نجات جان شهروند شیرازی با احیای 20 دقیقهای پلیس پزشک
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، روایتهای از خودگذشتگیها، دلاورمردیها و ایثارگریهای کارکنان فراجا انتها ندارد، هر روز و هر ساعت شاهد رشادتهای کارکنان پلیس هستیم که به نوعی کم نظیر و یا به جرأت میتوان گفت در دنیا بی نظیر است. سخن درباره مردی سپیدپوش است که همچون فرشتهای از راه میرسد و جان یک شهروند 60 ساله را از مرگ حتمی نجات میدهد؛ سرباز وظیفه محمدرسول فدایی از عوامل...
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، روایتهای از خودگذشتگیها، دلاورمردیها و ایثارگریهای کارکنان فراجا انتها ندارد، هر روز و هر ساعت شاهد رشادتهای کارکنان پلیس هستیم که به نوعی کم نظیر و یا به جرأت میتوان گفت در دنیا بی نظیر است. سخن درباره مردی سپیدپوش است که همچون فرشتهای از راه میرسد و جان یک شهروند 60 ساله را از مرگ حتمی نجات میدهد؛ سرباز وظیفه محمدرسول فدایی از عوامل فوریتهای پزشکی معاونت بهداد فرماندهی انتظامی استان فارس و اهل و ساکن استان چهارمحال و بختیاری. پیرامون این موضوع و کم و کیف ماجرا مصاحبهای را با وی ترتیب دادم که در ادامه میخوانید: به صورت پیاده در حال بازگشت از محل خدمت به سمت منزل بودم که در یکی از خیابانهای شهر شیراز متوجه داد و فریاد یک دختر و کمک برای نجات جان مادرش شدم. بلافاصله به سمت او رفتم و با راهنمایی او مسیر منزلشان را در پیش گرفتیم. وارد منزل که شدم با یک مادر حدود 60 ساله مواجه شدم که بدون هیچ علائم حیاتی بر زمین افتاده و نفس نمیکشید. پس از تماس با عوامل اورژانس، بلافاصله با ماساژ و تنفس مصنوعی عملیات احیا را شروع کردم و دختر نیز با گریه و زاری میگفت که مادرش سابقه فشار خون و دیابت دارد. حدود 20 دقیقه عملیات احیا طول کشید، از شدت گرمای هوا به نفس نفس افتاده بودم و دیگر امیدی به بازگشتش نداشتم که در یک لحظه خوشبختانه ضربان قلبش شروع به زدن کرد. خوشبختانه علائم حیاتی در او پدیدار شد و با رسیدن عوامل اورژانس در صحنه، عملیات تکمیلی برای این مادر صورت گرفته و جهت ادامه درمان به مراکز درمانی انتقال داده شد. با بازگو کردن ماجرا برای عوامل اورژانس، آنها اذعان کردند که اگر فقط چند دقیقه من دیرتر رسیده بودم و اقدامی صورت نگرفته بود، قطعاً این مادر 60 ساله جان خود را از دست داده بود. از او درباره انگیزه اش از انجام این کار پرسیدم که جواب داد: در مرحله اول یک وظیفه انسانی و شرعی بود که توانستم انجام دهم و در مرحله بعد، وقتی بالای سر مریض رسیدم، احساس کردم که خداوند مرا در این موقعیت قرار داده تا امتحانم کند و خوشحالم که از این امتحان الهی سربلند و پیروز بیرون آمدم.