«موقعیت مهدی» ادای احترامی به رزمندگان آذری زبان
تهران - ایرنا - 32 سال از پایان جنگ تحمیلی ایران و عراق میگذرد اما هنوز افرادی چشمانتظار بازگشت پیکر فرزندانشان هستند؛ فرزندانی که هر کدام اهل یک گوشه از این آب و خاک بوده و جانشان را برای دفاع از میهن فدا کردند.
حمید باکری یکی از این شهداست؛ شهیدی از دیار آذربایجان که همچنان پیکرش در آغوش آبهای اروند خفته است. «حمید» تنها فرزند خانواده باکری نیست که همچنان مفقودالاثر است بلکه برادرش یعنی «مهدی»، فرمانده لشکر 31 عاشورا، نیز سرنوشتی مشابه او داشته است.
و اما هنرمندی از اهالی آذربایجان مدتی پیش تصمیم گرفت اثری درباره برادران باکری خلق کند؛ اینکه خود اهل منطقهای باشی که برادران باکری در آنجا پا به دنیا گذاشته و نفس کشیدهاند و دست به ساخت فیلمی درباره آنها بزنی، در عین جذاب بودن سخت هم هست. دشوار از این بابت که فیلمساز خود را در معرض قضاوتهای مختلف به ویژه از سوی مردم آذربایجان قرار میدهد. هادی حجازیفر این ریسک را پذیرفته است و موقعیت مهدی را که روایت 6 پردهای از 4 سال پایانی زندگی حمید و مهدی باکریست، به تصویر کشیده است.
در محافل مختلف، روزنامهها، نشریات، خبرگزاریها و... درباره ویژگیهای شاخص این اثر و نقاط قوت آن مطالب و یادداشتهایی نوشته شده اما شاید نکتهای که کمتر درباره آن صحبت و برجسته شده است، نمایش فداکاری آذریها در دفاع از ایران است.
ناگفته نماند که پرداختن به کیفیت و چگونگی حضور قومیتها در دورههای مختلف تاریخ ایران به ویژه در دوران دفاع مقدس نشان میدهد قومیتها نقش مهمی در حفظ کشور ایفا کردند که بخش مهمی از این رشادتها سهم آذری زبانهاست و موقعیت مهدی توانسته است با تمرکز بر شهدای شاخص این قوم گریز خوبی به رشادتهای مردم این منطقه بزند و نشان دهد بچههای آذربایجان تا چه اندازه در جنگ موثر بودهاند.
منطقه آذربایجان 16 هزار شهید تقدیم خاک این میهن کرده است اما تاکنون کمتر اثری مختص این مساله ساخته شده است که نشان بدهد بخش مهمی از جنگ به دست اهالی این منطقه اداره شده است.
نکته مهم این است که سینمای ایران هرچه قدر از کلیت و کلی گویی فاصله بگیرد و به سراغ پرداختن به جزئیات، قومیتهای مختلف و... برود، فرصت خلق سوژههای ناب تر با ایدههای برتر و واقعیت ملموس تر و زبان مردمی تری خواهد داشت.
کارگردان این فیلم سینمایی تنها به نمایش رشادتهای آذری ها بسنده نکرده است بلکه از نواهای خاص و دلنشین ویژه آن جغرافیا استفاده کرده و زبان آذری را به عنوان زبان فیلم برگزیده و از پس انتخاب این زبان که به نوعی با ریسک همراه بوده، به خوبی برآمده است. این زبان روی فیلم نشسته است که نه تنها داشتن زیرنویس تمرکز مخاطب را بهم نمیزند بلکه با قصه و شخصیتها همراه میشود. همچنین به نظر میرسد اگر فیلم به زبان دیگری روایت می شد، تاثیرگذاری حال حاضر را نداشت.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که موقعیت مهدی به دلیل برخورداری از زبان آذری ممکن بود سهم کمتری از مخاطبان را درگیر خود کند اما با این وجود توانسته است به دلیل بکر بودن داستان و نمایش فرهنگ خاص این قوم جذابیت تازهای به پروژه اضافه کند تا مخاطب با آن همراه شود.
شاید بتوان گفت کارگردان به نوعی با برجسته کردن اقلیم، انتخاب زبان آذری و استفاده از نواهایی که به باورپذیری بیشتر داستان کمک کرده است، به نوعی قصد ادای دین به محل تولدش را داشته است.
اگر بخواهیم مروری هم بر صحبتهای حجازیفر در نشست خبری فیلمش در شهر ارومیه استان آذربایجان غربی که 18 اسفند برگزار شد، داشته باشیم باید به این نکته اشاره کنیم که او درباره دلیل انتخاب زبان آذری برای فیلمش میگوید: «لشگر 31 عاشورا، لشگری بوده که همه تُرکزبانها از جاهای مختلف در آن جمع میشدند و اثر انگشتهای مختلفی از جمله سینهزنیها و عزاداریهای متفاوت از اعضای این لشگر به جا مانده است. به قول آقا مهدی باکری فلسفه ما لشگر ماست. در نهایت با انتخاب چیزهایی که قضاوت را کمتر میکرد سعی کردم این پروژه را جلو ببرم که این تُرکزبان بودن، اصالتی به کار ما داد.»
حجازیفر همچنین خاطرنشان کرد: «برای ما تُرکها، مهدی باکری فرق میکند؛ چون بدون تبلیغات وارد خانههای ما شده و اسطورهای است که ابدی شده است. ما به غلط در رسانهها تصمیم میگیریم که از افراد اسطوره بسازیم، در صورتی که شهید باکری اسطوره واقعی ما تُرکهاست.»
این کارگردان همچنین در این جلسه به نکته مهم دیگری در فیلم خود اشاره و بیان میکند: «ما جزئیاتی از طنز را وارد داستان کردیم تا از حالت شعارگونه جدا شود و مخاطب سن پایین هم به تماشای این فیلم بشیند.» این مساله نشان میدهد حجازیفر تنها به دنبال جذب مخاطب خاص نبوده است بلکه با خلق لحظات کمیک که شاید بتوان گفت بیشتر بار آن بر دوش روحالله زمانی بوده، قصد داشته است مخاطبان در همه سنین را با خود همراه کند و نشان بدهد اگرچه جنگ پدیدهای خشن است اما شوخی و صمیمیتی که بین رزمندگان حاکم بوده، حضور در آن محیط را قابل تحمل کرده است. البته شوخیها و جنس و نحوه روایتشان کاملا به اندازه و در شان قصه و شخصیتهای آن است.
در پایان میتوان گفت که فیلمساز در اولین پروژه سینمایی خود در مقام کارگردان با خلق یک اثر تاثیرگذار و اخلاقگرا مخاطب را با قهرمانان کمترشناخته شده دفاع مقدس آشنا میکند که تماشای آن روی پرده سینما خالی از لطف نیست.