ماجرای ترور سلمان رشدی در آمریکا / غصه بازگشت طالبان تازه شد
در مرداد 1410 غصه قصه بازگشت طالبان به قدرت در نخستین سالگرد آن هم تازه شد با این تفاوت که به شکل محسوسی افغانستان ارزش خبری خود را برای رسانههای غربی از دست داده و هر چند طالبان هنوز به رسمیت شناخته نشده اما دود تصمیمات تنبیهی تحریمی هم تنها به چشم مردم این سرزمین میرود و طالبان را از ادامه رفتارهای بدوی با زنان و دختران در قرن بیست و یکم بازنداشته است.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از عصرایران، پر سر وصداترین خبر مرداد ماه حمله با سلاح سرد به سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیات شیطانی» در آمریکا بود که او را تا مرز مرگ پیش برد و اگرچه جان او را نستاند اما از ناحیه چشم و دست به شدت آسیب دید.
او در 25 بهمن 1367 خورشیدی با حکم یا فتوای امام خمینی به مرگ محکوم شده بود و پس از آن در اختفا زندگی می کرد و کمتر آفتابی میشد. فتوا علیه او هم به خاطر سبالنبی (توهین به پیامبر اسلام) و هم احتمالا ارتداد بود چون نویسنده هندی - بریتانیایی مسلمان زاده است. نکته قابل توجه و بی سابقه این که سازمان کنفرانس اسلامی یا سازمان همکاری های اسلامی بعدی هم پس از امام خمینی موضع تندی گرفت و اهانت صریح به پیامبر اسلام را برنتافتند و اهل سنت هم به خاطر نام بردن ناشایسته از زنان پیامبر بر او خشم گرفتند. هم خود خبر و این که رشدی زنده میماند یا نه مورد توجه قرار گرفت و هم این که به دنبال ردی از ایران بودند اما ضارب (هادی مطر)، جوانی لبنانی بود که ارتباطی با تشکیلات شیعیان در لبنان نداشت.از سوی دیگر حمایت عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد سال های 76 تا 79 از فتوا و نه حمله به او موجب شد موجی در فضای مجازی علیه او به راه افتد و درخواست اخراج از انگلستان هم مطرح شد و در واکنش گفت: «من حمله به رشدی را تأیید نکردم اما "آیات شیطانی" او مایه ننگ است.» او از احتمال محاکمه به اتهام حمایت از تروریسم هم استقبال کرد و گفت: " محاکمهام کنید چون یک فرصت طلایی برای من است. درخشانتر از استیضاح در ایران.»
تلویزیون ایران اینترنشنال هم خبرنگار خود را مقابل خانه او فرستاد و ساعتها منتظر بود تا او از خانه خود خارج شود و البته ترجیح داد با آنان رو به رو نشود یا هشدار داد چنانچه بیش از آن در مقابل خانه توقف کنند به پلیس شکایت خواهد کرد.
احمد زیدآبادی هم گفت با قتل مخالف است اما کتاب رشدی بیشتر چندشآور است.
نکته قابل توجه این بود که مقامات رسمی سکوت کردند چرا که با تبعات آن آشنا بودند ولی روزنامههای نواصولگرایان استقبال کردند و یکی تیتر زد: چشم فتنه کور شد.
نمیتوان وقایع مرداد 1401 را مرور کرد و از درگذشتِ امیر هوشنگ ابتهاج (سایه) غزل سرای نامدار گذشت.
او که در کلن آلمان چشم از جهان بست، دوست داشت در خاک ایران آرام گیرد منتها پارهای اختلافات درون خانواده انتقال پیکر را به تأخیر انداخت و سرانجام یلدا دختر بزرگ سایه موفق شد پیکر را به ایران بیاورد و هم در تهران مراسم تشییع برگزار شد و هم در رشت و در باغ محتشم به خاک سپرده شد و تندیسی هم نصب کردند.
با این که سایه در جمهوری اسلامی هم به زندان افتاده بود اما یادکرد و تجلیل از او با مشکلی رو به رو نشد و چندان که سزاوار بود از او یاد شد هر چند که صدا وسیما که به رغم استفاده از بودجه عمومی به ارگان جبهه پایداری بدل شده چندان همراهی نکرد اما همین که فضاسازی منفی نکنند هم در این مواقع مغتنم است.
در مرداد 1410 دولت ابراهیم رییسی در حالی پا به سال دوم گذاشت که وعده های عمل نشده و تحقق نیافته او را رسانه های مستقل و نه بودجه بگیران دولت که نقش بلندگوهای تبلیغاتی را ایفا می کنند یادآور شدند: ساخت یک میلیون مسکن در یک سال، ایجاد یک میلیون شغل در یک سال، راه اندازی گشت ارشاد برای مدیران، نصف کردن تورم و مواردی از این دست که نه تنها تحقق نیافت که سهل است در مورد مشخص مهار تورم عملکرد ابراهیم رییسی به قدری ناامید کننده بود که در پایان سال رهبری عالی نظام در پیام نوروزی «مهار تورم» را به عنوان شعار سال اعلام کردند.
در همین ماه مسعود پزشکیان نماینده تبریز و نایب رییس مجلس دوره قبل هشدار داد مردم عصبانی اند و مشکلاتی پیش خواهد آمد. این هشدار یک ماه قبل از اتفاقات پس از مرگ مهسا مطرح شد و چه بسا اگر به آن توجه شده بود التهابات شهریور به آن شدت شکل نمیگرفت هر چند اصول گرایان هر اتفاقی را از پیش طراحی شده میدانند و برای نارضایتی داخلی سهمی قایل نیستند.
اتفاق تکاندهنده دیگر که به افکار عمومی شوک وارد کرد قتل مجید عبدالباقی برادر حسین عبدالباقی مالک و سازنده ساختمان فروریخته متروپل آبادان بود که روایت آن در روز سوم (خرداد 01) آمد و گویا کسانی چون اطمینان حاصل نکرده بودند که حسین عبدالباقی مالک و سازنده آن واقعا مرده باشد تصمیم گرفتند داغی بر دل خانواده آنها بنشانند که از حیث بی اعتمادی به روایتهای رسمی و حس انتقام مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفت و نشانهای نگران کننده دانسته شد. چرا که اگر هم شریک برادر یا متهم در آن ماجرا بوده باشد تنها دادگاه میتوانست برای او مجازات تعیین کند.
در مرداد 1410 غصه قصه بازگشت طالبان به قدرت در نخستین سالگرد آن هم تازه شد با این تفاوت که به شکل محسوسی افغانستان ارزش خبری خود را برای رسانههای غربی از دست داده و هر چند طالبان هنوز به رسمیت شناخته نشده اما دود تصمیمات تنبیهی تحریمی هم تنها به چشم مردم این سرزمین میرود و طالبان را از ادامه رفتارهای بدوی با زنان و دختران در قرن بیست و یکم بازنداشته است.
از اخبار و اتفاقات دیگر میتوان به انتقاد احمد توکلی رییس مؤسسه دیدهبان شفافیت و عدالت از مصوبه کنکوری شورای عالی انقلاب فرهنگی و درخواست لغو آن از ابراهیم رییسی اشاره کرد که البته نه پاسخی به او داده شد و نه وقعی نهادند و کنکور دانشگاهها به شیوه جدید برگزار شد که برای معدل دوره دبیرستان سهم بسیار بیشتری قایل میشود و به جای یک نوبت در زمستان هم برگزار میشود تا داوطلبان اضطراب کمتری را تجربه کنند ولی توکلی معتقد است استمرار این روند دانشگاه ها را به انحصار داوطلبانی درمیآورد که در مدارس غیرانتفاعی و ویژه درس خوانده اند و مشکلات تازهای را میافزاید.
سرانجام این که واکنش غلامحسین کرباسچی مدیرمسؤول روزنامه «هم میهن» به انتشار متنی از سوی میر حسین موسوی هم قابل توجه بود چرا که گفت «چون ایشان در حصر است، نقد ممکن نیست.»
همچنین بخوانید