محمد تقی فهیم: واقعیت هنر متاخر سقوط اخلاقی است
این واقعیت غیرقابلانکاری است که هر چه هنرمندان انقلابی و بسیجی منزوی و کمکارتر شدهاند، گرایش به ابتذال و سطحیگرایی پررنگتر و میداندار شده و میشود.
به گزارش مشرق، هنر پس از انقلاب اسلامی دستخوش تحولات زیادی در ایران شد، اما چالشها در این حوزه همچنان ادامه دارد. «جوان» به مناسبت هفته هنر انقلاب اسلامی با محمدتقی فهیم، منتقد و کارشناس فیلم و سریال گفتگو کرده است.
هنر در ایران با انقلاب اسلامی چقدر تحت تأثیر قرار گرفت و وضعیت هنر در حال حاضر با همه فرازوفرودها چه اندازه و از چه ابعادی با پدیدهای، چون انقلاب نسبت پیدا میکند؟
هنر نیز مانند ساختار سیاسی، با پیروزی انقلاب دستخوش تغییر، بالندگی و کلا تحول در محتوا شد. در سالهای ابتدایی این تغییرات توأم با پویایی، بارز بودن، قابل رصد، شناسایی و پیشتازی در همه زوایا خودنمایی میکرد. به عبارتی انقلاب، هنر ایران را از میدان ابتذال و سطحیگرایی و مهمتراز آنها از رویکردهای غیرمردمی و بیگانه باارزشهایی، چون عدالت، وطن، استقلال و نفسانیات نجات داد و سمت و سویی ارزشمند بخشید.
اما به دلایل مختلف تحول لازم در شکل و ریخت هنر صورت نگرفت. به تعبیر روشن، هنر انقلاب در تداومش باید به فرمی دست مییافت که در عناصرش خاص انقلاب میبود، همانند برخی کشورهایی که، چون توانستند به ساختاری خاص و حتی مکتب هنری دست یابند، هنرشان جهانگیر و ماندگار شد، در حالی که هنر ما نتوانست به مکتب هنر انقلاب اسلامی ارتقا یابد تا جایی که در وجه غالب خود از همان ساختمان قدیمی بهره برد.
چنانکه به تدریج این فرم و قالب در محتوا نیز تأثیر خود را به جای گذاشت، خصوصا با تغییرات سیاسی پس از انتخابات سال 76 و غلبه جریانات موسوم به اصلاحات، همه حرکتهای صورت گرفته به عقب برگشت، برای نمونه جریان فیلمفارسی در سینما عریانتر به خدمت گونه تینایجری درآمد تا سینما سمت و سویش، قابل انطباق با معیارهای بالنده انقلاب نباشد و... اکنون هنر حاکم با آنچه بروز و ظهور دارد، نسبتی کمرنگ با انقلاب دارد.
فکر میکنید در حال حاضر فاصله ما با هنر اصیل و واقعی چقدر است؟
هنری که معمار نظام نوین ایران تبیین فرمودند، حتی نسبت به همان هنر اوایل انقلاب هم دور از دسترس شده است. در شرایط کنونی حرکتهایی که منجر به خروجی نمونههایی از مدل هنر انقلاب باشد، کمتر به چشم میخورد. سینما، تئاتر، موسیقی و... متأثر از حاکمیت سرمایهسالاری، رنگ پول گرفته و از آنجا که هنوز انقلاب جریان دارد، در بسیاری مواقع این هنر خود مانع تحقق شعارهای انقلابی شده و میشود.
بیشتر بخوانید:
*س_اسکورسیزی چگونه در «مرد ایرلندی» جنایت سیستماتیک دولت آمریکا را پنهان میکند؟ + عکس و سند_س*
در این 40 سال عملکرد ما تا چه اندازه در فراز و فرود شکلگیری هنر در ایران چه به لحاظ مثبت و چه منفی اثرگذار بوده است. کجا راه را اشتباه رفتیم و کجا نشانهگیریهایمان درست بوده است؟
اصلیترین اشتباه در بنیانگذاری هنر نوین قابل تعریف است. نبود یا کمبود نیروهای انقلابی در عرصه هنر (خصوصا هنرهای جدید)، فرصتی در اختیار بازماندگان هنر قبل انقلاب گذاشت تا یکهتاز فعالیت و مدیریت هنر شوند، لذا سبک و سیاق قدیمی و اندیشههای خنثی و بعضا افکار سکولار نقش بسزایی در شکلگیری هنر پس از انقلاب داشته و همچنان آسیب و خطر جدی محسوب میشود؛ واقعیتی که البته متقابلا رویشهای تازه و حضور و رشد و نمو جوانان هنرمند در دو دهه اخیر را میتوان حرکتی امیدوارکننده دانست.
برخی فکر میکنند هنر انقلابی لزوما باید درباره موضوعات انقلابی باشد، مثلا به بخشی از تاریخ انقلاب و جنگ اشاره کند، اما از سویی دیگر عدهای معتقدند هنری که در خدمت اعتلای اخلاق معنویت و رفع مشکلات جامعه به شکلی اصولی باشد نیز میتواند انقلابی باشد. نظر شما چیست؟
بیتردید هنر انقلاب صرفا به پرداخت موضوعات مستقیم به پدیده انقلاب خلاصه نمیشود، اگر چه قله هنر انقلاب، موضوعات پیرامون تاریخ و فراز و فرودهای انقلابی، شخصیتها، اندیشههای آرمانخواهانه، رهبران و کادرهای محوری و توجه جدی به محتویات متأثر از شعارهای انقلابی و ارزشهای انقلاب است، اما باید توجه کرد که این قله دامنهای دارد که بسیاری از موضوعات، اتفاقات، مقولههای معنوی، رویکردهای مذهبی، آموزههای دینی، تحقق عدالت و... نیز محل توجه هستند ولی نباید فراموش کرد که همواره و هر موضوعی الزاما باید با نگاه و تحلیل و متأثر از اسلام، انقلاب و با مرزبندی روشن با دیگر مدعیان دین و اسلام باشد.
اشاره به فیلم «بچههای آسمان» مصداق روشن و درستی از سوژههای اخلاقی و اجتماعی متعالی است. باید توجه داشت که از جمله راهبردهای انقلابی و ارزشهای مستتر در شعارها، مسئله پاکدستی، تکریم و عزت آدمهای طبقات فرودست و در مجموع جایگاه انسان و انسانیت بوده و است، لذا آن فیلم، غیرمستقیم تلاشی هنری برای تحقق و فرهنگسازی پیامهای انقلاب است.
با توجه به آسیبهایی که در حوزه سینما وجود دارد و آثار سخیف و بیارزش سینمایی و حتی آثاری که دچار سیاهنمایی و دلمردگی اجتماعی هستند، نقش هنرمندان متعهد در اعتلای هنر انقلابی و ارزشی چیست؟
واقعیت عریان این سالهای اخیر در هنر و مشخصا سینما، سقوط اخلاقی و گرایش پررنگ به مقولههای نازل و سخیف و در مجموع تحریف حقیقت با شعار واقعیتنمایی است. هنری که امید نیافریند، عملی ضدهنری و... است، لذا در این میدان احاطه ضدارزشها، تنها امید به هنرمندان انقلابی و نیروهای وفادار به انقلاب میرود.
امروزه با توجه به فعالیت رسانههای پرتعداد معاند و خصوصا فارسیزبانان و فضای مجازی بیدروپیکر در اختیار مخالفان و ضدانقلابیون و در کل تهاجم فرهنگی و متقابل نیاز مردم و خانوادهها و جوانان به فرهنگ و هنر جذاب امیدوارانه و متعهدانه، بیتردید تأمین این نیاز از نیروهای خودباخته، تجدیدنظرطلب، غربگرا، بدهکار غریبهها و... ساخته نیست بلکه این میدان محل ذوقآزمایی و مدیریت هنرمندان متعهد و باورمند و انقلابی است.
به واقع باید بپذیریم که با تناقضات زیادی مواجه هستیم. گرایش غالب هنر کنونی در اختیار دیگران است و تا این واقعیت را تحلیل و درک نکنیم، چاره آن را نیز نخواهیم یافت؛ چارهای که به دست هنرمندان ایثارگر و خدمتکار انقلاب حل خواهد شد.
این واقعیت غیرقابلانکاری است که هر چه هنرمندان انقلابی و بسیجی منزوی و کمکارتر شدهاند، گرایش به ابتذال و سطحیگرایی پررنگتر و میداندار شده و میشود، پس برای انزوا و حذف پدیدههای مذموم هنری، باید فرصتهای بیشتری در اختیار هنرمندان خوشفکر و متخصص انقلابی و بسیجی قرار داده شود.