شنبه 3 آذر 1403

قصص قرآن | چه عواملی سبب سقوط قارون شد؟ / انحراف فکری مردم با دیدن تجمل‌گرایی قارون

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
قصص قرآن | چه عواملی سبب سقوط قارون شد؟ / انحراف فکری مردم با دیدن تجمل‌گرایی قارون

قارون از ثروت‌اندوزان قوم موسای نبی بود که هم خود به انحراف افتاد و هم با نمایش تجملات خود زمینه‌های انحراف قوم را فراهم آورد.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «قارون بن یصهر بن قاهت» از افراد ثروتمند بنی‌اسرائیل بود. قرآن او را در بدکاری در ردیف فرعون و هامان شمرده است. وی ابتدا از مخالفان اصلی حضرت موسی بود، اما در نهایت به او ایمان آورد و به همراه بنی‌اسرائیل مصر را ترک کرد. با گذشت زمان، قارون شروع به نافرمانی کرد و همین امر موجب عذاب الهی و مرگ او شد. در تورات، داستان قارون و جدالش با حضرت موسی (ع) آمده است.

او از جمله افرادی ظالم در قوم بنی اسرائیل بود که رفتارهای بسیار بدی در قبال پیامبر زمانه خویش پیشه می‌کرد و به نوعی همدست فرعون و هامان شناخته می‌شد و به تعبیر قرآن موسای نبی را ساحر کذاب می‌دانست.

خداوند در سه سوره قرآن به جریان او اشاره کرده است؛ آیات 76 تا 83 سوره قصص، آیات 23 تا 25 غافر و 39 و 40 غافر از جمله این آیات است که در هر بار به هر کدام به صورت مجزا می‌پردازیم.

خداوند درباره بخشی از ماجراهای مربوط به قارون در سوره قصص می‌فرماید:«ان قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم و آتیناه من الکنوز ما ان مفاتحه لتنوأ بالعصب أولی القو اذ قال له قومه لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین؛ همانا قارون از قوم موسی بود که بر آنان تعدی و تجاوز کرد و از گنجینه‌های مال و ثروت آن اندازه به او دادیم که حمل کلیدهایش بر گروهی نیرومند گران و دشوار می آمد. [یاد کن] هنگامی که قومش به او گفتند: [متکبرانه و مغرورانه] شادی مکن، قطعا خدا این عده را دوست ندارد»(76 قصص)

بر اساس این آیه، قارون از قوم موسی (ع) بود و ظاهرا این ماجرا پس از جدایی‌اش از فرعون بود؛ هرچند بر اساس نقل‌هایی به ظلم خود بازگشت همچنان که در آیه اشاره دارد (فبغی علیهم) بر آنان تعدی و ظلم کرد.

1 خداوند از باب سنت خویش، زمینه‌هایی برای برخورداری از مال و ثروت برای او فراهم آورد تا از این باب ایمان قوم موسای نبی را مورد محک قرار دهد. مانند آنچه اکنون خداوند برای برخی ظالمان و متکبران مسیر ثروت را باز می‌کند تا ایمان مردم محک بخورد؛ همچنان که گفته می‌شود این فرد که ظالم است چرا خدا او را صاحب ثروت کرده است؟ حداقل می‌توان گفت یکی از حکمت‌های این امر در این نوع آزمون‌ها نهفته است که اتفاقا در ادامه این آیات به این فتنه اشاره می‌شود به گونه‌ای که بزرگان قوم لغزش کردند.

2 برخی از قوم، او را در ابتدا از غرورهای مستانه‌اش بیم و هشدار دادند اما نپذیرفت. به او گفتند: «و ابتغ فیما آتاک الله الدار الآخر ولا تنس نصیبک من الدنیا وأحسن کما أحسن الله الیک ولا تبغ الفساد فی الأرض ان الله لا یحب المفسدین؛ در آنچه خدا به تو عطا کرده است سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و نیکی کن همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است و در زمین خواهان فساد مباش، بی‌تردید خدا مفسدان را دوست ندارد.

3 او در پاسخ به صورت متکبرانه گفت: «جز این نیست که این [ثروت و مال انبوه] را بر پایه دانشی که نزد من است به من داده‌اند. آیا نمی‌دانست که خدا پیش از او اقوامی را هلاک کرده است که از او نیرومندتر و ثروت اندوزتر بودند؟ و مجرمان [که جرمشان معلوم و مشهود است] از گناهانشان بازپرسی نمی شود؛ قال انما أوتیته علی علم عندی أولم یعلم أن الله قد أهلک من قبله من القرون من هو أشد منه قو وأکثر جمعا ولا یسأل عن ذنوبهم المجرمون»

اما پس از مدتی که از زندگی مستانه قارون گذشت، برخی از افرادی که وی را نصیحت می‌کردند، به مرور زمان شک و شبهه بر قلبشان سایه افکند و سر و علن می‌گفتند ای کاش ما هم مانند او ثروتمند بودیم. به تعبیر قرآن اینها دنیادوست بودند که ظاهرا تعداد بالایی را به خود اختصاص داده بودند. این فتنه زمانی آغاز شد که روزی قارون با جاه و ثروت خود بیرون آمد. خداوند در این باره می‌گوید «فخرج علی قومه فی زینته قال الذین یریدون الحیا الدنیا یا لیت لنا مثل ما أوتی قارون انه لذو حظ عظیم» [؛] قارون] در میان آرایش و زینت خود بر قومش درآمد؛ آنانکه خواهان زندگی دنیا بودند، گفتند: ای کاش مانند آنچه به قارون داده اند برای ما هم بود، واقعا او دارای بهره بزرگی است.»

صاحبان علم الهی که ظاهرا اوصیای موسای نبی (ع) بودند، این دنیاطلبان را نصیحت کردند و آنها را نسبت به آخرت، ایمان و عمل صالح توجه دادند و گفتند «وقال الذین أوتوا العلم ویلکم ثواب الله خیر لمن آمن وعمل صالحا ولا یلقاها الا الصابرون؛ و کسانی که معرفت و دانش به آنان عطا شده بود، گفتند: وای بر شما پاداش خدا برای کسانی که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده اند بهتر است. و [این حقیقت الهیه را] جز شکیبایان در نمی‌یابند.»

اما در نهایت خداوند او را عذاب کرده و مایه عبرت قارون‌صفتان عالم قرار داد؛ یعنی آنها که به جای ایمان به خدا و رسولش، در مقابلش تکبر به خرج می‌دهند و اندوخته‌های زندگی‌شان را حاصل دسترنج خود می‌دانند نه لطف الهی و این اندوخته‌ها را در مسیری غیر از مسیر خداوند هزینه می‌کنند و نیز بابت این امر به دیگران فخر می‌فروشند و با تبختر و خودشیفتگی در میان مردم حرکت می‌کنند. بنابراین منشأ این سقوط شخصیتی از همان کج‌رفتاری نسبت به ارزش‌های الهی و آموزه‌های دین شکل گرفت و به اینجا ختم شد که خداوند فرمود: «فخسفنا به وبداره الأرض فما کان له من فئ ینصرونه من دون الله وما کان من المنتصرین؛ پس او و خانه‌اش را در زمین فرو بردیم و هیچ گروهی غیر از خدا برای او نبود که وی را [برای رهایی از عذاب] یاری دهد، و خود نیز نتوانست از خود دفاع کند.»

گزارش خداوند از واکنش آن دست از افرادی که آرزو داشتند در جایگاه قارون باشند پس از عذاب قارون در خورد توجه است. خداوند می‌فرماید «و بامدادان، آنانکه دیروز مقام و جایگاه او را آرزو داشتند [چنان حالی شدند که] می‌گفتند: وه! گویی خدا رزق را برای هر کس از بندگانش بخواهد وسعت می‌دهد، و [برای هر که بخواهد] تنگ می‌گیرد، اگر خدا بر ما منت نگذاشته بود، ما را نیز در زمین فرو برده بود. گویی کافران رستگار نمی‌شوند؛ و أصبح الذین تمنوا مکانه بالأمس یقولون ویکأن الله یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر لو لا أن من الله علینا لخسف بنا ویکأنه لا یفلح الکافرون.»

قصص قرآن | ماجرای پشه‌ای که سبب هلاکت نمرود شد قصص قرآن | زمانی که شعیب نبی عصای شگفت‌انگیز را به موسی (ع) تحویل می‌دهد قصص قرآن | خدمات اجباری اجنه و شیاطین در حکومت سلیمان نبی قصص قرآن | شباهت قیام امام زمان (عج) با مبارزه داود (ع) با جالوت / ستمگری که با یک تکه سنگ کشته شد

انتهای‌پیام /