مدیریت آب و لزوم تغییر «تفکر سازهای»؛ گامهای روبهجلو اما ناکافی
تهران - ایرنا - مسئله آب همواره به عنوان یکی از مشکلات دولت مطرح بوده و نتایج تحقیقات هم حاکی از سوء مدیریت در این زمینه است؛ اما باید توجه داشت که این بحران طی سالها به وجود آمده و ناشی از انباشت سوء مدیریت در سالهای قبل است که رفع آن نیز مستلزم گذشت زمان و تغییر رویکرد در مدیریت بهرهبرداری از آب است.
امروزه نحوه مدیریت آب در هر جامعهای به عنوان یکی از شاخصهای اصلی توسعه پایدار، مورد توجه بسیاری از دولتها است.
این یعنی مدیریت آب به ویژه در جوامعی از اهمیت دوچندانی برخوردار میشود که به لحاظ اقلیمی و شرایط جغرافیایی، این روزها با بحرانی به نام کم آبی روبرویند، علیالخصوص اگر کشوری در یک منطقه استراتژیک نظامی، سیاسی و اقتصادی قرار گرفته باشد، نحوه مدیریت آب و بهرهبرداری از آن نه تنها برای خود آن کشور بلکه برای سایر قدرتهای جهانی هم از اهمیت زیادی برخوردار است و پرداختن به آن اجتنابناپذیر است.
با توجه به آنچه گفته شد و نیز شرایط اقلیمی و موقعیت استراتژیک ایران نحوه مدیریت آب از اهمیت بسیار زیادی برای ما برخوردار است.
چهار دهه مدیریت آب در ایران
به استناد گزارش شماره 17046 مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، خوشبختانه در چهار دهه بعد از انقلاب اسلامی، اقدامات بسیار ارزندهای در زمینه مدیریت این بخش مهم و زیربنایی کشور انجام شده است.
هرچند هماکنون نیز در این بخش مهم کشور کاستیهایی وجود دارد اما با بررسی این چالشها و ارائه راهکارهای موثر میتوان بخش عمدهای از مسائل را بهبود بخشید.
در مجموع ارزیابی شاخصهای عملکرد بخش آب در چهار دهه گذشته پیشرفت مطلوبی نشان میدهد و اقدامات سازهای قابل توجهی در این بخش انجام شده، اما مروری کلی گزارشها و تحقیقات موجود در بخش آب حاکی از این است که وضعیت کنونی میتواند بسیار بهتر از این باشد.
در حال حاضر ایران با چالشهای مهمی در زمینه مدیریت مصرف آب روبرو است. چالشهایی نظیر تغییر اقلیم و کاهش آب تجدیدپذیر، نابودی و تخریب زیستبومهای آبی، بهرهوری پایین آب در بخشهای مختلف و منازعات آب محلی و منطقهای، مهمترین مواردی است که دولت در گام دوم انقلاب با آن روبرو است. به این ترتیب، پرداختن به اسناد بالادستی و تغییر در رویکردهای اساسی در سیاستها و استراتژیها، یکی از گامهای موثر در این خصوص است.
ابهاماتی در اسناد بالادستی
تا دهه 1330 در ایران، نظام عرفی آبیاری سنتی پابرجا بود که این وضع تا پیش از دهه 40 شمسی و با تصویب قانون آب و نحوه ملی شدن آن به عنوان اولین «قانون جامع آب» موجب شد تعداد زیادی از چاههای عمیق در سطح کشور به بهرهبرداری رسیده و ظرف چند هفته چشمههای قدیمی و قناتها را با مشکلات جدی روبرو کند.
بعد از سال 1357 و با تغییرات در قانون اساسی مفاهیمی نظیر «انفال»، «در اختیار حکومت اسلامی»، «سایر آبهای عمومی» و «ثروتهای عمومی» به اصل «چهل و پنجم» قانون اساسی که تکلیف آبها را معین کرده، اشاره شده است.
این ابهام در قانون موجب شد تا در دهه 60 شمسی، روند بهرهبرداری غیرمجاز از آبهای زیرزمینی افزایش یافته و کم و بیش در دهه 70 و 80 هم با همین شیوه به پیش برود. هرچند طی این ایام موجبات اشتغال و افزایش سطح کشت روستائیان در کوتاه مدت فراهم شد، ولیکن، نتایج تحقیقات در سال 1393 نشان داد که بالغ بر 110 میلیارد متر مکعب از منابع آب زیرزمینی ایران کسر شده و زنگ خطر جدی را به صدا درآورده است.
شایان ذکر است تاکنون 13 سند بالادستی (6سند مصوبه مجلس و 7 سند در حوزه برنامه توسعه 5 ساله) درخصوص بخش آب ایجاد شده است. برخی از اسناد بالادستی مذکور با توجه به شرایط فعلی آب در کشور، متناسب با نیازهای فعلی این بخش نیست و برخی دیگر عمدتا شامل سیاستهای کلی، قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی، راهبردها و برنامههای توسعه پنجساله هستند.
مصداق بارز این موضوع قانون تأمین منابع مالی برای جبران خسارات ناشی از خشکسالی و یا سرمازدگی (1383) و قانون تعیین تکلیف چاههای فاقد پروانه بهرهبرداری (1389) است که طی آنها نخست دریافت حقالنظاره آبهای زیرزمینی لغو شد و سپس دریافت پروانه برای چاههای غیرمجاز تا سال 1395 امکانپذیر شد.
در مورد برنامههای توسعه پنجساله نیز باید گفت این برنامهها متأسفانه علاوه بر اینکه در مواردی متناسب با نیازهای روز بخش آب نیستند، نمیتوان یک ارتباط منطقی بین آنها و یک برنامه بلندمدت مدون برقرار کرد.
شاید اصلیترین دلیل این موضوع نبود یک برنامه بلندمدت و مورد قبول همه بخشها در مورد آب (سند جامع آب) باشد. این در حالی است که طرح پارادایم «بحران آب» تقریبا از اواسط برنامه سوم توسعه (سال1381) صورت گرفته و قویا انتظار میرود که قوانین برنامه توسعه جدید علاوه بر پوشش دادن خلأهای برنامههای توسعه پیشین، نسخههای جدیتری را برای چالشهای بخش آب مطرح کند. متأسفانه چنین روندی در قوانین برنامه توسعه در بخش آب مشاهده نمیشود.
واکاوی رویکردها به مسئله آب
در حال حاضر وضعیت بخش آب چندان مطلوب نبوده و در سالهای اخیر بیشتر از هر زمانی سخن از وضعیت بحرانی آب به میان میآید.
این وضعیت نامطلوب بهرهوری آب در بخشهای مختلف، ساختار نامناسب مدیریت آب و بسیاری موارد قابل ذکر دیگر، همگی حاکی از ناموفق بودن سیاستهای مدیریتی بخش آب طی سالیان گذشته است.
مهمترین موضوعی که در مورد مدیریت بخش آب در سالهای اخیر میتوان عنوان کرد، حاکم بودن تفکر «سازهای» بر اجرای برنامههای این بخش است. این تفکر سبب میشود که اجرای سیاستها و برنامهها در جهت سازهای تقویت شده و موارد غیرسازهای و اجتماعی و فرهنگی مغفول بماند.
به عنوان مثال طرحهای انتقال آب از یک استان به استان دیگر و یا احداث سدهای دائمی (که به نوعی موجب اختلال در اکوسیستم طبیعی محسوب شده) گاه بدون توجه به نتایج ارزیابیهای اجتماعی و فرهنگی انجام شده است. همین موضوع سبب ضعف شدید مبانی اجتماعی در بخش آب در سالهای گذشته بوده است. البته شایان ذکر است که اخیرا تغییر جهتگیریها به «تفکر غیرسازهای» در مدیریت بخش آب دیده میشود اما عملکرد بهتر و دقیقتری را میطلبد.
بنابر گزارش آماری وزارت نیرو در سال 1398، شاخصهایی نظیر «شبکه اصلی آبیاری و زهکشی»، «تعداد سدهای بهرهبرداری شده مرزی»، «حجم مخازن سدهای بهرهبرداری شده حوضههای آبریز مرزی و مشترک» و «ظرفیت آب تنظیمی سدهای بهرهبرداری شده مرزی» و... همگی افزایش 4 برابری نسبت به سال 1357 داشتهاند، اما چنانچه بدان اشاره شد، وجود نگاه غیرسازهای و یا اجتماعی، کمتر در آن به چشم میخورد.
چه باید کرد؟
مهمترین نکتهای که در رفع چالشهای بخش آب باید مدنظر قرار گیرد، این است که وضعیت موجود طی چندین سال (چند 10 سال) ایجاد شده و ناشی از انباشت نتایج سوء مدیریت در سالهای قبل است که طبعا رفع آن نیز زمانبر خواهد بود.
باید توجه داشت که تنها صرف ارائه راهکارهای مطلوب و کارشناسی نمیتواند رافع معضلات موجود در بخش آب باشد؛ چنانچه مشابه راهکارهای ارائه شده به صورت پراکنده در برنامههای توسعه پیشین وجود داشته است، اما به رغم وجود این راهکارها، ابعاد و جنبههای بحران آب روبه افزایش بوده و وضعیت بخش آب بدتر شده است.
بدین ترتیب تغییر در نوع رویکرد، اعمال مدیریت به همپیوسته آب در سطح ملی و حوضه آبریز، اعمال مدیریت تقاضا و عملیاتیسازی الگوی بهینه مصرف در بخشهای مختلف مصارف و اعمال سیاستهای تشویقی و حمایتی، استقرار نظام برنامههای بهرهبرداری، حفاظت و نگهداری از منابع آب و تأسیسات کشور، توسعه و تدوین برنامههای بهرهبرداری تلفیقی از منابع آب سطحی، زیرزمینی و نامتعارف، ارتقای بهرهوری آب در بخش کشاورزی از طریق روشهای مناسب در هر منطقه و برای هر محصول با تأکید بر کاهش مصرف آب در سطح حوضه آبریز، بازچرخانی و استفاده مجدد از آب با تأکید بر جایگزینی پساب برای مصارف کشاورزی، خدمات و صنعت با رعایت ملاحظات زیست محیطی و... از جمله مهمترین مواردی است که میتوان در خصوص حل بحران آب بدان اشاره داشت
*س_برچسبها_س*