نقد توئیت منتقدان | از قهرمان آمریکایی تا اباحهسازی قمار
فیلمهای شنای پروانه، بیصدا حلزون و تومان در روز دوم جشنواره در سینمای رسانهها اکران و توسط منتقدین سینما نقد شدند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نظرات کوتاه منتقدین سینما درباره فیلمهای دومین روز جشنواره فیلم فجر منتشر شد.
نقدهای کوتاه برخی از منتقدین به فیلمهای روز اول جشنواره فجر رونمایی از گریم ساعد سهیلی در "روز صفر" + عکسدیروز در سینمای رسانهها سه فیلم سینمایی شنای پروانه، بیصدا حلزون و تومان اکران شد و بعد از آن جلسات نقد و نظر کارشناسی صورت گرفت.
از میان این سه فیلم سینمایی، فیلم «شنای پروانه» نسبت به دیگر فیلمهای سینمایی توانست از بازخوردهای مثبت بیشتری برخوردار باشد.
در ادامه نظرات منتقدین را درباره فیلمهای مذکور میخوانیم:
#شنای_ پروانه
محمدتقی فهیم: جنون یک بودن تا اینجا، فیلمی دیدیم که نه تنها تا آخر چرت نزدیم بلکه یادمان افتاد در سینمای ایران فیلم یعنی چی. شنای پروانه با اینکه در موضوع و فضاها تازه نیست ولی به این کهنگی نگاهی تازه دارد. فیلم با طراوت شده است.
جبارآذین: شنای پروانه محصول مشترک پول رنجکشان، نفوذ مافیا و تجربههای رسول صدرعاملی، علیرضا داوودنژاد و محمد کارت است که در فیلمنامه بازیها و کارگردانی خوب جمع جور شده و مافیا از جشنواره برای آن سیمرغ میگیرد و در گیشه آن را میلیاردر خواهد کرد. خدا کند استعداد کارت در باتلاق زر و زوز و تزویر دفن نشود.
امیررضا مافی: به عنوان کسی که در جنوب تهران بزرگ شده و هنوز هم گاهی زیست شبانهی شروران شرق تهران را میبیند، معتقدم شنای پروانه به لحاظ محتوا درست است، اما میتوانست کوتاهتر باشد و آنقدر آمریکایی نشود. با قهرمانی قهرمانتر و با فاصلهی بیشتر از روستایی و سیدی.
سیدآریا قریشی: با اجرایی سخت و فیلمنامهای قهرمان پرورانه که منطبق بر اصول کلی کلاسیک نوشته شده، "شنای پروانه" نشان میدهد که کارت تمایلی به پیمودن سادهترین مسیرهای ممکن ندارد. "شنای پروانه" قهرمان میسازد اما روند قهرمانسازی لزوما روندی مطابق انتظار ما ندارد و به پایانی غیرمنتظره نیز ختم میشود.
علیرضا مجمع: شنای پروانه یک فیلم درست اول است. رد شده از تمام تجربه یک کوتاهساز، یک مستندساز. محمد غریزی فیلمساز است. فیلمش تحقیق جامعی داشت در جای زیستش. درآمده بود. کاراکتر داشت. سینما بود.
بهنام قاسمی: فیلم خوش ریتم، با غافلگیریهای بموقع، سرضرب و قدرتمند. درک درست کارگردان و نویسندگان از اتمسفر فیلم و در نهایت مسیری دقیق برای رساندن مخاطب به انزجار از خشونت.
#بی_صدا _حلزون
جبار آذین: تجربهای برای پرداختن به یک قشر محترم جامعه در قالب فیلم و سینما است که به دلیل ضعف دزفولی زاده در دانش سینمایی داستان سازی و هدایت درست بازیگران به توفیق مناسب در سینما دست نیافته است. با این همه از نظر مضمون و محتوا فیلمی قابل احترام است.
رضا ساکی: سینمای اجتماعی «بیصدا حلزون» است. البته فقر و تنفروشی و اعتیاد و اعدام و خیانت هم از جنس جامعه است اما همه جامعه نیست.
امیررضا مافی: بیصدا حلزون از بهرنگ دزفولیزاده، موضوع مهمی دارد، اما اکت دراماتیک ندارد و کند پیش میرود، ریتم اش کند است و قصهی آن بسیار لاغر است. اگر پرندهی کوچک خوشبختی را به خاطر بیاوریم، این فیلم در عین شرافت، به لحاظ سینمایی خوب نیست.
مجتبی اردشیری: فیلم شریفی است اما روایت، مایه لازم برای یک فیلم استاندارد 90 دقیقهای را ندارد. ویژگی قابل ستایش فیلم، عدمجسارت درام در اشاعه به ابعاد اجتماعی و تسری آن به جامعه روز است.
بهنام قاسمی: قصهای معمولی با چند بازی معمولی و یک بازی برتر از نقش اول فیلم. پایانی نه چندان دلچسب اما کاری قابل قبول از یک کارگردان فیلم اولی. بیان مشکلاتی از خانوادههایی که کودک ناشنوا دارند شاید در شرایط کنونی دغدغه عمومی نباشد، اما حرفهایی است که به هرحال باید گفته شود.
#تومان
کریم نیکونظر: ترکیب سینمای کیارستمی با ترنس مالیک، پرتنش و ضد پیرنگ. باند صوتی را که ببندید فیلم میتواند متعلق به هر جایی باشد، هر جایی جز ایران.
بهنام قاسمی: فیلمی درباره جوانان، با سرخوشی و هیجان جوانی که در تارو پود فیلم از دیالوگها تا فیلمبرداری و دکوپاژ و تدوین گنجانده شده. اما متاسفانه در نیمه دوم فیلم به روده درازی میرسد. ایکاش کارگردانهای فیلم اولی باور کنند که فیلم اول وصیت نامه نیست و قرار نیست تمام حرف های دنیا را در کار اولشان بزنند.
سعید مستغاثی: فیلم "تومان" درباره عدهای شرط بند و قمارباز در ترکمن صحرا که روی همه چیز از اسب و فوتبال گرفته تا نفس گیری زیرآب و شلیک به بطریهای خالی شرط بسته و از همین راه گاهی پولدار میشوند و گاهی بازنده. گاهی نامزد یا بهتر بگوییم دوست دختر یکدیگر را ربوده، گاهی از اسب افتاده و فلج می شوند و گاهی هم خودکشی می کنند. به غیر از این، فیلم "#تومان" سرشار از صحنه ها و پرگویی های بسیار بی ربط و اضافی است که احتمالا فیلمساز و هوادارانش ادعا خواهند کرد برای شخصیت پردازی بوده ولی کوچکترین تاثیری بر پردازش شخصیتها ندارد که اصلا در فیلم شخصیتی وجود ندارد و هر چه هست، تعدادی تیپهای کلیشه ای به سبک و سیاق فیلمفارسیهای شبهروشنفکری هستند که دور و بر هم میلولند.
جبارآذین: نقد و نگاه ناکامل فرشباف به بیراهه قمار و شرط بندی است. کارگردان «تومان» موضوع ملتهبی را که میشد در بستر مناسبات اجتماعی و انتقادی تعریف شده بازگو شود، در فضا و مکان نامناسب با آدمهایی که آنها را نمیشناسد به هرز برده است.
امیرضا مافی: فیلم تومان فیلم عجیبی است، مثل فیلمهای عجیب دیگر این دو روز. مباحسازی پدیدهی قمار بی آنکه هیچ قبحی از آن عیان شود. با مایههای اروتیک فراوان. البته بازیهای خوبی دارد که نمیتوان از آن چشم پوشید. اما من برای این فیلم و تهیهکنندهاش متاسفم.
مجتبی اردشیری: فیلم عجیبی است. بیشتر باب طبع عشاق سینماست. تا حدودی ضدقصه عمل میکند و عطفهای کلاسیک چندانی به خود نمیبیند. در لایههای زیرین خود، ترویجدهنده یک نیهیلیسم پنهان است که به مخاطبانش اجازه نمیدهد تا از شوخوشنگی آدمهای داستان به وجد آمده و با یکشبه پولدار شدن آنها اینهمانی داشته باشد.
انتهای پیام /