نگاهی متفاوت در حمایت از طرح واگذاری کتابخانههای «کانون»
یک استاد دانشگاه اصفهان با حمایت از واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری به نهاد کتابخانههای عمومی معتقد است، کتابخانههای کانون باید به یک نهاد کتابداری واگذار شود.
احمد شعبانی استاد کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایسنا درباره طرح واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانههای عمومی کشور، اظهار کرد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یک سازمان با قدمت بیش از 50 سال است. بنیانگذار این سازمان، خانم لیلی امیرارجمند، کتابدار بود. اولین کتابخانه کانون نیز در پارک لاله تهران کارش را آغاز کرد و تا سال 1359، یکی دو سال بعد از انقلاب اسلامی که نهادها و سازمانها به دولت جدید تحویل داده شد، کانون حدود 220 کتابخانه کودک و نوجوان داشت. بخش عمده کارکنان این سازمان نیز کتابدار بودند. در سال 1349، پنجسال بعد از تأسیس کانون، کارهای فرهنگی دیگری مانند سینما و تئاتر و نمایش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ظاهر شد که با توفیق چشمگیری هم همراه بود.
او سپس گفت: متأسفانه بعد از انقلاب اسلامی ایران، به علت برخی مداخلات در سازمانهای دولتی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از آن مراتب اصلی خود، یعنی حوزه کتابخانه و کتابداری منفک شد و به صورت بنگاه انتشاراتی و شرکت دولتی درآمده و به تولید کتاب و اسباببازی مبادرت کرد. در حقیقت کانون از یک سازمان که قرار بود جنبههای فرهنگی و ترویج مطالعه و خواندن و ایجاد رغبت برای کودک و نوجوان داشته باشد، منفک شده و به محلی که کتابهایش را به جشنوارهها گاه کم نام و نشان بینالمللی بفرستد یا فیلمها و تئاترهایش را ارسال کند، تبدیل شد.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: بعد از انقلاب کتابداران را از آن سازمان جدا کردند، بهویژه از سال 1388 که جناب آقای محسن چینیفروشان، مدیر عاملی کانون پرورش فکری را ترک کرد، این گلهمندی برای ما وجود دارد. ما بر این تصویر هستیم که پستهای کتابخانهای به کتابداران تعلق دارد، در حالی که کانون، تحت نظارت آموزش و پرورش قرار دارد و در حقیقت آموزش و پرروش است که به تأمین نیرو و کارکن برای این نهاد میپردازد.
او در ادامه بیان کرد: آموزش و پروش وظیفه اصلی خود را که ساخت کتابخانههای آموزشگاهی است، به کنار گذاشته و برخی از کارکنان خود و نیروهای اضافی را به کانون پرروش فکری که باید محل اشتغال فارغالتحصیلان کتابداری و اطلاعرسانی باشد، اعزام میکند. این پدیدهای بوده که در طول چهل سال بعد از انقلاب جریان داشته و الان چیزی به عنوان کتابدار در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نداریم. در حالی که سازمان متعلق به رشته کتابداری و کتابداران بوده است. در حاشیه آن، تصویرگران، نویسندگان و ویرستاران کارهای خود را چاپ میکردند. این سازمان از وظایف و اهداف اولیه خود جدا شده و ما تمایل داریم کتابخانههای کانون ذیل نظر یک سازمان که کتابخانههای عمومی کشور را اداره میکند، برگردد.
شعبانی درباره عنوان «مربیان کانون» نیز، اظهار کرد: آنها اسم کتابدار را از مواد مصوب خود، بیرون انداختند و چیز عجیب و غربی به نام مربی درآوردند در حالی که کتابخانههای کانون، جایگاه کتابدارن بود. مربیها از کجا آمدند؟ اصلا مربی باشند حداقل چند کتابدار را استخدام میکردند اما اینکار را نکردند. آنها روی آوردند به افرادی که از خود آموزش و پرورش به کانون اعزام میشد و نام کتابدار را نفی کردند و چیز جدید به نام مربی ساختند. در کدام یک از کشورهای مترقی جهان، یک مربی در کتابخانه انجام وظیفه میکند؟ وظیفه کتابدار است که در کتابخانه باشد. معتقدم بخش کتابخانههای کانون به سازمان کتابداری کشور واگذار شود و بخش فرهنگی و تولید آن مانند دانشنامه جهان اسلام و دایرهالمعارف تشیع به صورت مستقل دربیاید و به تولید کتاب بپردازد و به نظرم مشکلی ایجاد نمیکند.
او در پاسخ به اینکه برخی معتقدند با جدا شدن کتابخانههای کانون دیگر فعالیتهای کانون از جمله فعالیت انتشارات آنجا را تحت شعاع قرار میدهد و به تعطیلی آن میانجامد، اظهار کرد: کانون که برای انتشارات به وجود نیامده است؛ اگر مصاحبه شفاهی خانم لیلی امیرارجمند را مطالعه کنید و مصاحبهای که علی میرزائی در «تاریخ شفاهی کتابداری ایران» که توسط ابوالفصل نجاری جمع آوری شده بخوانید، نوشته شده کانون برای ساخت کتابخانه در مناطق فقیر و کم برخوردار ظاهر شد. در حقیقت کانون یک مبحث کمک آموزشی بود برای بچههایی که از فقر فرهنگی و فقر مادی رنج میبردند و میخواستند به کتابخانه رجوع کنند.
این استاد دانشگاه سپس گفت: در کنار کانون، انتشاراتی به وجود آمد که آثار بسیار ارزشمندی از آقای بهرام بیضایی، صمد بهرنگی و نیما یوشیج چاپ کرد. کانون با مردان بسیار بزرگ مصورکار ما مانند نورالدین زرین کلک، فرشید مثقالی و... کار کرد که آثار بسیار خوبی بود و من تأیید میکنم، بعد از انقلاب هم باید تداوم پیدا میکرد. ما نیاز داشتیم که کتاب خوب به دست بچههای کمبرخوردار برسد اما بعد از انقلاب انتشارات کانون چه شد؟ خودشان مدعی هستند که چهار هزار عنوان کتاب چاپ کردهاند. شما این عنوانها را نگاه کنید؛ آیا عنوانهای چاپ شده در کانون از نظر محتوا در حد برخی انتشارات خصوصی موفق ما است؟ آیا تصویرگری که برای این کتابها دارد ارائه میشود در حد فلان انتشارات خوب کتابهای کودک ماست؟ ابدا نیست!
او تأکید کرد: اگر بپذیریم و بگوییم کانون انتشارات متوسطی است، این انتشاراتِ متوسط رقیب ناشران خصوصی ما شده است؛ یعنی کتابها را با قیمت نازل ارائه میدهد، قیمتی که ناشران خصوصی نمیتوانند با این قیمتها کتاب ارائه کنند، انتشارات کانون از امکانات دولتی استفاده میکنند. بحث اصلی این است وظیفه دولت چاپ کتاب و ساخت اسباببازی است؟
احمد شعبانی در پاسخ به این پرسش که کتابخانههای کانون کتابخانههای تخصصی کودک هستند و به نظر میرسد نهاد کتابخانهها سابقه چندانی در این زمینه نداشته باشد، اظهار کرد: ما نمیخواهیم مدیریت خرد را به عهده بگیریم. طرح ما این است که مدیریت کلان کانون به نهاد واگذار شود. عزیزان استخدامی آموزش و پروش میتوانند به کار خود ادامه بدهند. فعلا هیچ تغییری انجام نشود، متعاقبا این عزیزان که مدت خدمتان تمام میشود، به جای مربی اعزامی از آموزش و پرورش، فارغ التحصیلان کتابداری و اطلاعرسانی استخدام شوند. البته همان مواردی را که مربیان، آموزش میدهند با دورههای آموزش که الان در کمیته علم دانششناسی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری تهیه کردیم، میتوانند فرا بگیرند. بعد از بازنشستگی مربیان، کتابداران جایگزین و به مدیریت خرد وارد شوند. بخش فرهنگی کانون هم میتواند مستقل باشد و به تولید کتاب و انتشارات مبادرت کند و بودجهاش را هم از دولت بگیرد.