«مهاجر سرزمین آفتاب» چگونه با ایران و اسلام آشنا شد
نویسنده «مهاجر سرزمین آفتاب» گفت: رفته رفته ایشان به ایران میآیند و به مرور زبان و فرهنگ ایرانی را یاد میگیرند و با عمق دین اسلام آشنا میشوند.
نویسنده «مهاجر سرزمین آفتاب» گفت: رفته رفته ایشان به ایران میآیند و به مرور زبان و فرهنگ ایرانی را یاد میگیرند و با عمق دین اسلام آشنا میشوند.
به گزارش خبرگزاری مهر، جشن کتاب پرفروش «مهاجر سرزمین آفتاب» با حضور مسعود امیرخانی، نویسنده اثر و علیاکبر شیروانی، مدیر انتشارات سوره مهر، روز شنبه 23 اردیبهشت در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
مسعود امیرخانی نویسنده «مهاجر سرزمین آفتاب»، در خصوص نحوه آشنایی حمید حسام با کونیکو یامامورا و آغاز روند نگارش کتاب گفت: آشنایی آقای حسام با این خانم به سفری برمیگردد در حدود سال 96 و پنج شش سال قبل از چاپ کتاب. موزه صلح برنامهای دارد که هنرمندان را به مناسبت سالگرد اتمی هیروشیما به کشور ژاپن میبرد. مترجم این گروه خانم یامامورا بود. در یکی از این سفرها آقای حسام که جانباز شیمیایی هستند، در مسیر طولانی امارات تا توکیو در کنار خانم بابایی نشسته بودند که متوجه میشوند فرزند ایشان در دفاع مقدس به شهادت رسیده و خودشان هم به کشور ما آمدهاند و اتفاقاتی را گذراندهاند.
امیرخانی ادامه داد: پیش از آن گروههای مختلفی برای مصاحبه و گزارش به سراغ ایشان رفته بودند؛ اما ایشان قبول نکرده بودند. اصرار آقای حسام هم حدود سه چهار سال به طول انجامید و در نهایت بعد از کسب رضایت خانم یامامورا، حدود پنجاه ساعت با ایشان گفتگو کردیم و کتاب سال 99 منتشر شد.
علیاکبر شیروانی مدیر انتشارات سوره مهر، درخصوص این کتاب گفت: بازخورد زیادی از این اثر گرفتهایم و در مجموع کتاب خوشخوان و متفاوتی است. «مهاجر سرزمین آفتاب» از ژاپن قدیم تصویر خوبی را توانسته ارائه کند و با اشاره به چند دوره و برش تاریخی به جنگ و... میپردازد. این کتاب لایههای مختلفی را پشت هم روایت میکند و جذاب و شیرین است و اختصار خوبی دارد که به کلیت لطمه نزده و کمنظیر است. در این کتاب مخاطب با چند فرهنگ در چند زمان آشنا میشود، بدون اینکه حس کند قسمتی از آن ناکافی است.
شیروانی درباره زبانهایی که این اثر به آن ترجمه شده گفت: کتاب به چند زبان ترجمه شده و یکی از زبانها ژاپنی است؛ اما از میزان استقبالش اطلاعی ندارم. همچنین به انگلیسی و عربی ترجمه شده و نسخه عربی در لبنان منتشر شده و استقبال خوبی داشته است. همینطور به یکی دو زبان دیگر اعم از زبان آذری هم ترجمه و منتشر شده است.
در ادامه امیرخانی گفت: بیست سال اول زندگی خانم یامامورا برحسب دین و اعتقادات و فرهنگ و آداب رسوم متفاوتی گذشته است. بخش ابتدایی کتاب روایتی از فرهنگ ژاپنی ایشان است و تصویری از این کشور به ما ارائه میدهد. برای اینکه این تصویر گویاتر باشد، تلاش کردیم ایشان را با اسناد و عکسها و فیلمهای گذشته به آن روزها ببریم تا بتوانند خاطراتشان را بازگو کنند.
نویسنده این اثر گفت: رفته رفته ایشان به ایران میآیند و به مرور زبان و فرهنگ ایرانی را یاد میگیرند و با عمق دین اسلام آشنا میشوند. فرزندانشان بزرگ میشوند و همزمان زبان فارسی را یاد میگیرند. ایشان شصت سال در کشور ما زندگی کردند و رفتار و پذیرایی سادهای که در منزلشان استفاده میشد، نشانگر تأثیرپذیری ایشان از فرهنگ ما بود. ایشان آداب را تمام و کمال نگه داشته بود. به نظرم نقش همسرشان پررنگ بوده از این جهت که دین اسلام را یک دین سختگیرانه و از فرهنگ دیگر نشان ندادند؛ بلکه تصویری زیبا ارائه دادند، نه فقط در کلام، بلکه در رفتار ایشان هویدا بود که موجب آشنایی با فرهنگ دینی ما شده است.
امیرخانی در پایان گفت: نقش همسر خانم یامامورا در زندگی او بسیار پررنگ بود؛ بهخصوص در مصاحبههای تکمیلی. ایشان دو اتفاق مهم زندگیاش را انقلاب و جنگ بیان میکند.