موسوی؛ از استکبارستیزی تا حمایت از مهرههای استکبار!/ انبارلویی: اصلاحطلبان بهخاطر میرحسین با تناقض مواجهاند
بیانیه اخیر میرحسین موسوی علیه مقاومت و سیاستهای ضداستکباری نظام، برخلاف آن چیزی است که موسوی در سالهای دهه 60 شمسی و حتی سالهای پس از آن تا فتنه سال88 به آن اعتقاد داشت.
به گزارش مشرق روزنامه صبح نو نوشت: بیانیه اخیر میرحسین موسوی علیه مقاومت و سیاستهای ضداستکباری نظام، برخلاف آن چیزی است که موسوی در سالهای دهه 60 شمسی و حتی سالهای پس از آن تا فتنه سال88 به آن اعتقاد داشت. سقوط موسوی به ورطه پیشآمده و تذبذب سیاسی او، البته به پیشینه او بازمیگردد که مدام میان تشکلهایی با گرایش چپ و راست در نوسان بود.
میرحسین موسوی یکی از نمادهای قدرتمند جریان چپ اسلامی در دهه اول انقلاب اسلامی بود. او در این دهه، با در اختیارداشتن پست نخستوزیری، چهرهای تعیینکننده در معادلات سیاسی کشور شده بود. او بهواسطه انتسابش به جریان چپ، مواضع سیاسی مشخصی در زمینه آمریکاستیزی، لزوم حمایت از محرومان جهان و لزوم مقاومت در برابر دشمن داشت. دولت او برای موفقیت در عرصه جنگ تحمیلی، روابط نزدیکی با دولت حافظاسد (پدر بشار اسد، رییسجمهوری کنونی سوریه) برقرار کرد. اعتقادات ضدسلطه او تا سالها پس از پایان دوره نخستوزیریاش در سال68 باقی ماند.
رأی موسوی به احمدینژاد
چپگرایی موسوی به حدی بود که نیروهای چپ (اصلاحطلب بعدی) پروژهای سنگین برای راضی کردن او به قبول نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری در خرداد76 را پیش بردند اما او درنهایت راضی نشد و کنار کشید. چپها نیز با حمایت از سیدمحمد خاتمی (که بهوضوح گرایشهای لیبرالی داشت) از چپ به راست عزیمت کردند. موسوی اما همچنان چپ ماند؛ به گونهای که در انتخابات1384 به احمدینژاد رأی داد. محمد شریعتمداری از وزرای عضو در دو کابینه محمد خاتمی و حسن روحانی، اسفندماه سال1391 در گفتوگو با ایسنا، تصریح کرد: «موسوی بعد از 22خرداد 88 آنارشیست شد، موسوی با تمام اعوان و انصارش در سال84 به احمدینژاد رأی داد».
غرق در عوالم جنگ
موسوی تا بزنگاه انتخابات ریاستجمهوری سال88 همچنان بر اصول چپگرایانه خود باقی ماند. مواضع سیاسی خاص موسوی در دو حوزه سیاست داخلی (عدالتمحوری) و سیاست خارجی (حمایت از قدس و استکبارستیزی) اصلاحطلبان را به این وسوسه جذاب انداخت که برای خواباندن مچ محمود احمدینژاد، رییسجمهوری وقت (که او هم فردی عدالتمحور و استکبارستیز بود) بدیلسازی کنند و با پوپولیسم چپ، ذهن جامعه را از پوپولیسم راست (اشاره به احمدینژاد) دور کنند. موسوی بهحدی در موقعیت خاص خود در دهه60 غرق بود که «نخستوزیر جنگ» و «نخستوزیر امام»، کلیدواژههای اصلی کمپین تبلیغاتی او در انتخابات دهم ریاستجمهوری به شمار میآمدند.
موسوی: انتفاضه تا پیروزی کامل ادامه دارد
جنگ و جنگزدگی موسوی و تیم تبلیغاتی او بهحدی بود که برخی در مقام مشورت و برای آنکه میان موسوی و نسل جدید (که جنگ را درک نکرده بود) همذاتپنداری ایجاد کنند، خواستار احتراز موسوی و تیم او از بهرهبرداری رادیکال از کلیدواژههای مذکور شدند. برای آنکه استقامت موسوی بر ایدههای سلطهستیزانه، بهتر برای مخاطبان درک شود، توجه به اظهارنظر او در مردادماه سال1382 درباره قدس و انتفاضه، خالی از لطف نخواهد بود. او گفت: «کسی نمیتواند درپی استقلال، آزادی و مبارزه با ظلم باشد و با فلسطینیان احساس همبستگی نکند. انتفاضه با هر فراز و فرودی تا زمان پیروزی کامل ادامه خواهد داشت». موسوی با این سابقه پررنگ از سلطهستیزی، سالهاست که عافیت سیاسی را در حمله به نظام و جانبداری از سلطه میبیند. بیانیه اخیر موسوی و حمایت او از داعش، نقطه اوج سقوط نخستوزیر دهه60 در ورطهای است که به نظر میرسد بازگشتی از آن نیست و معطوف به نیات سیاسی خاص است. در گفتوگو با محمدکاظم انبارلویی به این سوال پاسخ دادیم که چرا موسوی چپگرا، این روزها اینچنین چپ کردهاست.
موسوی اصالت انقلابی نداشت
محمدکاظم انبارلویی، کارشناس مسائل سیاسی در گفتوگو با خبرنگار «صبحنو»، با اشاره به عقبه سیاسی میرحسین موسوی اظهار کرد: تاریخ انقلاب اسلامی نشان میدهد کسانی که در قبال مسائل سیاسی مواضع افراطی داشتند، درنهایت به تفریط افتادند؛ البته آقای موسوی در دهه اول انقلاب از نظر وابستگی سیاسی، فردی مربوط به جریان روشنفکری موسوم به «امتیها» بود که هیچگاه مواضع انقلابی صحیح و اصیل نداشت. وی افزود: مرحوم بهشتی در موقع تاسیس حزب جمهوری اسلامی، از روشنفکرانی نظیر حبیبالله پیمان برای عضویت در حزب دعوت کردند که آنها نیامدند. آقای موسوی از نظر گرایش سیاسی، جزء کسانی نیست که اصالت انقلابی و صحیحی داشته باشد.
انبارلویی با اشاره به اوج و فرود سیاسی موسوی تاکید کرد: او در دهه اول انقلاب بهعنوان یک چهره سیاسی ظهور کرد که البته بهیکباره و بدون اینکه به کسی اطلاع داده باشد، از مسوولیت نخستوزیری استعفا داد. این استعفا موجب تعجب بسیاری شد که او چگونه بدون مشورت با نزدیکترین افراد، استعفا داد. این استعفا با واکنش تند امام (ره) مواجه شد. موسوی بعد از ارتحال امام (ره)، دورهای سکوت کرد. در انتخابات سال88 با اینکه آقای خاتمی اعلام کاندیداتوری کرده بود اما درنهایت به نفع موسوی کنار رفت.
قرار بود موسوی، لیدر بهار عربی در ایران باشد
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به نیت سیاسی اصلاحطلبان در انتخابات88 گفت: اصلاحطلبان بنا داشتند که اگر رأی نیاوردند، با رمز تقلب وارد آشوب سیاسی شده و در ایران، انقلاب رنگی راه بیندازند. در سال88 با آزمونی روبهرو بودیم که در این آزمون، اصلاحطلبان هرگونه پایبندی به اسلام و جمهوریت را زیر پا گذاشتند و با رمز تقلب، به جنگ نظام آمدند. انبارلویی افزود: این اعتراضات و اغتشاشات هشتماه به طول انجامید. بعد از آن، آثاری از اینها پیدا نبود تا اینکه با بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی روبهرو شدیم که آمریکاییها نام آن را «بهار عربی» گذاشتند. موسوی قرار بود در ایران، بهعنوان لیدر سیاسی در مقابل نظام عرضاندام کند که با رأی شورایعالی امنیتی ملی، به همراه کروبی به حصر رفت و توطئه آنها خنثی شد.
انبارلویی با اشاره به بیانیه اخیر موسوی اظهار کرد: در سال88 میگفتند که شعار علیه اصل ولایتفقیه و ستیز با نظام، شعار منافقین و سلطنتطلبان است و ارتباطی با جنبش سبز ندارد. اما موسوی با بیانیه اخیرش نشان داد که با اینکه آن شعارها کار منافقین و سلطنتطلبان بود اما آن شعارها خاستگاه جنبش سبز نیز بوده است. برای همین موسوی در بیانیه اخیرش بهنفع داعش و جبههالنصره و علیه سپاه، موضع گرفت. کسی که بهنفع داعش موضع میگیرد، نشان میدهد که اسلامیت و جمهوریت نظام را قبول ندارد.
اصلاحطلبان بهخاطر موسوی با تناقض مواجهاند
وی با اشاره به بیانیه اخیر موسوی و مخصمهای که این بیانیه برای اصلاحطلبان ایجاد کرده است، تصریح کرد: اصلاحطلبان بههرحال قانون اساسی، ولایتفقیه و انقلاب اسلامی را قبول دارند. باوجوداین، اصلاحطلبان امروز با شخصیتی مواجه هستند که هیچکدام از این موارد را قبول ندارد. اگر علیه موسوی موضع بگیرند، برای آنها خسارت در سیاستورزی خواهد بود و اگر موضع نگیرند، جور دیگری برای آنها خسارت خواهد بود؛ بنابراین اصلاحطلبان الان با تناقضهایی مواجهاند که نمیتوانند از آنها بیرون بیایند. علت سکوت آقای خاتمی، مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین حوزه علمیه قم نیز همین تناقضهاست. آنها از کسی حمایت کردهاند که دارد از شرورترین و شریرترین جریان سیاسی معاصر یعنی داعش و جبهه النصره، بهصراحت حمایت و به کسانی که از حریم حرم ائمه و جمهوری اسلامی دفاع کردند، حمله میکند. انبارلویی تاکید کرد: اگر ما میخواستیم دهها ساعت وقت بگذاریم و نسبتهایی به آقای موسوی بدهیم، کسی باورش نمیشد اما خود او بهراحتی با صدور یک بیانیه و حمایت از داعش، همه اتهامات علیه خود را پذیرفته است.
امام موسوی، امام آمریکا و رژیم اسرائیل است
انبارلویی با اشاره به مخفیشدن موسوی و اصلاحطلبان پشت اعتبار و آبروی امامخمینی (ره) گفت: موسوی مطیع امام (ره) است اما باید پرسید، کدام امام؟ امام موسوی، امام آمریکا و رژیماسرائیل است. اگر موسوی امام (ره) را قبول داشت، موقعی که نخستوزیر بود، بدون مشورت با ایشان بهیکباره استعفا نمیداد. حتی رفقای آقای موسوی مثل آقای هاشمی هم از استعفای او خبر نداشتند. از بیانیه اخیر او هم بهراحتی میتوان فهمید که امام مدنظر موسوی، چه کسی است.