مرور جعفر مدرس صادقی بر داستانهای بزرگ علوی و بهرام صادقی چاپ شد
کتاب «چشمهایش و ملکوت؛ بزرگ علوی و بهرام صادقی: مروری بر همه داستانها» نوشته جعفر مدرس صادقی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.
کتاب «چشمهایش و ملکوت؛ بزرگ علوی و بهرام صادقی: مروری بر همه داستانها» نوشته جعفر مدرس صادقی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.
بهگزارش خبرنگار مهر، کتاب «چشمهایش و ملکوت؛ بزرگ علوی و بهرام صادقی: مروری بر همه داستانها» نوشته جعفر مدرس صادقی بهتازگی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است.
جعفر مدرس صادقی نویسنده و پژوهشگر و مولف اینکتاب میگوید بزرگ علوی و بهرام صادقی دو نویسنده ادبیات داستانی معاصر ایران، اصلا به هم شبیه نیستند. یکی اهل محفل و دوستی و رفاقت بوده و دیگری از هر محفل و دار و دستهای فراری. یکی اهل مُدارا بوده و دیگری نبوده است. یکی میخواسته رمان بنویسد و داستان کوتاه نوشت و دیگری سودای رماننوشتن نداشت. اما وجه شباهت ایندو در آن است که هر دو قصهگو بودهاند. و مدرسصادقی معتقد است زمانه به هیچکدامشان فرصت کافی برای قصهگویی نداد.
کتاب پیشرو از سهبخش تشکیل شده که بخش اول آن با عنوان «زمین و هوا» در حکم مقدمه و شناختنامه مختصر دو نویسنده موردنظر کتاب است. در اینبخش بزرگ علوی و بهرام صادقی بهطور مختصر معرفی و فراز و فرودهای زندگیشان پیش روی مخاطب قرار میگیرد. در 2 بخش دیگر هم بهطور مجزا به دو نویسنده و کارنامه داستاننویسیشان پرداخته شده که ایندوبخش بهترتیب عبارتاند از «بزرگ علوی: ورقپارهها و داستانهای دیگر» و «بهرام صادقی: قمقمهها و داستانهای دیگر».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
این مبارز سیاسی موسوم به کاووس و رفقای او در این شهر سی هزار نفری اعلامیه پخش میکردند و فساد و روابط پنهانی مقامات را با مالکین و ثروتمندان محلی افشا میکردند و رفقایی را که در خراسان متواری بودند از مرز فراری میدادند. کاووس که اتاقی در باغ هلویی متعلق به یک حاجی پولدار اجاره کرده است، عاشق دختر او میشود. کار عشق و عاشقی به ازدواج میکشد و دختر آنها تازه به دنیا آمده است که شبکه انقلابیون لو میرود و کاووس ناچار است زن و بچهاش را رها کند و فرار کند. و از این به بعد، داستان فرار خودش را شرح میدهد: زندگی مخفیانهاش و زندانی شدنش در تهران، آزاد شدنش و برگشتنش به خراسان، وداع دوبارهاش با زن و بچه و فرار دوبارهاش، اینبار از طریق کردستان. با اتومبیلی که در اختیار راوی است به طرف مرز میروند، توی برف و بوران گرفتار میشوند، راوی که از پا درآمده است از رفقا خواهش میکند که او را رها کنند، میافتد دست مامورین عراقی، «26 ماه و هفت روز» یا «هفتصد و نود و شش روز» در زندانهای عراق سپری میکند... تا روزی که او را در خانقین به مرزبانان ایرانی تحویل میدهند و میبرند تهران... «شش ماه تمام در سلولهای انفرادی» و بعد از یک سال و هفت ماه که در زندان بوده است، محکوم شدنش به پانزده سال زندان. همه این ماجراها را به تفصیل و با جزئیات فراوان شرح داده است و همه این یادداشتها را خطاب به دخترش نوشته است که با مادرش رفته است بادکوبه.
اینکتاب با 232 صفحه، شمارگان هزار و 200 نسخه و قیمت 110 هزار تومان منتشر شده است.