نگاهی به قطعنامه تحمیلی 598
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، 31 شهریور سال 1359 در حالی که ایران تازه غده سرطانی پهلویها را از کالبد خود بیرون انداخته بود و دوره نقاهت بعد درمان خود را میگذراند، طولانیترین جنگ قرن بیستم علیه ایران آغاز شد و تا هشت سال جان و مال میلیونها ایرانی در سرتاسر کشور را به شکلی ظالمانه مورد تهدید قرار داد. روزهای اول جنگ به نظر میرسید، کار ایران همین امروز و فردا تمام است.
با این حال با وجود ضعف و عدم خودکفایی در حوزههای نظامی و تسلیحاتی، وارد جنگی تمام عیار با تقریباً تمام کشورهای ابرقدرت جهانی شدیم و روز به روز کشور خود را ارتقاء دادیم؛ تا جایی که اواخر سال 65 و اوایل سال 66 که در عملیاتهای کربلای 4، 5، 10، نصر 4 و... پیروز شدیم، موازنه قدرت به نفع جمهوری اسلامی ایران بازگشت. بعد از عملیات کربلای 5 رزمندگان اسلام در حال پیشروی به سمت دروازههای یکی از مهمترین شهرهای عراق بودند. اما گویا این عملیات بزرگ و پرهزینه آغازی بر پایان جنگ تحمیلی بود.
بعد از عملیات کربلای 5 رزمندگان اسلام در حال پیشروی به سمت دروازههای یکی از مهمترین شهرهای عراق بودند. اما گویا این عملیات بزرگ و پرهزینه آغازی بر پایان جنگ تحمیلی بود
دنیا چشم دیدن قدرت ایران را نداشت
جوامع جهانی تحمل این تغییر موازنه قدرت را نداشته و از اسفند سال 65 و بعد از پیروزی در عملیات کربلای 5 تلاشی جهانی برای تنظیم قطعنامه 598 آغاز شد تا جلوی جبران مصیبتهای وارده بر ایران گرفته شود. تیرماه سال بعد، یعنی سال 66، به تصمیم شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامهای به اتفاق آرا تصویب شد که خواهان پایان 8 سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود. سازمان ملل در حالی بر پذیرش قطعنامه و پایان جنگ اصرار میکرد که ایران پس از سالها در اوج قدرت نظامی و پیروزیهای متعدد و پی در پی علیه کشور عراق بود.
ایران از پایان جنگ چه میخواست؟
آن روزها مناطق شلمچه، فاو، حاج عمران و... در دست نیروهای ایران بود و ایران خواستار تسلیم رژیم صدام در مقابل خواستههای خود بود. ایران میخواست فشار بر صدام را تا جایی ادامه دهد که آن رژیم اعلام کند معاهده 1975 را پذیرفته است. همچنین میخواست مجامع بینالمللی و کشورهای حامی صدام بپذیرند که رژیم عراق متجاوز و آغازگر جنگ بوده است تا برای دریافت خسارات جنگ چارچوب و روشی روشن تعیین شود. در چنین شرایطی قطعنامه تصویب شده 598 تا حدود زیادی به نفع دولت عراق تنظیم شده بود.
یکی از موارد اصلی قطعنامه که تلاش میکردند هرچه زودتر تصویب شود، بازگشت بدون درنگ نیروهای دو کشور به مرزهای شناخته شده بینالمللی خود بود که خیلی از دستاوردهای ایران را تحت تهدید قرار میداد. از طرفی دیگر کوچکترین اشارهای اینکه عراق تجاوز را شروع کرده بود، نشده و عراق نیز به پرداخت خسارت به جمهوری اسلامی ملزم نشده بود. هیچ سازوکار مشخصی هم برای تبادل اسرا مشخص نشده و فقط به لزوم انجام آن تأکید شده بود.
امام حداقلهایی چون تنبیه متجاوز، گرفتن غرامت و گرفتن الزام عملی برای صلح را ضروری و صلح مبنی بر قطعنامه 598 را ناپایدار میدانست.
اوضاع مالی ایران در ماههای پایانی جنگ
با وجود همه فشارها از مجامع جهانی، امام خمینی (ره) حاضر به پذیرش قطعنامه نشده و از آن با نام جام زهر یاد میکردند. پس تحرکات و فشارهای برخی افراد که خواهان پذیرش این صلحنامه تحمیلی بودند در داخل کشور آغاز شد. آنها که میدانستند شرایط کشور برای ادامه جنگ و بازگشت خسارات وارده به ایران مطلوب است و این مانع پذیرش قطعنامه میشود، کارهایی کردند تا شرایط کشور به ناچار برگردد. یکی از دلایلی که برای پذیرش این قطعنامه به امام خمینی (ره) گفته میشد، کمبود منابع مالی برای ادامه جنگ بود.
شرایط مالی مردم در دوران هشت سال دفاع مقدس به شدت دردناک و عذاب آور شده بود. اما دکتر محمد جواد ایروانی وزیر اقتصاد دولت وقت، در مصاحبهای با روزنامه ایران میگوید: «حوزه اقتصاد هیچ گاه مانع از ادامه جنگ نشده است. ما از نظر اقتصادی توان اداره جنگ را داشتیم و بخش اقتصادی هیچ گاه موجب آسیب دفاع از کشور نشد. ما از بعد اقتصادی میتوانستیم جنگ را ادامه دهیم.»
آماری از بودجه ایران در سال 66 که تنها چند ماه قبل از پایان جنگ بود، منتشر شده که جای تأمل دارد: آذر سال 66 حدود 6 میلیادر دلار در ایران ذخیره ارزی وجود داشت و قیمت نفت بیش از دو برابر افزایش یافته بود. ایران در سال 66 بالاترین میزان تولید ناخالص نفت را در میان کشورهای عضو اوپک داشته است. با این حال تنها 20 درصد از کل بودجه کشور صرف امور جنگ میشده که با بودجه زمان صلح بقیه کشورها برابری میکرده است. با این حال مشخص نیست این بودجه صرف چه کارهایی میشده که نه به مردم میرسیده و نه به جبهههای جنگ.
با این حال مشخص نیست این بودجه صرف چه کارهایی میشده که نه به مردم میرسیده و نه به جبهههای جنگ
میگویند مردم به جبهه نمیروند
امام در قسمتی از نامهای که خطاب به سران کشور نوشته بود یکی از دلایل پذیرش قطعنامه را بیان کرده و میگوید: «مسئولان سیاسی میگویند مردم فهمیدهاند پیروزی سریع بدست نمیآید، پس شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.»
با این حال علی اکبر هاشمی رفسنجانی در یادداشتی مورخ 5 اردیبهشت سال 67، که تنها دو ماه تا پذیرش قطعنامه مانده بود، مینویسد: «در جلسه شورای عالی پشتیبانی جنگ که با حضور رئیس جمهور تشکیل شد، در مورد اعزامها صحبت شد و گفتند سطح اعزام خوب است.»
با وجود تمام این تفاسیر در 27 تیر 1367 ایران پذیرش قطعنامه را به سازمان ملل اعلام میکند تا جنگ به پایان رسیده و صلح نیز مانند جنگ، به مردم ایران تحمیل شود. با این حال مطابق پیشبینیهای امام، تنها سه روز بعد از پذیرش قطعنامه عراق باز هم به خاک ایران حملهور شده و باز هم همان جوانانی که برخی مسئول تعداد آنها را اندک و ناکافی میدانستند به جبهه بازگشته و اجازه تصرف حتی یک وجب از خاکمان را به رژیم بعث عراق ندادند.
پایان پیام /