چهارشنبه 17 بهمن 1403

مسئولین سیاست خارجی؛ در مورد افغانستان اشتباه نکنیم!

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

تحولات افغانستان هیچ کشوری را به اندازه ایران متاثر نخواهد کرد. افغانستان نه مساله اول ایالات متحده آمریکا و غرب در حال حاضر است و نه حتی مساله اصلی روسیه و چین. اکنون مساله ای اصلی، صرفنظر از مسائل انسان دوستانه که حقیقتا از دیرباز اولویت اول جمهوری اسلامی ایران، در مواجهه با مردم افغانستان بوده و خواهد بود، نحوه تعامل ایران با تشکیلات و نهاد‌های مستقر کنونی در افغانستان است.

تابناک / امیر علی امیری: هرچند تحولات افغانستان برای افکار عمومی بین المللی و حتی داخل ایران به سرعت پیش رفت و فتح یک روزه کابل از سوی نیروی طالبان، باعث تعجب و غافلگیری بسیاری شد، حقیقت این است که در همه محافل کارشناسی حوزه امنیت بین الملل و سیاست خارجی، سقوط افغانستان قابل پیش بینی بود و اگر تردید‌هایی نیز وجود داشت در مورد مقاومت دولت مرکزی، آن هم فقط در شهر کابل بود که پیش بینی می‌شد، حداکثر یک ماه دیگر این شهر سقوط کند؛ اما ناپیوستگی مردم و دولت غنی، به میزانی رسیده بود که طالبان راه یک ماهه را یک روزه پیمود.

اکنون مساله‌ای اصلی، صرفنظر از مسائل انسان دوستانه که حقیقتا از دیرباز اولویت اول جمهوری اسلامی ایران، در مواجهه با مردم افغانستان بوده و خواهد بود، نحوه تعامل ایران با تشکیلات و نهاد‌های مستقر کنونی در افغانستان است. پیش از پرداختن به این مساله، لازم است نکته کلیدی که مقدمه اصلی بحث است، شرح داده شود.

تحولات افغانستان، هیچ کشوری را به اندازه ایران متاثر نخواهد کرد. افغانستان نه مساله اول ایالات متحده آمریکا و غرب در حال حاضر است و نه حتی مساله اصلی روسیه و چین. ویلیام هگ، وزیر خارجه اسبق بریتانیا در این باره می‌نویسد: «خطوط کلی دیپلماسی بین المللی آمریکا و غرب در سال‌های آینده، بازگشت به نوعی انزواطلبی بین المللی است. کشور‌های غربی به این نتیجه رسیده اند، اتفاقی که در سایر کشور‌ها اتفاق می‌افتد، دیگر نباید دغدغه اصلی آنان باشد.»

کارشناسان و مقامات چینی، افغانستان را قبرستان امپراتوری‌ها می‌نامند. چین حتی حاضر نیست در قالب نیرو‌های حافظ صلح سازمان ملل متحد به افغانستان نیرو بفرستد و احتمالا در آینده‌ای نزدیک، همکاری‌های اقتصادی خود با هر دولت مستقری که در افغانستان به قدرت برسد را آغاز خواهد کرد. روسیه نیز با اینکه از خروج آمریکا و ناتو از افغانستان خشنود است، تاثیر پذیری از اینکه چه دولتی در افغانستان قدرت را به دست گرفته است، ندارد؛ اما اینکه می‌خواهد از این خلأ قدرت استفاده کند، تردیدی در آن نیست، ولی دغدغه امنیت ملی از بابت افغانستان ندارد.

در میان کشور‌های منطقه خلیج فارس هم مساله افغانستان اولویت اول نیست. در این میان، دولت پاکستان نیز به عنوان یکی از کشور‌های همسایه افغانستان، به دلیل رابطه‌ای که دولت و سازمان‌های نظامی و اطلاعاتی این کشور با تشکیلات طالبان دارند، دغدغه چندانی ندارد. در این میان، ایران می‌ماند و صد‌ها مساله‌ای که از جانب افغانستان، با امنیت ملی، اقتصادی و اجتماعی آن گره زده شده است. اما ایران با این مقدار تاثیرپذیری در دو روز گذشته به گونه‌ای رفتار کرده که افرادی که دغدغه منافع ملی کشور را دارند، نگران کرده است.

دو اشتباه عمده در رفتار در دو روز اخیر در حوزه سیاست خارجی ایران در ارتباط با مساله افغانستان به چشم می خورد که لازم است، هر چه سریع تر از افتادن در این دو مسیر اشتباه ممانعت شود.

اشتباه نخست: سیاست صبر و انتظار ایران در قبال تحولات اخیر افغانستان و احتمالا در ادامه پیروی از سیاست‌های جامعه بین المللی (غرب) در قبال این تحولات است. رویکرد جامعه بین المللی و یا مکانیسم‌هایی مانند شورای امنیت، ابزار دنیای غرب در قبال تحولات جهانی و منطقه‌ای است. سیاست صبر و انتظار و پیروی ایران از این سیاست ها، کشور را در قبال کشوری که هزاران کیلومتر مرز مشترک با آن دارد، به انفعال خواهد کشاند. فشار‌هایی که این روز‌ها غرب و جامعه بین المللی چه در قالب اتحادیه‌ها و سازمان‌های بین المللی و چه در قالب موضع گیری‌های انفرادی در مواجهه با مساله افغانستان دارند صرفا اعمال فشار به طالبان جهت ناگزیر کردن آنان برای تامین منافع غرب در آن منطقه و یا حداقل عدم ایجاد دردسر برای منافع آنان است و به زودی این فشار‌ها به سمت همگرایی نسبی میل پیدا خواهد کرد. در این میان، انفعال ایران که همانگونه که ذکر شد بیشترین تاثیرپذیری را از مساله افغانستان دارد، کشور را به صورت اساسی در این حوزه با چالش روبه رو خواهد کرد. ایران اکنون به جای صبر و انتظار، به تصمیمات عقلایی، اما ملی نیاز دارد.

اشتباه دوم: سیاست بازی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان در مدار روسیه و چین. همانگونه که پیشتر ذکر شد، این دو کشور، اولویت اساسی (حداقل در تراز ایران) در مورد افغانستان برای خود قائل نیستند. این دو، صرفا خطوط قرمزی درباره سیاست‌های احتمالی آینده طالبان برای آنان ترسیم کرده اند و انتظار رد شدن از خطوط قرمزشان را ندارند. اما اینکه در ساعات گذشته شنیده می‌شود ایران هم به تروئیکای چین، روسیه و پاکستان برای مواجهه با تحولات افغانستان دعوت شده است، نشان از انفعال ایران در این زمینه دارد. برای جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که بیشترین تاثیرگذاری از تحولات افغانستان را دارد، انتظار کشیدن بدین منظور که کشور‌هایی دور‌تر او را در مساله‌ای که بر امنیت ملی، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن تاثیر غیر قابل انکار دارد، سهیم کنند از عجایب روزگار است!

تردیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران در قبال افغانستان با همه اشتراکات و اختلافاتی که میان دو کشور وجود دارد، ملاحظاتی عمیق و بنیادین دارد؛ اما این ملاحظات نباید سیاست خارجی کشور را متاثر از غرب یا روسیه و چین نماید. اگر همین یک دلیل را بپذیریم که ایران بیشترین تاثیر پذیری از مساله افغانستان را دارد، هیچ راهی جز در پیش گرفتن یک سیاست مستقل و ملی در این زمینه نداریم. در سیاست بین الملل، عهد اخوت با کسی بسته نمی‌شود؛ هر اقدامی تا زمانی معتبر است که حافظ امنیت ملی و تامین کننده منافع ملی ایران باشد. تعلل در این زمینه همانقدر به کشور آسیب می‌زند که بقا بر تصمیماتی که به زیان منافع ملی کشور است، آسیب می‌زند.

دقت شود که اقدام مستقل و ملی ایران در قبال تحولات افغانستان، تعارضی با همکاری‌های بین المللی و یا منطقه‌ای ندارد و یا در تضاد با اقدامات کشور‌های دوست در منطقه و یا خارج از آن ندارد. مساله این است که تحولات افغانستان در همه ابعاد آن، تاثیر مستقیم نه بر غرب دارد و نه بر شرق و نه بر منطقه؛ نقطه مرکزی تحولات اخیر، ایران هست و افغانستان!