فرصت طلایی اصلاح طلبان در دوره رئیسی / اعتماد باز میگردد؟
اکنون نوبت اصلاحطلبان و ریشسفیدان این جریان است که چه میخواهند انجام دهند؛ آیا قرار است در بر همان پاشنه بچرخد یا میخواهند دوباره در سطح اجتماع اعتماد سازی کنند؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «شنیده ام که آقای خاتمی به افرادی ماموریت داده تا به تحلیل نتایج انتخابات بپردازند. این ماموریت خارج از احزاب است ولی من می دانم که همه احزاب آسیب شناسی انتخابات را شروع کرده اند و قطعا این موضوع به اینجا می انجامد که اصلاح طلبان در انتخابات های بعدی با چه رویکردی ورود کنند.» این گزاره ای بود که اخیرا از سوی اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی مطرح شد، ادعایی مهم که در بحبوبه بررسی کابینه پیشنهادی رئیس جمهور درمجلس چندان مورد توجه قرار نگرفت اما خبرها حکایت از آن دارد که این ماموریت از سوی برخی اصلاح طلبان در حال پیگیری است و چپ گرایان چراغ خاموش درحال آسیب شناسی و بازسازی تشکیلاتی هستند.
*س_اصلاح طلبان زیر میز زدند_س*اصلاحطلبان در جریان انتخابات ریاستجمهوری و در شرایطی که نامزدهای معرفی شده از سوی جبهه اصلاحات نتوانستند از سد شورای نگهبان عبور کنند، به دو شقه تقسیم شدند. جبهه اصلاحات ایران که تشکیلات فراگیر این جناح سیاسی بود، تصمیم گرفت که از هیچ نامزدی حمایت نکند؛ جبهه ای که از 46 شخصیت حقیقی و حقوقی تشکیل شده بود و 31 نماینده از احزاب و تشکلهای اصلاحطلب در آن حاضر بودند و همان ها نیز 15 عضو حقیقی دیگر را انتخاب کرده بودند. این جبهه در بیانیهاش گفته بود به دلیل رد صلاحیتهای گسترده، نامزدی را برای معرفی به مردم نداریم.
اما از میان همین احزاب که در تشکیلات اصلاحات حضور داشتند، بر خلاف تصمیم جمعی که در آن سهیم بودند؛ تعدایشان از عبدالناصر همتی حمایت کردند و تعدادی هم از محسن مهرعلیزاده. این دو تلاشهایی داشتند که حمایت جبهه اصلاحات ایران را کسب کنند اما این جبهه زیر بار این حمایت نرفت. با کناره گیری مهرعلیزاده از عرصه رقابت، تمرکز این طیف از اصلاح طلبان بر حمایت از همتی قرا رگرفت. آنها با شعار «زدن زیر میز» میخواستند صحنهای که به زعم آنها آرایش داده شده بود را به هم بزنند.
از سوی دیگر برخی از اصلاح طلبان معتقد بودند که شرکت در انتخابات، بازی در زمینی است که هیچ فایدهای ندارد؛ چرا که وقتی رقبای قدر قدرتی چون جهانگیری و لاریجانی از صحنه رقابتها حذف شدهاند دیگر شرکت در انتخابات معنایی ندارد.
جبهه اصلاحات که نامزدی را برای ریاستجمهوری معرفی نکرده بود برعکس در انتخابات برای شورای شهر تهران لیست کاملی ارائه کرد؛ اقدامی شگفتانگیز که انتقادات علیه اصلاحطلبان را بیش از گذشته کرد. منتقدان براین اعتقاد بودند که وقتی در بیانیه یک جبهه فراگیر تلویحا گفته میشود که در انتخابات ریاستجمهوری شرکت نمیکنند ولی همان جبهه برای یک انتخابات دیگر که در یک روز برگزار میشود لیست بدهد، بدنه اجتماعی و هواداران این جریان سیاسی دچار تناقض میشوند.
*س_فشار لحظه آخری به لیدر اصلاح طلبان_س*در چنین شرایط متناقضی چشم بدنه اجتماعی و تشکیلاتی اصلاحات به سیدمحمد خاتمی لیدر این جریان بود، برخی احزاب پرقدرت اصلاحطلب که موافق شرکت در انتخابات به هر شکل ممکن بودند، خاتمی را برای حمایت دقیقه نودی از همتی به شدت تحت فشار گذاشته بودند.
این گروه حتی زمانیکه مهرعلیزاده از ادامه رقابتها انصراف داد و در بیانیهاش هیچ اشارهای به انصراف در حمایت از همتی نکرد ولی ساعتی بعد کانال تلگرامی دفتر خاتمی متن بیانیهای منسوب به خاتمی را منتشر کرد که در آن انصراف مهرعلیزاده «مسئولانه و فداکارانه» توصیف شده و البته تیتری که برایش انتخاب شده بود «تقدیر خاتمی از مهرعلیزاده در انصراف به نفع همتی» بود؛ در حالی که در متن هیچ اشارهای به همتی نشده بود و از سوی دیگر خاتمی «از کسانی که میخواهند رای بدهند» صحبت کرده بود و نه قاطبه اصلاحطلبان.
این فشارها بر خاتمی چنان بود که حتی چهارشنبه پیش از انتخابات دیداری با اعضای لیست جبهه اصلاحات برای شورای شهر تهران ترتیب داده شد. او در آنجا هم اشارهای به حمایت از همتی نداشت ولی آنها که به هر شکل ممکن میخواستند «زیر میز بزنند» سعی داشتند تا حمایت خاتمی از همتی را جا بیندازند.
با وجود همه این فشارها و اقدامات برخی احزاب اصلاحطلب، نتیجه انتخابات آن چیزی نشد که تصور می کردند و پیروزی برای رقیب و شکست برای کاندیدای این طیف از اصلاح طلبان رقم خورد.
*س_بازسازی کلید خورد_س*با پایان یافتن انتخابات فارغ از انتقادات زیادی که به رفتار این طیف از اصلاح طلبان وارد می شد و البته نقدها به انفعال لیدرهای این جریان طی چند سال اخیر، بحث بازسازی تشکیلاتی در اردوگاه اصلاحات جدی تر شد.
آنچنان که جلسات هفتگی اصلاح طلبان با محوریت آنچه آسیبشناسی جریان اصلاحات گفته شده، در حال ادامه است. اما این جلسات با چنین دستور کاری آیا قادر به بازگرداندن بدنه اجتماعی و بدنه رأی به صحنه است؟
برخی براین اعتقادند که اصلاح طلبان دیر به فکر بازسازی افتاده اند و باید در اواسط کار مجلس دهم دست به کار میشدند و اگر هم آن فرصت را از دست دادند باید پس از شکست سنگینی که در انتخابات مجلس سال 98 متحمل شدند این کار را میکردند.
این دسته از منتقدان بر این اعتقادند که گرچه رد صلاحیتهای گسترده شورای نگهبان تاثیر به سزایی در شکست اصلاحطلبان داشت ولی برای نتیجه گرفتن باید آن را نادیده میگرفتند و به بازنگری رفتار این جریان در قبال اتفاقات جامعه میپرداختند؛ رفتاری که عمدهی رویگردانی بدنه حامی اصلاحطلبان ناشی از آن بود.
حالا آنها میخواهند اعتماد اجتماعیای را که طی دو دهه به دست آورده بودند و در مدتی کمتر از چهار سال از دست دادند را دوباره برگردانند؛ کاری که به نظر سخت و فرسایشی میآید؛ چرا که اصلاحطلبان در سالهای اخیر نشان دادهاند که حداقل یک قدم از مطالبات جامعه عقب هستند و در شناخت اولویتها دچار تزلزل.
به طور مثال گرچه عملکرد شورای شهر پنجم و شهرداری در شفافیت اقدامی موثر در جلوگیری از فساد بود، ولی تمرکز برخی از شوراییها بر تغییر نام خیابانها به نام برخی از مشاهیر معاصر و حواشی آنها نشان میدهد که آنها از اوضاع جامعه بیخبر هستند یا در نگاه بدبینانه برایشان مهم نیست. جریان رقیب هم با دست گذاشتن بر همین نقاط توانست اعتماد بدنه اجتماعی اصلاحطلبان را نه به سمت خود جلب کند بلکه اعتماد را از اصلاح طلبان سلب کند.
اکنون نوبت اصلاحطلبان و ریشسفیدان این جریان است که چه میخواهند انجام دهند؛ آیا میخواهند همچنان در بر همان پاشنه بچرخد یا میخواهند دوباره در سطح اجتماع اعتماد سازی کنند.
اگر بنا بر اعتمادسازی باشد، حداقل 4 سال دولت رئیسی برای آنها فرصت مناسبی است تا از این زمان طلایی استفاده کنند؛ اصلاحطلبان میتوانند با برنامهریزی و انسجام گفتمانی و وحدت رویه و البته مهمتر از همه حرکت شانه به شانه با مطالبات مردم نه همه اعتماد از دست رفته را بلکه بخشی از آن را به سبدشان برگردانند.
البته که بخشی از جریان اصلاحات علاقه وافری دارند که به هر شکل موجود در حاکمیت باقی بمانند؛ حالا اگر در ردههای بالای هرم قدرت هم نشد، در حد مدیر و معاون هم برایشان در این فضا غنیمت است. اما اگر اصلاحطلبان بخواهند منفعلانه و در حد جلسات هفتگی و حرف زدن برای بازسازی بسنده کنند باید برای همیشه قید اقبال عمومی به خودشان را بزنند و در موزه تاریخ معاصر سیاست ایران جایی برای خود پیدا کنند.
27215
کد خبر 1543247