شنبه 3 آذر 1403

لزوم پویایی مسائل فقهی نسبت به زمان و مکان در اندیشه مطهری

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
لزوم پویایی مسائل فقهی نسبت به زمان و مکان در اندیشه مطهری

آیت‌الله مبلغی گفت: شهید مطهری معتقد است که یکسری اغلال بر پای و دست مسائل بسته شده که اجازه پویایی نسبت به زمان و مکان را نمی‌دهد و باید این غل و رنجیرها برداشته شود.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیت‌الله احمد مبلغی، استاد درس خارج حوزه علمیه، امروز 20 خردادماه در نشست علمی «روش فقهی استاد مطهری» که از سوی بنیاد شهید مطهری برگزار شد، به بررسی جایگاه و آثار روح شریعت در استنباط احکام فقهی پرداخت.

بخش‌هایی از مطالب ارائه شده در این نشست از سوی آیت‌الله مبلغی را مرور می‌کنیم:

شهید مطهری به این مسئله پرداخته است که چگونه شریعت می‌تواند چتری بر روی تحولات بگستراند آن هم چتر ایجابی در راستای پوشش اثباتی و ارائه راه حل.

چگونه شریعت می‌تواند؟ این موضوع دارای دو لایه اساسی است: یک لایه این است که شریعت در این خصوص چه کرده و لایه اساسی دیگر هم این است که ما از آنچه شریعت انجام داده است با چه روشی استفاده کنیم و یا روش بهره‌گیری از آن ظرفیت تعبیه شده چیست.

تفاوت رویکرد شریعتی شهید مطهری با اندیشمندان

مکانیسم متخذ از سوی شریعت بحثی است که برخی از اندیشمندان به آن پرداخته‌اند زیرا شریعت در زمانی آمده است و اندام‌واره ثابتی دارد، شریعت یک بار آمده و رفته است ولی هست و بناست مخلد و برای همیشه باقی بماند و به همین دلیل ساز و کاری برای بقا تدبیر کرده است؛ مثلاً شهید صدر گفته است شارع برای پوشش دادن به حوادث جدید منطقه‌الفراغ را ایجاد کرده است یعنی عمداً یک منطقه را نه از روی نعوذبالله جهل و نقص خالی گذاشته و یا با احکام غیر الزامی پر کرده است با این هدف که تحولات روزگار در ارتباط با این منطقه شکل می‌گیرد.

تفاوت شهید مطهری با دیگران در چند چیز است؛ از جمله اینکه او معتقد است که یکسری اغلال بر پای و دست مسائل بسته شده است که اجازه پویایی نسبت به زمان و مکان را نمی‌دهد ولی ایشان معتقد است این غل و رنجیرها باید برداشته شود. مکانیسمی که شهید مطهری در شریعت دیده است با غل و زنجیر بسته نیست و مکانیسمی قدرتمند است و این تفاوت او با دیگران است.

تفاوت دیگر شهید مطهری با دیگران این است که روش استفاده از این مکانیسم را مطرح کرده است. شهید مطهری معتقد بود کاری که شارع کرده است به صورت دینامیکی شریعت را قادر به بقا و پوشش دادن و پاسخگو بودن قرار می‌دهد یعنی نیازی نیست شریعت را هل بدهیم بلکه به صورت دینامیکی این کار را کرده است و البته باید این دینامیسم را کشف کنیم.

آرمان‌شهر ملاصدرا در تحقق سعادت دنیا و آخرت محقق می‌شود

ضمانت بقای شریعت چیست؟

این پرسش مطرح است که «آیا شریعت برای خود تدبیری اندیشیده است تا ضمانتی برای بقا داشته باشد؟» در پاسخ باید گفت بله؛ این تدبیر وجود دارد که در نظر شهید مطهری منطقه قواعدالفقهیه است و در نظر شهید صدر، منطقه الفراغ است. مطهری معتقد است که شریعت خود به خود واجد عنصر دینامیکی است لذا بحث مهم روش استفاده از این دینامیک است.

هم شهید صدر نگاهش فلسفی درباره شریعت است و هم شهید مطهری. هر فیلسوفی را اگر دیدید گزاره‌ای دارد که نگاه به شریعت می‌اندازد تا بگوید شریعت چه ظرفیتی برای بقا دارد، او فیلسوف دقیقی است لذا علامه طباطبایی (ره) هم نگاه متعدد فلسفی به شریعت دارد.

قواعد فقهی سنتی معجزه نمی‌کند و چیز چندانی برای پاسخگویی ندارد. به این علت که از ابتدا نگاه فلسفی به قاعده نداشته‌اند و حد و مرز آن را مشخص نکرده‌اند. البته اجتهادات و مجتهدان افتخارات ما هستند ولی آیا این مکانیزم می‌تواند کاری کارستان برای پوشش‌دادن انجام دهد؟

شهید مطهری در باب روش استفاده معتقد است که ما یک موضوع و یک حکم داریم؛ موضوع قاعده، چندین ضابطه روشی در پیرامون خود دارد تا فقیه از این ظرفیت قدرتمند دینامیسمی شریعت بتواند استفاده کند؛ رابطه اول این است که اساساً شریعت در ارتباط با موضوع به روح موضوع توجه کرده است و نه الفاظ و صورت و قالب.

شهید مطهری معتقد است برای احکام اسلامی، روح و غرض و هدفی وجود دارد و این هدف منحرف نمی‌شود. لذا تابع صورت و فرم نیستیم مثلاً همین که فهمیدیم ربا حرام است، حرام است یعنی ما لفظ‌گرا و قالب‌گرا نیستیم و باید ببینیم که روح ربا می‌ماند یا می‌رود. او می‌گوید اگر قالب عوض شود، ربا سر جای خود هست؛ مثلاً به دزدی مثال زده و فرموده ماهیت دزدی، دزدی و ماهیت گدایی، گدایی است و مهم روح است. یعنی ای حوزه اگر می‌خواهید در مورد موضوع قواعد ضوابطی را بنگرید، بدانید که یکی از این ضوابط، روح‌گرایی موضوعی است و نباید تابع فرم و شکل و الفاظ باشید.

رئیس جمهور قرآنی را در این پویش انتخاب کنید

ضابطه دوم این است که موضوع، تغییرپذیر است. این دقیقاً برخلاف اولی به یک معناست؛ در اولی قالب عوض می‌شود و روح پابرجاست ولی در دومی، روح تغییر می‌کند ولی قالب ممکن است ماندگار باشد. ظاهراً اولین بار هم این مسئله را شهید مطهری عنوان کرده است. از جمله مواردی که مثال زده‌اند این است که قاعده این است که اموالتان را به باطل در بین خود نخورید؛ در گذشته خون را می‌خوردند ولی الان اینطور نیست و کسی خون را نمی‌خورد یعنی تبدل موضوع رخ داده و موضوع عوض شده است در حالی که این قاعده همچنان پابرجاست.

رابطه اصل و ذیل در اندیشه مطهری

بحث دیگر در اندیشه فقهی شهید مطهری، رابطه اصل و ذیل است. ایشان معتقد است که استفاده از قواعد فقهی یک پیش نیاز دارد و آن داشتن علم نسبت میان نصوص است یعنی فقیه باید روابط بین نصوص را فهم کند و مکانیسمی برای این فهم داشته باشد. او در برخی موارد به این رابطه اشاره کرده‌اند از جمله اینکه ایشان معتقد است برخی قواعد فقهی، قواعد حاکمه مانند لاحرج و لاضرر است یعنی این قواعد اصلی باید حفظ شود و قواعد پایین‌دست با نگاه به قواعد بالادست و وتوکننده بررسی شود تا نقش تعدیلی خود را ایفا کند.

شهید مطهری که نگاه فلسفی دارد، نقش قواعد را وتوکنندگی و کنترل‌کنندگی می‌داند. البته در مورد قاعده ضابطه‌ای دارد که نام آن اصل و ذیل است. او می‌گوید در فقه این باب وجود دارد که بر هر مسلمانی مستحب است اسب‌سواری را یاد بگیرد و حتی پول گذاشتن در اینجا جایز است؛ امروزه اسب‌دوانی مانند گذشته کارآیی ندارد همچنین تیراندازی؛ او معتقد است که سب‌الرمایه ناشی از یک اصل ثابت است و آن برگشت این بحث به آیه شریفه «وَأَعِدُوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَه وَمِن رِبَاطِ الخَیلِ تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَ اللَهِ وَعَدُوَکُم وَآخَرِینَ مِن دُونِهِم لَا تَعلَمُونَهُمُ اللَهُ یَعلَمُهُم وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیء فِی سَبِیلِ اللَهِ یُوَفَ اِلَیکُم وَأَنتُم لَا تُظلَمُونَ» است یعنی سب‌الرمایه از این جهت مستحب است که امروز به جای تیراندازی و اسب‌دوانی از وسایل روز استفاده شود. شهید مطهری براساس این نظر که روح را بچسبید و قالب را رها کنید، چنین تحلیلی ارائه کرده است.

بر اساس اینکه شهید مطهری در لابلای کلام خود این روش را لحاظ کرده است، ما می‌توانیم مصداق موضوع را براساس عقل و علم تحلیل کنیم.: اگر این مسئله پذیرفته شود باب وسیعی از تطبیق قواعد را فراروی ما خواهد گذاشت. ایشان می‌گوید مسئله دخالت علم و عقل در استنباط اهمیت زیادی دارد؛ او عقل را راهنمای درک صلاح و فساد می‌داند و بعد هم فرموده است این قاعده که عدلیه گفته‌اند، قابل توسعه است: کلما حکم به العقل حکم به الشرع.

ما قاعده مهمی مانند لاضرر داریم که تطبیقات آن سنتی است و از قدیم بوده است، مانند ضرر روزه برای سلامتی انسان و یا ضرر مالی و...؛ امروزه علم یک مصادیقی برای ضرر ذکر کرده است که در گذشته وجود نداشته است یا در تضاد با آن‌ها قرار دارد؛ علم می‌گوید انسان امروز محیط زیست را تخریب کرده است و این از بالاترین مصادیق ضرر است، بنابراین می‌توانیم قاعده لاضرر را در این مسئله هم استفاده کنیم.