سه‌شنبه 6 آذر 1403

نقشه نگهبان برای سرقت مسلحانه محموله های میلیاردی

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

اعضای باند سارقان مسلح که محموله‌های میلیاردی سیگار و پارچه را سرقت می‌کردند هنگام فروش یکی از محموله‌ها از سوی کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران دستگیر شدند.

به گزارش ایران، 24 اسفند سال گذشته، رهگذری هنگام عبور از بیابان‌های قلعه نو، متوجه صدای کمک خواهی مرد جوانی شد که دست و پاهایش بسته شده و کنار جاده افتاده بود. وی بلافاصله موضوع را به پلیس خبر داد.

مرد جوان پس از انتقال به اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت در تحقیقات گفت: از انباری در کهریزک 215 کارتن سیگار خارجی بار زدم و به سمت اصفهان حرکت کردم. در منطقه شورآباد برای بررسی باد لاستیک کامیونم توقف کردم که ناگهان دو مرد مسلح یکی از سمت شاگرد و دیگری از سمت راننده سوار خودروام شدند.

سارقان مسلح دو خودروی پراید و پژو داشتند و با تهدید سلاح مرا سوار خودروی پراید کردند. یکی از سارقان نیز پشت فرمان خودروی من نشست و به راه افتادند. آنها دست و پا و چشم هایم را بسته بودند، به همین دلیل جایی را نمی‌دیدم. در نهایت پس از 4 ساعت مرا دست و پا بسته در بیابان رها کردند و با کمک رهگذری نجات پیدا کردم.

با شکایت مرد جوان تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. در نخستین گام تیم تحقیق به سراغ دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت رفتند اما خودروهای سارقان بدون پلاک بود و هیچ رد و سرنخی از آنها در محل سرقت به دست نیامد. بررسی‌ها ادامه داشت تا اینکه ردپای مرد جوانی به‌نام شایان که نگهبان انبارهای کهریزک و شورآباد بود در این پرونده به دست آمد.

دستگیری هنگام فروش

با هماهنگی‌های قضایی شایان تحت نظر قرار گرفت و زمانی که او قصد داشت به همراه همدستانش یک محموله پارچه سرقتی را بفروشد در محل قرار دستگیر شدند.

سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت با اعلام این خبر گفت: در ادامه تحقیقات 5 عضو دیگر باند دستگیر شده و به سرقت یک محموله سیگار و دو محموله پارچه در کل به ارزش 5 میلیارد تومان اعتراف کردند. تحقیقات برای شناسایی سایر مالباختگان احتمالی این باند ادامه دارد.

گفت‌وگو با متهم

چه شد که به فکر سرقت افتادید؟

به خاطر پول. ما همه هم محلی و دوست بودیم و نقشه سرقت‌ها را طراحی و اجرا می‌کردیم.

چطور سوژه‌ها را شناسایی می‌کردید؟

من قبلا نگهبان انبارهای کهریزک و شورآباد بودم و از وضعیت بارگیری و محل تردد کامیون‌ها و نیسان‌های حمل بار اطلاع داشتم. در مدتی که در این انبارها کار می‌کردم با چند نفری هم آشنا شدم که آنها هم اطلاعاتی به من دادند. با تهیه تجهیزات و اسلحه از شهرهای غربی کشور، راهی شورآباد شدیم. ما به عنوان مأمور جلوی خودروها را می‌گرفتیم و خودمان را مأمور معرفی می‌کردیم. بعد با تهدید اسلحه راننده‌ها را دست و پا بسته سوار خودرو کرده و در بیابان‌های اطراف می‌گرداندیم. چند نفر هم محموله را می‌بردند. پس از 4 تا 5 ساعت هم راننده‌ها را رها می‌کردیم.

چرا این کار را انجام می‌دادید؟

می خواستیم وقت بخریم تا همدستانمان محموله را به انبارهایمان ببرند و شاکی در این زمان فرصت گزارش سرقت را نداشته باشد.

با محموله‌ها چه می‌کردید؟

آنها را می‌فروختیم و با هزینه فروش اجناس سرقتی 4 خودرو خریداری کردیم.