شنبه 26 آبان 1403

نخستین معلم شهید انقلاب در لرستان که بود؟

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
نخستین معلم شهید انقلاب در لرستان که بود؟

شهید «سهراب مصطفایی» از دیار اشترینان، نخستین معلم شهید انقلاب اسلامی بود که سال 57 به دست ساواک به شهادت رسید.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سفیر افلاک، چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران فرا رسیده، هر روز از دهه فجر سراسر خاطرات گوناگونی است که انسان را به سالها پیش می برد و ملت ایران از هر لحظه آن دنیایی خاطره می گویند.

41 سال پیش در سال 57 انقلاب اسلامی ایران پس از سالها مجاهدت و تلاش به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسید، انقلابی که در دنیا بی نظیر بود و حکومت پهلوی را با مجاهدت و ایستادگی سرنگون کرد.

در دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جوانان زیادی برای پیروزی انقلاب همت کرده، جان خود را تقدیم کردند تا این انقلاب به پیروزی برسد و دست حکومت پهلوی برای همیشه تاریخ از این آب و خاک کوتاه شود.

لبیک جوانان به ندای امام خمینی (ره)

استان لرستان نیز مانند سایر استان های کشور در دوران انقلاب برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران تلاش هایی بی وقفه را انجام می داد، جوانان و نوجوانانی که به ندای امام (ره) لبیک گویان در مسیر پیروزی انقلاب حتی تا پای جان ایستاده بودند.

استان لرستان 69 شهید را در دوران انقلاب تقدیم کرده که از این تعداد 12 شهید از شهرستان بروجرد بوده است که امروز به مناسبت دهه فجر و چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران گزارشی از اولین معلم شهید انقلاب اسلامی ایران از دیار استان لرستان که جوانی از اشترینان بود تهیه شده است.

شهید «سهراب مصطفایی» در سال 1331 در شهر اشترینان متولد شد، دوران مدرسه را در همان شهر اشترینان سپری کرد و در دوران سربازی در سپاه دانش در یکی از روستاهای استان ایلام مشغول به خدمت شد.

بابک مصطفایی برادر شهید سهراب مصطفایی در گفت‌وگو با خبرنگار سفیرافلاک اظهار داشت: سهراب از من بزرگتر بود و در منزل با همه افراد خانواده اخلاق و رفتار بسیار خوبی داشت، هیچ گاه از او بداخلاقی ندیدم و احترام به پدر و مادر را همیشه در سرلوحه کارهای خود قرار می داد.

وی افزود: سهراب بعد از دوران تحصیل در سپاه دانش مشغول به تربیت دانش آموزان بود، برایش فرقی نداشت در چه استانی و چه روستایی می خواهد خدمت کند اما هدف بلندی داشت و برای همین هدف تلاش های فراوانی انجام می داد.

برادر شهید مصطفایی عنوان کرد: گرچه درآن دوران خبری از اردوهای جهادی نبود اما شهید مصطفایی از دل و جان هر آنچه در توان داشت را به اهالی همان روستایی که مشغول به خدمت بود را انجام می داد به طوری که نه تنها به کمک کشاورزان می رفت بلکه در امورات دیگری که احساس می کرد به وجودش نیاز است بدون درنگ وارد می شد و خدمت رسانی می کرد.

حضور در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی

وی با اشاره به آغاز مبارزات شهید مصطفایی بیان کرد: بعد از اتمام دوران سربازی، سهراب در سال 54 به استان بازگشت و در یکی از مدارس مشغول به کار شد تا این که در روزهایی که اعتراضات به رژیم پهلوی به اوج خود رسیده بود، در سوم آبان ماه سال 57 سهراب نیز در یکی از تظاهرات در لرستان حضور یافت.

برادر شهید گفت: شهید مصطفایی در این تظاهرات وقتی قصد نابود کردن یکی از اعضای ساواک را داشت، ناگهان بر اثر شلیک گلوله به شهادت رسید اما در اندک زمانی مردم همان فرد ساواکی را نابود و به هلاکت رساندند.

وی گفت: پیکر شهید مصطفایی در روز چهارم آبان ماه شبانه در زادگاهش، اشترینان به خاک سپرده شد.

خاطراتی از یک دوست

نصیر بهاروند دوست شهید سهراب مصطفایی خاطرنشان کرد: روستایی که من در آنجا مشغول بودم با روستایی که سهراب آنجا مشغول آموزش بود حدود دو ساعت فاصله داشت، یک روز دونفر ساواکی در مدرسه خشت وگلی روستای من آمدند آن زمان ساواک چند مدت یک بار از روستاها بازدید می کرد، یکی از ساواکی ها به دیگری گفت آموزگار روستای پایین جوان قدرتمندی بود اما نمی دانستند که من با سهراب دوست هستم.

وی تصریح کرد: وقتی رفتند من به روستای پایین رفتم و از سهراب پرسیدم این دو نفر پیش تو آمده بودند؟ گفت بله چطور؟ گفتم از قدرت تو با هم صحبت می کردند، سهراب خندید و گفت آمدند و به من گفتند خانه مش حسن کجاست من دست او راگرفتم از کلاس آوردم بیرون و گفتم آن خانه کد خداست برو از او بپرس کار من آموزش دانش آموزان است.

دوست شهید مصطفایی اظهار داشت: سهراب ادامه داد و گفت آنها رفتند و برگشتند و یکی از آنها کت خودش را جوری کنار زد که من کلت سر کمر او را ببینم و بترسم بعد رو کرد به من (سهراب) خانه مش حسن را نشانمان ندادی، من هم محکم شانه اش را فشار دادم و گفتم کار من آموزش است.

وی بیان کرد: در همین حال همراهش به او اشاره کرد که بیا برویم و سهراب به شدت از ساواکی متنفر بود و می گفت این طرح آمریکاست برای سلب آزادی اندیشه ها و سهراب در دفترش با خوکار قرمز نوشته بود جوانان در قلم رمز شفا نیست، علاج درد استبداد خون است.

دوست شهید مصطفایی عنوان کرد: وقتی شهید مصطفایی توسط ساواک به شهادت رسید مردم خرم آباد، بروجرد واشترینان یک صدا علیه استبداد شاهنشاهی قیام کردند.

حال 41 سال از شهادت شهید مصطفایی و شهدای انقلاب می گذرد، شهدایی که جانشان را برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران فدا کردند و انقلابی آغاز شد که امروز به بسیاری از کشورهای دنیا صادر شده است پس یادمان باشد برای پیروزی این انقلاب خون های زیادی ریخته شده و جوانان زیادی جان خود را تقدیم کرده اند و امروز همه وظیفه داریم راه شهدا را ادامه دهیم.

انتهای پیام /