نگاهی بر مواضع نامزدهای ریاست جمهوری در حوزه هنر و سینما
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه قربانی رضوان؛ تنها یک روز دیگر به شروع چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است. در شرایطی که میزگرد فرهنگی و برنامه مناظرات مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر نامزدها به پایان رسیده است در این نوشتار نگاهی به نظرات شش کاندیدا در حوزه سینما خواهیم داشت. با نگاهی به برنامه میزگرد فرهنگی هر شش کاندیدا به گستره موضوعی وسیعی میرسیم که...
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه قربانی رضوان؛ تنها یک روز دیگر به شروع چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است. در شرایطی که میزگرد فرهنگی و برنامه مناظرات مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر نامزدها به پایان رسیده است در این نوشتار نگاهی به نظرات شش کاندیدا در حوزه سینما خواهیم داشت.
با نگاهی به برنامه میزگرد فرهنگی هر شش کاندیدا به گستره موضوعی وسیعی میرسیم که هر یک از این افراد با تاکید به هر بخش آن فرهنگ و مهمترین چالش موجود در آن را از دیدگاه خود مطرح کردند. میزگردی که علارغم چالشها و حاشیههای فراوان آن برگزار شد و هر یک از کاندیداها تعریفی از فرهنگ ارائه کرده و نقطه نظرات خود را در خصوص حوزههای مختلف بیان داشتند. یکی از مهمترین این حوزهها سینما و هنر نمایشی بود. یکی از انتقادات به روند کلی میزگرد و مناظره فرهنگی عدم تفکیک مسائل فرهنگی و التقاط آن با مسائل اجتماعی بود. همین عدم تفکیک نیز سبب شد مسائل به شکل پراکنده مطرح گردد و نظرات و برنامه کاندیداها به صورت اختصاصی کمتر مطرح شود. با این حال سینما کلید واژهای بود که میتوان آن را در سخنان هر شش نامزد یافت.
جلیلی حوزه سینما را از نگاه مدیریتی آن مورد بررسی قرار داد. او مدیران فرهنگی را از افرادی دانست که باید اشراف کامل بر مسائل فرهنگی داشته باشند و در شرایطی که نمیتوانند تولید کننده فرهنگ باشند یک مصرف کننده حرفهای باشند. او با همین رویکرد به نوع مواجه با سینما و مسائل پیرامونی آن اشاره داشت. از مهمترین مسئله یعنی توقیف فیلمنامه تا جایگاه صنفی این هنر. او با اشاره به آنکه در گذشته با مطالعهی فیلمنامهای که به دلیل مشکل امنیتی مانع تولید آن شده بودند اعلام کرد که از توقیف این فیلمنامه جلوگیری کرد و حامی تولید آن شده است. او با این جمله که «به اندک چیزی فرهنگ مورد تعرض قرار نگیرد» خط واضحی از رویکرد خود در رابطه با این صنعت را مشخص کرد. با نگاهی کلی میتوان رویکر این نامزد را رویکردی زیرساختی در حوزه سینما دانست. او به دنبال بسترسازی فرهنگی با چشم اندازی نتیجه محور است. به گونهای که در مناظره سوم خود اشاره داشت که اگر صد فیلم در سال ساخته میشود باید مشخص شود که چه سهمی برای افراد مختلف جامعه در آنها در نظر گرفته شده است.
قالیباف با تاکید بر قدرت اجرایی و کارنامه کاری خود پا به عرصه گفتگوی فرهنگی گذاشت. او با این جمله که «من تولید کننده محتوا نیستم» صرفا به جنبه اجرایی خود اشاره کرد و از توضیح مسیری و برنامهای شفاف در حوزه سینما خودداری کرد. اما با نگاهی به مشاوران فرهنگی این کاندیدا میتوان نگاه توسعه محور را برای برنامه فرهنگی این کاندیدا متصور شد. اگر سیدمحمود رضوی را مهمترین فرد رسانهای این کاندیدا بدانیم مشخص میشود که قالیباف رویکردی تولیدی در گسترهی بیگ پروداکشنها دارد. کارنامه کاری محمود رضوی نشان میدهد که او همواره به سراغ مسائل مهم و راهبردی در تولید آثارش رفته است و حضورش در ستاد قالیباف را راهی برای ادامهی این مسیر میبیند. درواقع قالیباف تولید کننده محتوا نیست، اما برای تولید کنندگان مدیریتی اجرایی را رقم خواهد زد.
پزشکیان و میزگرد فرهنگی او تا روزها بعد از برگزاری تیتر یک اکثر روزنامهها بود. رفتار مشاور فرهنگی او در میزگرد فرهنگی و حواشی ناشی از آن همانطور که انتظار میرفت موج جدیدی را در مواجه با مسائل فرهنگی ایجاد کرد. انچه نقطه کانونی سخنان او و مشاورانش بود نقد رویکرد نوع مواجه با مسئله هنرهای نمایشی و سانسور است. اگر مشاوران فرهنگی پزشکیان را صدای او بدانیم و نقد آنها به مهاجرت هنرمندان را دغدغه اصلی حوزه فرهنگ و سینما، باید گفت کافی است نگاهی به لیست اسامی هنرمندان مهاجر بیاندازیم و دلایل خروج آنها را نه زیر ذربین که به وضوح ببینیم. سیاه نمایی، اقدام علیه امنیت ملی، پروندههایی با شاکیان خصوصی و دلایل متعدد دیگر که راهی جز فرار برای فرد به اصطلاح هنرمند باقی نگذاشته عامل اصلی این مهاجرتها بوده است. آیا حمایت از فردی که زیر سایه هنر دست به هر اقدامی میزند را میتوان رویکردی اصلاح گونه و علاج درد فرهنگ دانست؟!. به حتم انتقادات بسیاری در حوزه رویکرد مواجه با هنرمندان وجود دارد، اما آیا خط قرمز برای این افراد را به بهانه آنکه هنرمنداند باید نادیده گرفت؟!.
از طرفی نگاه این کاندیدا به جشنوارههای خارجی قابل تامل است. او جشنوارههای غربی را راهی برای کسب اعتبار و افتخار دانست بی آنکه توجهی به کارنامه و برخورد این جشنوارههای غربی در رویکرد متضادشان با خطوط اصلی نظام جمهوری اسلامی داشته باشد.
زاکانی را میتوان با رویکردی فرهنگی اجتماعی مورد بررسی قرار داد. او در حوزه فرهنگ نیز از اقدامات خود در سطح مدیری اجرایی سخن گفت و شهرداری تهران را زمین بازی او در این امر میتوان دانست. او با اشاره به فیلم سینمایی «بی بدن» این فیلم را ساخته سازمان هنری شهرداری دانست و به عنوان پرفروشترین فیلم اجتماعی کشور از آن یاد کرد. او دست روی یکی از مهمترین مسائل هنرمندان یعنی صندوق اعتباری هنر گذاشته و قول مساعدت در ارتباط با آن را داد. درواقع نگاه و قدمهای زاکانی را میتوان نگاهی محتاطانه در فرهنگ دانست. قدمهای فرهنگی که رنگ و بوی اجتماعی دارند و علارغم مواضع او در دیگر حوزهها که شفاف و روشن و خط کشی شده است، او در حوزه فرهنگ تلاش داشته تا به اینجا رویکردی آهستهتر داشته باشد.
پورمحمدی تنها نامزدی بود که در میزگرد و مناظره فرهنگی به دو مسئله اساسی و خاص اشاره کرد. یک انحصارگری صداوسیما و دو اصلاح شبکه نمایش خانگی. پورمحمدی هنر دولت خود را قدرت اجماع سازی ظرفیتهای کشور دانست و در تاکید سخنانش از انحصار هنر از سوی صداوسیما و جلوگیری از آن گفت. او بیان داشت که هنر نباید فقط در انحصار صدا و سیما باشد، نباید اجازه داد تفکر نظامی و امنیتی، سیاسی، جناحی، اقتصادی و سودآوری بر حوزه فرهنگ و هنر سایه بیندازد. فرهنگ نباید در اختیار یک عده سیاسی، نظامی و امنیتی باشد و اینها مشکل کشور است اینکه برخی حوزهها کار فرهنگی انجام میدهند و رقیب صدا و سیما میشوند، عیب نیست. اما مگر نبود دورانی که این انحصار از سوی صداوسیما وجود نداشت؟ حضور صداوسیما به عنوان مهمترین مرجع تصمیم گیری رسانهای در شرایطی اتفاق افتاد که ولنگاری و ضد فرهنگها در شبکه نمایش خانگی بیداد کرد.
او از نگران نشدن دستگاههای حکومتی از تولیدات نمایش خانگی گفت؛ شاید بتوان همین رویکرد را نگاهی کمتر آگاه از ولنگاری دانست که پیش از حضور صداوسیما به عنوان ناظر تولیدات شبکه نمایش خانگی، در برخی پلتفرمها شروع به رونق گرفته بود. درواقع پورمحمدی با این نگاه به دنبال جلب نگاه هنرمندان و مخاطبانی بود که مخالف نظارتگری هستند.