سه‌شنبه 6 آذر 1403

نوجوان امروز کف خیابان تحت تأثیر یک سری بازی‌های رایانه ای است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
نوجوان امروز کف خیابان تحت تأثیر یک سری بازی‌های رایانه ای است

یک کارشناس بازی های رایانه ای گفت: متأسفانه امروز نوجوان 16 و 17 ساله که در کف خیابان برای نظام اجتماعی کشور هزینه ایجاد کرده تحت تأثیر یک سری بازی‌ها و ادبیات بازی‌ها و خشونت بازی هاست.

یک کارشناس بازی های رایانه ای گفت: متأسفانه امروز نوجوان 16 و 17 ساله که در کف خیابان برای نظام اجتماعی کشور هزینه ایجاد کرده تحت تأثیر یک سری بازی‌ها و ادبیات بازی‌ها و خشونت بازی هاست.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب - زینب رازدشت: به‌تازگی سروصداهایی از نسخه Call of Duty: Modern Warfare2 در فضای مجازی شنیده می‌شود و گویا آنهایی که این نسخه را پیش خریده کرده‌اند، مدعی‌اند این بازی ضد ایرانی بوده و ترور سردار قاسم سلیمانی در آن شبیه سازی شده است.

کمپین داستانی بازی Call of Duty Modern Warfare 2 برای افرادی که بازی را پیش خرید کرده‌اند، در دسترس است. سازندگان بازی در هنگام معرفی به فضای واقعی داستان اشاره کردند. درگیری داستانی Modern Warfare 2 بر سر موشک‌های ربوده شده از ایران ادامه دارد و در لحظات ابتدایی شاهد اتفاقی متفاوت هستیم که کمتر در این مجموعه به آن پرداخته شده است. یک ژنرال ایرانی با نام ساختگی «ژنرال قربانی» توسط نیروهای آمریکایی کشته شد. این موضوع با واکنش گیمرها مواجه شد.

به همین بهانه گفت و گویی با بابک کرباسی کارشناس حوزه بازی‌های رایانه‌ای، انجام داده ایم تا بیشتر در خصوص این بازی و روند صنعت گیم در کشور صحبت کنیم.

آنچه از نظر می‌گذرانید، حاصل گفت و گوی ما با وی است.

* شما بازی Call of Duty: Modern Warfare2 را بازی کرده اید. نظرتان در مورد این بازی ضد ایرانی چیست؟

البته هنوز این بازی به طول کامل عرضه نشده است اما دموها را دیدم. سوژه داستان و روایتی که وجود دارد، عیناً همان روایت و سوژه‌ای است که به ماجرای ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی و ابومهندس تشبیه شده است و به دلیل شرایط خاص کپی رایت و موضوعات بین المللی و قوانین این حوزه، رسماً اسم این عزیازن را نیاورده اند، اما این مشابهات بسیار زیاد است. همچنین در این بازی شاهد بودیم که شخصیتی منتسب به شهید سلیمانی رسماً لباس نظامی ایرانی تن شأن بوده و به ظاهر سردار سلیمانی نیز تشبیه شده است. بلاخره این مسأله عجیبی نیست و اگر هم این موضوع صحت داشته باشد، می‌تواند شبیه برخی از پروژه‌های قبلی همچون حمله به تهران یا حمله به نیروی نظامی ایران در بازی‌های دیگر باشد.

به هرحال کاری است که آنها در بازی‌های شأن انجام می‌دهند و اگر ما هم زرنگ باشیم و پس از سال‌ها رخوت و سکوت و عدم تولید و حضور نداشتن در عرصه بازی‌های سیاسی مفهومی و رمزنگاری و سفارشی شده تکانی به خودمان دهیم و پس از هشت سال به حمایت و جریان سازی و تولید بپردازیم، می‌توانیم بازی‌هایی بسازیم که در آن یک ژنرال آمریکایی و صهیونیسم را سوژه کنیم.... این چنگ رسانه‌ای شروع شده است و ما نباید نظاره گر باشیم.

* پس این مسأله نشان از قدرت بازی است که متأسفانه مسئولان کشورمان این حوزه را جدی نگرفتند درحالی که صنعت گیم ظرفیت و پتانسیل بالایی دارد.

بازی یک رسانه تعاملی و جریان ساز است. تقریباً 20 سالی می‌شود که بازی‌های سیاسی، نظامی و جریان ساز به سبد تولید تولیدکنندگان گیم دنیا اضافه شده است و این درحالی بوده که مسئولان ما در هشت سال گذشته عرصه بازی‌های رایانه‌ای را شامل داستان‌های «شنگول و منگول و حبه انگور» می‌دیدند و به قول مدیر اسبق بنیاد ملی بازی‌ها "بازی فقط یک سرگرمی اقتصادی است" و برخی نیز به عنوان عوامل بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای می‌گفتند که "فقط ما ایرانی‌ها در دنیا بازی رایانه‌ای را سیاسی می‌کنیم".

مثلاً در ایران سال‌ها فحش خوردیم و تحقیر شدیم که آقایان ورزش را سیاسی نکنید، در صورتیکه بدترین عکس العمل ها را در سیاسی شدن ورزش می‌بینیم اما زمانی که ما فلان رژیم را در عرصه ورزشی تحریم کنیم، می‌گویند که شما متحجرانه رفتار می‌کنید و خیلی تند می روید. اما زمانی که روسیه را از حضور در جام جهانی که حقش بوده به دلایل سیاسی حذف می‌کنند، همان عده که غرب زده و بریده از آرمان‌ها هستند شروع می‌کنند به دست زدن و هورا کشیدن. این امر نشان می‌دهند که مسئولان باید قدری فضای ذهنی و عملکرد خودشان را از عوام جامعه جدا کنند و قدری به خواص اهمیت دهند.... خیلی نباید به این توجه کنند که اگر ما فلان محصول را بسازیم متهم به تندروی یا متحجر بودن می‌شویم! باید کار درست را انجام دهند.

برخی از مسئولان فرهنگی، بازی را تنها شنگول و منگو ل و حبه انگور و تفننی روی تلفن همراه می‌دانستند و حتی عنوان می‌کردند که بازی‌های جدی، سیاسی و نظامی و بازی‌های PC را رها کنیم و مصر ف کننده صرف بازی‌های موبایلی آنلاین شویم. چندین سال تلاش کردند تا ریشه بازی سازی کشور را به بهانه چرخه غلط عرضه و تقاضا، از کنسول و pc دور کنند و ایرانی‌ها عنوان ساز فلان فروشگاه اندرویدی در ایران شوند!

متأسفانه به این نتیجه رسیدم که این صنعت و کلاً عرصه فرهنگی شبیه الکل است. وقتی در ظرف را باز گذاشتیم و حرف زدیم، الکل پریده است. مگر می‌شود پس از 15 سال حرف زدن و بیان مشکلات دوباره بنشینیم و در مورد پتانسیل داشتن صنعت گیم و تأثیر آن صحبت کنیم. الان باید همه چیز یادمان باشد. همین چند سال پیش با بازی بتلفیلد غافلگیر شدیم. کلی وعده دادند که چه کارهایی می‌کنند.... یادشان رفت! و البته خودشان هم رفتند. البته من مطمئن هستم مسئولان جدید ارشاد و بنیاد اتفاقات خوبی را رقم خواهند زد. ما هشت سال از ریل گذاری خارج بودیم و تولیدات مان تبدیل به محصولات سرگرمی و تفنی روی موبایل شده بود و بیشتر خودمان را ازهمه دنیا محروم کردیم. امروز وقت آن شده تا دوباره به ریل برگردیم ان شاالله.

عملکرد اشتباه برخی از مسئولان سبب مهاجرت بسیاری از بازی‌سازان شد

متأسفانه طی هشت سال قبل بازی سازانی که می‌توانستند را ترغیب و تشویق کردیم تا با سیاست‌های برخی از مسئولان از طریق نمایشگاه‌های مختلف و حضور در عرصه‌های بین الملل و حتی تخصیص منابع مالی به آنها از ایران بروند. بازی سازانی که در یاران ماندند را قدر بدانیم. بازی مربوط به کنسول‌ها و پی سی برخلاف نظرات آقاین به ظاهر باسواد در دولت یازدهم و دوازدهم هنوز هم وجود دارد و در دنیا بازی‌هایی که در این ژانرهای جدی و تأثیرگذار می‌سازند، که اصطلاحاً نقطه زن فرهنگی است در بستر تلفن همراه نیست. همچنان بیشتر بازی‌های خارجی که سروصدا می‌کند، بازی‌های امنیتی، سیاسی و هدفمند، به صورت کنسولی و پی سی تولید شده است. این درحالی است که طی هشت سال گذشته در گوش ما خواندند که بازی‌های PC و کنسولی ورشکست شده و جمع شده است و ما فقط باید روی تولید بازی‌های موبایلی تمرکز کنیم و نتایج این عملکرد هشت ساله نابود شدن یک شیر قدرتمند در منطقه خاورمیانه بود که در آن مقطع عنوان اول بازی سازی در منطقه را داشت و طی هشت سال مدیریت جاهلانه تبدیل به یک بچه گربه بسیار گوشه گیر شده است که هم اکنون رتبه پنج یا شش منطقه هم ندارد.

امروز نباید از عرضه بازی‌های هدفمند و محتوامحور غافلگیر شویم؛ همه این هشدارها را طی ده سال گذشته داده بودیم و این اتفاق طبیعی است که شاهد آن هستیم. الان باید سوال کرد که چطور زمانی که ما مطرح می‌کردیم که پروژه دفاع مقدس و پروژه زندگی حاج قاسم و شهدای مدافع حرم، تبیین گری بحث مقاومت و غیره را در حوزه بازی‌ها بسازیم، عده‌ای از فعالین حوزه فرهنگ و هنر و رسانه کشورمان ما را متهم به سفارش سازی و خوردن پول بیت المال و تصاحب منافع مالی کردند، اما اگر شرکت آمریکایی همین بازی و محتوا را با حمایت پنتاگون بسازد و به ارزش‌های ما و جبهه مقاومت حمله کند و اشغالگری‌های خود را دفاع از آؤمان هایش نشان دهد و موضوع تروری که وقیحانه و وحشیانه انجام داده را به گونه‌ای نشان دهند که به بازسازی آن عملیات متهم نشود و این ساخت به گونه‌ای باشد که درجمعی بگوید من آن حادثه را ساختم و در جمع دیگر بگوید که منظور ما ایران نبود، در چشم همان عده از مسئولین ما زیبا و حرفه‌ای است؟ البته خدا را شکر بخش قابل توجهی از آن مسئولین در حال حاضر در رأس امور نیستند...

امروز زمان شوخی کردن و نظاره کردن و پرونده جمع کردن برای اشتباهات یک نهاد نیست. ما ابتدا باید هشت سال جنگ فرهنگی را قبول کنیم که در این کشور اتفاق افتاده است بعد به فکر سازندگی فرهنگی باشیم. الان می‌نشینیم در مورد این بازی و تأثیر آن فکر می‌کنیم، برخی تولیدکنندگان بازی رایانه‌ای داخل کشور که تفکر حمله به برخی ارکان مقدس نظام را دارند و اکثراً هم در زبان و قلم نیز به این شکل هستند، چرا الان سکوت کرده اند؟ مگر اینها همان‌هایی نبودند که ما را متهم کردند که بازی را به سیاست و امنیت آوردیم و با ساخت بازی‌های سیاسی نظامی در عرصه بین المللی بدنامی برای ایران وهنر ایرانی می‌سازیم. حال که آمریکایی‌ها اینچنین می‌سازند، کارشان قشنگ است و سکوت می‌کنند! فقط کار ما بدنامی برای کشور و صنعت بازی رایانه‌ای بود؟!

اینکه یک عده با روحیه بی وطنی زندگی می‌کنند و با مصاحبه‌ها و کارهای خودشان در هشت سال گذشته خون به دل همه ما کردند و عرصه تولید و نشر ما را قطع کردند و عرصه فعالیت محتوا محور ما را به بن بست رساندند، امری مشخص است، اما مسئولانی که هم اکنون سکان دار امور هستند و در وزارت ارشاد، بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای، شورای عالی فضای مجازی و مسئولین بسیج و سپاه و مجموعه‌های فرهنگی انقلابی همچنان سازنده بازی‌های تفننی روی تلفن همراه هستند و هیچ حمله آفندی و موضوع متقابلی در حوزه اجرایی به همان میزان و سعت حمله رسانه‌ای آنها ندارند، برای آینده این صنعت و نام کشورمان بد است. باید بلاخره مخاطبان ما با نمونه‌هایی که وجود دارد، بفهمند در کنار سرگرمی بودن بازی‌ها، تولیدات هدفمند رسانه‌ای و محصولات با محتوای نظامی و سیاسی هم لازم است.

این که می‌بینیم کمپانی‌های بزرگ اقتصادی در ایالات متحده و اروپا، بازی‌های تفننی و سرگرمی‌های صرف را روی pc و کنسول و موبایل می‌سازند و در کنار آن سالی یکبار یا دوسالی یک بار به تولید بازی نظامی اکشن سیاسی و یا هدفمند دینی می‌پردازند، نشان دهنده لازم و ملزوم بودن این دو محتوا کنار هم است یعنی بازی یک سرگرمی نیست بلکه یک رسانه تعاملی نوین برای انتقال پیام و مفاهیم است.

به نظرم اگر مسئولان ما نسبت به این موضوع دقت کنند و سوار موضوع شوند و در نهایت ریل گذاری این قطار را برگردانند، در چندسال آینده ما دوباره حرف برای گفتن خواهیم داشت، درغیراین صورت ما فقط مصرف کننده‌ای هستیم که در بحران‌های محتوایی مثل بازی پیش رویمان، اصل موضوع را فیلتر می‌کنیم و هیچ تولید جایگزینی نیز نداریم و در حوزه آفندی هم همچون هشت سال گذشته فقط شکست می‌خوریم.

* راهکار شما برای صنعت گیم در این شرایط چیست؟

بنظرم فقط راهکار فیلتر و «بگیر و بببند» در این بازی‌ها و محصولات جواب نمی‌دهد. این که فیلتر و ممنوع کنیم و آنهایی که بازی‌ها را وارد می‌کنند، جریمه و تنبیه کنیم، تنها عکس العمل ها و کنجکاوی را بیشتر می‌کند. بنابراین ما باید به فکر فرهنگسازی و جریان سازی باشیم. وقتی تقاضا نباشد، عرضه نیز به وجود نمی‌آید.

در هشت سال دولت یازدهم و دوازدهم، با دستور مستقیم وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیران بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای، موضوعات ریل گذاری شده نظام در حوزه بازی و سرگرمی از ریل خارج شد. یکی از فعالیت‌های اصلی بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که باید انجام می‌شد، موضوع فرهنگسازی و انتقال سواد حوزه بازی‌های رایانه‌ای به خانواده‌ها بود. این امر از طریق تولید محتوای رسانه‌ای مناسب و عرضه در رسانه‌های تصویری کشور و نیز نمایش در نمایشگاه گیم تهران و... میسر می‌شد که متأسفانه همه این موارد را قطع کردند.

مروری بر روند عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم داشته باشید و یا حتی تحقیق کنید، چند کلیپ، فیلم کوتاه و انیمیشین درحوزه بازی‌های رایانه‌ای ساخته و از سوی رسانه‌ها پخش شد. دو ارگان بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی هشت سال گذشته برای انتقال مفاهیم رده بندی سنی، محتوا و کنترل نظارت والدین در مدارس چه کرده بودند؟ در پاسخ باید گفت که هیچ اتفاقی نیفتاده است.

ما سالانه در دنیا شاهد هستیم که چندین عنوان بازی پورن، چندین عنوان بازی نظامی - سیاسی هدفمند و چندین عنوان بازی ضد دینی ساخته می‌شود و در کنار اینها صدها بازی و سرگرمی جذاب، آموزشی و تفننی نیز تولید می‌شود اما اینکه چرا ما سر این تعداد بازی‌های هدفمند و جریان ساز همیشه گیر می‌کنیم و زمین گیر و نگران می‌شویم و حتی گاهی بیش از اندازه هول می‌شویم، دلیلش این است که به خانواده‌ها چیزی یاد نداده ایم و اگر این محصولات وارد خانواده شود و بچه‌های کم سن آن خانواده بازی‌هایی با این محتوا را ببینند، اتفاق بدی در سیستم آموزشی تربیتی ایشان رخ می‌دهد که تأثیر آن می‌تواند چند سال بعد نمایان شود.

آموزش دادن و ارتقای سواد رسانه‌ای خانواده‌ها و نوجوانان و جوانان برای استفاده مناسب از سرگرمی و بازی‌هایشان و فهماندن این موضوع که بازی یک رسانه تعاملی تأثیرگذار در روح و روان مخاطبش است، امری بلند مدت است و قطعاً در هشت سال گذشته این کار را انجام نداده ایم که امروز نوجوان و جوانی که در هشت سال گذشته یعنی در دولت یازدهم و دوازدهم زیست کرده و تربیت شده است به کف خیابان می‌آید و با خشونت خود هزینه‌ای را برای نظام اجتماعی کشور به وجود می‌آورد و خطر ضدیت با امنیت ملی را بالا می‌برد.

گروهی از جوانان کف خیابان بعضاً مخاطبان استریمرهای ایرانی داخلی و خارجی هستند

طی هفته‌های گذشته با این گروه از جوانان کف خیابان برخورد می‌شود و پس از دستگیری چند لیدر و گزارش‌های آنها متوجه می‌شوند که تعدادی از آنها گیمرهای حرفه‌ای و بعضاً حتی مشتری و مخاطب استریمرهای ایرانی داخلی و خارجی هستند. همان استریمرهایی که ماه‌ها و هفته‌ها قبل از وقوع حادثه تلخ اخیر، درباره آنها هشدار می‌دادیم که لازم است کنترل شوند.

یعنی یک نوجوان 17و16 ساله که امروز خشونت رفتاری و کلامی در کف خیابان دارد، از نه سالگی اش در دولت یازدهم و دوازدهم تربیت شده است. این تربیت از آموزش و پرورش تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در بر می‌گیرد. آن دولت طی آن هشت سال به بهانه‌های مختلف سرگرم حواشی بودند و عملاً آموزش و پرورش و نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را رها کرده بود و عدم فرهنگسازی برای والدین و اتصال جدانشدنی این بچه‌ها در دوسال کرونا به تلفن همراه و کنسول‌های بازی و اینترنت سرعت بالای بدون محدودیت بی حد و مرز در کنار عدم اطلاع رسانی به خانواده‌ها و عدم بالا بردن سواد رسانه خانواده و کنترل محتوای کودکان و فرزندان شأن، باعث شد امروز این دردسر برای بخشی از بچه‌ها درست شود که هم خودشان را به دردسر انداختند و هم خانواده‌ها را با درد و رنج رو به رو کردند.

بخشی از این بچه‌ها دنبال چیزی هستند که نه سواد، نه دانش و نه اطلاعاتی درباره آن ندارند اما عقلی دارند که در این هشت سال توسط بازی‌های رایانه‌ای بعضاً خشن و بی ربط به رده سنی آنها، شبکه‌های اجتماعی و اینترنت بی در و پیکر تربیت شده اند به خصوص در دوسال کرونا؛ آنها امروز می آیند مثلاً بازی GTA را در کف خیابان شبیه سازی می‌کنند و بازی کال آف دیوتی موبایل را بازنمایی می‌کنند. این اتفاق یعنی ما عرصه جریان سازی و فرهنگساری و تربیت خانواده را در دولت یازدهم و دوازدهم واگذار کردیم و حالا نیز به همان دلایل که مهمترین آن رهاسازی فضای اطلاع رسانی و بالابردن سواد رسانه بود با یک محصول به نام بازی Call of Duty نمی‌دانیم چه کنیم.

بنظر می‌رسد ما باید اطلاع رسانی را از طریق رسانه‌ها آغاز کنیم و سپس از متخصصان و روان شناسان دعوت کنیم که وارد میدان شوند و برخی از مسائل را به خانواده‌ها اعم از نظام رده بندی سنی تا محتوای بازی‌های خاص توضیح دهند. نوجوان و جوان امروزی نباید فکر کند نظام رده بندی سنی نظام بگیر و ببند و فیلترینگاست. بلکه باید به آنها توضیح دهیم که مصرف رسانه بازی برای کودکان و نوجوانان چه خطراتی می‌تواند داشته باشد و از آن سمت گفته شود که بازی چقدر می‌تواند خوب و آموزنده نیز باشد، اما با رعایت استانداردهایش.

بازی را اگر به چاقوی تیز آشپزخانه تعبیر کنیم باید بگویم که ما هیچ زمانی چاقو را در دکور اتاق کودک قرار نمی‌دهیم و یا در استفاده او از چاقو مراقب هستیم و نظارت می‌کنیم. اما برای مصارف مرتبط با آشپزخانه همان چاقو مورد استفاده بزرگترها قرار می‌گیرد! رسانه تعاملی بازی نیز همین است. باید به رده سنی آن توجه کرد.

باید این را به خانواده‌ها بگوییم که یک سلاح مرگبار به عنوان یک بازی تیراندازی که برای گروه سنی 18 تا 20 سال است را در اختیار یک کودک هفت ساله قرار ندهید تا آن را بازی و تجربه کند. قطعاً این موضوع خطرناک است.

خانواده‌ها چطور می آیند هر نوع بازی خشنی که می‌تواند روح و روان فرزندان شأن را مورد آسیب قرار دهد را در اختیار فرزندانشان قرار می‌دهند و بدون اعتنا به موضوع رده بندی سنی از کنار این بخش از سبد مصرف فرهنگی خانواده رد می‌شوند. بدتر از این موضوع که در این شرایط بعضاً قربون صدقه بچه‌ها هم می‌روند که ببینید با این سن کمتش چگونه چنین بازی بزرگسالی را انجام می‌دهد.

مصرف سرانه فرهنگی هنری غلط حاصل همان رهاکردن حوزه‌های فرهنگی است

حاصل همه آن رهاکردن ها امروز می‌شود که برخی از بچه‌های عزیز ما با مشکل روحی شدید براساس هشت سال تربیت و مصرف سرانه فرهنگی هنری غلط می آیند در جامعه و مدرسه و دانشگاه اتفاقاتی را رقم می‌زنند که دردسر می‌شود.

حدود 4 سال ما کسب وکار بخش خصوصی مان را تعطیل کردیم و به جهت مسئولیت اجتماعی در رسانه‌ها فریاد زدیم که آقایان بازی‌های زرد ایرانی را نسازید در آن دوران بازی‌هایی با سوژه داستانی چاله میدون، نامزدمو دزدیدن، ارازل و اوباش، قیصر و فردین، چاقوکشی و لنگ زنی و... ساخته می‌شد.

چقدر ما در آن سال‌ها فریاد زدیم که این ادبیات تند و فحاشی در بازی روی گیمرها تأثیر می‌گذارد و به ما خندیدند و امروز باید بدانیم فحش‌هایی که در کف خیابان از زبان شأن می‌شنویم حاصل همان رها شدن‌های آن مقطع است. از آن ماجراها 6 سال گذشته است...

ما در آن سال‌ها حرف حق را می‌گفتیم اما متهم به تندروی، تهجر و ندیدن و نفهمیدن می‌شدیم. امروز پس از چند سال تولیدکنندگان موضوع را فهمیدند و دیگر آن بازی‌های زرد را تولید نکردند. همچنین هم اکنون شاهد هستیم که همان بازی‌های سال 94 تا 98 برای اکثر تولیدکنندگان کسر شأن است و حتی روی شأن نمی‌شود بازی‌هایی که از فیلم فارسی‌های طاغوت می‌ساختند را در رزومه خودشان عرضه کنند، ما برای این موضوع اطلاع رسانی و کار رسانه‌ای کردیم. چندسال بخش خصوصی و رسانه‌ای داوطلبانه جلوی دولت یازدهم و دوازدهم ایستاد، دولتی که به چنین بازی‌های سطح پایینی مجوز می‌داد و به هشدارهای ما می‌خندید. البته در بخش‌هایی زورمان ما به عنوان بخش خصوصی نمی‌رسید.

به نظرم اگر مسئولان ما نسبت به این موضوع دقت کنند و سوار موضوع شوند و در نهایت ریل گذاری این قطار را برگردانند، در چندسال آینده ما دوباره حرف برای گفتن خواهیم داشت، درغیراین صورت ما فقط مصرف کننده‌ای هستیم که در بحران‌های محتوایی مثل بازی پیش رویمان، اصل موضوع را فیلتر می‌کنیم و هیچ تولید جایگزینی نیز نداریم. بنظر می‌رسد باید به ازای سال‌ها غفلت، کار رسانه‌ای و جریان سازی سنگین برای افزایش سطح سواد رسانه‌ای خانواده‌ها صورت بگیرد تا خانواده‌ها بدانند بازی‌های خارجی همچون کال آف دیوتی می‌تواند چه معضلات روحی و روانی برای گیمرهای سن کم داشته باشد.

من یک مثال بزنم. سریال شبکه نمایش خانگی آقازاده که به لحاظ مفهومی یک سریال غنی و خوش ساختی است اما خانواده‌ها به دلایل وجود موضوعات خاص داخل سریال همچون فساد اخلاقی، مسائل امنیتی، کشتن و قدرت غلط برخی از رجال سیاسی و... این سریال فاخر ایرانی را با فرزند هفت ساله ا تماشا نمی‌کنند، چون آن سریال رده بندی سنی دارد. این سریال یک سریال هالیوودی نیست که صحنه برهنگی داشته باشد، بلکه یک فیلم مجوزدار ایرانی فاخر است که در آنجا رده سنی مصرف محصول فرهنگی رسانه‌ای را خانواده‌ها اطلاع دارند؛ چراکه برای این موضوع و حتی موضوعاتی همچون کپی رایت و کمربند ایمنی و... سال‌ها کارهای رسانه‌ای و اطلاع رسانی شده است.

مسببین وضع موجود بگویند براساس اساسنامه بنیاد و منشور سند ملی بازی‌های رایانه‌ای شورای عالی فضای مجازی و تمام این قوانین پیش بینی شده، در دولت یازدهم و دوازدهم، چه کاری برای فرهنگسازی مردم در حوزه سواد رسانه‌ای و بازی کرده اند؟!

متأسفانه امروز نوجوان 16 و 17 ساله تحت تأثیر یک سری بازی‌ها و ادبیات بازی‌ها و خشونت بازی هاست. این نوجوانان از هشت سالگی در مدارس دولت یازدهم و دوازدهم، تحت سیاست‌های آموزشی تربیتی دولت و توسط بنیاد ملی بازی‌ها، وزارت ارشاد، آموزش و پرورش و... سرانه مصرف تربیتی، آموزشی، سرگرمی اش را جلوی شأن گذاشته شده اند. اینکه امروز بازی Call of Duty در بازار است، باز هم ادامه خواهد داشت و راهش فیلتر و بگیر و ببنند نیست، بلکه راهش فرهنگسازی برای خانواده هاست. تقاضا برای این بازی‌ها باید در رده سنی مناسب خودش اتفاق بیافتد.

* هم اکنون وظیفه شورای عالی فضای مجازی، مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای و وزارت ارشاد در این شرایط چیست؟

ما طبق قانون در گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتیم که مجوز تأسیس بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای را داشت و این قوانین به شورای عالی فضای مجازی منتقل شد و شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنان کمک می‌کند و برای حوزه فرهنگی بازی‌ها تصمیم می‌گیرد.

شورای عالی فضای مجازی متولی بالاسری این بخش است و سند ملی می‌نویسد. بنیاد ملی بازی هم می‌خواهد کار کند و از آن طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این حوزه کمک می‌کند. همچنین دستگاه‌های نظارتی، حمایتی، کمکی همچون سپاه و بسیچ هم هستند که می‌خواهند کار کنند.

بنظر می‌رسد این دستگاه‌ها باید همزمان ابتدا در حوزه سواد رسانه‌ای و فرهنگ عمومی در بخش بازی‌ها و سرگرمی‌ها کار کنند. یعنی این دستگاه‌ها به جای برگزاری جلسات متعدد و فرسایشی، تصمیم گیری کنند که فلان مبلغ بودجه را از کجا خرج کنند و برای چه مصارفی باشد. همچنین همه آنها بیایند برای تولید انیمیشن فرهنگ سازی، کلیپ، تیزر، دوربین مخفی، پادکست و... هزینه کنند و به سرعت در مدارس پخش کنند. این مسأله باید بسیار سریع و دوفوریتی انجام شود. البته منظور این نیست که چنین مسأله ای تنها برای این بازی خاص باشد بلکه باید چنین فعالیت‌هایی برای همه حوزه صنعت سرگرمی باشد. دوم آنکه دستگا های متولی باید تکلیف را معلوم کنند که سوپسید و یارانه فرهنگی کشور در حوزه بازی‌های رایانه‌ای طی 10 سال گذشته به کجا می‌رود و الان کجا می‌خواهد هزینه شود.

ما سوپسید مستقیم وغیرمستقمیم برای سینما و نمایش خانگی داریم اما این سوپسید و یارانه صنعت گیم کجاست؟ اگر بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای دوازده میلیارد تومان بودجه می‌گیرد، چطور می‌تواند 85 درصد بودجه را به نیروهایش حقوق دهد. پس هزینه‌های سوپسید و یارانه برای تولید کجاست؟ حمایت از بخش خصوصی برای سرمایه گذاری چرا انجام نمی‌شود. معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری چرا شرکت‌های بازی‌های رایانه‌ای را دانش بنیان درجه دو تشخیص می‌دهد که از مالیات معاف نمی‌شوند.

ما چرا قیف سر و ته حمایتی داریم و مشکلات را تشدید می‌کنیم؟ تا زمینه رفتن همه را در حوزه بازی فراهم کنیم. اگر در این حوزه می‌خواهیم کاری کنیم همه این دستگاه‌ها باید نه تنها به وظایف خودشان عمل کنند بلکه باید وظایف زمین مانده دیگر مجموعه‌ها را بردارند و محقق کنند.

مسئولان باید جنگ فرهنگی را قبول کنند

امروز زمان شوخی کردن و نظاره کردن و پرونده جمع کردن برای اشتباهات یک نهاد نیست. ما ابتدا باید هشت سال جنگ فرهنگی را قبول کنیم که در این کشور اتفاق افتاده است بعد به فکر سازندگی فرهنگی باشیم.

امروز آقای اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه دارد همانطور که تا الان وسط میدان بوده و سینه سپر کرده، شجاعانه جبران مافات گذشته را کند و جهادی جلو برود.

همچنین بقیه دستگاه‌ها نیز بیاید و بگویند که جنگ فرهنگی هشت سال گذشته را قبول دارند. باید ابتدا سازندگان فرهنگ کشور را احیا کنیم. آنهایی که متلاشی شدند، رفتند، ممنوع الکار شدند، تحریم شدند، توقیف شدند و یا دهان شأن بسته شد و دل‌های شأن شکسته شد و حتی قلم‌های شأن را گرفته بودند، بیایند و احیا شوند.

دوم به حمایت بپردازند. ما در دوره‌ای قرار بود عضو باشگاه کشورهای تولیدکننده و صادرکننده بازی در دنیا باشیم که تا سال 91 هم بودیم و حتی در خاورمیانه رتبه اول را به همت بخش خصوصی داشتیم. در این هشت سال چه اتفاقی افتاد که شاهد جنگ فرهنگی شدیم. امروز باید روند را اصلاح کنیم و مسئولان و همکاران شورای عالی فضای مجازی نیز وقت بگذارند و دلسوزی کنند. دیگر جلسات جواب نمی‌دهد، امروز باید وارد میدان شوند و به صورت جهادی کار کنند.

ما سوپسید مستقیم وغیرمستقمیم برای سینما و نمایش خانگی داریم اما این سوپسید و یارانه صنعت گیم کجاست؟ اگر بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای دوازده میلیارد تومان بودجه می‌گیرد، چطور می‌تواند 85 درصد بودجه را به نیروهایش حقوق دهد. اگر جلسات مداوم در هشت سال گذشته جواب می‌داد، این جنگ تمام عیار فرهنگی که با نیروی نفوذی و دشمن را تقریباً باختیم، امروز زمینه اش مهیا شده است تا پیروز شویم. مردم می‌توانند بفهمند که چه شده است. با مردم حرف بزنید و توضیح دهید و مسببان وضعیت موجود را از سر کار برکنار کنید. اگر کسی در هشت سال گذشته نه تنها نتوانسته به این مملکت و فرهنگش کمک کند، بلکه خطاهایی داشته است، نباید دیگر در آن مسئولیت فرهنگی کار کنند.

در ماه‌های باقیمانده تا پایان سال 1401 هم می‌توان کار کرد تا برای شب عید همین امسال، خروجی مناسبی برای مردم داشته باشیم. متأسفانه این روزها برخی به دلیل ترس از متهم شدن به تندروی سکوت می‌کنند در صورتیکه عرصه سواد رسانه‌ای خانواده‌ها خیلی کار زمین مانده دارد و نباید سکوت کرد.