتوای کارگاههای آموزشی، همایشها و جشنوارهها بوده است. یکی دیگر از محورهای تحقیق و تفحص راهاندازی مراکز آموزشی - مطالعاتی با جهتگیریهای محتوایی آنها بوده است. حتی در گزارش تحقیق و تفحص آمده در بعضی از دوره های آموزی از جمله «دوره حقوق بشر» ویژه جوانان، که در سال 81 توسط سازمان دفاع از قربانیان خشونت برگزار شد، از سخنرانی افرادی استفاده شده است که جزو مخالفان نظام جمهوری اسلامی هستند و صراحتاً پیشنهاد حذف قانون مسلم اسلامی را داشته اند!
خب اگر این جزوهها و این منابع وجود دارد و شما این مسائل را مطرح کردید؟ پس چطور منجر به شکایت از شما شدهاست؟
هم من و هم بسیاری از مطلعین و فعالین حوزه زنان از شکایت اینها شوکه شدیم ابتدای امر تصور می کردیم یک اقدام سیاسی است برای جمع کردن ماجرا اما وقتی شکواییه خانمها برای ما ابلاغ شد واقعا در حیرت بودم که خب مردم نمی دانند شما خودتان که می دانید چه کرده اید از چی شکایت کرده اید؟!
علاوه بر این نوع مواجهه خانمها واقعا تأمل برانگیز است. ما رسماً با حاکمانی مواجهیم که از طرفی غیرمسئولانه پاسخگوی اقداماتشان نیستند، از طرفی، از موضع بالا و از موضع قدرت، مسلم ترین حقوق شهروندی یعنی آزادیهای شهروندی را نقض و به محاق برده اند! مگر ما چه گفتیم؟ من گفتهام این خانمها دوره اقدام محلی، تغییر جهانی گذاشتهاند و میخواستهاند حقوق انسانی زنان را آموزش بدهند. از طرفی هم رهبری میگویند استیفای حقوق شرعی و قانونی زنان را در برنامههایتان داشته باشید. خب شما که دوره میگذارید، چه آموزش هایی داده اید که الان بعد از گذشت چهل سال از انقلاب، زنان ما مسلمترین حقوقشان را نمی دانند، چه رسد بخواهند مطالبه کنند؛ این شده که هرچه دستگاههای تبلیغاتی معاند علیه فقه و قوانین جمهوری اسلامی میگویند را میپذیرند. حق هم دارند چرا که متحمل ظلم های بسیاری به نام دین و فقه هستند. خب شماها به جای اینکه قوانین خلاف شرع خلاف قانون اساسی و قوانین دیگر را مبتنی بر اسناد بینالمللی آموزش بدهید، به منویات رهبری عمل میکردید و حقوق شرعی و قانونی زنان را به آنها یاد میدادید. در واقع به وظیفه اصلی عمل نکرده اید که هیچ از مسیر خارج هم شده اید.
الان که حکم دادگاه به نفع شما شدهاست و دادگاه به عدم کذب بودن مسائل مطرح شده از سوی شما رای دادهاست واکنشها به شما چطور بودهاست؟
الان وکیلشان ادعا کرده برای من قرار مجرمیت صادر شده، در حالی که نه من و نه وکیلم اصلاً چنین قراری دریافت نکردیم. چیزی که به ما ابلاغ شد، قرار «منع تعقیب» بود که روی آن اعتراض کردند و پرونده به دادگاه رفت. بعد حدود یک ماهی طول کشید تا دادگاه این رأی را صادر کرد که ضمن تأیید قرار «منع تعقیب» دادسرا، تأکید کرده که با توجه به ادله و مستندات، عدم احراز کذب بودن مطالب رأی دادگاه است. گرچه واقعیت این است که ما انتظار رای قاطع تری داشتیم ولی جالب است این خانمها پیش گرفته اند پس نیفتند! هم سر برنامه بحث را به حاشیه بردند و هم در رای صادره. در برنامه گفتند ما در تیم استقبال امام بودیم! ما جای مادر شما هستیم! و... من واقعا متوجه نمی شوم حضور در تیم استقبال امام برای مسئولین در پاسخگویی به عملکردشان مصونیت می آورد؟ ما در رابطه حاکمیت و مردم نشسته، گفتگو می کنیم، نه رابطه مادر فرزندی! من دارم میگویم شما 16سال قدرت را برای نیمی از جمعیت کشور در دست داشتهاید. اقدامات مثبتی صورت گرفته که اغلب شکلی بوده، ولی اقدامات مخربی انجام دادهاید که متن و محتوای برنامه ها بوده. من نرفته بودم کسی را محکوم کنم، بلکه رفته بودم بگویم زنان و دختران بدانید آسیبی که خوردهاید از کجا بوده است؛ از اسلام نبوده بلکه از برنامههای سازمان ملل بوده است. در این مملکت در حوزه زنان قانون اسلام اجرا نشده است. در عین حال میخواستم به مسئولین مربوطه فعلی هم بگویم این مسیری که دولتهای قبل رفتهاند، جامعه را به بنبست رساندهاند و زنان را به وضعیت امروز کشاندهاند، این مسیر را ادامه ندهید. به مسیر انقلاب برگردید و در مسیر خواست اصلی مردم گام بردارید. این کل حرف ما بود که شب خوابیدیم، صبح بیدار شدیم دیدیم علیهمان بیانیه صادر کردهاند و ترورشخصیتی کرده و حتی در جایی ما را فاسق خواندهاند!
در آخر جمعبندی شما از این اتفاقات چیست؟
واقعاً برای خود من مایه تأسف بود که طی هفت ماه گذشته فعالان حوزه زنان، نخبگان این حوزه، افراد مطلع از برنامهها و اقداماتی که در دولتها صورت گرفته و رسانهها سکوت کرده اند. در راستای روشنگری افکار عمومی و تبیین درست ماجرا اقدامی صورت نگرفت. جامعه به سمت آگاهسازی، عقلانیت، استدلال و منطق جهتدهی نشد.
اینکه در حوزه زنان هنوز آن طور که باید فضای گفتوگوی منطقی و مستدل باز نشده تا عقلانیت و آگاهی جامعه ارتقا پیدا کند و هنوز فضای «های و هوی» و «شلوغ کاری» جریان دارد، واقعاً آزاردهنده است و اصل مطلب را به محاق می برد.
فکر میکنم برای این اتفاق، مسئولین امر باید یک چاره اساسی بیندیشند. من مشخصاً حوزه زنان را میگویم. برخی تیترها علیه این خانمها که از من شکایت کردند دیدم و برایم تکاندهنده بود. چون من با شخص اینها کاری نداشته و ندارم. چیزهایی که اصلاً حرف من نبود را به گونه بدی نوشته بودند. من دارم چه میگویم و تو آن را به کجا بردی! خیلی غیراخلاقی و دور از ارزشهایی بود که ما برای آنها می جنگیم.
همه هدف ما جنگیدن برای این است که اینها ارزشهای ما را خدشهدار کردهاند، بعد خودمان رفتار غیرارزشی انجام دهیم؟ این خیلی برایم آزاردهنده بود. دلیل اصلیاش هم رفتار همین خانمها است که فضای گفتوگو باز نمیکنند. فضایشان تهدید، ارعاب، سلطهگری، ارباب و رعیتی، نگاه از بالا به پایین، توسل به احساسات و عواطف مذهبی و مادر - فرزندی بوده است. نه منطق، نه استدلال، نه گزارش دقیق از عملکردشان.
فکر میکنم برای این موضوع افراد صاحب نفوذ در فضاهای نخبگانی باید تدبیری بیندیشند.
یک درخواست هم از دادستان کل کشور دارم. به هرحال اینها مسائلی نیست که به راحتی بتوان از کنارشان گذشت.
انتهای پیام /