چهارشنبه 7 آذر 1403

نگاهی به مستند «مهدی عراقی را بکش»| پایان باز فیلم با تماس تلفنی سؤال برانگیز

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
نگاهی به مستند «مهدی عراقی را بکش»| پایان باز فیلم با تماس تلفنی سؤال برانگیز

مستند «مهدی عراقی را بکش» با یک تماس تلفنی عجیب به پایان می‌رسد؛ صوتی که احتمالا راه را برای ساخت مستندی دیگر باز می‌کند.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مستند «مهدی عراقی را بکش» یکی از مستندهای حاضر در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر است که در روز اول این جشنواره به نمایش درآمد؛ این مستند بلند که به کارگردانی رضا نعمت‌الهی ساخته شده است در سیزدهمین جشنواره سینما حقیقت حضور داشت و به دلیل سوژه متفاوت و نو بودن آن مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.

برای بررسی این فیلم مستند باید کمی به عقب برگشت؛ مستند «مهدی عراقی را بکش» نسخه سینمایی از مجموعه مستند تلویزیونی به نام «یکه‌سوار» است که در اواخر تابستان امسال روی آنتن رفت؛ آن مجموعه چهار قسمتی بود و در هر قسمت، فصلی از زندگی شهید مهدی عراقی روایت می‌شد؛ مستند «مهدی عراقی را بکش» نیز به تأسی از همان مجموعه در چهار فصل روایت شده است.

فصل اول «دیدار» نام دارد که از تولد مهدی عراقی شروع کرده، به حضورش در کنار شهید نواب صفوی و اعدام نواب می‌رسد و به دیدار با امام خمینی (ره) ختم می‌شود. فصل دوم «ترور» نام دارد که از عاشورای سال 1342 و تظاهرات جنجالی آن آغاز شده، با دستگیری امام پس از این تظاهرات ادامه یافته است و در نهایت با ترور حسنعلی منصور و به زندان رفتن مهدی عراقی به پایان می‌رسد. فصل سوم «تاوان» است؛ در این فصل سه اتفاق مهم رخ می‌دهد؛ اول، تبدیل حکم اعدام مهدی عراقی به حبس ابد است، دوم، فتوای جنجالی تعدادی از علما در زندان مبنی بر مشرک بودن اعضای سازمان مجاهدین خلق و سوم، آزادی مهدی عراقی از زندان در سال 1355 است؛ فصل پایانی مستند «رهایی» است که با حال و هوایی متفاوت با سه فصل دیگر روایت می‌شود؛ این فصل روایتی از حضور شهید عراقی در کنار امام خمینی در نوفل‌لوشاتو است، سپس به پیروزی انقلاب اسلامی می‌رسد و در نهایت با شهادت مهدی عراقی توسط گروهک فرقان به پایان می‌رسد.

اولین چیزی که توجه مخاطب را در این فیلم مستند جلب می‌کند، تعداد بسیار زیادی از افرادی است که از همان ابتدا در برابر دوربین قرار گرفته و پاسخگوی سؤالات پژوهشگر و کارگردان این فیلم شده‌اند. ماجرا زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که می‌بینیم اکثر آنان افراد تأثیرگذاری در تاریخ انقلابند و از گروه‌هایی مثل جمعیت فدائیان اسلام، موتلفه اسلامی و... انتخاب شده‌اند. با نگاهی به لیست افراد مصاحبه‌شونده به نام‌های جالبی برخورد می‌کنیم؛ هاشم امانی، متهم پرونده ترور حسنعلی منصور، اسدالله صفا و مهدی عبدخدایی، از اعضای جمعیت فدائیان اسلام، مصطفی حائری‌زاده و علی‌اصغر رخ‌صفت از جمعیت مؤتلفه اسلامی، احمد احمد عضو جبهه ملی، فرخ نگهدار، چریک فدائی خلق، محسن رفیق‌دوست، محمد هاشمی، عزت‌شاهی، سیدمحمود دعایی و... از جمله افرادی‌اند که صحبت‌های جالبی را از شخصیت مهدی عراقی مطرح می‌کنند. این انتخاب اگرچه ممکن است باعث ایجاد سردرگمی مخاطب از همان دقایق اولیه شود اما از منظری دیگر حسن کار به شمار می‌رود؛ نباید فراموش کنیم که شهید مهدی عراقی در طول عمر خود همکاری زیادی با گروه‌های مبارز مختلف داشته است و اگر کارگردان به سراغ افرادی از طیف‌های مختلف نرفته بود به نوعی در حق سوژه جفا کرده بود.

مستند «مهدی عراقی را بکش» را باید در گونه مستندهای پرتره بدانیم؛ بدین معنی که کارگردان، مهدی عراقی را به عنوان محور اصلی فیلم انتخاب کرده و اتفاقات پیرامون او را با فاصله معینی روایت می‌کند، بنابراین انتظار این که مستندساز بخواهد در مورد بعضی وقایع تاریخی توضیحات اضافی بدهد، انتظار گزافی است و به نوعی عدول او از سوژه اصلی فیلم است. این اصل در دو فصل ابتدایی به خوبی رعایت شده است؛ برای مثال در فصل اول کارگردان خیلی وارد ماجرای دعوای بین اعضای فدائیان اسلام نشده است چرا که ربطی به سوژه فیلم ندارد. این مسئله تا جایی به فیلم مرتبط است که ردپایی از شهید عراقی دیده می‌شود، به همین دلیل است که در این ماجرا کارگردان تنها به گفتن این جمله اکتفا کرده است که مهدی عراقی با وقوع مشکلاتی از فدائیان اسلام بیرون آمد.

در فصل دوم و در ماجرای عاشورای سال 1342 نیز به نقش شهید عراقی در متفرق کردن مزدوران پهلوی اشاره می‌شود و بعدا روایت شهید عراقی از امام خمینی به نمایش درمی‌آید. البته این موضوع به این معنی نیست که کارگردان از هر اتفاق غیرمرتبطی باید سرسری بگذرد بلکه اتفاقات مهم را باید در حد چند جمله روایت کند. در نقطه مقابل، همین تکنیک در دو فصل بعدی فیلم در مواردی دچار اشکال شده است، برای مثال در فصل سوم و در ماجرای «فتوا شرک» کارگردان به جای روایت مهدی عراقی زندانی اتفاقاتی را روایت می‌کند که به پرتره بودن کار لطمه می‌زند و مستند را به سمت روایت «تاریخ زندان پهلوی» می‌برد.

خط روایت اصلی مستند از دو بخش تشکیل شده است؛ راوی اول همان مصاحبه‌شوندگان متعددی‌اند که در برابر دوربین قرار گرفته و اتفاقات تاریخی را روایت می‌کنند؛ کارگردان تلاش کرده است که این افراد، تحلیل نکرده و صرفا تاریخ را بیان کنند؛ باید اشاره کرد که این راویان با وسواس خوبی انتخاب شده‌اند و به نوعی از هر جریان فکری که شهید عراقی در آن حضور داشته است، حداقل دو نفر صحبت می‌کنند؛ راوی دیگر فیلم، صوتی نشنیده شده است که احتمالا در این اثر برای اولین‌بار رونمایی می‌شود؛ این صوت، روایت خود شهید عراقی از اتفاقات سیاسی پیرامون او از همان سال‌های حضور در کنار نواب تا زندگی با امام خمینی در نوفل‌لوشاتو است. این صوت در برخی جلسات خصوصی که شهید عراقی با دانشجویان در پاریس داشته است ضبط و حالا تبدیل به برگ برنده کارگردان برای روایت فیلم شده است. در حقیقت، در هر جایی که کارگردان احساس کرده از نظر روایی چیزی کم است یا مخاطب با شنیدن روایات مصاحبه‌شوندگان خسته شده است، از این صوت استفاده کرده است؛ شوخی‌های مهدی عراقی در آن جلسه با دانشجویان و حتی نوع لحن داش مشتی او باعث طنز کمرنگی در کار شده است که مخاطب را با خود می‌کشاند.

باید اشاره کرد که اثر این راوی دوم به شدت در فیلم مشهود است، حتی از فصل سوم به بعد که دیگر صوتی در دسترس نیست، فیلم دچار افت روایت می‌شود و کارگردان برای جبران این خلأ جایگزینی ندارد.

موسیقی فیلم کمی عجیب و غریب و با موسیقی‌های معمول که در کارها دیده می‌شود کاملا متفاوت است. این مسئله در حدی است که وقتی در ابتدای فیلم برای اولین‌بار موسیقی شنیده می‌شود کمی در ذوق می‌زند اما وقتی کم‌کم فیلم جلو می‌رود مخاطب دلیل این انتخاب کارگردان را متوجه می‌شود؛ انتخاب موسیقی که تم پهلوانی و ورزشی دارد شاید به نوعی بهترین انتخاب برای پرداخت شخصیتی باشد که روحیه داش‌مشتی دارد و اصطلاحا لوتی است!!

در دقایق پایانی فیلم اتفاق شوک‌آوری مخاطب را به فکر فرو می‌برد و آن هم گفت‌وگوی تلفنی چند ثانیه‌ای کارگردان با یکی از مأموران ساواک است که تنها صدای آن را می‌شنویم، این تکه از فیلم در نسخه سینمایی کار که برای جشنواره فجر آماده شده قرار داده شده است و در پخش تلویزیونی نبود؛ کارگردان در این مصاحبه تلفنی از این مأمور ساواک می‌خواهد که خاطره‌ای از شهید عراقی را بیان کند و او هم در پاسخ به این درخواست خواهش می‌کند که با این سؤال، حاشیه‌ای برایش ایجاد نکند و تلفن قطع می‌شود. این پایان باز برای مستند «مهدی عراقی را بکش» این سؤال را ایجاد می‌کند که آیا با مأمور ساواکی روبه‌روییم که در زندان و به واسطه رفتارهای شهید مهدی عراقی مرید او شده است؟ یا...!

در مجموع باید گفت که «مهدی عراقی را بکش» تلاش کرده است تصاویری از شهید عراقی و نقش او در اتفاقات تاریخی قبل از انقلاب را در قالب مستند پرتره ارائه کند، کارگردان از پرداخت بیجا به اتفاقات غیرمرتبط با موضوع خود دوری کرده اما در مواردی خطا رفته است؛ مستند از پژوهش دقیقی برخوردار است، روایت آن در دو فصل ابتدایی عالی است اما در دو فصل بعد دچار افت می‌شود و در نهایت با صوتی شگفت‌آور پایان فیلم را باز می‌گذارد. فراموش نکنیم که پرداخت به چهره‌های بکر انقلاب اسلامی تا چه اندازه از اهمیت زیادی برخوردار است، رضا نعمت‌الهی، کارگردان این اثر اولین تجربه فیلم مستند بلند خود را تجربه می‌کند و به نظر می‌رسد که باید نمره قابل قبولی به آن داد.

ماجرای مرد خستگی‌ناپذیر مبارزه / بهروز افخمی هم می‌خواست فیلم "مهدی عراقی" را بسازد نگاهی به مستند «مهدی عراقی را بکش»| روایتی روان و رسا از مرید وثیق امام (ره)

انتهای پیام /